🌷بسم رب الشهداء والصدیقین🌷
#پنجشنبه_های_شهدایی
#رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
شب جمعه است شب هدیه و خیر و برکات
شب اشک و حرم و خیمهٔ کشتی نجات
رو به ارباب کرم حضرت شاه شهدا
هدیه بر شادی ارواح شهیدان صلوات
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
#اللهم_صلّ_علیٰ_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم🌷
@saeidikimya
❁﷽❁
#سلام_بر_حسین💔
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_علیه_السلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
هر شب جمعــه دلم می شکند می بارم
می دهد دوری از آن صحن و سـرا آزارم
رو به عکـــس حرمش در دل آیینهٔ چشم
حســرت تازه ای از عکس حرم می کارم
با سلامی و دو خط روضهٔ بیــن الحرمین
از همیــن فاصـــله هـا حــس زیارت دارم
دوری ازکرب و بلا روضهٔ هر روز من است
چشــم ، دریا شده از زمــزمهٔ هــر بــارم
صحبت کرب و بلا قصــهٔ امروزی نیست
عمری از عشق حســین بن علی سرشارم
سر به خاک قدمش عین سعادت بر ماست
تا دَمِ مـرگ ، مُحـال است که ســر بر دارم
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
شب جمعه شده و باز دلم رفت حرم😭
اللهم ارزقنا فی الدنیا زیارةالحسین علیه السلام🤲
اللهم ارزقنا فی العقبیٰ شفاعةالحسین علیه السلام🤲
@saeidikimya
مداحی آنلاین - نماهنگ شب های جمعه - حسین ستوده.mp3
5.12M
شبهای جمعه
آخه چه سری داره دلهامون میگیره
شبهای جمعه
مادر میاد و کربلا بارون میگیره
#شب_جمعه
#حسین_ستوده🎙
@saeidikimya
┄┅✵﷽✵┅┄
#نوحه_زمزمه_روضه
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:آه گوشواره شکست/بی حیا سیلی زد با هر دوتا دست.....
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
باز دلتنگم خدا
شــب جمعـــه هستــــم یـاد کربلا
شد دلم راهی تا اون صحن و سرا
آه دلتنگم خدا
آه ... جانم یا حسین
من فقط میگم حرفامو با حسین
می بــره مـــا رو تـا کربلا حسین
آه جانم یا حسین
وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین
وای ... از دلتنگیام
چقَـدَر بگـم من از راه دور سلام
کاری کن خیلی زود به کربلا بیام
وای ... از دلتنگیام
ای ... شاه بی قرین
بیقـــراری هــای قلبـــم رو ببیــن
چِش به راهــم از راه بیاد اربعین
ای ... شاه بی قرین
وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین
ای .... درمونم حسین
شب جمعـه روضه می خونم حسین
تا ابد پای تو می مـــونم حسین
ای .... سامونم حسین
آه ... در تاب و تبم
ذکر اللهُـــمَّ ارزُقنـــا رو لبــم
حَرَمَت رویای هـر روز و شبم
آه ... در تاب و تبم
وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین
✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
┄┅✵﷽✵┅┄
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
شب جمعه حرمت ، عشق مُجَسّـم شده است
کربلا ، کعبهٔ جان ، مرکز عالم شده است
ذکر روی لب هـــر زائر بیـــن الحرمیــن
نوحــه و مرثیه بر وارث آدم شده است
بس که این جنت الاعلای شما محترم است
آسمان دورِ سر گنبدتان خم شده است
از همـــان روز که شد خانهٔ دل ، مرکز عشق
رشته ای بین من و نام تو محکم شده است
حرمت امن و پناه دل هر معتکفی است
هر که شد مُحرِمِ درگاه تو ، مَحرَم شده است
در نگــــاه همــــهٔ ملتـــمسان حَــــرَمـــت
ابر احساس پر از بارش نم نم شده است
محفل روضه مهیاست خوش آن چشمی که
لایق اشک بر این روضه و این غم شده است
تشنه لب بین دو دریا به جهان فهماندی
کوثر لطف تو سرچشمهٔ زمزم شده است
رزق هر کس که شده عشق حسین بن علی
مَحرَمِ خیــــمهٔ ایام مُحـــرّم شده است
✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سلام_بر_حسین❤️
#روزم_بنامتان
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
بر شــاه کرم ، به حضـــرت نور سلام
بر صاحب بین الحرمین پر شور سلام
مــن زائــر هـــــــر روزهٔ درگـــاه تو ام
امـــروز هــم از من به تو از دور سلام
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
@saeidikimya
«بسم ربّ المهدی عج»
#سلام_امام_زمانم
#صبحت_بخیر_آقاجان
#جمعه_های_انتظار
افتــاده هــوایت به ســـرم ، یوسف زهرا
از دوریِ تو خـــونْ جــگرم ، یوسف زهرا
هر جمعــه نشــستم به امیــدی که بیایی
خون می چکد از چشم ترم، یوسف زهرا
#رقیه_سعیدی_کیمیا
@saeidikimya
«بسم رب المهدی جان»
#جمعه_های_دلتنگی
#سلام_امام_زمانم
جمعه می آید و هر بار دلــم می شکنـــد
باز از این همــه تکرار دلـــم می شکنـــد
بغض یک هفتهٔ جانکاه به سر می رسد و
باز از دوریِ دلــدار ، دلـــم می شکنـــد
رقیه سعیدی(کیمیا)
@saeidikimya
❃﷽❃
هدیه به محضر بانوی ادب ومعرفت، حضرت ام البنین علیها سلام
#مدح_روضه
#وفات_حضرت_ام_البنین_علیها_سلام
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
گفتـــن از اُمُّ الادب ، آداب دارد بی گمان
شرحِ این آداب، چندین باب دارد بی گمان
باب اول گفت باید ، بر دل و دست و قلم
احترامش حکم صد ایجاب دارد بی گمان
باب دوم ، با وضو باید سراغ واژه رفت
چون که بانو ، بهترین القاب دارد بی گمان
باز تردیــدِ قلـــم در انتـــخابِ واژه ها
واژه هم پرهیــز از اِطناب دارد بی گمان
نام او رامی نویسم مِهــــرِ مهتاب آفرین
دامنش صد جلوه از مهتاب دارد بی گمان
او خودِ آیینــه است و نور می تابـد از او
عکس یک قرص قمر در قاب دارد بی گمان
مادر دریا دلان شد ، حضــرت ام البنیـــن
تا ابــد ، او چــار دُرّ نــاب دارد بی گمان
خوانمش اُمُّ البنین ،حتی اگر شد بی بنین
در توسّل خِیلی از اَحبـــاب دارد بی گمان
شیر او پــرورده یک ماه منیـــر هاشـــمی
آلِ هاشم ، گوهـــری نایاب دارد بی گمان
قلب سوزانش ولــی بــاران تمـنا می کند
روضه می خواند،دلی بی تاب دارد بی گمان
صحنه ای می بیند انــگار التمــاس آب را
ساقی عطشان دلی سیراب دارد بی گمـان
التماس از مشک دارد، چون که دلبند رباب
کام تشنه ، دیده ای بی خواب دارد بی گمـان
او شنیده از عمـود آهنیــــن و فــرقِ ســـــر
در دلش طوفانی از گـــرداب دارد بی گمـان
یاد آن ضــربت ، نوای نینـــوا سـر مـی دهــد
هر نوایــش گوشــهٔ مِضــراب دارد بـی گمان
این شکافِ فرقِ ســــر، یادآور شیر خداســت
یادگــار از کشتـــهٔ مِحـــراب دارد بی گمــان
نالهٔ تیــــرِ سه پر را کاش دیگـــر نشنـــــود
حــرملــه تصمیــم بر پرتاب دارد بی گمــان
در سخن آورده او را اِذنِ مـــادر این چنیــن
«یا أَخا ! جان مـــرا دریــاب» دارد بی گمـان
شــرم وخـجــلــت مــی چکد از چشم خونین جای اشــک
گریــه بر احــوال او ارباب دارد ، بـی گمـــان
شرحه شرحه کربـلا را چون تصور می کنــــد
در نگاهـش رَدّی از سیــلاب دارد بــی گمــان
همنوا با نوحــــهٔ ام البنیــــن ، خاکِ بقیـــــع
روضه می خوانَد ، دلی بی تاب دارد بی گمان
«کیمیا» ! بر خاک این مادر تیمم کن به عشق
حُــرمـــتِ اُمُّ الشّهیــــد ، آداب دارد بی گمان
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❃﷽❃
#غزل_مرثیه
#زبانحال_حضرت_ام_البنین_علیهاسلام
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅════༅࿇༅════┅─
بگــو بشیـــر ! بگــو از حســین زهـرایم
بگــو برای مــن از آن امـــام تنهــــایم
نگو چگــــونه اباالفضــــل بر زمین افتاد
فــــدای زادهٔ زهــــرا ، همـــه پســرهایم
بگـــو از آن ســـرِ خورشـــید بر سرِ نیزه
بگـــو از آیــهٔ کهـــــف از زبــان مـــولایم
نگو ز تیر سه شعبه ، عمود و خنجر کین
به چشم و رأس و دو دستِ مَه دل آرایم
بگو چگـــونه به هم ریخت پیکــر اکبــر؟
بگــو بشیــــر بگــو از جـــوان لیـــلایــم
بگو از آن بـــدنِ قـــد کشیـــدهٔ قاســـم
چگــونه بر ســرِ نِی رفت مـــاهْ سیمایم؟
چگونه پر شد از اَحلیٰ مِنَ العسل جامش؟
چه عارفی شد از آن مِی ، جوان نوپایم !
بگو از اشک حــــرم از خــجالت عبــاس
ز خشـــکی لب اصـــغر ز قــول سقّـایم
بگو چگونه به دست سه شعبه پرپر شد؟
گلــــوی نـــازک طفــــل رضیــــع زیبایم
رباب ! من خجــــلم از تو جای عبـــاسم
از این بـه بعــــد برای علیـــست لالایم
به خاطر لب خشـــک حسیــن تا به ابد
گلایه مند ز هر آب و خاک و صـحرایم
زبان به تســلیت زینبــم نمی چــرخــد
نمـــانده طاقتـم از این عزای عظــمایم
بگو که نوبت اشـــک من است با زینــب
پــر از تلاطــــم موجـــم شبـــیه دریایم
بگو ز کــوفه و شـــام و خــرابه و بازار
بگو ز دفن شـــبانه ، سه ساله زهرایم
گلویم از تب بغض ســه سـاله می سوزد
ز سوز روضـه به آتش کشیــده شد نایم
چگــونه از تو بپرســم میان آن گودال؟
چــه ها گذشت به زهــــرا کنـــار آقایم
نگو بشیر ! فقط یک اشـــاره کن ، کوتاه
بگـــو ز غـــربت عبــاس اِربـــاً اِربــــایم
شنـــیده ام شـده کوچک مـــزار عباسم
چه شد که جا شده در آن، جوان رعنایم؟
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۱۰/۶
─┅════༅࿇༅════┅─
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❃﷽❃
#مدح_روضه
#وفات_حضرت_ام_البنین_علیها_سلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅════༅࿇༅════┅─
ام البنــین ، ام الادب ، ام الفضـایل !
ای شهره برحجب وحیا بین قبایل !
نامت بلند و جـایگاهت آسـمان است
ای آسـمان بر مقـدمت گردیده مایل
گلــواژه ای در شـأن نامت نیست زیرا
دریایـــی از فضلی پر از نیکو خصـایل
هــرجا توســل بر تو کردم لطــف دیدم
از سـوی تو حاجت روایی گشت حاصل
از خــانهٔ تــو دســت خـــالی برنگـــردد
هـر کـس که بر درگــاه تو گردیده سائل
چـــون شد مُقـدّر ، مــادر عبـاس باشی
از دامنـت ســر زد مَـــهِ زیبــا شــمایل
ماه از خجالت خم شد و در سجده افتاد
وقتی تو بخشـــیدی به دنیا مـــاه کامل
در کربلا آن کوه غیـــرت ، کف العباس
بر رتبــهٔ کهف الحسیــنی گشـــت نائل
وقتی صـــدای العطش را در حرم دید
مَشــک و عَلَـم را کرد بر شانه ، حمایل
در علقــــمه ، شَــقُّ القمر تکرار شد باز
دور و بــرش پر شــد از ارباب رذایل
یک سو حسینش را بدون یار می دید
یک سو هجـــوم لشکـــری را در مقابل
دست علم گیرش قلم شد تا که باشد
دستان عبــاس تو حـــلّال المـســـائل
دستی به بازویش نبود آن دم ، گذارد
بیــن زمیـــن و روی ماه خویش حائل
زهـــرا به جای تو برایش مـادری کرد
تا بر مقـــام ابــن زهــــرا گشــت نائل
این سفــرهٔ شعـــر و غزل ، نذر تو بانو !
هـر چنـد شعــرم نیست در پای تو قابل
─┅════༅࿇༅════┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۱۰/۵
─┅════༅࿇༅════┅─
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#زمزمه_نوحه
#وفات_حضرت_ام_البنین_علیها_سلام
#سبک: دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد...
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
عالَم ، پریشان از (غمــی آتشیـن است۳)
گریان از این ماتم،( زمان و زمین است۳)
دوباره خیمــه ای بر ماتمی برپاست
بزن برسَر از این داغی (که جانفرساست۲)
نوای سیــنهٔ حــزین بمیرم خدایا
ز ماتم ام البنیـــن بمیرم خدایا (۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
از بعد عاشــورا (لبش نوحه گر بود۳)
از داغ گلهایش، (همش خون جگر بود۳)
فلـک ! با مادر سقّـــا چهـــا کــردی
سر و دستان سقّا را (جــدا کردی ۲)
مرثیه خــوان زینــب و شَـــهِ عالمینـــه
(توی تموم روضــه هاش به یاد حسینه)۲
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
وقتی بشیر آمد (چه شوری بپا شد ۳)
ام البنین! برخیـــز (زمــان عـزا شد ۳)
خبــــردارِ غـــمِ داغِ پســر آمــد
ببین زینـب بدونِ همسفـــر آمــد
غریب ، مادر(۲)
بیــا و مـــادری نما ، برای حسیـــنش
(که قامتـش خمیده در عزای حسینش۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
می خونه یک مادر ( کجایی اباالفضل۳)
در احتضــارم تــا (بیــــایی اباالفضل ۳)
از بس من برایت نوحه ســر دادم
داغت نمیــره یک لحظـــه از یادم
(اباالفضلم۲)
بیا به جـان مــادرت ، ببیــن بیقــرارم
سری به غربتم بزن که چشم انتظارم(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
عباس ! ، نبــودم (کــربلاتـو ندیدم۳)
اشــک تو و شــرمِ( فُـــراتـو ندیدم ۳)
گفتن که دستاتو به ناغافل قلـــم کردن
قدّ حسیـــن رو در کنار تو خــَـم کردن
ابو فاضل(۲)
فاطمـه جای من رسیـــد به دلداریِ تو
گریه می کـــرد برای اون وفــاداری تو(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
أدرک أَخـــای تو (به اذن گل یاس۳)
آورد حسینــت رو (کنار تو عباس۳)
برادر گفتــی و زهرا دلش خون شد
حسینــت در کنار تو پریشــــون شد
ابوفاضل(۲)
میگفت بلند شو از زمین ، علمدارم عباس!
نذار که تنها بمــونم ، کس و کارم ، عباس!(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دامن کـشان برگرد (که آروم بگیـــرم۳)
تا جون بِدَم راحت( کنـــارت بمیــرم۳)
اگر چه اُمّ البنینم ، بی بَنینم من
عــزادار حسیــنِ بی قرینـــم من
غریبم من(۲)
فدای غربت حسین ، که مادر نداره
تنِ عزیز فاطمــه ، چرا ســر نداره؟(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
یارب عطایم کن (توصبــرجمیـــلی۳)
وقتی ببینم آن (رخ و جسم نیــلی۳)
بگـــویم ای مادرِ قــامت کمان من!
شــده نام حسینت آرام جــان من
حسین جانم(۲)
تمــــام زنــدگــانی ام برای حسینه
عمر من و جوانی ام برای حسینه(۳)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
سروده ای مشترک از :
#محمد_مبشری
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۱/۱۰/۱۳
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
لینک کانال اشعار رقیه سعیدی (کیمیا) در ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─