#محکومیت حادثه تروریستی حرم #شاه_چراغ_علیه_السلام
گر مثل کویری؛ آسمان را دریاب
در فصل بهاران تو خزان را دریاب
ما که دلمان از این مصیبت خون شد...
یارب دل «صاحب الزمان» را دریاب
شاعر: #سیدمجتبی_شجاع
کم کم دم غروب، حرم غرق شور شد
صدها ملک ز سردرِ آن، در عبور شد
یک "خانواده" آمد و خندان سلام داد
صحن از نگاه عاشقشان در سرور شد
"آغوش امن مادر" و "آرامش حرم"
آسوده شد خیال پدر، رفت و دور شد
پستی رسید وقت دعا در حریم امن
در پیش بیدفاع، شجاع و جسور شد
"زن" میفشرد "زندگی"اش را به سینهاش
"آزادی" از نگاه عدو، لخت و عور شد
با خون نشست بال شهادت به شانهاش
آغوش، گرم و گرم! شبیه تنور شد
وقتی گلوی نازک کودک شکسته شد
صد تکه مثل تُنگ ظریف بلور شد
شیر از کنارههای لبش میچکید که
چادر نماز، غرق به خون، غرق نور شد
#شاهچراغ
دشمن همگی در کف میدان به شبانه
مهسا و حجاب و ون ارشاد بهانه
آتش زدن پرچم و کشتار نشان داد
ای اهل خرد، اصل نظام است نشانه
زین فتنه نترسید و دل آشوب مدارید
غربال شود خوب و بد و کاه ز دانه
یا رب مددی کن، که در این راه بمانیم
پشت سر سید علی این پیر زمانه
شاعر(؟)
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
اَلّلهُمَ صَلِّ عَلی مُحَّمدِ وَ آلِ مُحَّمد وَعَجِّل فَرَجَهُم
✨✨✨✨
بیخبر، بیپناه، کشته شدند
به کدامین گناه کشته شدند؟
همه پروانههای شاهچراغ
دور آن شعله، آه! کشته شدند
حرم امن است، امن، امّا آه
زائران را نگاه! کشته شدند
عاشقان نماز شام حرم
غرق در نور ماه کشته شدند
لحظۀ گفتن تشهّد بود
وسط «لا اله...» کشته شدند
زیر چادرنمازهای سفید
گیسوان سیاه کشته شدند
کودکان و عروسکان آنجا
به کدامین گناه کشته شدند؟
#بهجت_فروغی_مقدم
#برای_ایران
#ایران_عزیز
#شاهچراغ_شیراز
@shahrestanadab
ای بیقرار، ای غم سرشار، ای وطن
ای زخمخورده از در و دیوار، ای وطن
چادرنمازِ خونیِ گلدار، ای وطن
شمشیرِ در نیام گرفتار، ای وطن
تاریخِ موبهمو شده تکرار، ای وطن
این شعر نیست، این غم آتش گرفتهایست
این اشک نیست، زمزم آتشگرفتهایست
این شکوه نیست، پرچم آتشگرفتهایست
این خیمۀ محرّم آتش گرفتهایست
آتش تو را مباد سزاوار، ای وطن
ابلیس را تصوّر ادریس کردهاند
این است خدمتی که به ابلیس کردهاند
از آن زمان که حیله و تَلبیس کردهاند
شلوارهای بیشتری خیس کردهاند
ای دشمنت زبون و زیانکار، ای وطن
در عین سرو بودن خود سایهافکن است
در اوج سربلندی و عزّت فروتن است
کاری که در رشادت مردان میهن است،
چیزی شبیه حضرت عبّاس بودن است
برخیز پا به پای علمدار، ای وطن
گاهی اگر به دشت، نسیم ملایمیم
مانند کوه در شب طوفان مقاومیم
تا زندهایم، ریشهکَنِ ظلم و ظالمیم
یک انتقام سخت، بدهکار قاسمیم
ای داغدارِ قافلهسالار، ای وطن
معشوق را شکفته و خندان که دیده است؟
خندان میان خیل سواران که دیده است؟
از سمت جادههای خراسان که دیده است؟
اینقدر کوچههای چراغان که دیده است؟
چشمانتظارِ لحظۀ دیدار، ای وطن
#مهدی_جهاندار
#برای_ایران
#ایران_عزیز
#شاهچراغ_شیراز
@shahrestanadab
صلی الله علیک یا ابا صالح المهدی
ای خوشخبر بیا که نظرها عوض شود
تا تلخیِ تمام خبرها عوض شود
اینجا مسافران همه بیراهه میروند
برگرد تا مسیر سفرها عوض شود
درها به بسته بودن خود خو گرفتهاند
جوری بیا که عادت درها عوض شود
پیداست انقلاب عظیمی است پیش رو
تا جای زیرها و زبرها عوض شود...
مهدی جهاندار
هدایت شده از معارف اسلامی
چند بیت درباره وقایع اخیر فتنه و غربال آدمها
جنگ احزاب در برابر حق
جمله شان را سلاح، شد وق وق
جنگ با هر سلاح سرد و گرم
دشمنانی برهنه و بی شرم
جنگ ترکیب جمله فوت و فن
جنگ وامانده های بس لمپن
چون ز ایران به وحشت افتادند
دست یاری به یکدگر دادند
جمله دارند دعوی وحدت
چنگ بر هم زنند با شدّت
دستهها جمله امتحان دادند
ذات خود را عجب نشان دادند!
سخت مفتون و مبتلا گشتند
تا ز غربال فتنه بگذشتند
عدهای بد دمیده در فتنه
عدهای هم خمیده در فتنه
سِل بریتی، سیاسی و جز آن
سهم روشنگریش، شد هذیان
عده ای صفحه ی مجازی شان
می سپردند دست جاسوسان
باز نشر دروغ پشت دروغ
باز می شد به لحظه مشت دروغ
عدّهای نیز کور و لال و کر
سر به آخور نهاده همچون خر
عدهای قرص اکستازی خور
احمقانی چه سهل بازی خور!
بردههای سیا و موسادند
به «گُل» و «شرب خمر» معتادند
بس عرق خورده، مست گردیده
همچو یک خوک پست گردیده
دوره کردند - آرمان - اسیر
همچو کفتارها به گرد شیر
زخمها بر تنش پدید آمد
رفت شاهد، ولی شهید آمد
قاتلانش شبیه حیوان؟! نه!
غیر صورت، شبیه انسان نه!
سی نفر حمله ور به یک انسان
سی نفر، جمله بدتر از شیطان
در رهایی وقیح و اوباشند
در اسارت به خویش میشاشند
لیدرش دوره دیدهی موساد
دسته اش رذلهای بس معتاد
سنگدل، پست، بدتر از داعش
اهل جرم و جنایت فاحش
عدّه ای نیز جاهل و جوگیر
دردشان از قصور یا تقصیر
همچو فرزند ناخَلَف گویی
پشّه گون می رود به هر سویی
عدّه ای خوب امتحان دادند
در ره اعتقاد جان دادند
نمره ی صد ز بیست بگرفتند
عارفانه از این سرا رفتند
مردم نیک تر ز عصر رسول
خوار کردند دشمنان جهول
تا وقاحت ز دشمنان دیدند
مشت بر چهره شان بکوبیدند
حسین صفره
امشب ردیف شد غزلم با نمیشود
یا میشود ردیف كنم یا نمیشود
شاعر چه باید از تو بگوید که شأن توست؟
ناموس خلقت است؛ خدایا! نمیشود...
زخمیست داغ فاطمه بر سینۀ علی
زخمی كه هیچگاه مداوا نمیشود
تنها نه هستی علی از دست رفته است
هستی بدون فاطمه معنا نمیشود
طاقت بیار خالیِ این خانه را علی!
گفتی که گریه سر ندهی... ها نمیشود
«حُزنی فَسَرمَدٌ، و لیالی مُسَهّدٌ»
این گفتههای توست که حاشا نمیشود
میخواستی که دخترت از حال مادرش
چیزی نپرسد از تو، دریغا! نمیشود
«لا خیرَ بعد فاطمه» هم بیحساب نیست
یعنی كسی برای تو زهرا نمیشود
تقویم عمر یاس تو هجده بهار داشت
این راز مبهمیست كه افشا نمیشود
این گنج تا قیام قیامت نهفته است
این قبر، گوهریست كه پیدا نمیشود
باور كنید حكم گذرنامۀ بهشت
الا به دست فاطمه امضا نمیشود
دوزخ كنار میكشد از نام پاک او
آتش حریف دختر طاها نمیشود
برگَرد یاس پرپر گلخانۀ رسول!
در سینۀ علی غم تو جا نمیشود
آن شب سپیده سر زد و روشن نشد چرا؟
از گوشۀ بقیع علی پا نمیشود
عباس شاه زیدی
@safapoemcity
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را
گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج
وین جهد میکند که بگیرد غریق را
«سعدی»
@safapoemcity
دانی آن خسرو خوبان چه زمانم به سر آید؟ آن زمانم به سر آید که زمانم به سر آید میرزا احمد نقیب الممالک(نک: آثار عجم، ص262 و 263)
هرکه بیند عکس ساقی را به جام
از می تلخش نگردد تلخ کام
چون نمیدانی که تیر انداز کیست
لاجرم از زخم مینالی مدام
در چراغ عقل نبود آن فروغ
کآدمی را وارهاند از ظلام
هم مگر خورشید عشق آرد به روز
یا فروغ جام این تاریک شام
من دوای درد خود دانسته ام
از کف ساقی، شراب لعل فام
شاهباز دست شه بودم که بست
حلقۀ زلف تو پایم چون حمام
👈بوسه و دشنام را یک یک بده
تا بدانم زان دو شیرین تر کدام؟👉
شِکّر از نِی کسب شیرینی نکرد
چاشنی از لعل جانان کرده وام
سر نزد هرگز به سعی باغبان
سروی از بستان بدینسان خوشخرام
جز مِی مردافکن عشق غیور
عقل سرکش را که خواهد کرد رام؟
باده می باید بدین شکرانه خورد
که به زاهد شد می گلگون حرام
ساقیا زان شیشه ام جامی بیار
تا زنم بر سنگ شیشۀ ننگ و نام
می فروش از ذوق می آگه تر است
هیچ کس جز جم نداند سرّ جام
می ندانم وصل و هجران از چه روست
آنقدر ناپایدار و مستدام
عاشقان را گر نبود امید وصل
عمر را با هجر کی بودی دوام؟
#غبار_همدانی
@safapoemcity
امشبرضویون همه شادند همہ
دل در حــرم رضــــا نهـــادند همہ
عیـــدے ولادٺ از پــدر مےگیرنـد
خشنــود ز مقـدم جـــوادنـد همہ
#میلاد_امام_جواد(علیه السلام)💫
#میلاد_حضرت_علی_اصغر(علیه السلام)
بر همگان مبارک باد💫
-------------------------
🌐کانال مسجد جامع مهدي موعود عج
https://eitaa.com/joinchat/2008023264C8763869f5e
لو کانت عینُ الحبِّ متّهمة
فعینُ البغضِ اولی بالتّهمة
اگر چشم محبّت متهم بود
بود چشم عداوت متهم تر
المیزان، ترجمه، ج۱، ص۸۲
@safapoemcity
معتکف شو درحریم دوست تاخود بشنوی
نغمۀ ایمان و عطر ربنّا در #اعتکاف
فرصتی زیبا تو را دادند تا پیدا کنی
راه گم گردیده ات را تا #خدا در اعتکاف
با نماز و روزه و ذکر و دعای روز و شب
می کنی پرواز تا اوج سما در اعتکاف
التماس دعا✋
@safapoemcity
مولای ما نمونهی دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است
وقت طواف دور حرم فکر میکنم
این خانه بیدلیل ترک برنداشته است
دیدیم در غدیر که دنیا به جز *علی*
آیینهای برای پیمبر نداشته است
سوگند میخورم که نبی شهر علم بود
شهری که جز *علی* درِ دیگر نداشته است
طوری ز چارچوب، در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است
یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرئیل واژهی بهتر نداشته است
چون روز روشن است که در جهل گمشده است
هر کس که ختم ناد *علی* بر نداشته است
این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست، برابر نداشته است!
@safapoemcity
▪️ سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
▪️کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
▪️چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ
▪️پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
▪️چشمه فریادمظلومیت لب تشنگان
▪️در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود.
@safapoemcity
🔴بهشکرانۀ حضور پرشکوه و وحدتآفرین و دشمنشکن مردم انقلابی ایران در لبیک به ندای الهی حضرت امام خامنهای روحیفداه🤝♥️🇮🇷✌️
امروز روز وحدت و روز حضور بود
روز شکوه، روز شرف، روز شور بود
"فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست"۱
امروز آسمان وطن غرق نور بود
شد غرق شادی و شعف امروز کشورم
هر گوشهاش تجلی شور و شعور بود
در جشن عزت چهلوچارسالگی
چشم پلید دشمن و بیگانه کور بود
گل کرد بیستودوم بهمن نهال ما
یوماللَهی که در دل مردم سرور بود
آغاز حاکمیت الله بر جهان۲
پایان سلطۀ زر و تزویر و زور بود
شد اتحاد ملی ما خار چشم خصم
در روزهای وحدتمان، فتنه دور بود
با صبر، سهم مردم ما مهر و نور شد
دشمن خوراک مار و گرفتار مور بود۳
پیروزی است عاقبت صبر، بیگمان
این فتح، مزد مردم ناب و صبور بود
تا با ولایتیم نداریم ترس و غم
این درسی از خمینی پاک و غیور بود
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۱/۱۱/۲۲
۱. پروین اعتصامی.
۲. امام خمینی قدسسره: ۲۲ بهمن سرآغاز حکومت الله بر جهان است.
۳. امام خامنهای مدظله: خیلی از آنها (دشمنان انقلاب) استخوانهایشان هم خاک شد، بدنشان هم در زیر خاک، خوراک کرم و مور و مار شد؛ اما جمهوری اسلامی همچنان خواهد ایستاد.
#همه_آمدیم
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حفظ_جمهوری_اسلامی
کی بود میگفت رفراندم؟! بفرما😌👆🇮🇷