eitaa logo
🇮🇷سعیدکرمی(برساحل انتظار )🇵🇸
194 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
67 فایل
بصیرت دینی ، اخلاقی ، تربیتی مشاوره دینی خبرآمد خبری در راه است ... تحول در زندگی و آماده سازی زمینه ظهور ... پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان گذارید . ارتباط با مدیر: @S17140 لینک جوین: https://eitaa.com/joinchat/1479802927Cb0f645d36d
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ﷽ •|اذان‌ِسعادت|‌• بانگ اذان، سر تا سر صحن هارا در برگرفته بود. ندای زیبایش دل‌ها را به جواب وا می‌داشت اما انگار یک چیزی دل و قرار همه را می‌لرزاند گویی حس این اذان با بقیه متفاوت بود... صحن‌ها پر بود از مردمی که هر یک به بهانه‌ای دست به دامان شَهِ مهربانی‌های شیراز شده بودند... یکی با دلی شکسته و دیگری با دلی لبریز از حاجت. آن یکی به شکرانه‌ی اجابت حاجتش و این یکی خاستار بیمه‌ی فرزندش در زیر سایه‌ی ساحت مقدس حضرت، در این زمانه‌ی بد. و دیگری... دیگری شاید... امضای عاقبت‌بخیریش را میخواست! صدای قدم‌های سریع کودکان و بزرگسالان به سمت ورودی ضریح و یا شبستان برای ادای نماز، در سرتاسر صحن‌های شاهچراغ آهنگی دلنشین را به وجود اورده بود. خادمان ذکر صلوات را یاد اور لب‌هایشان کرده بودند و با خوش رویی از به استقبال زوار لبخند می‌زدند و خوش آمد می‌گفتند. لحظاتی نگذشته بود که با صدای گلوله و جیغ زنی، بند دل‌ها پاره شد. ناگهان خیل جمعیت به سمت صدا هجوم برد و درب ورودی باب‌الرضا پر از هم‌همه و شلوغی شد. زمان زیادی نگدشته بود حتی به قدر پلک زدنی، که صدای جیغ‌ها بلندتر شد و خون زائران و خادمان، زمین سفید حرم را غسل داد. اولین و شاید تنها حسی که در همان اول بر جمعیت غالب شده بود، ترس بود... صدای ناله‌ی کودکان و جیغ زنان دل‌ها را هر دم بیش از پیش می‌لرزاند . عده‌ای شوک‌زده ایستاده و عده‌ای دیگر در حال فرار بودند و بعضی هم سریعا مشغول کمک به مجروحان و پیکر شهدا شدند. هنوز عقل‌ها دستور کاری نداده بودند که صدای مهیب و رگباری گلوله از سمت شبستان نماز گزاران شنیده شد. آن لحظه مشخص نشد چه کسی یا کسانی بودند و چگونه مسلحانه وارد حرم شده بودند فقط جیغ و ترس بود و ولوله... جمعیتی هم بیرون حرم در گیر و دار این اتفاق بودند. خادمان دستور متفرق شدن می‌دادند و ماموران امنیتی با سرعت می‌خواستند وارد عمل شوند. شاید کسری از ثانیه و شاید هم دقایقی بعد بود که صدایی مهیب‌تر از قبل دل‌ها را ترساند و عقل‌ها را حیران کرد. انگار از داخل حرم شنیده می‌شد صحن اصلی مرقد مطهر... جایی دقیقاً کنار ضریح... بغض و حال بدی در دل مردم حاضر، حاکم شده بود. کودکی در آغوش مادرش پنهان شده بود و پیرزنی با ترس شماره‌ای را می‌گرفت پیرمردی دست بر روی قلب گذاشته بود و ذکر می‌گفت و جوانی برای کمک به مأموران و مجروحان می‌دوید... هیچ کس نمی‌دانست چه شد در کسری از ثانیه دقیقا زمانی که آماده نماز می‌شدند، همان لحظات شیرینی‌ که آرامش و لبخند در جوار احمد بن موسی بر دل و لب‌هایشان جاری بود، ناگهان تبدیل به ماتم‌ شده بود. فضا برای همه ملتهب بود اما چیزی کم داشت خلأی عمیقا حس می‌شد. ناگاه یک نفر پرسوز و بلند روضه را شروع کرد، روضه‌ی محسن و رقیه... انگار تاریخ و صحنه‌ها دوباره تکرار شده بود. چقدر شبیه بود به چادرخونی مادر و حالا چادری آغشته به خون بود ، کودکی در آغوش مادر و مادری کنار پیکر فرزند و همسری نگران همسر و کودکانی که گاه از درد و گاه از ترس و اضطراب ناله می‌زدند و چشمان بی‌رمقشان در جست و جوی پناهی امن‌تر دو دو می‌زد... اما جگر سوزتر... دخترک و پسرک‌هایی که بالای سر پدران خود زجه می‌زدند همان‌هایی که دقایق قبل پشتشان ایستاده بودند و حالا آرام و خونین خوابیده بودند دست و صورت‌های پدر را می‌بوسیدند تا شاید خستگی‌هایشان تمام شود و با دستان آغشته به خون، طفلان خود را در آغوش بگیرند... شاید هم آن‌ها هرگز فکر نمی‌کردند پدر را این‌گونه مقابل دیدگان خود ببینند. درست شبیه رقیه‌ی کوچک و دلتنگ... زمانی که با سر بی‌پیکر پدر رو به رو شد، صورت پدر را می‌بوسید تا چشمان پدر باز شود و لب‌های خشکیده‌اش با رقیه سخن بگوید... ناگهان پیرزنی فریاد زد: یا صاحب الزمان ادرکنی... بحق فاطمه‌الزهرا... آسمان شیراز دیشب چه ضیافتی داشت. . . ✍🏻حنا🖤صبرا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حسن باقری: ✅ جهاد در راه خدا خستگی نداره... 🇮🇷🇮🇷🌷🇮🇷🇮🇷🌷🇮🇷🇮🇷🌷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆👆👆👆👆 💢 عاملان اصلی جنایت شیراز 🔰 یک دنیا حرف در یک تصویر
🔺پیغمبر گفته بود هرکی عمار یاسر رو بکشه، آشوبگره. 🔹عمار تو جنگ صفین توسط سپاه معاویه کشته شد. 🔸بعد معاویه دید اوضاع خیطه، گفت «کار خود علی بود که آوردش تو جنگ» از «کار خودشونه»ها تعجب نکنین. استراتژی پوسیده معاویه‌س...
22.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌دیروز داشتم از خیابون رد میشدم دیدم دخترخانومی کشف حجاب کرده تا منو دید بلند گفت «منم باید برم».......منم بهش گفتم....حتما تا آخر ببینید 🙏خواهشاً این روزها که کشف حجاب ها به هر دلیلی زیاد شده بی تفاوت رد نشید و امر به معروف کنید اونم با زبون نرم و تاثیرگذار.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با ریختن خون عزیز ما، تأیید شد انقلاب ما. این انقلاب‏‎ ‎‏باید زنده بماند، این نهضت باید زنده بماند، و زنده ماندنش به این خونریزیهاست.‏‎ ‎‏بریزید خونها را؛ زندگی ما دوام پیدا می کند. بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می شود. ما از‏‎ ‎‏مرگ نمی ترسیم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید. دلیل شماست که در سیاهی‏‎ ‎‏شب، متفکران ما را می کشید. برای اینکه منطق ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت‏‎ ‎‏می کردید؛ مباحثه می کردید. لکن منطق ندارید، منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور‏‎ ‎‏را باطل می داند. اسلام منطق دارد؛ لکن با ترور شخصیتهای بزرگ ما، شخصهای بزرگ‏‎ ‎‏ما، اسلام ما تأیید می شود. صحیفه امام جلد ۷ ص ۱۸۳ (بیانات حضرت امام(ره) پس از شهادت شهید مطهری(ره)
معده از مغز باهوشتر و صادق تره، معده خالی صاحبشو خبردار میکنه اما مغز خالی بیشتر زر میزنه تا خالی بودنشو پنهون کنه 😏😂