┄┅✵﷽✵┅┄
#سینه_زنی
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_ع
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
#سبک: منم باید برم ....
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
سلام من به تو ، نور دو عیــن فاطمه
شهید تشنه لب ، سلام حسین فاطمه
حسین آقام آقام ، حسین آقام حسین آقام(۲)
دلم گرفتــــه باز ، به یاد کـــربلای تو
شبای جمــــعه می زنه به سر هوای تو
چی میشه باز بیام شب تولدت ، حرم
بذار همیشـه ســـــایهٔ تو باشه بر سرم
حسین آقام آقام ، حسین آقام حسین آقام(۲)
دلم می خواد بیـام دوباره مهمونت بشم
عــزیــز فاطمــه ! الهـــی قــربونت بشم
به وقت جون دادن بالا سرم بیای آقا
بِدی اجــازه تا خاکــم کنــن تو کربلا
حسین آقام آقام ، حسین آقام حسین آقام(۲)
نصیب من بشــه اگه چنین عنـــایتی
نمیخوام از خدا بهتر از این سعادتی
تو رو قســم میدم برای حاجتم زیاد
تا وقــت استجـــابت دعــای من بیاد
حسین آقام آقام ، حسین آقام حسین آقام(۲)
خوشــا بحال عاشــقای عاقبت بخیر
حبیب عاشق و وهب و عابس و زُهیر
ما ملـت تو ایم شهــادت آرزوی ماست
به هر کجا باشیم دل ما توی کربلاست
حسین آقام آقام ، حسین آقام حسین آقام(۲)
تو رام دادی حسین منم تو روضه هات باشم
یه عمری خادم خودت و بچه هات باشم
اگه تو رام ندی بگو کجا برم حسین؟
"ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین"
حسین آقام آقام ، حسین آقام حسین آقام(۲)
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
۱۴۰۲/۱۱/۱۹
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
┄┅✵﷽✵┅┄
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_ع
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
هر شب جمعه دلم ، شوق زیارت دارد
به حسین و حرمش عرض ارادت دارد
باز هم زمزمه ای ورد زبانم شده است
اشــک با ذکر لبــم حـــس رقابت دارد
زمزمِ اشک مرا زمـزمه می جوشـــاند
شعر، سر می رسد و شور قیامت دارد
واژه ها دور سرِ سبز قلم می چرخند
قلم این بار ، چنین قصد روایت دارد
می شکافد دل این فاصله ها را هربار
خوب در چیدن هر واژه ، مهارت دارد
روضه می چیند ویک خیمه ویک مشک وعلم
به علمــــداری عبـــاس ، اشـــارت دارد
ولی این فـاصـــله آزرده دل تنــگ مـــرا
که از این فاصله عمریست شکایت دارد
از نیستانِ حرم مانده جــدا این دل من
مثل نِی ، از غم این هجر ، حکایت دارد
دل من انس گرفته است به هیئت به عَلَم
روزگاریست به این مرثیـــه ، عادت دارد
شور شیرین غزل تا به جنون می کشدش
ولی از تاب و تب عشـــق ، رضـایت دارد
شده تفســیر ، میان دو حرم معنیِ عشق
عشــق در کرب و بلا رنگ اصـــالت دارد
شب جمعه شده ام دست به دامان حسین
که هوای حرمش ، عطــر اجابت دارد
"کیمیا"می شود از لطف حسین خاک وجود
نظرش بر همگان لطف و کرامت دارد
📝رقیه سعیدی(ڪیمیا)
۱۴۰۲/۱/۳
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
❁﷽❁
#سلام_بر_حسین💔❣
#صبحم_بنامتان
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
گفتم ســلام ، باز دلم گفت یا حسین
وقت قرار اول صبــح است با حسین
غیر از حسیــن نام دگر نیست بر زبان
یا کربلاست ذکر سحرگاه ، یا ، حسین
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
اللهم ارزقنا فی الدنیا زیارةالحسین علیه السلام🤲
اللهم ارزقنا فی العقبیٰ شفاعةالحسین علیه السلام🤲
@saeidikimya
✨﷽✨
#بیست_وهشتم_رجب
#خروج_کاروان_ازمدینه
#امام_حسین_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
می رود همراه خود صدقافله جان می برد
تا مِنای عشـق ، هفتاد و دو قربان می برد
تشنه بودن حرف اول می زند در این سفر
تشنـه کامان را بسویِ بحرِ عرفان می برد
دل به دریامی زند دل می بُرَد از شهر خویش
کشتیِ دلدادگان را سویِ تـوفان می برد
تا وفـاداری کنـد بر عهـد و پیمانِ اَلَسـت
جامِ لبـریز از وفا بر عهد و پیمان می برد
عاشقی یعنی که سر ، بازی برای وصل یار
سـر برای باختـن تا وصـلِ جانان می برد
سر فقط نه ، بلکه او هرآنچه دارد با خلوص
می گذارد برطَبَـق با عشق وایمان می برد
باغبـانِ گلشـنِ این کاروان ، همـراهِ خود
باغی از آلاله هاو یاس و ریحان می برد
او بـرای قحطیِ آب و سکوتِ ابرها
چشمه های اشک را درسوگِ باران می برد
شاه با"هَلْ مِنْ مُعین"سربازخواهدبی گمان
غنچهٔ شـش ماهه را سربازِ میدان می برد
می شـود همـراه شد ، با کاروان عاشقی
کاروان کربـلا ، عاشـق ، فـراوان می برد
حک شود باید به دل ، "یا لَیتَنا کُنّـا مَعَک"
یاورِ مهدی به راه عشقِ او جـان می برد
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۱۲/۱۲
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
لینک کانال در ایتا👆
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سلام_امام_زمــانم
#سلام_پدر_مهربانم❤️
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
«سحر با باد می گفتم حدیث غیبت مولا»
خطاب آمد توســـل کن به نام زینب کبریٰ
بگو یارب ! به حق و احــترام عمهٔ سادات
محقق کن همین جمعه ظهــور حجت ما را
#رقیه_سعیدی_کیمیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
@saeidikimya