چند جریان عرفانی در ایران فعالیت دارد⁉️
قسمت (اول)
🔹 در کشور ما در حال حاضر چهار جریان عمده عرفانی و معنوی وجود دارد، این چهار جریان عبارتند از:
🔹 جریان اول، عرفان ناب دینی و قرآنی است. سه ويژگي اصلی خدامحوري، قيامتمداري و توجه به شريعت وحياني از امتيازات خاص عرفان ناب ديني است و معنويتهايي كه يكي از اين 3 ويژگي را نداشته باشد معنويت سكولار ناميده ميشود .
🔹 دومین جریان عرفانی در کشور ما موسوم است به مدعیان دروغین، متأسفانه حدود دو دهه است که این جریان عرفانی ابتدا در کلان شهرها، سپس دیگر شهرهای بزرگ و اخیراً حتی در روستاها به وجود آمده است ودعاوی عجیبی مطرح میکنند.
🔹مدعیان دروغین دو دستهاند؛ دسته اول نااهلانی هستند که با استفاده از حقایقی که اصالت دارد، تنها بهدنبال سوء استفادههای شخصی خود از آن مطالب حقه هستند، دسته دیگر افرادی نالایقاند که به ذکر مطالبی خرافی که از پایه ناصحیح است، میپردازند.
ادامه دارد....⇩⇩
◾️چند جریان عرفانی در ایران فعالیت دارد ..؟!◾️
قسمت (دوم)
🔸 جریان سوم سلاسل صوفیه هستند که در طول تاریخ حضرات ائمه ﷺ{به ويژه امام رضاﷺ كه مي فرمود: «کسي دم از صوفيه نمي زند مگر از روي خدعه يا گمراهي و يا از روي حماقت».(الاثني عشريه، شيخ حر عاملي)
🔸 و یا امام هاديﷺكه همه فرقه هاي صوفيه را بي استثناء از مخالفين اهل بيتﷺمي دانست و مي فرمود «الصوفيه كلهم من مخالفينا» }با آنان رويارويي و مخالفت کرده اند .
🔸 جریان چهارم که در ایران اسمهای مختلفی دارد عرفانهای کاذب، عرفانهای پوچ، عرفانهای منسوخ و یا عرفانهای مادی که این تعابیر، القابی است که مقام معظم رهبری در این چند سال نسبت به این عرفانها بیان داشتهاند.
🔸 همچنین گاه به این عرفانها گفته میشود: عرفانهای نوظهور، نوپدید، معنویتهای نوگرا و امثال این تعابیر. البته باید توجه داشت که خاستگاه این عرفانها ایالت متحده امریکا است و القاب و اصطلاحات آنها در خاستگاهشان چیز دیگری است.
🔸 عرفان های کاذب به لحاظ خاستگاه جغرافیایی و کارکرد به شبه معنویت های شرقی (یوگا، اشو،رام الله،کریشنا مورتی،فالون دافا،دالایی لاما و …)، غربی ، (پائولو کوئلیو، سرخ پوستی،اکنکار،شیطان گرایی و...)متافیزیکی(رمّالی،ساینتولوژی،هیپنوتیزم و.. )، روانشناختی و فرا روانشناختی(قانون جذب،تکنولوژی فکر،مؤفقیت و ...)،مسیحی و یهودی(کابالا، رائیل، کلیسای وحدت و ...) و شبه معنویت های بومی(حلقه،tsm،ایلیا و...) تقسیم می شوند.
🔸 اینک به توضیح مختصری از برخی از این عرفان های کاذب بسنده میکنیم به امید اینکه در پست های بعدی تفصیلاٌ در مورد فرقه های عرفانی کاذب فعال در ایران توضیح دهیم .
⇩⇩ سای بابا
🔹بنیانگذار این مکتب ، « باگوان شری ساتیای بابا » یا «سو آمی ساتیا سای بابا » بود .وی در سن چهارده سالگی مدعی شد از سوی خداوند برای هدایت همة آدمیان برگزیده شده است سپس ادعای خدایی کرده و 11سال زودتر از پيشبيني خود، طعم مرگ را چشيد تا يك خداي دروغين ديگر رسوا شود.
⇩⇩ رام الله
🔹رهبر این آیین در ایران شخصی به نام «پیمان الهی » است. وی ادعا داشت از غیب خبر دارد و بر تمام علوم باطنی تسلط دارد ودر عین ناباوری مریدان در خرداد سال 86 در حین دستگیری به جای نا پدید شدن ، از دیوار حیاط همسایه فرار کرد این دستگیری فرصتی شد تا چهره ی پوشالی اش آشکار شود وی چندین بار به دلیل ترویج عقاید خرافی و انحرافی و فریب مردم ـ به ویژه جوانان ـ به همراه گروهی از اطرافیانش بازداشت شده است .
⇩⇩ اوشو
🔹 اوشو در سال 1931 میلادی در روستای کوچک «کوچ وادا » کشور هند به دنیا آمد ودر سال 1990 در سن 59 سالگی از دنیا رفت . اوشو در ایالت اوریگان آمریکا ، شهری به نام راجینش پورام را به عنوان مرکز آیین خود قرار داد ، اما به دلیل فسادهای اخلاقی و جنسی بی حد و حصر اوشو و مریدانش ، در سال 1986 از آمریکا اخراج شد.
⇩⇩ اکنکار
🔹 « پائول توئیچیل » ، رهبر و بنیانگذار این طریقه بود که بسياري از تعاليمش تنها متكي برتلقينات توهم آميز و رويايي از حضور استاد زنده اك در پشت همه درها و صداهاست از تبعات عضويت در اين فرقه، پشيماني زودرسي است كه اعضا را با پوچي روبرو كرده و در اثر فشارهاي ناشي از اين موضوع، برخي از آنها دست به خودكشي زده وپيروان اين مكتب مدعي اند كه از طريق رويا بيني ، خود را تا مقام « همكار خداوند » ارتقا ميدهند .
ادامه دارد....⇩⇩
@Jahade_tabyeen
▪️چند جریان عرفانی در ایران فعالیت دارد⁉️▪️
قسمت (پایانی)
⇩⇩ عرفان سرخ پوستی
🔹 بنیانگذار این نوع عرفان ، «کارلوس کاستاندا » است. کاستاندا این نوع عرفان را آیین ساحری یا جادوگری می نامد.. استفاده از گیاهان روانگردان به هدف تحصیل معرفت و خودداری از آمیزش جنسی و عقل ستیزی از شاخصه های این نوع معنویت کاذب می باشد.
⇩⇩ پائلو کوئیلیو
🔹 پائلو کوئیلیو در سال 1947 میلادی در کشور برزیل به دنیا آمد.در سنین نوجوانی وجوانی احساسات ضد مذهبی شدیدی داشت. از هفده سالگی به بعد سه باردر بیمارستان روانی بستری شد. مدت های مدیدی از دارو های اعصاب و روان استفاده می کرد و سپس به استفاده از مواد مخدر روی آورد .پیشینة اخلاقی و اجتماعی بسیار منفی و تاریکی داشت. کوئیلیو چندین بار تصمیم به خودکشی گرفت ..کتابهای اوبازتاب تفکراتش بوده و تا به حال به 56 زبان دنیا ترجمه شده اند.
⇩⇩ دالایی لاما
🔹 تنزین گیاتسوکه براساس باورهای سنتی تبتیان تجسم دوبارة دالایی لامای سیزدهم( که در سال 1932 از دنیا رفته بود) پنداشته شده ادعای معنویت خواهی و صلح طلبی داشته طوری که وی با اعدام صدام که فردی جانی و متجاوز بوده مخالفت کرده وتاکنون بارها شیفتگي و نزديکي خود به رژيم صهيونستي را اظهار نموده است.
⇩⇩ عرفان حلقه
🔷 از زمان شکل گیری عرفان کیهانی کمتر از یک دهه می گذرد. بنیان گذار حلقه محمد علی طاهری است و کتاب های اصلی این گروه هم به قلم وی است. از جمله دلایل بسیار مهم در انحرافات پیروان عرفان حلقه بیاطلاعی آنان از اصول و مبانی اصیل دینی است. یکی از انتقادات جدی به سرکرده این فرقه، همین عدم تخصص ایشان، در خصوص مسائل دینی و عرفانی است.
⇩⇩ معنویت های روانشناختی و فرا روانشناختی
🔷 به گروههایی که در تلاش اند تا مشکلات روانی (مثل اضطراب، افسردگی و سایر گرفتاریهای روانشناختی)پیروان خود را با نام های قانون جذب ، راز، مؤفقیت و .. برطرف کنند گفته می شود .اینان در سطح گستردهای در خدمت نشر خرافات و ترویج توهّماتی هستند که مردم را سرگرم نموده و از اندیشههای درست و خردورزی و کوشش و پشتکار دور کنند.
⇩⇩ یوگا
🔷 پتنجلي موسس يوگاست و فلسفه نظري سانکیهه که يکي از مکاتب فلسفي هند است اساس و پايه يوگاست در یوگا تكنیكهایی مطرح میشود و گفته میشود انسان از طریق آنها به آرامش عصبی یا ذهنی میرسدکه نسبی بوده و در نهایت انسان باید برای یافتن آرامشی كه با اعتماد به قدرت و علم بیپایان الهی حاصل شود تلاش کند.
#عرفان_های_نوظهور
@Jahade_tabyeen
#صوفیه
نگاهی به انحرافات اعتقادی و رفتاری صوفیه/
■درویش با عارف تفاوت دارد
●مقدمه⇩⇩⇩
فرقههای صوفیه معاصر به قدری متنوعاند که داوری یکسانی نمیتوان درباره آنها داشت. در گزارش پیشرو به انحرافات عقیدتی و رفتاری برخی از این فرقهها پرداخته شده است . . .
⇦درویش با عارف فرق دارد⇨
باید بین صوفی یا درویش با عارف فرق قائل بود. متاسفانه الان در حوزه جریاناتی راه افتاده که هر عارفی را صوفی می نامند یا هر صوفی ای را عارف نام می نهند در حالی که این خلط مبحث است. عرفا و صوفی ها یا دراویش از هم جدا هستند. امام خمینی در کتاب های خود وقتی می خواهد از دراویش نام ببرد می فرماید جَهَله صوفیه ولی هر وقت عرفا را می خواهند نام ببرند می گویند محققین صوفیه. پس عارف و صوفی مجزاست
وی ادامه می دهد: «در چهار یا پنج قرن اول اسلام صوفی با عارف یکی بود، اما از قرن ششم صوفی و عارف با هم متفاوت است. کسانی که اخیرا در تهران اغتشاش کردند، صوفی اند و نه عارف.»
•♢•
🔸فرقههای صوفیه معاصر به قدری متنوعاند که ارائه تعریف یکسانی از آنها غیر ممکن است، اما دارای وجوه عامی نظیر گرایش به فقهستیزی و مرجعستیزی (با وجود تفاوت مراتب در این ویژگی) هستند. حتی فرقههایی مثل ذهبیه و نعمت اللهیه گنابادیه که تقلید از مراجع تقلید را اظهار می کنند نیز، در موارد ِتعارض میان فتوای قُطب (عالیترین شخصیت و مقام فرقه) با مرجعیت، دیدگاه قطب را بر فقیه و مرجع تقلید مقدم میدارند.
🔸فرقههای گنابادیه، ذهبیه، اهل حق و مکتب نسبت به سایر انشعابهای صوفیه فعالیت گستردهتری دارند. این فرقهها را میتوان بارویکردهای اجتماعی (مانند خدمات و خیانتهای فرقههای صوفیه به مردم)، سیاسی و امنیتی (مانند ارتباط با رژیمهای طاغوتی و دولتهای بیگانه)، فقهی (مانند فتاوای فقها و محدثان)، تاریخی (مانند منشأ پیدایش، تحولات، تطورات و عوامل انشعابهای آنها)، اخلاقی (مانند آسیبها و ناهنجاریهای اخلاقی)، اعتقادی (بررسی و مطابقت یا عدم مطابقت عقاید آنها با اعتقادهای شیعه) و ادبی (مانند بررسی آثار فارسی و ادبی فرقههای صوفیه) بررسی کرد.
🔸سؤال این جاست که چرا برخی از آنها به بهانه طریقت، از شریعت و احکام شرعی فاصله میگیرند؟ یا به راحتی فتوای مراجع مبنی برحرمتِ ساختن خانقاه و حرمتِ رفتن در مجالس صوفیه را مردود میشمارند؟ مجالس لهو و لعب، رقص و سماعِ حرام را مرتکب میشوند و دستهای نیز به مواد مخدر و مصرف مسکرات رو میآورند و رفتارهای نامشروع مرتکب میشوند.
🔸پارهای از فرقههای معاصر تا آنجا پیش رفتند که در دوران دفاع مقدس و حمله عراق بر ضد ایران، جوانان را از دفاع و حراست از مرزهای کشور باز میداشتند و در پنهانی با فراماسونرهای جاسوس و خیانت کار غرب گرا، ارتباط برقرار میکردند.
🔸سخن این است که برخی فرقههای صوفیهای که در جامعه معاصر ایران وجود دارد، گرفتار مشکلات اعتقادی و یا رفتاری هستند و به همین جهت، عرفان اصیل اسلامی از التقاط و انحراف فرقههای صوفیه به شدت رنج میبرد.
•♢•
سعیدیسم شبانه
🔸فرقههای صوفیه معاصر به قدری متنوعاند که ارائه تعریف یکسانی از آنها غیر ممکن است، اما دارای وجوه
⇩⇩
چهار یا پنج قرن اول اسلام صوفی با عارف یکی بود، اما از قرن ششم صوفی و عارف با هم متفاوت است . . .
•♢•
درویش داخل کشور با درویش خارج متفاوت است
باید بین صوفی یا درویش داخل کشور با خارج کشور فرق قائل بود. این یک بحث سیاسی نیست. واقع این است که مثلا در مصر یا لیبی صوفی و درویش خیلی داریم ولی مبارزه کنندگان با آمریکا یا استعمار انگلیس و فرانسه همین دروایش ها بودند. در لیبی و مصر صف اول مبارزه با استعمار انگلیس همین صوفی ها بوده .
(صوفی در لغت به معنای فردیست که برای رسیدن به شریعت و نور الهی سختی زیادی را متحمل میشود مثل ملا صدرا و عارف ربانی بهجت رضوان الله علیه افرادی با اعمال نا مشروع و شریعت گریز در واقع صوفی نما هستند )
صوفی های ما(داخل کشور ): اما در داخل کشور، دراویش داخلی در آن هشت سال جنگ حتی یک نفرشان هم به جبهه نرفت
خودشان همیشه در ظاهر می گویند دین از سیاست جداست ولی دروغ می گویند. خود ارتشبد نصیری رئیس ساواک صوفی بود و جزء همین گنابادی ها محسوب می شد. قبل از او سپهبد مقدم رئیس ساواک بود که او هم جز گنابادی ها بود. اسدالله علم وزیر دربار شاه هم همینطور بود. آن موقع که هنوز مشهد فرودگاه نداشت، گناباد فرودگاه داشت تا ارتشبد نصیری رئیس ساواک می خواست به گناباد برود و دست قطب را ببوسد و دوباره برگردد
«درویش های خارج از کشور اهل مبارزه اند اما دراویش داخلی اهل همکاری با ساواک و طاغوت اند.»
•♢•
■انحرافات صوفیه ■
فرقههای صوفیه در عقاید و مناسک خود، گرفتار انحرافها و بدعتهای فراوانی هستند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
خانقاه به عنوان محل ذکر و عبادت، تأویل قرآن، اسلام گزینشگر (مشکل اساسی صوفیان در طول تاریخ، پذیرش گزینشی اسلام در مقابل اسلام جامعنگر بوده است. به قول دکتر «قاسم غنی»، گاهی مشایخ صوفیه به مقتضای زمان شرع را از شروط تصوف میشمردند و گاهی هم قیودی میگذاشتند و حتی برخی از صوفیان معتقدند که شریعت، راه را نشان میدهد و اگر انسان به مقصد رسید، حاجتی به شریعت ندارد.)، بهرهبرداری استعمار از تصوف، هماهنگی صوفیه با جریانهای طاغوتی، اباحهگری (مشکل دیگر بسیاری از فرقههای صوفیه مسأله تساهل و تسامح و اباحیگری است. سماع، آواز، غنا، آسیبهای اخلاقی و انحرافهای جنسی و فاصله گرفتن از شریعت نیز، زاییده این انحراف بنیادین است و اصولاً برخی از گروندگان به تصوف نیز به همین جهت خود را آلوده میسازند.) پشمینه پوشی، کشف و شهودهای شیطانی (انحراف و بدعتهای صوفیان را میتوان زاییده مکاشفات شیطانی هم دانست. برخی از مدعیان تصوف در اثر ریاضتهای نامشروع، با شیطان در تماس بوده و خود و جامعه اسلامی را گرفتار شهودات ناصواب میکنند. بر اهل فن پوشیده نیست که کشف، شهود و اشراق بر دو نوع است. گاهی همچون رؤیاهای صادقه، شهود الهی، ربانی و قابل اعتمادند، اما در بسیاری از مواقع در اثر عواملی، شهود کاذب و شیطانی تحقق میابد.) از جمله بدعت ها و انحرافات این فرقه است.
عارفان حقیقی، اهل تهجّد و عبادت در مسجد و اهل شهادت و رشادت در میدان مبارزه و اهل تفقه در دین الهیاند و اسلام جامعنگر را ملاک زیستن میدانند و این مظهر همان مناجات عارفین است که میفرماید: «و اجعلنا من اخص عارفیک و اصلح عبادک و اصدق طائعیک» مرحوم «علامه طباطبایی» در جلد ۶ المیزان میفرماید: «تصوف چیزی نیست که مسلمانان از پیش خود آن را ابداع کرده باشند بلکه در امم گذشته مثل نصری، برهمانیه و بودیزم موجود بوده است و تصوف، طریقهای است که از آنها متأثر شده است.»
در کتاب «ذهبیه» نوشته «اسدالله خاوری» که توسط دانشگاه تهران چاپ شده است، نگارنده که در صدد ترویج این فرقه است، تصریح به این دارد که صوفیه از مرتاضان ملل و ادیان مختلف تأثیر پذیرفته است. از جدیترین اشکالهایی که بر تصوف وارد است، این است که متصوفه، اقطاب خود را دارای ولایت مطلقه در امور تکوینی و تشریعی و به لحاظ سیاسی و اجتماعی میدانند، حال سؤال این جاست که چه طور کسی را که ولایت تکوینی و تشریعی اهل بیت را قبول ندارد، به عنوان قطب و ولی مطلق خویش پذیرفتهاند⁉️
•♢•
صد فرقه درویشی در کشور وجود دارد😒😏
نکته دیگر این است که شاید حدود 100 فرقه درویشی در کشور وجود دارد. هیچ دلیلی بر بطلان کار صوفی یا درویش مهمتر از این نیست که سلسله سندشان یک جا قطع شود، مثلا در مورد روایت ما می گوییم فلانی عن فلانی عن فلانی تا برسد به معصوم ـ تصوف یا درویشی هم همینطور است. یعنی کسی که قطب است باید از قطب قبلی اجازه داشته باشد و او از قبلی همینطور تا برسد به امیرالمومنین (ﷺ)؛ اگر یک جا سند قطع شود این خود دلیلی بر بطلان تصوف است.»
«جالب این است که فرقه گنابادی ها به این صورت است که «رضاعلی شاه» اجازه از «سلطان محمد گنابادی» ندارد، یعنی اینجا سند قطع شده است. ثانیاً اینکه خود سلطان محمد که رئیس گنابادی ها بوده و دراویش گنابادی از او درست شده اند، خودش می گوید فقر (یعنی درویشی) در ایران وجود نداشت، من رفتم و از یک مرتاض هندی در حیدرآباد هند از او یاد گرفتم و آمدم اینجا گسترش دادم. سلسله سند درویش های گنابادی به مرتاض های هندی می رسد نه به امیرالمومنین(ﷺ).»
«آخوند صاحب کفایه در طول عمرش یک حکم قتل صادر کرد و آن فتوای قتل سلطان محمد بود. سلطان محمد گنابادی یعنی بنیان گذار دراویش گنابادی به دستور آخوند صاحب کفایه کشته شد.»
دراویش به خانقاه می روند ولی به مسجد نمی روند. مسجد را یا حضرت ابراهیم ساخته و یا پیامبر عظیم الشان اسلام، اما اولین کسی که خانقاه ساخته یک معمار مسیحی مصری است که در کوفه اولین خانقاه را ساخت. یعنی خانقاه توسط مسیحی ها ساخته شده است.
قبل از انقلاب حرم حضرت معصومه در دست صوفی های گنابادی بود و هر روز بعد از ظهر در حرم جلسه داشتند. آنها ریش خود را می تراشیدند و سبیل می گذاشتند. اینها به سبیل حجاب دهان می گویند. می گویند آدم وقتی چیزی می خورد باید حجاب داشته باشد تا پیدا نشود. در حالی که خودشان اصلاً طرفدار حجاب شرعی زنان نیستند😐.
زمخشری کتابی دارد که در آن می گوید وقتی اینها در سماع صوفیانه «هو هو» می گویند یا «علی علی» می کنند، نه مقصودشان حضرت علی علیه السلام است و نه مقصودشان خداست. آنها یک عشق شهوانی را می گویند
•♢•
آیا تصوف در اسلام اصالت دارد؟
پیدایش تصوف در اسلام از بزرگترین مصیبتهاست، چرا که با ورود آن، در پایه و اساس اسلام، ویرانی و شکاف ایجاد شد. نقطه آغازین این مصیبت رهبانیت مسیحی است که برخی از علما را تحت تأثیر قرار داد تا حدی که شریعت را کنار گذاشته، در محرمات غوطهور شدند و واجبات را ترک گفتند و در آخر، به تکدی و استعمال بنگ و افیون متمسک شدند...
صوفیان و دراویش به لحاظ قدمت تفرقه افکنی در جهان اسلام همیشه مورد سوء استفاده ظالمان و جباران تاریخ قرار گرفتهاند. به قول «آیت الله عظمی مرعشی نجفی»، پس از انحراف «سقیفه»، حادثه پیدایش تصوف از بزرگترین مصیبتها برای اسلام و مسلمین است. نقطه آغازین این انحراف، رهبانیت مسیحی است که توسط امویان و عمال آنها نظیر «حسن بصری»، «شبلی»، «ابوهاشم کوفی» و ... به جهان اسلام و تشیع سرایت کرده است و پس از قرنها هنوز جباران و ظالمان برای استثمار مسلمین به صوفیان و دراویش امیدوارند.
«برنارد لوییس» در سخنرانی خود در بنیاد «نیکسون» ضمن برشماری خصوصیات اهل تصوف، آنان را جایگزین مناسبی برای اسلام رادیکال دانسته و به «بوش» (رییس جمهوری آمریکا) پیشنهاد می کند برای ارتقای سطح گفتوگو بین آمریکا و جهان اسلام با رهبران بزرگ صوفیه به مذاکره بنشیند. وی خاطر نشان میکند بیشتر آثار صوفیه به زبان فارسی است و ایران یکی از کانونهای بزرگ صوفیه در جهان اسلام است.
پیامبر عظیم الشان اسلام از اولین سال بعثت با تشریع عبادات و اعمال اجتماعی اسلام و تأکید بر جهاد در راه خدا و توصیه به فرهنگ کار و تلاش و نهی مسلمین از بی تفاوتی نسبت به فقرا، این پیام اساسی را به جهانیان ابلاغ کرد که در اسلام رهبانیت و چله نشینی، بی مسؤولیتی، گریز از اجتماعات مسلمین، دوری از مسجد و تفرقه، جایی ندارد؛ ولی متأسفانه از صدر اسلام یهود و نصارا با فریب افرادی نظیر حسن بصری و ... خط انحرافی جامعه گریزی، غلّو و صوفیگری را باز کردند.
امام صادق (ع) با قاطعیت اعلام کرد صوفیان و افرادی که به آنها متمایل هستند، دشمنان ما اهل بیت محسوب میشوند و امام رضا (ع) با تیزبینی فرمودند کسی به تصوف قائل نمیشود مگر از روی مکر و خدعه، ضلالت و گمراهی و یا جهل و حماقت ولی حاکمانی نظیر معاویه و مأمون عباسی به تقویت این تفکر انحرافی پرداختند.
از امام رضا (ع) نیز روایاتی در نکوهش صوفیه وارد شده است که فرمود: «مَن ذُکرَ عِندَه الصوفیه و لَم یُنکرهم بِلسانه و قلبِه فلَیسَ منّا و مَن اَنکَرهم فَکانّما جاهَد الکُفّار بَینَ یدی رسول الله.» امام رضا(ع) میفرمایند: «هر کس نزد او از صوفیه سخنی به میان آید و با زبان و دل آنها را انکار نکند از ما نیست و هر کس ایشان را انکار کند مانند این است که در حضور رسول خدا (ص) با کفار جهاد کرده است.» (سفینه البحار، ج۲، ص۵۷)
صوفیان برای تفرقه در اجتماعات مسلمین و کاهش نقش مسجد، نماز جمعه و جماعات، عبادتگاههای فردی و خانقاهها را رونق بخشیدند. مشهور است که اولین خانقاه را یک پادشاه مسیحی در «رمله» شام ساخت، بر کسی پوشیده نیست که سازندگان خانقاهها هدفی جز تضعیف مساجد نداشتند. چون به همان میزانی که مساجد حرکت ساز و سازنده بودند، خانقاهها نقش تخریبی و تخدیری داشتند. دشمن میدید مساجد محل برگزاری نماز جمعه و جماعت، سازماندهی مجاهدین، طرح مباحث علمی و عقلی و ترویج فرهنگ کار و تلاش است، از این رو با احداث خانقاه در مقابل مساجد به ترویج تفرقه، تنبلی و تن پروری، تکدی، نفی عقل، علم و مقابله با شریعت متعالی اسلام پرداختند.
هم اکنون در بسیاری ازخانقاهها مفاسد اخلاقی، استعمال بنگ و حشیش، موسیقی، رقص سماع و سایر موارد خلاف شرع رایج است. معمولاً دراویش و اقطاب آنان با درس و بحث، علوم عقلی و تجربی مبارزه کردهاند و به دروغ مدعی کشف، شهود و فنای در حق شدهاند. همچنین بیشتر علمای اصولی و مراجع تقلید با صوفیه مخالفت نموده و مطالبی برضد آنان نگاشتهاند که به چند نمونه، خواهیم پرداخت.
عالم و محقق بزرگ «ملاصدرای شیرازی» در کتاب «کسر اصنام الجاهلیه» در مورد صوفیه مینویسد: «صوفیان تمسک و عمل به قرآن را رها کرده و عقل و شعورخود را تعطیل نمودهاند و به گفتههای غیبی اقطاب نادان خود همچون وحی چنگ زدهاند. این افراد اهل عمل صالح نیستند و خود را غرق غنا، لهو، لعب و شهوات کردهاند، آنان نزد مریدان احمق خود، ادعای وصول الی الله دارند در حالی که خدا میداند آنان فاجر، منافق و دروغگو هستند.»
امام خمینی (ره) نیز در کتاب «چهل حدیث» در خصوص علم ستیزی دراویش مینویسد: «چون دست دراویش از علوم تهی است، علم را خار طریق و اهل علم را شیطان راه سالک میشمارند. این افراد فهمیده یا نفهمیده پارهای از اصطلاحات جاذب را به خورد عوام بیچاره داده و گمان کردهاند به لفظ مجذوب علی شاه یا محبوب علی شاه حال جذبه و حب دست میدهد و گاه وقاحت را از حد گذرانده ...
➊ امام خمینی (ره) نیز در کتاب «چهل حدیث» در خصوص علم ستیزی دراویش مینویسد: «چون دست دراویش از علوم تهی است، علم را خار طریق و اهل علم را شیطان راه سالک میشمارند. این افراد فهمیده یا نفهمیده پارهای از اصطلاحات جاذب را به خورد عوام بیچاره داده و گمان کردهاند به لفظ مجذوب علی شاه یا محبوب علی شاه حال جذبه و حب دست میدهد و گاه وقاحت را از حد گذرانده و خودرا دارای مقام ولایت کلّیه دانستهاند که منشأ آن تکبر، جهل و بی استعدادی آنان است.»(چهل حدیث، امام خمینی، ص۸۳)
➋«علامه طباطبایی» در تفسیر المیزان میفرمایند: «صوفیه برای سیر و سلوک آداب و رسوم خاصی را که در شریعت وجود نداشت به وجود آوردند و راههای جدیدی را پیوسته به آن افزوده و شرع را کنار گذاشتند. تا این که به جایی رسیدند که شریعت را کنار گذاشته و در محرمات غوطهور شدند و واجبات را ترک کردند و در آخر منتهی به تکدی و استعمال بنگ و افیون شدند که این حالت، آخرین حالت تصوف است که مقام فنا نامیده میشود.»(محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۵، ص ۲۸۲، قم: انتشارات مؤسسه نشر اسلامی، بیتا)
•♢•