eitaa logo
دل سروده های صائم کاشانی
259 دنبال‌کننده
818 عکس
177 ویدیو
60 فایل
شاعر و نویسنده معاصر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🍂 شبی درجاری مهتاب،بر چشمان من بنشین گــــــلِ نازِ منــــی، با نـاز در دامــان من بنشین چــراغ خنـده بر لبهات، هـرگه می‌شود روشن به سیلستانِ اشک و دیده حیرانِ من بنشین در این ساغر سرا ساقی،نمی‌بینم دل آگاهی بیا ازمرحمت گاهی،به جام جان من بنشین شرارِشعرِ شیدایی،همه داغ است و رسوایی الا ای یارِ تنهــایــی، به داغستـان مـن بنشین به خطّ آن نـــگارینم، بخوان دیوانِ عشقـــم را چون نقشِ جاودان ای جان،به لوح جان من بنشین ز دامانِ دلــم دانــم،نمی‌گیــری نشان ای گــل چو شبنم باش و بر اندیشه بستانِ من بنشین در این میخانه صـــائـــم را شرر در جامِ باور ریز زَر افشان باش چون خورشیدو درایمان من بنشین کاشان اردیبهشت ۱۳۸۰ https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
" کاشان من " برف بارد بر سرم ،پاییز دوران من است این سپیدی گو که در کار زمستان من است پشت پرچین نگاهت ،باغسار زندگی ست و آنچه می ریزد تو را بر شانه ،سامان من است گر چه از دام غزل هستی گریزان ای غزال یاد تو در خانه ی دل ،باز مهمان من است گر چه از چشم تو افتادم به سان موج اشک باز می بینم که چشمانت ،غزلخوان من است در بیابان طلب ،مجنون ترین عاشق منم زان که صدها لیلی آشفته ،حیران من است نور حکمت می تراود زان نگاه مهربان مشرق اندیشه ،در چشمان لقمان من است هر که با موران نشیند ،می شود شاه سبا دور هر کس باشد از نخوت ،سلیمان من است گر تهی کردم کنون پیمانه را بر من مگیر آنچه باقی هست و پا بر جاست ،پیمان من است ای زلیخای تغزّل ،بی قراری تا به چند؟ یوسف مصر معانی ،ماه کنعان من است پایتخت شاعران ،تهران اگر باشد چه غم؟ در سخن بی مثل و بی مانند کاشان من است صائم کاشانی تابستان 1383 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏✳کانال اشعار صائم کاشانی👇🏻 @saemkashani
افتتاحیه باِغ رستوران آبشار شادی به اتفاق حاج احمد فتاحی و فرزندانش محمد و میلاد فتاحی جمعه بیستم مهر ماه ۱۴۰۳
_محمد _روحانی_(نجوای کاشانی)
لینک کانال دلسروده های صائم کاشانی: https://eitaa.com/saemkashani ☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀 لینک گروه یاران سخن: https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 🍂 💠چشم اهورایی می‌خواستم که در تو شکوفا شوم، نشد درباغِ عشــــــق، همـدمِ گـل‌ها شوم نشد می‌خواستم چو واژه به قاموسِ عاشقی با یک نـــــگاهِ مهـــــرِ تو معنا شـــوم نشد می‌خــواستم به سانِ نسیــم سحر گهی در کـوچه باغ زلف تـــــــو پیدا شوم نشد می‌خـــــواستم به ساحل آرام یاد تـــــــــو همپای مـوج، غـــــــرق تماشا شوم نشد می‌خواستم چو قامتِ خورشید صبحگاه گــــــرم از فــــــروغ آن رُخِ زیبا شــوم نشد می‌خواستم ز حال تو ای نوبهارِ عشــق در کــــوچه سار خاطـــره جویا شوم نشد می‌خـــــواستم دو چشــــــم اهورایی تو را آیینــــه‌دار غمـــــــــــزه و ایما شــــــــوم نشد می‌خواستم به مسجدِ چشمانِ نازِ تــــو صـــــــائــــــم شــــوم زلال تمنا شـــوم نشد کـــاشــان بهمـــن 1379 https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
‍ بعد از این ها من وصیاد کمان ابرویی که جهان نیست به جز قصه ی های وهویی باغزال غزلی جام گرفتن چه خوش،است خاصه در دامن صحرا وکنار جویی دل درویش صفت ساکن میخانه ی اوست مست با یاد رخ دوست کشد یاهویی آبشاری،ست تماشاگه چشمان افق نیست زیباتر ازاین سنبل تر گیسویی میکنم شکر که بایاد غزالی زیبا میزند باز چراغ دل من سوسویی توسراپا همه نازی و مراچشم نیاز نیست جزسو ی توای یار به دیگر سویی صائم ازمیکده چشم تونوشید مدام که به چشمان فریبات نبود آهویی صائم کاشانی مرداد ۱۳۷۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا