«بسم ربّ المهدی عج»
#سلام_امام_زمانم
#صبحت_بخیرپدرمهربانم❤️
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
گلــواژه های ناب غزلهای من سلام
پنهــان ترین نشانهٔ پیدای من سلام
صبحــم به نامتـان پدر مهـربان من
آغاز خوب زندگی ، مولای من سلام
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
@saeidikimya
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سلام_امام_زمــانم💔
#سلام_پدر_مهربانم
#سه_شنبه_های_امام_زمانی
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
سه شنبه آمد و عطر حضور حضرت باران
به ســر ، هوای رسیـــدن به جمکران دارم
#رقیه_سعیدی_کیمیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
@saeidikimya
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#زمزمه
#سه_شنبه_های_امام_زمانی
#دلتنگ_جمکران
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
درخیــالم بال و پر وا می کنــم تا جمکران
می شود در چشم خیسم باز پیدا جمکران
نور سبـــز پنــج گنبــد می دهد آرامشــــم
با حضــور مهــدی زهـراست زیبـا جمکران
"العجل مولایَ" از هرصحن می آیدبه گوش
می شــود غرق دعـا و شـور و آوا جمکران
می نوازد جـان و دل را نغمهٔ "یابن الحسن"
حال ما را می شـود محـوِ تماشــا جمکران
یک نفــر آورده با خـود کـودکــی بیمــار را
تـا کنـــد بیمـــاری او را مـــداوا ، جمکران
یک نفر دارد توســـل می کند با اشک و آه
شاهـــد این التماس و بغــض گویاجمکران
هـر که شـد درمانده از کار طبیـبان میشود
راهـیِ قــم سمتِ درمـانگـاه آقــا ، جمکران
دوست دارم تا ابد باشم در این سِیرِ خیال
تا دهد جا در میـانِ خـویش، ما را جمکران
باز شـد روز سه شنبه کـاش گردد قسمتم
یک سفـر در اوج این دلتنگی ام تا جمکران
شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
سه شنبه های امام زمانی
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❁﷽❁
#سلام_بر_حسین❤️
#صبحم_بنامتان
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
آغاز روز و باب سخـــن باز شد ولی
از هر چه بگذرم سخن از کربلا خوش است
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۲/۱۱/۱۲
@saeidikimya
«بسم ربّ المهدی عج»
#سلام_امام_زمانم
#صبحت_بخیرپدرمهربانم❤️
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
ای آبروی هــر دو جهـان ، یابن فاطمه
ای صاحب زمین و زمان ، یابن فاطمه
بر ساحت مقدستان هر سـحر ، سلام
ای تکیــه گـاه عالمــیان ، یابن فاطمه
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۲/۱۱/۱۲
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
@saeidikimya
┄┅✵﷽✵┅┄
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_ع
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
هر شب جمعه دلم ، شوق زیارت دارد
به حسین و حرمش عرض ارادت دارد
باز هم زمزمه ای ورد زبانم شده است
اشــک با ذکر لبــم حـــس رقابت دارد
زمزمِ اشک مرا زمـزمه می جوشـــاند
شعر، سر می رسد و شور قیامت دارد
واژه ها دور سرِ سبز قلم می چرخند
قلم این بار ، چنین قصد روایت دارد
می شکافد دل این فاصله ها را هربار
خوب در چیدن هر واژه ، مهارت دارد
روضه می چیند ویک خیمه ویک مشک وعلم
به علمــــداری عبـــاس ، اشـــارت دارد
ولی این فـاصـــله آزرده دل تنــگ مـــرا
که از این فاصله عمریست شکایت دارد
از نیستانِ حرم مانده جــدا این دل من
مثل نِی ، از غم این هجر ، حکایت دارد
دل من انس گرفته است به هیئت به عَلَم
روزگاریست به این مرثیـــه ، عادت دارد
شور شیرین غزل تا به جنون می کشدش
ولی از تاب و تب عشـــق ، رضـایت دارد
شده تفســیر ، میان دو حرم معنیِ عشق
عشــق در کرب و بلا رنگ اصـــالت دارد
شب جمعه شده ام دست به دامان حسین
که هوای حرمش ، عطــر اجابت دارد
"کیمیا"می شود از لطف حسین خاک وجود
نظرش بر همگان لطف و کرامت دارد
📝رقیه سعیدی(ڪیمیا)
۱۴۰۲/۱/۳
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─