حکیم بزرگ سیف فرغانی در قرن هفتم و همزمان با استاد کل جناب سعدی می زیست و با ایشان مراوده داشت. شاهکار این اندیشهورز برجسته، قصیده زیر است که موضوع آن گذرا بودن جولان ستمگران است:
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گَرد سُم خران شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد
اهل شعرستان شوید. 👇
@safapoemcity
سید اشرف الدین در نسيم شمال:
🔅 هميشه تشنه نهر آب بیند
🔅 گرسنه نان سنگک خواب بیند
🔅 برهنه خرقهی سنجاب بیند
🔅 مقصّر خواب بیند تازیانه
🔅 شتر در خواب بیند پنبه دانه
🔅 گهی لُپ لُپ خورد گه دانه دانه
اهل شعرستان شوید. 👇
@safapoemcity
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_حسین_ع_شهادت
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
برای روضه نشستیم و روضهخوان آمد
صداگرفته و غمگین و ناتوان آمد
نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان
سلام حضرت لب تشنه! روضهخوان آمد
سلام حضرت شیب الخضیب! مقتلها
نوشتهاند چه بر روزگارتان آمد
نوشتهاند مقاتل که ظهر روز دهم
چه روضهها که از این داغ بر زبان آمد
سه سیب را، سه هدف را، سه تیر کافی بود
سه بار حرمله هربار با کمان آمد
نوشتهاند که شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد
نوشتهاند مقاتل که عصر عاشورا
بلند مرتبهای خسته، نیمهجان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
بریده باد زبانم ولی سنان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
به قصد حنجرهات شمر همچنان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
میان هروله زینب دوان دوان آمد
یکی به دشنه تو را زد، یکی به نیزه؛ ولی
یکی به قصد تبرک عصا زنان آمد
هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک
رسید خولی و در دشت بوی نان آمد..
✍ #محسن_ناصحی
اهل شعرستان شوید. 👇
@safapoemcity
🍃لشکر ابرهه با فیل اگر آمده است
🍂نوبت بارش سجیل، دگر آمده است
🍃به سگ زرد بگویید سرت خواهد رفت
🍂تیرِ پرتاب شده، تا جگرت خواهد رفت
🍃از عراق و یمن و شام تو را میکوبیم
🍂از همه خطهی اسلام تو را میکوبیم
🍃روزتان، شامِ سیاه است؛ ببین کی گفتم
🍂کارتان ناله و آه است؛ ببین کی گفتم
🥀🥀عرض تسلیت
شهادت اسماعیل هنیه به امت اسلام
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر ورای
شبی دود خلق آتشی برفروخت
شنیدم که بغداد نیمی بسوخت
یکی شکر گفت اندران خاک و دود
که دکان ما را گزندی نبود
جهاندیدهای گفتش ای بوالهوس
تو را خود غم خویشتن بوَد و بس؟
پسندی که شهری بسوزد به نار
اگر چه سرایت بود بر کنار؟
حکیمی پسران را پند همیداد که جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد به یکبار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد. اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده وگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است، هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند.
سخت است پس از جاه تحکم بردن
خو کرده به ناز جور مردم بردن
وقتی افتاد فتنهای در شام
هر کس از گوشهای فرا رفتند
روستازادگان دانشمند
به وزیری پادشا رفتند
پسران وزیر ناقص عقل
به گدایی به روستا رفتند
(گلستان، باب هفتم، حکایت دوم)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
عضو کانال #معارف_اسلامی شوید.👇
@Islamimaaref
چشم بد دور از این قافله ماشاءالله
یک نفر آمده با نام حسن نصرالله
پسر گمشده بنت جُبیَل است این مرد
تیغ سرخی است که از نسل کمیل است این مرد
کیست این مرد؟ مگر غیرت موسی صدر است
که چنین شب همه شب، لیله چشمش قدر است
یا همان است که غمهای حسینی دارد
نفسش خاصیت نفس خمینی دارد
گردبادیست که از سمت جنوب آمده است
آفتابیست که با زخم غروب آمده است
آمده تا که جهان باز به حیرت آید
عربیت حرکت کرده به غیرت آید
آمده تیغ به کف مالک اشتر باشد
جلوه تازهای از نام ابوذر باشد
آی زیتون نفس ای صخره مانا، سید!
جگر سوخته مردم قانا سید
به عرب یاد بده نفت به خون آغشتهست
یک نفر آمده و غیرتشان را کشتهست
به عرب یاد بده زخم فلسطین از ماست
جگر سوخته غزه و یاسین از ماست
از سکوت است اگر بمب فرو میریزد
شرم تلخی است که هی ننگ از او میریزد
آسمان یکسره در سیطره قابیل است
این سکوتیست که در خدمت اسرائیل است
باز از ماست که بر ماست خدا میداند
دشنه از پشت سر ماست خدا میداند
غیرتالله زمین آی حسن نصرالله
ما به همراه تو هستیم بگو بسمالله #شاعر_ایوب_پرندآور اهل شعرستان شوید. 👇
@safapoemcity
شب حمله چقدر شیرین بود
گنبد آهنینتان این بود؟
تازه آن گنبدی که پشت سرش
انگلیس و پاریس و برلین بود
پس چه شد وعدههای کاخ سفید
قول امنیتی که تضمین بود
آنچه که خوردهاید یک سیلی است
گرچه که سهمگین و سنگین بود
ما که جنگی نکردهایم هنوز
هرچه که دیدهاید تمرین بود
شاعر(؟)
اهل شعرستان شوید. 👇
@safapoemcity
در فغانم از دل دیرآشنای خویشتن
خو گرفتم همچو نی با نالههای خویشتن
جز غم و دردی که دارد دوستیها با دلم
یار دلسوزی ندیدم در سرای خویشتن
من کیم؟ دیوانهای کز جان خریدار غم است
راحتی را مرگ میداند برای خویشتن
شمع بزم دوستانم زندهام از سوختن
در ورای روشنی بینم فنای خویشتن
آن حبابم کز حیات خویش دل برکندهام
زان که خود بر آب میبینم بنای خویشتن غنچه پژمردهای هستم که از کف دادهام
در بهار زندگی عطر و صفای خویشتن
آرزوهای جوانی همچو گل بر باد رفت
آرزوی مرگ دارم از خدای خویشتن
همدمی دلسوز تا نبود «مهستی» را چو شمع
خود بباید اشک ریزد در عزای خویشتن مهستی بحرینی (معاصر) اهل شعرستان شوید. 👇
@safapoemcity
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولتآشیان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بِکُشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تأثیر اختران شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد
در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل ز گلستان شما نیز بگذرد
آبیست ایستاده درین خانه مال و جاه
این آب ناروان شما نیز بگذرد
ای تو رمه سپرده به چوپان گرگطبع
این گرگی شبان شما نیز بگذرد
پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد
ای دوستان خواهم که به نیکی دعای سیف
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد سیف فرغانی اهل شعرستان شوید. 👇
@safapoemcity
رابعه بنت کعب قزداری:
دعوت من بر تو آن شد کایزدت عاشق کناد
بر بت سنگین دل نامهربان، چون خویشتن
تا بدانی درد عشق و داغ مهر و غم خوری
چون به هجر اندر بپیچی پس بدانی قدر من
(غزل و رباعی:ص117، دنیای شاعران:ص380) اهل شعرستان شوید. 👇
@safapoemcity
👈شوخی با نامحرم ممنوع👉🚫
بو بصیر آن صحابی معصوم
بود از نور دیدگان محروم
گشت دعوت به مجلس نسوان
بهر درس حدیث با قرآن
زان میانه زنی مزاحی کرد
تا ز رخسار او بگیرد گرد
بو بصیر جواب حاضر هم
کرد با یک مزاح رویش کم
چون به نزد امام حاضر شد
زائر آن امام باقر شد
کرد او را عتاب سخت این سان:
«شرم بادت معلّم قرآن!
بو بصیر آن مزاح نامحرم
از چه رو کردی ای به ما محرم؟»
سر بیفکند و گریه کرد آسان
گفت: «بر من ببخش آقا جان»
حسین صفره – صفا اهل شعرستان شوید. 👇
@safapoemcity
🔴 زبان حال نتانیاهو:
🔹 در گوش کَرَم نرفت چون پند شما؛
شد حملهی من مایهی لبخند شما
🔹 این گنبد آهنینِ ما را وِلِلِش!😄
اِیوَل به عملکردِ پدافند شما👏
شاعر(؟)
@antarnational
سروش آسمانی (رباعی)
سرشار ز لطف جاودانی هستی
تنديس صفا و مهربانی هستی
در گوش دلم ندای ياحیّ داری
گويا تو سروش آسمانی هستی
حسین صفره (صفا) اهل شعرستان شوید. 👇
@safapoemcity
آموزش تلفّظ صحيح صداها و حروف در قرائت قرآن
ذکـرحق را کن تـلاوت چـون عرب
کسره ها را نصـف (اِی) آور به لب
ضمّه را هم نصف (او) دان با يقين
نيک بايـد خـوانـد قـرآن مبين
پس الـف را همچو فتحه گـو دو بار
تـا که صوتی خـوش از آن آيد به بار
**********
ثـای ثـالث را گـو از نوکِ زبـان
ذال در «مَـن ذا الّـذي» هم مثل آن
صاد را چون سين بگـو امّا درشت
ضاد را در دال نيک آور بـه مشت
غين را هم نرم و کشــدارش بگو
عين را در اصطکاک حلـق جـو
طا بُـوَد چـون تا ولی قدری درشت
شد نماز پُـر غلط بـاری به پشت
حای حـامد را کنی گـر جستجو
در بيــاور پـوست تخمه از گلـو
ظا بُوَد چون ذال ليک آن هم درشت
قافيتهای درشتم سخـت کشت
واو گـو دنـدان نـه بـر لبها رود
تـا لبانت همچـو غـچه وا شـود
حسین صفره(صفا) اهل شعرستان شوید. 👇
@safapoemcity
✅ قرّاء سبعه و راويان چهاردهگانه
شرح بیتی از خواجه حافظ شیرازی
👈عشقت رسد به فرياد ار خود بسان حافظ
قرآن زِبَر بخوانی در چارده روايت👉
*****
روايتگر ابن عامر به شامند
هشام بن عمّار و پس ابن ذکوان
مِهين قاری مکّه ابن کثير است
که بَزّی و قُنبُل دو راوی ايشان
ز عاصم به کوفه روايت نمايند
ابوبکر عياش و حفص سليمان
دو راوی بوعمرو، دوری و سوسی
چو قاری بصره است بوعمرو زبّان
خَلَف بِن هشام است و خلّاد خالد
روايتگر حمزه پيدا و پنهان
ز نافع روايت کند وَرش و قالون
که قالون عيسی و ورش است عثمان
يکی ليث خالد، دگر حفص دوری
روايت کنند از کسايی چو ياران
حسین صفره(صفا)(نظم: 22/1/84) اهل شعرستان شوید. 👇
@safapoemcity
🍂من از تو مینویسم و از اشک جاری ام
از حد گذشته مدت چشم انتظاری ام
🍂تعجیل کن در آمدنت ای صبور من
گسترده نیست دامنهی بردباری ام...
شاعر(؟)
*شعری زیبا و تکان دهنده از مرحوم قیصر امین پور👌*
یاد دارم در غروبی سرد سرد
می گذشت از کوچه ما دوره گرد
داد می زد: کهنه قالی می خرم
دست دوم، جنس عالی می خرم
کوزه و ظرف سفالی می خرم
گر نداری ، شیشه خالی می خرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید بغض اش شکست
اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگی است؟
سوختم دیدم که بابا پیر بود
بدتر از او خواهرم دلگیر بود
بوی نان تازه هوش اش برده بود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
صورت اش دیدم که لک برداشته
دست خوش رنگ اش ترک برداشته
باز هم بانگ درشت پیرمرد
پرده اندیشه ام را پاره کرد
دوره گردم ، کهنه قالی می خرم ،
دست دوم ، جنس عالی می خرم
کوزه و ظرف سفالی می خرم
گر نداری ، شیشه خالی می خرم
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت: آقا سفره خالی می خرید!؟ قیصر امین پور
🍃💚💚💚💚🍃 اهل شعرستان شوید. 👇
@safapoemcity