هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
12.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهارم آبانماه روز مقاومت مردم بهبهان را گرامی میداریم . بیاد شهدای پیروز مدرسه راهنمایی شهید حمدالله پیروز بهبهان💔😔 تاریخ تو گواه باش چه گلها که پرپر شدن تا علم شیعه مظلوم و مقتدر در جهان برافراشته باشد. *شادی روحشان صلوات🌷🍃* ❤️⤵️❤️⤵️❤️ https://instagram.com/shahid_rahman_medadian?utm_medium=copy_link
#خاطره_شهید ♥️🎙
میگفت:
بچهها برام دعا کنید ...
اگه شهید بشم دستم خیلے بازتر میشه!
بیشتر میتونم کار فرهنگے کنم :)🍃
یعنے حتے قصدش از شهادتم کارفرهنگی بود...
نه واسه خودش🙃💔✨
#شهید_مصطفے_صدرزاده
هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
🔴از شهید چمران پرسیدند: تعهد بهتر است یا تخصص؟
🔹گفت: میگویند تقوا از تخصص لازمتر است، آن را می پذیرم. اما میگویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد بی تقواست
✍رونوشت به دهها مدیر غیرمتخصصی که در دولت ......و انقلابی پست گرفتند.
#واکسن_کرونا
#من_واکسن_میزنم
#واکسیناسیون_عمومی
استفتاء رهبر معظم انقلاب درباره واکسیناسیون عمومی در پاسخ به این سوال که «اگر طبق مقررات زدن واکسن الزامی شود، تکلیف چیست؟» فرمودند: «اگر حکومت اسلامی با ملاحظه مصالح عمومی کشور، مقرراتی را اعلام کند، همه باید عمل کنند».
#واکسن_کرونا
#من_واکسن_میزنم
#واکسیناسیون_عمومی
استفتاء رهبر معظم انقلاب درباره واکسیناسیون عمومی در پاسخ به این سوال که «اگر طبق مقررات زدن واکسن الزامی شود، تکلیف چیست؟» فرمودند: «اگر حکومت اسلامی با ملاحظه مصالح عمومی کشور، مقرراتی را اعلام کند، همه باید عمل کنند».
#داستانکشب ازشنبهتاچهارشنبه
📚جوانی گمنام عاشق دختر پادشاه شد
✨یکی از ندیمان پادشاه به او گفت:پادشاه اگر احساس کند تو بنده ای از بندگان خدا هستی،خودش به سراغت خواهد آمد.جوان به عبادت مشغول شد بطوری که مجذوب پرستش شد
✨روزی گذر پادشاه به مکان جوان افتاد و دریافت بنده ای با اخلاص است.همانجا از وی برای دخترش خواستگاری کرد. جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و به مکانی نامعلوم رفت
✨ندیم پادشاه به جستجو پرداخت و بعد از مدتها جستجو او را یافت و دلیل کارش را پرسید.جوان گفت:اگر آن بندگیِ دروغین که بخاطر رسیدن به معشوق بود،پادشاهی را به درِ خانه ام آورد،چرا قدم در بندگیِ راستین نگذارم تا پادشاه را در خانۀ خویش نبینم؟
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
سلام دوستان✋
عذر خواهی می کنم🙏
دیشب یه مشکلی پیش اومد نتونستم رمان رو بزارم شرمنده 😔
ان شاءالله الان می زارم
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 #قسمت_چهل_ام
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚
💚🍃💚🍃
🍃💚
📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته
🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد
🔗 #قسمت_چهل_و_یکم
_بسه بابا حالمو بهم زدید
چقدر تظاهر ؟
چقدر فیلم ؟
بس کن...
+صبر...کن...بهت...توضیح...بدم
_هرچیزی که نیاز بود رو شنیدم
دیگه حتی صداتم نمیخوام بشنوم
چادر نمازی که سرم بود رو پرت کردم گوشه ای و با عجله زدم بیرون سریع کفش هام رو پوشیدم و رفتم وسط جایی که اکثرا اونجا ایستاده بودن و داد زدم
_تو این خراب شده یه قارقارک پیدا میشه ؟
یه مرد به طرفم اومد
×چه خبرته خانم؟
اینجا رو گزاشتی رو سرت
از پشت سرم یه صدایی اومد
+اونجا چه خبره ؟
×والا نمیدونم قربان
این خانم داد و هوار راه انداخته
برگشتم طرفش
یه مرد با لباس سپاهی بود
اومد جلوتر و با چند متر فاصله با هم ایستاد
سرشو انداخت پایین و سلام زیر لبی کرد که بی جواب موند
+چی شده خواهرم؟
_اولا من خواهر تو نیستم
دوما اولا ...
سوما با همین جانماز آب کشیدناتون مغز مردمو شست و شو میدید مرده شور همتونو ببره
با صدایی که رگه های عصبانیت توش موج میزد گفت :
+از شما سوال کردم چی شده؟
_من دیگه نمیخوام اینجا بمونم
+مگه اینجا مهد کودکه که هر وقت بخواید بیاید و هر وقت نخواید برید ؟
این خیلی حاضر جواب بود و همین اعصابمو خط خطی می کرد ...
&ادامـــه دارد ......
~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~
#رفیقشهیدمابراهیمهادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚
💚🍃💚🍃
🍃💚
📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته
🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد
🔗 #قسمت_چهل_و_دوم
_نخیر
اینجا طویله هم به حساب نمیاد
منه خرو بگو گول ظاهر شما ها رو خوردم و گفتم آدمید
ولی از صد تا حیوون بدترید ...
+لطفا مودب باشید خانم
من هی هیچی نمیگم شما بدتر روتون زیاد میشه
_هه
مثلا میخوای چی بگی ریشو؟
مژده سریع خودشو بهم رسوند و گفت :
~ مروا تو رو خدا بیا بریم
بهت توضیح میدم
اشتباه متوجه شدی
_دهنتو ببند
من بهت اعتماد کردم ولی تو چیکار کردی ؟
~مروا تو رو خدا بیا ، آبروریزی نکن
_کدوم خدا ؟ همون خدایی که جلوش غیبت مردمو میکنید؟...
=خانم فرهمند
برگشتم طرف صدا ، همون گارسونه بود یا بهتره بگم مرتضی دیگه میشد حدس زد این نامزده راحیله
بخاطر سروصدای های من جمعیت زیادی دورمون جمع شده بودن اما اصلا برام مهم نبود ، به طرفش برگشتم و گفتم :
_به به یوسف پاکدامن ، آقا مرتضی
بنده محبوب پروردگار
تو آسمونا دنبالتون میگشتم روی زمین پیداتون کردم
چه عجب ، چشممون روشن
=خانم فرهمند لطفا درست صحبت کنید
این چه طرز صحبت کردنه ، مشکل چیه ؟
_مشکل تویی ، خود تو ...
تویی که زنت بخاطر این که من فقط اسمتو آوردم یه کشیده زد تو گوشم ، تویی که خواهرت هرچی از دهنش در اومد بهم گفت
شما همش تظاهرید تظاهر ...
هیچی حالیتون نیست...
این بود شهدایی که میگفتید ؟
این رسم مهمان نوازیه ؟
باظاهر آدما قضاوتشون میکنید ؟
خوبه منم به تو بگم داعشی ؟ هاااا
&ادامـــه دارد ......
~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~
#رفیقشهیدمابراهیمهادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c