🕊️✨🌸!
« ملائک در طواف چادرش ، پروانه پروانه
به سوی جانمازش میرود سلانه سلانه
شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه
از آن دانه بهشت آغاز شد ، ریحانه ریحانه...
نشاند آن دانه را در آسمان با گریه آبش داد
زمین خاکستری بود اشک او رنگ و لعابش داد... »
سیدحمیدرضابرقعی
128:)🇵🇸
💚_
آن بانویی که نام خودش شعر مطلق است
در وصفش استعاره نیاید به هیچ کار
نامی که داده است به زن قیمتی دگر
نامی که داده است به مردان هم اعتبار
آن نام را می آورم ، اما نه بی وضو
دل را به آب میزنم، اما نه بی گدار..
زهرا است مادر من و من بی قرار او
آن نام را می آورم آری به افتخار
آن بانویی که وقت تشرف به رستخیز
پیغمبران پیاده آیند و او سوار
فریاد میزنند که سر خم کنید، هان!
تا از صراط بگذرد آیات سجده دار
هر جا نگاه میکنم آنجا مزار اوست
پنهان و آشکار چنان ذات کردگار...(:✨!
سیدحمیدرضابرقعی