دوستان باشید که انشالله امشب یه شب شعری داشته باشیم دآشام #عبدالرقیه #عبدالرضا منتظرتونم هاا😄 #عبدالزهرا

به به شعر بازی😍 #عبدالرضا¹⁰¹

اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و دل داند و من خاک من گل شود و گل شکفد از گل من تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من دوستان (ن) بدید😉 #عبدالزهرا

نشاط جوانی زپیران مجو  که آب روان باز ناید به جو  دوستان (و) #عبدالرقیه³¹⁵

کلمه بهتر از و نبود😂

ویرانه نه آنست ک جمشید بنا کرد ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت ویرانه دل ماست که بار هر نگه تو صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت #عبدالزهرا

شعر رو داری که😉 #عبدالزهرا

هر ساعتم اندرون بجوشد خون را واگاهی نیست مردم بیرون را الا مگر آنکه روی لیلی دیدست داند که چه درد می‌کشد مجنون را؟ #عبدالزهرا

روزی گفتی شبی کنم دلشادت وز بند غمان خود کنم آزادت دیدی که از آن روز چه شبها بگذشت وز گفتهٔ خود هیچ نیامد یادت؟   #عبدالزهرا

اینجاهم سعدی قشنگ میگه👌🏻 جماعتی که نظر را حرام می گویند نظر حرام بکردند و خون خلق حلال  

ترکیب پیاله‌ای که در هم پیوست بشکستن آن روا نمی‌دارد مست اره دایی😂 #عبدالرضا¹⁰¹

ز روزگار جواني خبر چه مي پرسي چون برق آمد و چون ابر نوبهار گذشت #عبدالرضا¹⁰¹