eitaa logo
شعرستان
43 دنبال‌کننده
48 عکس
6 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به دیوان خواجه حافظ هم برای افتتاح کانال شعرستان تفأل زدم این غزل آمد.👆👆👆 https://eitaa.com/safapoemcity
امام علیه السلام «إنّما شیعَتُنا الخُرسُ» شیعه ما بسته زبان است هان جز به ضرورت نگشاید دهان گردد پروانه صفت گرد شمع* سوزد و هرگز نکند شکوه زان از عمل نیک نشاند درخت اوست در این باغ چو یک باغبان راست بود حب وی و نیست لاف خوش بدهد در ره محبوب جان روز بجوید به زمین لطف حق سیر سماوات کند در شبان * *شمع وجود امام و مقتدای خود @safapoemcity
ای آینه‌ی علی نما، ای رهبر! ای حُسن سیاستت چو جدّت حیدر باشد سخنان حکمت آمیزت، جان! بر قلب محبّ سلام و دشمن خنجر @safapoemcity
زان روز امام و امّت از جا برخاست پیوند میانشان بیفزود و نکاست از برکت مردم و حضوری پر شور! تا وقت ظهور هم نظام پابرجاست @safapoemcity
هر سو گذری جلوه گر ای غیرت ماه سازی دل و دین خراب از طرز نگاه یک غمزه و آن همه بلای دل و دین 👈لا حول و لا قوة الا باللّه👉 https://eitaa.com/safapoemcity
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع روز و شب خوابم نمی‌آید به چشم غم پرست بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع گر کمیت اشک گلگونم نبودی گرم رو کی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست این دل زار نزار اشک بارانم چو شمع در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین تا منور گردد از دیدارت ایوانم چو شمع آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت آتش دل کی به آب دیده بنشانم چو شمع حافظ در این غزل کیست؟ جواب نگارنده: عجل الله تعالی فرجه y @safapoemcity
بر همه دوستان صبا به تهنيت پير مي فروش آمد كه موسم طرب و عيش و ناز و نوش آمد هوا مسيح نفس گشت و باد نافه گشاي درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد تنور لاله چنان بر افروخت باد بهار كه غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد به گوش هوش نيوش از من و به عشرت كوش كه اين سخن سحر از هاتفم به گوش آمد زفكر تفرقه باز آی تا شوي مجموع به حكم آنكه چو شد اهرمن، سروش آمد ز مرغ صبح ندانم كه سوسن آزاد چه گوش كرد كه با ده زبان خموش آمد چه جاي صحبت نامحرم است مجلس انس سر پياله بپوشان كه خرقه پوش آمد ز خانقاه به ميخانه مي رود حافظ مگر ز مستي زهد ريا به هوش آمد @safapoemcity
آقا، بهار من زمستان است بی تو صحرا و کوه و دشت بی جان است بی تو عید بدون تو صفا دارد ؟ ندارد اصلا چرا این چهره خندان است بی تو ای یوسف گم گشته ی دل در کجایی ؟ چشمان بر در مانده گریان است بی تو از خاک بازی خسته ام باور کن آقا دنیا برایم مثل زندان است بی تو کم کم جوانی رفت و حالا وقت پیری ست این زندگی هم رو به پایان است بی تو لیلی خبر دارد که مجنون در چه حال است ؟ مجنون کماکان در بیابان است بی تو من مانده ام در نیمه شب با این غزل ها آری ، دو باره وقت باران است بی تو ....
برگرد سر سبز ترین برگرد ای صاحب ذوالفقار برگرد این جمعه گذشت بی تو مولا مردیم ز انتظار برگرد شب های سه شنبه جمکران باش حتما سر آن قرار برگرد دلگیرم از این قبیله عمریست من خسته ام ای سوار برگرد مانند کویر تشنه کامم یک بار فقط ببار برگرد با دست خودت امید را باز در سینه من بکار برگرد
دلبستگی به یار را می فهمیم درد دل بی قرار را می فهمیم یک عمر اسیر صف نانیم آقا ما معنی انتظار را می فهمیم
دل بر سر تو بدل نجوید هرگز جز وصل تو هیچ گل نبوید هرگز صحرای دلم عشق تو شورستان کرد تا مهر کسی دگر نروید هرگز
ناشناس
با بغض لبالب شده و صوت حزین شرمنده و سر به زیر، در اوج یقین بی واسطه از جان و دلم بر تو سلام ای حجّت کردگار بر روی زمین! @joolideh
‌از سپیده تا طلوع آفتاب باش بیدار از سعادت رخ متاب بس خماری می کشد ایّام عمر هر که این ساعات باشد مست خواب (صفا) @safapoemcity
غافلی از حال دل ترسم که این ویرانه را دیگران بی صاحب انگارند و تعمیرش کنند!
هرگز دمی زِ حال تو غافل نبوده‌ایم یا گفته‌ایم نامِ تو را یا شنیده‌ایم @joolideh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب معجزه در بی‌شمار ابوابی اگر چه نقطه ایجاز غرق اطنابی بخوانمت منِ وامانده با چه القابی اگر خدات بگویم تو بر نمی‌تابی اگر ملال توام بی‌دریغ کن دفعم تو تیغ می‌کشی، اما منم که ذینفعم تو همزمان زمان نیستی کجایی تو کنار فاطمه‌ای همدم حرایی تو به چشم حیرت جبرییل آشنایی تو به ذهن کوچک دنیا پر از چرایی تو تو در نهایت معراج در نباید‌ها نشسته‌ای به تماشای رفت و آمد‌ها
هدایت شده از معارف اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابوسعید ابوالخیر  باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آ
تا در طلب گوهر کانی، کانی تا در هوس لقمه‌ی نانی، نانی این نکته‌ی رمز اگر بدانی، دانی هر چیز که در جُستن آنی، آنی ❤️
مرا دلي‌ست كه گر ساعتى غمى نبود به غمگنان شود و غم همى‏ستاند وام‏ شاعر ناشناس
از دست بوس میل به پابوس کرده ای خاکت به سر  کرده ای!  
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: یا علی، لا یبغضک مؤمن، و لا یحبّک منافق: یا تو را دشمن نگیرد با تو شد تا بمیرد ترجمه منظوم: حسین صفره @safapoemcity