┄┅✵﷽✵┅┄
#نوحه_زمزمه_روضه
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:آه گوشواره شکست/بی حیا سیلی زد با هر دوتا دست.....
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
باز دلتنگم خدا
شــب جمعـــه هستــــم یـاد کربلا
شد دلم راهی تا اون صحن و سرا
آه دلتنگم خدا
آه ... جانم یا حسین
من فقط میگم حرفامو با حسین
می بــره مـــا رو تـا کربلا حسین
آه جانم یا حسین
وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین
وای ... از دلتنگیام
چقَـدَر بگـم من از راه دور سلام
کاری کن خیلی زود به کربلا بیام
وای ... از دلتنگیام
ای ... شاه بی قرین
بیقـــراری هــای قلبـــم رو ببیــن
چِش به راهــم از راه بیاد اربعین
ای ... شاه بی قرین
وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین
ای .... درمونم حسین
شب جمعـه روضه می خونم حسین
تا ابد پای تو می مـــونم حسین
ای .... سامونم حسین
آه ... در تاب و تبم
ذکر اللهُـــمَّ ارزُقنـــا رو لبــم
حَرَمَت رویای هـر روز و شبم
آه ... در تاب و تبم
وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین
✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
┄┅✵﷽✵┅┄
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
شب جمعه حرمت ، عشق مُجَسّـم شده است
کربلا ، کعبهٔ جان ، مرکز عالم شده است
ذکر روی لب هـــر زائر بیـــن الحرمیــن
نوحــه و مرثیه بر وارث آدم شده است
بس که این جنت الاعلای شما محترم است
آسمان دورِ سر گنبدتان خم شده است
از همـــان روز که شد خانهٔ دل ، مرکز عشق
رشته ای بین من و نام تو محکم شده است
حرمت امن و پناه دل هر معتکفی است
هر که شد مُحرِمِ درگاه تو ، مَحرَم شده است
در نگــــاه همــــهٔ ملتـــمسان حَــــرَمـــت
ابر احساس پر از بارش نم نم شده است
محفل روضه مهیاست خوش آن چشمی که
لایق اشک بر این روضه و این غم شده است
تشنه لب بین دو دریا به جهان فهماندی
کوثر لطف تو سرچشمهٔ زمزم شده است
رزق هر کس که شده عشق حسین بن علی
مَحرَمِ خیــــمهٔ ایام مُحـــرّم شده است
✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سلام_بر_حسین❤️
#روزم_بنامتان
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
بر شــاه کرم ، به حضـــرت نور سلام
بر صاحب بین الحرمین پر شور سلام
مــن زائــر هـــــــر روزهٔ درگـــاه تو ام
امـــروز هــم از من به تو از دور سلام
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
@saeidikimya
«بسم ربّ المهدی عج»
#سلام_امام_زمانم
#صبحت_بخیر_آقاجان
#جمعه_های_انتظار
افتــاده هــوایت به ســـرم ، یوسف زهرا
از دوریِ تو خـــونْ جــگرم ، یوسف زهرا
هر جمعــه نشــستم به امیــدی که بیایی
خون می چکد از چشم ترم، یوسف زهرا
#رقیه_سعیدی_کیمیا
@saeidikimya
«بسم رب المهدی جان»
#جمعه_های_دلتنگی
#سلام_امام_زمانم
جمعه می آید و هر بار دلــم می شکنـــد
باز از این همــه تکرار دلـــم می شکنـــد
بغض یک هفتهٔ جانکاه به سر می رسد و
باز از دوریِ دلــدار ، دلـــم می شکنـــد
رقیه سعیدی(کیمیا)
@saeidikimya
❃﷽❃
هدیه به محضر بانوی ادب ومعرفت، حضرت ام البنین علیها سلام
#مدح_روضه
#وفات_حضرت_ام_البنین_علیها_سلام
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
گفتـــن از اُمُّ الادب ، آداب دارد بی گمان
شرحِ این آداب، چندین باب دارد بی گمان
باب اول گفت باید ، بر دل و دست و قلم
احترامش حکم صد ایجاب دارد بی گمان
باب دوم ، با وضو باید سراغ واژه رفت
چون که بانو ، بهترین القاب دارد بی گمان
باز تردیــدِ قلـــم در انتـــخابِ واژه ها
واژه هم پرهیــز از اِطناب دارد بی گمان
نام او رامی نویسم مِهــــرِ مهتاب آفرین
دامنش صد جلوه از مهتاب دارد بی گمان
او خودِ آیینــه است و نور می تابـد از او
عکس یک قرص قمر در قاب دارد بی گمان
مادر دریا دلان شد ، حضــرت ام البنیـــن
تا ابــد ، او چــار دُرّ نــاب دارد بی گمان
خوانمش اُمُّ البنین ،حتی اگر شد بی بنین
در توسّل خِیلی از اَحبـــاب دارد بی گمان
شیر او پــرورده یک ماه منیـــر هاشـــمی
آلِ هاشم ، گوهـــری نایاب دارد بی گمان
قلب سوزانش ولــی بــاران تمـنا می کند
روضه می خواند،دلی بی تاب دارد بی گمان
صحنه ای می بیند انــگار التمــاس آب را
ساقی عطشان دلی سیراب دارد بی گمـان
التماس از مشک دارد، چون که دلبند رباب
کام تشنه ، دیده ای بی خواب دارد بی گمـان
او شنیده از عمـود آهنیــــن و فــرقِ ســـــر
در دلش طوفانی از گـــرداب دارد بی گمـان
یاد آن ضــربت ، نوای نینـــوا سـر مـی دهــد
هر نوایــش گوشــهٔ مِضــراب دارد بـی گمان
این شکافِ فرقِ ســــر، یادآور شیر خداســت
یادگــار از کشتـــهٔ مِحـــراب دارد بی گمــان
نالهٔ تیــــرِ سه پر را کاش دیگـــر نشنـــــود
حــرملــه تصمیــم بر پرتاب دارد بی گمــان
در سخن آورده او را اِذنِ مـــادر این چنیــن
«یا أَخا ! جان مـــرا دریــاب» دارد بی گمـان
شــرم وخـجــلــت مــی چکد از چشم خونین جای اشــک
گریــه بر احــوال او ارباب دارد ، بـی گمـــان
شرحه شرحه کربـلا را چون تصور می کنــــد
در نگاهـش رَدّی از سیــلاب دارد بــی گمــان
همنوا با نوحــــهٔ ام البنیــــن ، خاکِ بقیـــــع
روضه می خوانَد ، دلی بی تاب دارد بی گمان
«کیمیا» ! بر خاک این مادر تیمم کن به عشق
حُــرمـــتِ اُمُّ الشّهیــــد ، آداب دارد بی گمان
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❃﷽❃
#غزل_مرثیه
#زبانحال_حضرت_ام_البنین_علیهاسلام
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅════༅࿇༅════┅─
بگــو بشیـــر ! بگــو از حســین زهـرایم
بگــو برای مــن از آن امـــام تنهــــایم
نگو چگــــونه اباالفضــــل بر زمین افتاد
فــــدای زادهٔ زهــــرا ، همـــه پســرهایم
بگـــو از آن ســـرِ خورشـــید بر سرِ نیزه
بگـــو از آیــهٔ کهـــــف از زبــان مـــولایم
نگو ز تیر سه شعبه ، عمود و خنجر کین
به چشم و رأس و دو دستِ مَه دل آرایم
بگو چگـــونه به هم ریخت پیکــر اکبــر؟
بگــو بشیــــر بگــو از جـــوان لیـــلایــم
بگو از آن بـــدنِ قـــد کشیـــدهٔ قاســـم
چگــونه بر ســرِ نِی رفت مـــاهْ سیمایم؟
چگونه پر شد از اَحلیٰ مِنَ العسل جامش؟
چه عارفی شد از آن مِی ، جوان نوپایم !
بگو از اشک حــــرم از خــجالت عبــاس
ز خشـــکی لب اصـــغر ز قــول سقّـایم
بگو چگونه به دست سه شعبه پرپر شد؟
گلــــوی نـــازک طفــــل رضیــــع زیبایم
رباب ! من خجــــلم از تو جای عبـــاسم
از این بـه بعــــد برای علیـــست لالایم
به خاطر لب خشـــک حسیــن تا به ابد
گلایه مند ز هر آب و خاک و صـحرایم
زبان به تســلیت زینبــم نمی چــرخــد
نمـــانده طاقتـم از این عزای عظــمایم
بگو که نوبت اشـــک من است با زینــب
پــر از تلاطــــم موجـــم شبـــیه دریایم
بگو ز کــوفه و شـــام و خــرابه و بازار
بگو ز دفن شـــبانه ، سه ساله زهرایم
گلویم از تب بغض ســه سـاله می سوزد
ز سوز روضـه به آتش کشیــده شد نایم
چگــونه از تو بپرســم میان آن گودال؟
چــه ها گذشت به زهــــرا کنـــار آقایم
نگو بشیر ! فقط یک اشـــاره کن ، کوتاه
بگـــو ز غـــربت عبــاس اِربـــاً اِربــــایم
شنـــیده ام شـده کوچک مـــزار عباسم
چه شد که جا شده در آن، جوان رعنایم؟
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۱۰/۶
─┅════༅࿇༅════┅─
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❃﷽❃
#مدح_روضه
#وفات_حضرت_ام_البنین_علیها_سلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅════༅࿇༅════┅─
ام البنــین ، ام الادب ، ام الفضـایل !
ای شهره برحجب وحیا بین قبایل !
نامت بلند و جـایگاهت آسـمان است
ای آسـمان بر مقـدمت گردیده مایل
گلــواژه ای در شـأن نامت نیست زیرا
دریایـــی از فضلی پر از نیکو خصـایل
هــرجا توســل بر تو کردم لطــف دیدم
از سـوی تو حاجت روایی گشت حاصل
از خــانهٔ تــو دســت خـــالی برنگـــردد
هـر کـس که بر درگــاه تو گردیده سائل
چـــون شد مُقـدّر ، مــادر عبـاس باشی
از دامنـت ســر زد مَـــهِ زیبــا شــمایل
ماه از خجالت خم شد و در سجده افتاد
وقتی تو بخشـــیدی به دنیا مـــاه کامل
در کربلا آن کوه غیـــرت ، کف العباس
بر رتبــهٔ کهف الحسیــنی گشـــت نائل
وقتی صـــدای العطش را در حرم دید
مَشــک و عَلَـم را کرد بر شانه ، حمایل
در علقــــمه ، شَــقُّ القمر تکرار شد باز
دور و بــرش پر شــد از ارباب رذایل
یک سو حسینش را بدون یار می دید
یک سو هجـــوم لشکـــری را در مقابل
دست علم گیرش قلم شد تا که باشد
دستان عبــاس تو حـــلّال المـســـائل
دستی به بازویش نبود آن دم ، گذارد
بیــن زمیـــن و روی ماه خویش حائل
زهـــرا به جای تو برایش مـادری کرد
تا بر مقـــام ابــن زهــــرا گشــت نائل
این سفــرهٔ شعـــر و غزل ، نذر تو بانو !
هـر چنـد شعــرم نیست در پای تو قابل
─┅════༅࿇༅════┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۱۰/۵
─┅════༅࿇༅════┅─
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#زمزمه_نوحه
#وفات_حضرت_ام_البنین_علیها_سلام
#سبک: دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد...
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
عالَم ، پریشان از (غمــی آتشیـن است۳)
گریان از این ماتم،( زمان و زمین است۳)
دوباره خیمــه ای بر ماتمی برپاست
بزن برسَر از این داغی (که جانفرساست۲)
نوای سیــنهٔ حــزین بمیرم خدایا
ز ماتم ام البنیـــن بمیرم خدایا (۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
از بعد عاشــورا (لبش نوحه گر بود۳)
از داغ گلهایش، (همش خون جگر بود۳)
فلـک ! با مادر سقّـــا چهـــا کــردی
سر و دستان سقّا را (جــدا کردی ۲)
مرثیه خــوان زینــب و شَـــهِ عالمینـــه
(توی تموم روضــه هاش به یاد حسینه)۲
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
وقتی بشیر آمد (چه شوری بپا شد ۳)
ام البنین! برخیـــز (زمــان عـزا شد ۳)
خبــــردارِ غـــمِ داغِ پســر آمــد
ببین زینـب بدونِ همسفـــر آمــد
غریب ، مادر(۲)
بیــا و مـــادری نما ، برای حسیـــنش
(که قامتـش خمیده در عزای حسینش۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
می خونه یک مادر ( کجایی اباالفضل۳)
در احتضــارم تــا (بیــــایی اباالفضل ۳)
از بس من برایت نوحه ســر دادم
داغت نمیــره یک لحظـــه از یادم
(اباالفضلم۲)
بیا به جـان مــادرت ، ببیــن بیقــرارم
سری به غربتم بزن که چشم انتظارم(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
عباس ! ، نبــودم (کــربلاتـو ندیدم۳)
اشــک تو و شــرمِ( فُـــراتـو ندیدم ۳)
گفتن که دستاتو به ناغافل قلـــم کردن
قدّ حسیـــن رو در کنار تو خــَـم کردن
ابو فاضل(۲)
فاطمـه جای من رسیـــد به دلداریِ تو
گریه می کـــرد برای اون وفــاداری تو(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
أدرک أَخـــای تو (به اذن گل یاس۳)
آورد حسینــت رو (کنار تو عباس۳)
برادر گفتــی و زهرا دلش خون شد
حسینــت در کنار تو پریشــــون شد
ابوفاضل(۲)
میگفت بلند شو از زمین ، علمدارم عباس!
نذار که تنها بمــونم ، کس و کارم ، عباس!(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دامن کـشان برگرد (که آروم بگیـــرم۳)
تا جون بِدَم راحت( کنـــارت بمیــرم۳)
اگر چه اُمّ البنینم ، بی بَنینم من
عــزادار حسیــنِ بی قرینـــم من
غریبم من(۲)
فدای غربت حسین ، که مادر نداره
تنِ عزیز فاطمــه ، چرا ســر نداره؟(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
یارب عطایم کن (توصبــرجمیـــلی۳)
وقتی ببینم آن (رخ و جسم نیــلی۳)
بگـــویم ای مادرِ قــامت کمان من!
شــده نام حسینت آرام جــان من
حسین جانم(۲)
تمــــام زنــدگــانی ام برای حسینه
عمر من و جوانی ام برای حسینه(۳)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
سروده ای مشترک از :
#محمد_مبشری
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۱/۱۰/۱۳
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
لینک کانال اشعار رقیه سعیدی (کیمیا) در ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سینه_زنی
#وفات_حضرت_ام_البنین_علیها_سلام
#سبک:یافاطمه من عقدهٔ دل وانکردم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
در کـــربلا امشب دو مــادر دم گرفتـند
بر غــربت هــم مجلــس مـاتم گرفتــند
مرثیـــــهٔ امشــب تبِ احســــاس دارد
شــورِ" بِنَفســـی أنتَ یا عبـــاس" دارد
صاحب عزای مادر ، اباالفضل
گــرید برای مــادر ، اباالفضل
(ام البنیـــن وای)۴
از آسمــان ، باران غـــم می بارد امشب
قـرص قمــر ، اشک دمــادم دارد امشب
افلاکیـــان ، دورِ قمـــر ، مــأوا گرفتند
بزم عـــزا بــر مـــاتــم عظمـــا گرفتند
(ام البنیـــن وای)۴
نوحوا عَلَی العباس می خوانند از عرش
گسترده اند ازاشک خود بر آسمان، فرش
از چشم خیس زائران ، الماس جاریست
بر روی لبهـــا ذکـــرِ یاعبــاس جاریست
(آه و واویــلا)۴
ام البنیـن در فکــر شـــاه عالمیــن است
همواره گریان از غــمِ داغ حسین است
هرگــز نبــرده داغ زینب را زِ یــادش
با یــاد غمهــا می کشـــد آه از نهــــادش
(آه و واویــلا)۴
یک کربـلا در سینـــه اش ماتم نشــسته
پهلـــوی یک بانوی قـــامتْ خَــم نشسته
هر دو ، غـــمِ داغ پســـر در سینــه دارند
قصــــد زیــارت ، در شــب آدینـــــه دارند
(آه و واویــلا)۴
هر دو ، شهیـــدی تشنه لب در خاک دارند
هر دو ، مقـــام خـــاص در افـــــلاک دارند
امشب سخن از حــرمتِ اُمُّ الشهیـــد است
ام البنیـــن در نـزد زهـــرا رو سفیـــد است
(آه و واویــلا)۴
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
@saeidikimya
بسم رب النور
#نوحه_واحد
#وفات_حضرت_ام_البنین_علیهاسلام
#سبک:کربلا قطعا جنت الاعلامه....از جوادمقدم
____________________
درگه لطفت ، چون بهشت برینه
سایه ات مادر ، روی اهل زمینه
فاطمه هستی و ، نامت ام بنینه
ای مادر ای مادر(۲)
ولی حالا تو:
امّ بـــی بنیـــنی و تنــــها
یـاد غـــربت گـــل زهــــــرا
روضه میخوانی از عاشورا
ای مادر ای مادر(۲)
________________________
دامن پاکت ، مَهــدِ قرص قمــر شد
نور چشم مولا ، ماهِ روی پسـر شد
وارث بازو و ، ذوالفــــقار پـدر شد
یا اباالفضل(۲)
تو یادش دادی:
درس غیـــــرت و وفـــــاداری
عشــــق و عـــزت و علمـداری
یــــاد عـلقـــــمه عــــــزاداری
ای مادر ای مادر(۲)
________________________
می زند آتش ، روضه هایت بر دل
روضهٔ خیمــه ، روضه های محمل
روضهٔ سقـــا و ، غربت بو فاضل
یا اباالفضل ، یا اباالفضل(۲)
به روی لبها:
شور و زمزمه ابو فاضـــل
مــاه علقـــــمه ابوفاضـــل
پور فاطمـــــه ابو فاضـــل
یا اباالفضل ، یا اباالفضل(۲)
________________________
خون ببار ای دل، از غم این غربت
مـی رود تنهــــا ، مادری با محنــت
منتظر بر در ، با دل پــُـر حســـرت
واویلا واویلا(۲)
غریب و تنها:
اُمّ بـی بنیــن خدا حافظ
ای یَل آفـرین خدا حافظ
گنج بی قرین خدا حافظ
واویلا واویلا(۲)
________________________
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۱۰/۵
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
❃﷽❃
#نوحه_زمزمه_ترکی
#وفات_حضرت_ام_البنین_علیها_سلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:می گذرد کاروان.....
─┅════༅࿇༅════┅─
تئـــز گَـــل علمـــدار مــن
اُولــدی دومـــان گؤزلزیم
جـان یِتیــشیب سینـه مه
یوخـدی یومــان گؤزلریم
کــرب و بــلا سمتـــینــه
هِـــی باخــورام آغلــورام
یوخدی توانیــم اوغــــول
بـــزم عـــزانـــی قــــورام
گَل باشیــم اؤسته تِئز جان وئریم
بــو خســته جـــانه درمــان وئریم
یا اباالفضل(۴)
__________________
دؤرد اوغــولومنان بیری
یوخــدی گؤزوم باغلیــا
بی کس آنان نیسگیلین
یـاده ســالیــب آغلیــــا
فاطمـــه تک مدفنیـــم
اولدی بقیـــع تربتـــی
خاطـــره لـــرده قـــالار
گؤزلریمـــین حســــرتی
یُول سـالســـا هر کیم بو تربته
آغــلاســـین بــو غمــلی غربته
یا فاطمه ، ام البنین(۴)
__________________
ای یـــارالی بــاشـــــیوه
مادرون اولســـون فـــدا
باشیم اوجاتدون اوغول
تشنـــــه لــب بــا وفــــا
گؤردی گـؤزل غیـــرتون
نهـــــر فــــرات آغـلادی
یاره وی زهـــــرا گــلوب
مرهمــــی لن باغــــلادی
قـانــه دؤنــدی نهـــر علقمــــه
ســـسلندی یئر گـؤی یا فاطمه
یا اباالفضل(۴)
─┅════༅࿇༅════┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۱۰/۵
─┅════༅࿇༅════┅─
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047