🌷بِسمِ رَبّ الشُّهداءوَالصّدیقین🌷
#شهدا
#اربعین
#دفاع_مقدس
#منظومه_آه
#درد_دل_جامانده_از_شهادت
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
به نام نامیِ رَبّ شهیدان
به نام خالقِ مردانِ میدان
به نام سرزمین نور و ایمان
تجلی گاه عشق و مهد عرفان
به یاد جبهه های هشت ساله
به یاد دشت های پُر زِ لاله
به یاد آن شهیدان خدایی
همان دلدادگان کربلایی
دلم تنگ است و باران می نگارم
ز دلتنگی ِ یاران می نگارم
قلم می لرزد از نام شهیدان
دلم خون می شود از داغ ایران
دلم خون از گل سرخ شقایق
حکایت دارد از گلهای عاشق
کنون منظومه ای از اشک و آهم
غم حسرت ، نشسته در نگاهم
دلی دارم رفیقان ! نینوایی
چو نِی می نالد از داغ جدایی
دلم ، یاران ! هوای جبهه دارد
بگو ، باران دلتنگی ببارد
به دل ، خون و به چشمم گریه دارم
به یاد همرهانم بی قرارم
به هر باغی ، ببینم لاله ی سرخ
ز سوز دل بر آرم ناله ی سرخ
نشد تکلیف من روشن ، چه سازم؟
که یک جامانده در سوز و گدازم
خوشا بر حال آن جاماندگانی
که آخر ، پر زدند از دارِ فانی
مثالِ حاج قاسم ، مرد میدان
نصیبش عاقبت شد وصل جانان
سلیمانی رها شد از دل خاک
شده مأوای او دامان افلاک
سعادت یار او شد در دل شب
فدا شد در رکاب عمه زینب
سپاه حاج قاسم ، نسل جنگند
همه ، یادآورانِ فصل جنگند
شهادت را دگرگونه سرودند
مدافع از حریم عشق بودند
از این دنیای خاکی پر کشیدند
به عرش و عالمِ بالا رسیدند
شهیدان نقطه ی پرگار عشقند
شهیدان مطلع الانوار عشقند
شهیدان اقتدا بر عشق کردند
شهیدان عشقبازان ، در نبردند
شهیدان جلوه ی نور خدا یند
شهیدان با غم عشق آشنایند
همانهایی که مظلومانه رفتند
به سوی جنّت از این خانه رفتند
میانِ سجده ها ، ذکرِ شبانه
شهادتنامه خواندند عاشقانه
زِ بحر عشق ، تا معراج رفتند
سوارِ زورقِ امواج رفتند
نماز عشق را در سنگر خون
اَدا کردند روی خاک مجنون
پرستوهای عاشق پر کشیدند
مِیِ وارستگی را سر کشیدند
دلم شد راهیِ کوی ِ شلمچه
به عشق کربلا ، سوی شلمچه
شلمچه مرز صحرای جنون است
شلمچه مظهر دریای خون است
شلمچه عطر ناب یاس دارد
خبر از مادر احساس دارد
قدمگاه خود زهراست آنجا
شکوه فاطمه پیداست آنجا
به قول راویان فتح و سنگر
چه یارانی که مثل شاه بی سر
دل یک دشت را در خون کشیدند
به سمت کربلا ، بی سر دویدند
به آن جان بر کفان خفته در خون
به حق لاله های دشت مجنون
الهی ! جامه ی سرخ شهادت
نصیبم کن زِ دریای شفاعت
من آن جامانده از این کاروانم
حدیث جبهه ، دائم بر زبانم
همه رفتند و حسرت بر دلم ماند
چه داغی بر دل ناقابلم ماند!
نصیب من نشد کام شهادت
ننوشیدم مِی از جام شهادت
دلم خوش بود با این حسرت من
که شاید اربعین شد قسمت من
نشد امسال هم امضاء ، براتم
دلم خون شد از این اندوه وماتم
شده ، جا ماندن از این کاروانها
نصیب عاشقِ دلخونِ تنها
به یاد کربلا غم می سُرایم
زِ اشک و آه و ماتم می سُرایم
تصور می کنم خود را پیاده
به همراه مسافرهای جاده
که من هم زائر کوی حسینم
عزادارِ امیرِ عالمینم
فرستادم دلم را تا حریمش
امیدم لطف دستان کریمش
چو گفتم دست ، دل پر شد از احساس
روانه شد دلم تا کف العباس
گره خورده به کارم ای علمدار!
دلی پر غصه دارم ای علمدار!
بیا بشنو تو سوز ناله هایم
که من دلتنگ دشت کربلایم
اگر باشد برات کربلایم
نه با پای پیاده ، با سر ، آیم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۷/۱
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
لینک کانال اشعاردرتلگرام👇
https://t.me/joinchat/eMHYCRTE6hMwNTU0
🌷بِسمِ رَبّ الشُّهداءوَالصّدیقین🌷
#شهدا
#دفاع_مقدس
#منظومهٔ_آه
#درد_دل_جامانده_از_قافلهٔ_شهدا
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
به نام نامیِ رَبّ شهیدان
به نام خالقِ مردانِ میدان
به نام سرزمین نور و ایمان
تجلی گاه عشق و مهد عرفان
به یاد جبهه های هشت ساله
به یاد دشت های پُر زِ لاله
به یاد آن شهیدان خدایی
همان دلدادگان کربلایی
دلم تنگ است و باران می نگارم
ز دلتنگی ِ یاران می نگارم
قلم می لرزد از نام شهیدان
دلم خون می شود از داغ ایران
دلم خون از گل سرخ شقایق
حکایت دارد از گلهای عاشق
کنون منظومه ای از اشک و آهم
غم حسرت ، نشسته در نگاهم
دلی دارم رفیقان ! نینوایی
چو نِی می نالد از داغ جدایی
دلم ، یاران ! هوای جبهه دارد
بگو ، باران دلتنگی ببارد
به دل ، خون و به چشمم گریه دارم
به یاد همرهانم بی قرارم
به هر باغی ، ببینم لاله ی سرخ
ز سوز دل بر آرم ناله ی سرخ
نشد تکلیف من روشن ، چه سازم؟
که یک جامانده در سوز و گدازم
خوشا بر حال آن جاماندگانی
که آخر ، پر زدند از دارِ فانی
مثالِ حاج قاسم ، مرد میدان
نصیبش عاقبت شد وصل جانان
سلیمانی رها شد از دل خاک
شده مأوای او دامان افلاک
سعادت یار او شد در دل شب
فدا شد در رکاب عمه زینب
سپاه حاج قاسم ، نسل جنگند
همه ، یادآورانِ فصل جنگند
شهادت را دگرگونه سرودند
مدافع از حریم عشق بودند
از این دنیای خاکی پر کشیدند
به عرش و عالمِ بالا رسیدند
شهیدان نقطه ی پرگار عشقند
شهیدان مطلع الانوار عشقند
شهیدان اقتدا بر عشق کردند
شهیدان عشقبازان ، در نبردند
شهیدان جلوه ی نور خدا یند
شهیدان با غم عشق آشنایند
همانهایی که مظلومانه رفتند
به سوی جنّت از این خانه رفتند
میانِ سجده ها ، ذکرِ شبانه
شهادتنامه خواندند عاشقانه
زِ بحر عشق ، تا معراج رفتند
سوارِ زورقِ امواج رفتند
نماز عشق را در سنگر خون
اَدا کردند روی خاک مجنون
پرستوهای عاشق پر کشیدند
مِیِ وارستگی را سر کشیدند
دلم شد راهیِ کوی ِ شلمچه
به عشق کربلا ، سوی شلمچه
شلمچه مرز صحرای جنون است
شلمچه مظهر دریای خون است
شلمچه عطر ناب یاس دارد
خبر از مادر احساس دارد
قدمگاه خود زهراست آنجا
شکوه فاطمه پیداست آنجا
به قول راویان فتح و سنگر
چه یارانی که مثل شاه بی سر
دل یک دشت را در خون کشیدند
به سمت کربلا ، بی سر دویدند
به آن جان بر کفان خفته در خون
به حق لاله های دشت مجنون
الهی ! جامه ی ســرخ شــهادت
نصیـــبم کن زِ دریای شفــاعت
من آن جامانده از این کاروانم
حدیث جبهه ، دائم بر زبانم
همه رفتند و حسرت بر دلم ماند
چه داغــی بر دل ناقــابلم ماند!
نصیب من نشـــد کام شهـــادت
ننوشیــدم مِی از جام شهـــادت
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۷/۱
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047