eitaa logo
شعرستان
42 دنبال‌کننده
51 عکس
10 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هرگز دمی زِ حال تو غافل نبوده‌ایم یا گفته‌ایم نامِ تو را یا شنیده‌ایم @joolideh
3.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کتاب معجزه در بی‌شمار ابوابی اگر چه نقطه ایجاز غرق اطنابی بخوانمت منِ وامانده با چه القابی اگر خدات بگویم تو بر نمی‌تابی اگر ملال توام بی‌دریغ کن دفعم تو تیغ می‌کشی، اما منم که ذینفعم تو همزمان زمان نیستی کجایی تو کنار فاطمه‌ای همدم حرایی تو به چشم حیرت جبرییل آشنایی تو به ذهن کوچک دنیا پر از چرایی تو تو در نهایت معراج در نباید‌ها نشسته‌ای به تماشای رفت و آمد‌ها
هدایت شده از معارف اسلامی
10.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ابوسعید ابوالخیر  باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آ
تا در طلب گوهر کانی، کانی تا در هوس لقمه‌ی نانی، نانی این نکته‌ی رمز اگر بدانی، دانی هر چیز که در جُستن آنی، آنی ❤️
مرا دلي‌ست كه گر ساعتى غمى نبود به غمگنان شود و غم همى‏ستاند وام‏ شاعر ناشناس
از دست بوس میل به پابوس کرده ای خاکت به سر  کرده ای!  
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: یا علی، لا یبغضک مؤمن، و لا یحبّک منافق: یا تو را دشمن نگیرد با تو شد تا بمیرد ترجمه منظوم: حسین صفره @safapoemcity
یک بند از کتاب جناب حجة الاسلام نیک اقبال را به نظم درآوردم: آن مسافر در زمستان دیده ای؟! در میان برف ها ماسیده ای! سوز سرما رو به خوابش می برد رو به خواب ناب نابش می برد گر بخوابد زودتر یخ می زند پس لباس جسم را می افکند لیک همراهش تکانش می دهد گه صدایش، گاه سیلی می زند این حکایت حال ما را شد بیان لحظه لحظه ذکر حق را کن عیان ورنه خواب غفلتت آید سراغ می نهد از مرگ بر جان تو داغ نظم: حسین صفره @safapoemcity
سفرنامۀ رنج ما را خدا در این شب ظلمت رها نکرد در کوچه‌های بستۀ حیرت رها نکرد در لحظه‌های تلخ و نفس‌گیر گم‌شدن سرگشته را بدون هدایت رها نکرد راند از بهشت آدم و گندم بهانه بود  او را در آن سراچۀ غفلت رها نکرد نوحی هزارسال فراخواند خلق را وی را در آن نواحی غربت رها نکرد او را کشاند در دل طوفان و لحظه‌ای در موج‌خیز لُجّۀ وحشت رها نکرد حتّی کشید در دل آتش خلیل را امّا در آن شرار شرارت رها نکرد یعقوب را به کلبۀ احزان اگر نشاند  او را در آن سرای مصیبت رها نکرد موسای درمحاصره را تا به نیل برد امّا میان نیل هلاکت رها نکرد برد آبروی مریم معصومه را، ولی در تنگنای آن‌همه تهمت رها نکرد عیسای پاک را به سر جُلجُتا کشاند امّا بدون لطف و عنایت رها نکرد آن شب رسول بود و بسی تیغ آخته او را میان موج عداوت رها نکرد او را کشاند در دل یک غار هولناک امّا به دام اهل شقاوت رها نکرد جز ‌تار عنکبوت نشد یار غار او او را بدون پردۀ عصمت رها نکرد از جمع دوستان دل‌آگاه خویشتن کس را به خواب رخوت و راحت رها نکرد گندیدن است آفت ماندن در این جهان ما را رماند و در دل آفت رها نکرد یاریّ او که می‌رسد از راه، ناگزیر مظلوم را بدون حمایت رها نکرد دستی که خاضعانه به سویش دراز شد آن دست را بدون اجابت رها نکرد محمدرضا ترکی