eitaa logo
دل سروده های صائم کاشانی
249 دنبال‌کننده
747 عکس
165 ویدیو
59 فایل
شاعر و نویسنده معاصر
مشاهده در ایتا
دانلود
«شراب سخن» زندگی مثل یک سراب گذشت غم ندارم که از سر آب گذشت چه نویسم که این دو روزه‌ی عمر گاه بیدار وگه به خواب گذشت برلب بام مهربانی ها، عمر ما مثل آفتاب گذشت ازهمان کودکی خداراشکر زندگانیْم با کتاب گذشت ازشراب سخن، چوبودم مست دل زمیخانه وشراب گذشت شعرهایم طراوت آیین است گرچه عمرم درالتهاب گذشت در دلم عشق بود وبی مهران هرچه گفتند بی جواب گذشت زندگی زود اگر گذشت چه غم شکر صائم که بر صواب گذشت ✍ @saemkashani
لینک کانال دلسروده های صائم کاشانی: https://eitaa.com/saemkashani ☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀 لینک گروه یاران سخن: https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🍁 🍁یک تکّه از طلوع چشم انتظار نرگسِ یاری همیشه‌ام یعنی خُمارِ چشـمِ خُماری همیشه‌ام نم نم بخوان بـــــــرایم عاشقانه‌ها اشکِ خزان، برای بهاری همیشه‌ام "یک تکّه از طلــــوع"بیاور به خانه‌ام درغُـــربتِ غـــروبِ نگاری همیشه‌ام جانِ غزل زدستِ غزالی به لب رسید در دام عشقِ شیر شکاری همیشه‌ام آیینه‌ها به حال دلم، غصه می‌خورند بر چهـــــــره فراقِ، غباری همیشه‌ام https://eitaa.com/saemkashani ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
16.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🕊 🪴شعر آزاد 🕊بر بام عاشقانه ها پرنده های نقاشی من بر بام عاشقانه های تو پـــــــــرواز می کند رنــگـــــین کمانـــــــی که از برقِ نگاهت می تراود جعبه مداد رنگی من است ناز آفـــــــــــرینـم! رخصتی ببخش تا تو را مثلِ بهار جرعه جرعه بنوشم https://eitaa.com/saemkashani https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908
53.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضور استاد صائم در نشست ادبی کانون نشر فرهنگ اسلامی کاشان 🌺🌺
"عاشقانه ها" عشقت هنوز هست و پُر از زندگانیم چشمت شرابِ خانگی جاودانیم من از غروب دورم و بر بامِ عاشقی همپای صبح، تازه گلی ارغوانیم مویم سپید گشت در این آسیا ، ولی گویی هنوز بر سرِ خوانِ جوانیم عمریست می نوازی و می خو انیم به ناز مدیونِ آن لطافت و آن مهربانیم تو اتفاقِ یک غزلِ عاشقانه ای موسیقی نگاهِ تو رازِ نهانیم با آنکه سروِ گلشن آزادیم ولی چون ابروانِ نازِ تو گاهی کمانیم صائم بخوان برای دلم عاشقانه ها با هر غزل به سوی غزالان کشانیم صائم کاشانی هجدهم خرداد ۱۳۹۷
لینک کانال دلسروده های صائم کاشانی: https://eitaa.com/saemkashani ☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀 لینک گروه یاران سخن: https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908
"راهیان محبت" به روزگار، کسی جاودان نمی ماند به غیرِ نامِ نکو در جهان نمی ماند خزانِ عمر به ناگاه، می رسد از راه بهارِ خاطره ها، گل فشان نمی ماند به دست گیری پیران بکوش و باش آگاه نهالِ عمرِ تو دائم جوان نمی ماند به زور و زَر، پی آزار این و آن تا کی!؟ که زور زایل و زَر در امان  نمی ماند اگر به یاری آشفتگان نکوشی هیچ طرب سرای دلت، بی غمان نمی ماند دلی که نیست در او جای دوست خُرّم نیست که باغ عاطفه، بی باغبان نمی ماند فریبِ خلق، به ظاهر اگر دهی یک چند همیشه باز، تو را این دکان نمی ماند زبان به هرزه میالا، که هیچ شمشیری به جانگزایی تیغِ زبان نمی ماند به فکرِ زادِ سفر باش و توشه ای اندوز در این سرای دو در، کاروان نمی ماند ز چشمِ خلق، گناهت اگر بود پنهان به دادگاهِ عدالت، نهان نمی ماند به منصبی که نصیبت شده ست، غرّه مباش که این ودیعه تو را جاودان نمی ماند هنر نبود اگر حاصلت، چه سود از عمر؟ که بهرِ بی هنران، جز زیان نمی ماند به جز بنای دلاویزِ مهربانی ها ز راهیانِ محبت، نشان نمی ماند همیشه هست، دلم جای دوستان صائم! چو خانه ایست، که بی میهمان نمی ماند صائم کاشانی پاییز 1382 ✳کانال اشعار صائم کاشانی👇🏻 @saemkashani
از راست : مهندس کیوان_ استاد سعید بیابانکی_صائم کاشانی_استاد شهیر اصفهانی_منا سادات صائم کاشانی خردادماه ۱۴۰۳ اصفهان اتاق بازرگانی آیین بزرگداشت صائم کاشانی
‍ ‍ هزار عشقم ودر باغ شوق رو کردم نداشت عطر تورا هرگلی که بو کردم از آن پیاله که پیمود ساقی چشمت به خم سرای طرب باده در سبو کردم به داغدشت دلم جز شرار اشک نبود زشوق وصل تو آبی اگر به جو کردم نگاه مست توبخشید جام شیدایی در این شراب سرا کسب آبرو کردم زخودستایی خود دست برنخواهد داشت هزارمرتبه با شیخ گفتگو کردم نداشت قدر محبت نگاه آن گل ناز دریغ ودرد ز عمری که صرف او کردم اگر چه ناز نگاه تو کشت صائم را نیازمند تو بودم به ناز خو کردم صائم کاشانی