💠 👈لطفا با دقت بخونید و بخاطر حقی که سردار سلیمانی بر گردن تک تک ما داره به دست دیگرونم برسونید تا #مطالعه کنند.
👇
🔴 انقلاب حاج قاسم
#داعش نابود شد،اما نیومده بود برای نابود شدن!
داعش را نساخته بودند که برای یه سال و دو سال و چند سال!
داعش #تجهیز شده بود برای ماندن، برای بودن!
🤔#ابوبکر_البغدادی رفته بود #تلآویو زیر نظر موساد ، آموزش سخنوری و #حکومتداری دیده بود!
اومده بود که کشورداری کنه!
🔻اسمش کشورش دولت اسلامی عراق و شام بود!!!
#دولت بود یک دولت بزرگ، دقت کن دولت متشکل از چندکشور!
دولت نیاز به عقبه فکری #عقیدتی #سیاسی #نظامی و #امنیتی داره!
🔻فقط #عربستان 50 میلیارد دلار پول نقد داده بود!
🔻#امارات_متحده 50 میلیارد دلار پول داده بود!
🔻#کویت و #قطر و #بحرین هم همینطور!
🔻غول ترین سرویس های جاسوسی دنیا یعنی
#موساد از اسرائیل
#انگلیس با MI6
# سیا از آمریکا
مسئول تغذیه اطلاعاتی و امنیتی داعش بودند!
🔻#اردن محل آموزش اینها بود!
🔻#ژاپنِ با ته #فرهنگ انسانیش، ۶۰۰۰۰ هزار دستگاه #تویوتای های لوکس داده بود!
🔻#فرانسه سلاح اتوماتیک میداد!
🔻#ترکیه مسئول ترانسفر و نقل و انتقالات نیروی انسانی و ادوات بود!
🔻#آمریکا، تجهیزات نظامی تسلیحاتی مستقیم میکرد، مخوف ترین تجهیزات #نظامی از آسمان براشون هلی برد میشد!
از کجاش بگم؟
🔻جدیدترین نسل #موشک های ضد زره #تاو را میدادند، قیمت این موشک ها آنقدر بالاست، گاهی از قیمت اون تانکی که میزدند گرون تر در میومد!
با ضد زره تاو، داعشی ها #آدم میزدند!
میدونید یعنی چی : آدم!؟
فرمانده میدان و خط شکن هاشون ریش قرمزهای #چچنی بودند!
بروید در یکی از این کنسرت ها، صدتا
#روغنفکر بیاورید به خط کنید یه ریش قرمز چچنی بگذارید جلوشون! از اون اولی تا اون آخری، صد تاشون شلوارهاشونو خیس میکنند!
همینایی که فقط #ادعا دارند و طلبکارند و همش نق میزنند!
🔻در یک فقره #جنایت_اسپایکر عراق، 1700 نفر را در روز سلاخی کردند!
داعش این بود!
🔻داعش یه شبه از تو لپ لپ در نیومده بود!
🔻#ادوارد_اسنودن پیمانکار nsa
رسماً گفت: داعش محصول پروژه ای به اسم #لانه_زنبور در سرویس های اطلاعاتی غرب بود!
#هیلاری_کلینتون در کتاب گزینه های دشوار، رسماً گفت داعش را ما ساختیم و برای رسمیت دادن به اون شخصا به 120 کشور سفر کردم!
#ترامپ رسماً گفت داعش را اوباما ایجاد کرد!
🔺️🔺️داعش این بود!
کل دنیای #کفر و #الحاد و نفاق تمام ظرفیت شونو آوردند به میدان ، تا #شیعه... یعنی تک تک #مردم ایران رو از دم تیغ بگذرانند...!!!
اما!
🔻اما فکر اینجاشو نکرده بودید آقای اتاق فکر #سازمان_سیا و اتاق عملیات #پنتاگون!
💪خوردید به سد محکم ایران!✊🏼
خوردید به تور شیر بچه های #حیدر_کرار
دلاور مردان #سپاه
دلیران #ارتش اسلام
یلان #فاطمیون افغانستان
#زینبیون پاکستان
#حیدریون_عراق
تنتون به تن #ایرانی جماعت نخورده بود؟!
🔷️حالا ماییم و نابودی #داعشیون.
حالا باید بیشتر بفهمی سردار سلیمانی و #شهدای_مدافع_حرم چه کردند؟!
🌐باید بفهمی چرا دشمن عقده #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ما را دارد هنوز؟!
یا چرا میگویند باید فشار بیاریم تا #ایران نیروهاش را از #سوریه بیاره بیرون.
ولی کور خوندند!
اولین قدم سوریه، دادن اختیار کامل بندر لاذقیه به ایران بود.
یعنی ایران یک بندر داره تو مدیترانه از راه زمینی عراق و سوریه...
یعنی تحریم دیگه کاملا دور زدنی میشه واسه ایران انقلابی!
⛔باید بفهمی کل ماجرا از اول تا آخرش زدن دوستان ایران در منطقه بوده تا بعدش نوبت #ایران و ایرانی ها برسه.⛔
حالا باید بیشتر بفهمی هر چه #پول در سوریه خرج کردیم ❌نفعش را صدها برابر بردیم ❌
*باید بفهمی تا فریب شایعات دروغ BBC انگلیس را نخوری.*
باید به #سیاست ایران عزیز اعتماد و به #رهبرش افتخار کرد چون ما ایرانی هستیم...
چون در حال حاضر یه امپراطوری در خاورمیانه درست کردیم که حافظ #امنیت ایران و تمام مردم مظلوم در منطقه باشیم.🇮🇷
#کتاب_من_قاسم_سلیمانی_هستم
#ناصرکاوه
☀️نشر دهید بخاطر اسلام و #امام و انقلاب و #رهبر و #شهدا و #ملت بزرگ ایران نشر دهید تا آنها که غافلند یا فراموش کرده اند بدانند و یادآور شوند.
🌷 روحت شاد با اولیاءالله محشور باشی سردار #بسیجی، سپهبد شهید جبهه ی مقاومت ، #حاج_قاسم عزیز
✔️ جامعه نیازمند تبیین و آگاهیست
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
مصطفی_باصفا
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@sadrzadeh1
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍مزار شهدای مظلوم حمله ی تروریستی کرمان...
#گلزار_شهدای_کرمان
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#مصطفی_باصفا
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@sadrzadeh1
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
32.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نماهنگ: برای مصطفی❤️
(فارسی - عربی)
📝 شاعر و نغمه پرداز: مرتضی حیدری آل کثیر
🎛 آهنگسازی و تنظیم:احسان جوادی
🎼 اجرا: گروه سرود نصر بشرویه
🎙ضبط :استودیو نصر
🤝 مدیر تولید: رضا فیروزی
🎬 کارگردان: علی طوافی
👥 بازیگران: امید جعفری، متین دورانی، محمدرضا پژمان
🎥تصویربرداران: ابوالفضل طهانی، طاها بلالی
➕با تشکر از: دفتر هنرمردمی حوزه هنری شهرستان بشرویه
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
📲 جهت دریافت نسخه با کیفیت روی لینک زیر کلیک کنید.
🌐 https://aparat.com/v/Qp5Rr
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸#نصر_من_الله_وفتح_قریب
🔹#گروه_فرهنگی_هنری_نصر
🔸#بچه_های_مسجد #شهید_صدرزاده
🔹#سرود #نماهنگ #هنرمردمی
🔸#مسجد_حضرت_موسی_بن_جعفر
ارسالی از اعضای محترم کانال
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
مصطفی_باصفا
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@sadrzadeh1
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
#روزنامه
🔰شنبه ۱۶ دی ماه ۱۴٠۲
♦️انعکاس خبر حمله ی
تروریستی کرمان ومراسم
تشییع شهدا، در صفحه
اول روزنامه های امروز
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#مصطفی_باصفا
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@sadrzadeh1
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
1_6191982659.mp3
9.67M
🌷از خون جوانان وطن لاله دمیده
🎙حاج محمود کریمی
#همراه_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تشییع و تدفین پیکر مطهر شهدای افغانستانی جنایت تروریستی کرمان
#حاج_قاسم
#کرمان_تسلیت
#کرمان
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@sadrzadeh1
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
📸 همکلاسی شهیـدم ...
حالوهوای مدارس کرمان و جای خالی شهدای دانشآموز در اولین روز کلاس درس پس از جنایت تروریستی 😭
#کرمان_تسلیت
#امام_زمان
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جگرمون کباب شد برای حاجی ❤️
#شهید_القدس
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#مصطفی_باصفا
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@sadrzadeh1
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
💠نمازاول وقت
هر جا که بودیم، توى جاده یا مقر یا هر جاى دیگر، وقتى موقع نماز مى شد فوراً مى زد کنار و مى گفت: "حیفه نماز اول وقت مون از دست بره."بعد هم چفیه اش را پهن مى کرد و مى ایستاد به نماز.
🌹شهید#مصطفی_صدرزاده
#دعوت_به_نماز
#نماز_اول_وقت
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
قسمت سیزدهم:یادت باشد ❤️ شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی 🌹🌹 با شنیدن اسم ((آقای سیاهکالی ))بی مع
قسمت چهاردهم:یادت باشد ❤️
شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی
🌹🌹
به جواب منفی زیاد فکر نمی کردم،چون چیزی هم نبود که بخواهم در ذهنم بسازم.گاهی هم که به آن فکر می کردم با خودم می گفتم:شاید هم جواب آزمایش منفی باشه؟اون موقع چی؟خب معلومه دیگه؟همه چی طبق قراری که گذاشتیم همون جا تموم می شه و هر کدوم میریم سراغ زندگی خودمون.به هیچ کس هم حرفی نمی زنیم.ما که نمی تونیم نتیجه منفی آزمایش به این مهمی رو ندیده بگیریم.به اینجا که می رسیدم رشته ی چیزهایی که در خیالم بافته بودم،پاره میشد .دوست داشتم از افکار حمید هم باخبر می شدم.این دو روز خیلی کند و سخت گذشت. به ساعت نگاه کردم.دوست داشتم به گردن عقربه های ساعت طناب بیندازم و این ساعت ها زودتر بگذرد و از این بلا تکلیفی دربیاییم.
به سراغ کیفم رفتم و برگه آزمایشگاه را نگاه کردم.می خواستم ببینم باید چه ساعتی برای گرفتن جواب جواب آزمایش بروم.داشتم برنامه ریزی می کردم که عمه زنگ زد.بعد از یک احوال پرسی گرم خبر داد حمید از مأموریت برگشته است و می خواهد که با هم برای گرفتن آزمایش برویم. هر بار دونفری می خواستیم جایی برویم اصلا راحت نبودم و خجالت می کشیدم .نمی دانستم چطور باید سر صحبت را باز کنم.
حمید به دنبالم آمد و رفتیم آزمایشگاه تا نتیجه را بگیریم .استرس نتیجه را از هم پنهان می کردیم،ولی ته چشم های هر دوی ما اضطراب خاصی موج می زد.نتیجه را که گرفت به من نشان داد. گفتم((بعداََ باید یه ناهار مهمون کنین تا من براتون نتیجه آزمایش رو بگم.))حمید گفت:شما دعا کن مشکلی نباشه،به جای یه ناهار،دَه تا ناهار میدم.
از برگه ای که داده بودند متوجه شدم مشکلی نیست،ولی به حمید گفتم:(برای اطمینان باید نوبت بگیریم،دوباره بریم مطب و نتیجه رو به دکتر نشون بدیم. اونوقت نتیجه نهایی مشخص میشه(.از همان جا حمید با مطب تماس گرفت و برای غروب همان روز نوبت رزرو کرد.از آزمایشگاه که خارج شدیم خیابان خیام را تا سبزه میدان نیم ساعتی پیاده آمدیم.چون هنوز به هیچ کس حتی به فامیل نزدیک حرفی نزده بودیم تا جواب آزمایش ژنتیک قطعی بشود،کمی اضطراب این را داشتم که نکند یک آشنایی ما را با هم ببیند.قدم زنان از جلوی مغازه ها یکی یکی رد می شدیم که حمید گفت:((آبمیوه بخوریم؟))گفتم:((نه،میل ندارم.))چند قدم جلوتر گفت:از وقت ناهار گذشته،بریم یه چیزی بخوریم؟گفتم:من اشتها برای غذا ندارم.از پیشنهادهای جورواجورش مشخص بود دنبال بهانه است تا بیشتر با هم باشیم،ولی دست خودم نبود. هنوز نمی توانستم با حمید خودمانی رفتار کنم.از اینکه تمامی پیشنهادهایش به در بسته خورد کلافه شده بود.سوار تاکسی هم که بودیم،زیاد صحبت نکردم.آفتاب تندی می زد.انگار نه انگار که تابستان تمام شده است.عینک دودی زده بودم. یکی از مژه های حمید روی پیراهنش افتاده بود .مژه را به دستش گرفت،به من نشان داد و گفت:نگاه کن،از بس با من حرف نمی زنی و منو حرص میدی،مژه هام داره می ریزه.!
ناخودآگاه خنده ام گرفت.ولی به خاطر همان خنده وقتی به خانه رسیدم کلی گریه کردم ؛چرا باید به حرف یک نامحرم لبخند می زدم؟مادرم گریه من را که دید،گفت:(دخترم!این که گریه نداره.تو دیگه رسماََ می خوای زن حمید بشی،اشکالی نداره.حرف های مادرم در اوج مهربانی آرامم کرد،ولی ته دلم آشوب بود.هم می خواستم بیشتر با حمید باشم،بیشتر بشناسمش،بیشتر صحبت کنیم .هم اینکه خجالت می کشیدم .این نوع ارتباط برای من تازگی داشت.
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده
🌹مصطفی خیلی بی ریا بود...
ازمنطقه که میگفت یک بار نگفت من ... همش میگفت بچه ها.
کمتر کسی میدونست فرمانده گردان شده.
صحبت هایش همیشه با این حرف حضرت امیر بود:
چه بسیارند عبرت ها و چه اندک عبرت گیرنده ها...
🌹دوستی رو چند روز قبل جایی دیدم که از همرزمان شهید بود .میگفت : مصطفی رو لحظه شهادت هم دیدم
.میگفت : همیشه موقع عملیات بچه هارو جمع میکرد یک گوشه و میگفت که هیچوقت مغرور نشید به اینکه اینجا چه کاره اید... میگفت همه را در یک سطح میدونست وفرق نمیگذاشت.
میگفتن که هر جا به معبری میرسیدند که خطرناک بود مصطفی خودش اول میرفت تا اگر اونجا تو تیررس دشمن بود سپر انسانی بقیه بشه و نگذارد بقیه صدمه ببینن.
همون اقا میگفت: با دشمن فاصلمون کم بود رفیقمون رفت برگ درخت زیتون بیاره برای استتار که یهو با تیر زدنش. میگفت اون یک تیکه زیر آتش بود...
مصطفی رفت زیر آتیش دشمن و اون شهید را بیرون کشید.
🕊🕊🕊🕊🕊
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
سلام و عرض ادب خوب هستید الحمدلله دوستان #ختم_صلوات داریم بی زحمت دوازده تاصلوات بفرست و برای دوازده نفرهم بفرس قطع نشه برای گشایش کارهمه شروع کردیم برای گشایش کارخودتم دعا کن وبفرست🤲
#التماس_دعا