abalfazl.mp3
1.97M
🌙چهل شام از آخرین
«یا ابالفضلی»
که گفت و بسوی خدا رفت، گذشت.
🤲با ساقی دشت کربلا محشور باد.
🍃مدح حضرت عباس با صدای مرحوم حسن صفری
✅صلوات
هدایت شده از نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸اگر میخواهی طلبه بشوی، اینها را ببین؛ نه دستبوسی ها را !🔸
هر وقت به ذهنتان می آید که آخوند شوید، #دستبوسی_ها_را_نبینید. تکریم ها و تجلیل ها را نبینید. این ها شیطانی است.
آقا شیخ فضل الله نوری را بر بالای دار ببینید. بگویید من #این_را_دیدم که آمدم آخوند بشوم. اگر برای آقا شیخ فضل الله شدن آمدی، آخوند شدی. بعد اگر فحش به تو بدهند برایت مهم نیست. آن که فحش خوری اش محکم نباشد، این نقطه ضعف است.
#شهید_اصلانی
#شهید_دارایی
@haerishirazi
R8+.mp3
5.17M
✅زمینه های بهره مندی از قرآن
🔵 زمان های مناسب
🔵مکانهای مناسب
🍃مسجد شهید بهشتی
هشتم رمضان المبارک
*سن حضرت
*
عموم مورخان سن پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) هنگام ازدواج با خدیجه(سلاماللهعلیها) را ۲۵ سال دانستهاند.[مستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص ۱۸۲]
آنچه متاسفانه به اشتباه در میان مردم رایج شده آن است که سن حضرت خدیجه در هنگام ازدواج، چهل سال بوده است اما این قول، از نظر بیشتر مورخان نادرست است.
بر اساس نظر مشهور، این پیوند مبارک ۱۵ سال قبل از بعثت پیامبر صورت گرفته است و طبق نظر عموم مورخان حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) در همان سالی که حضرت ابوطالب(سلاماللهعلیه) از دنیا رفت؛ یعنی سال دهم بعثت، سه سال قبل از هجرت پیامبر به مدینه، وفات یافته است.
منشأ نظری که سن ازدواج حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) با پیامبر را چهل سالگی میداند، سخنی است که سن وفات حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) را ۶۵ سالگی عنوان میکند.[ الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۸.] در حالی که این حرف اشتباه است همانطور که حاکم نیشابوری دربارهی آن میگوید: «هذا قول شاذ این حرف [وفات حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) در ۶۵ سالگی]، سخن نادری است.»
بر اساس نظردرست، سن حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) هنگام وفات پنجاه سال بوده است.[ دلائل النبوة (بیهقی)، ج۲، ص۷۱.] بنابراین با توجه به وفات ایشان که در سال دهم بعثت رخ داده و ازدواج ایشان با پیامبر که ۱۵ سال قبل از بعثت بوده، میتوان نتیجه گرفت حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) در ۲۵ سالگی به افتخار همسری حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآله) رسیده است.[ الصحیح من سیرة النبی(چاپ جدید)، ج۲، ص۲۰۲.]
اولین ازدواج حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها)
یکی دیگر از اشتباهات رایج، ازدواج حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) پیش از پیامبر اسلام(سلاماللهعلیهوآله) است.
گفتهاند حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) نخست با عتیق بن عائذ مخزومی و سپس با ابوهالة تمیمی ازدواج کرده و از آنها صاحب فرزند شده است.
این سخن با آنچه که ابن شهر آشوب و دیگران مبنی بر باکره بودن حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) نقل کردهاند در تضاد است. ابن شهر آشوب در این باره میگوید«أنَّ النبِی تَزوَّجَ بِها وَ کانَتْ عَذْرَاء؛[ مناقب ابن شهرآشوب، ج۱، ص۱۳۸.] پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) با او (خدیجه) ازدواج کرد در حالی که او باکره بود.»
همچنین نسبت به فرزندانی که به حضرت خدیجه منسوب شدهاند، در کتابهای تاریخ آمده است که اینها فرزندان هاله، خواهر حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) بودند که تحت سرپرستی حضرت خدیجه(صلیاللهعلیهوآله) بزرگ شدند.
علاوه بر این باید توجه کنیم بانویی که تمام مردان قریش آرزو و اشتیاق ازدواج با او را داشتند ولی به هیچ کدام جز پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) پاسخ مثبت نداد، چگونه با مردانی از مخزوم و بنیتمیم که بدون شک شانی پایینتر از قبیلهی قریش داشتند ازدواج میکند؟
میزان علاقه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به همسر خود
برترینِ مخلوقاتِ خداوند، عشق و اشتیاق فراوانی به همسر خود داشت. در روایت است که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «زَوَّجَنِی خَدیجَة وَکُنْتُ لَها عاشِقاً خدا را شکر که خدیجه را همسر من قرار داد که من عاشق او بودم.».
هدیه به روح پرفتوح ام الائمه، حضرت خدیجه کبری علیهاالسلام صلوات.
R9+.mp3
4.98M
✅لوازم بهرمندی و انس با قرآن
۱.داشتن قرآن شخص
معرفی سبک ترجمه ها و کارایی آنها
۲.برنامه برای قرائت
R10+.mp3
6.18M
✅ویژگی های حضرت خدیجه کبری(س)
🔵تفسیر آیات حجاب
روز دهم رمضان المبارک۱۴۰۱
✅موضوع شب های قدر:
قدر به معنای
1. ارزیابی
2. اندازه گیری
3. برنامه ریزی
رمزشب اول( شب نوزدهم رمضان المبارک): خدا همانی است که ما می خواهیم آیا ما هم همانی هستیم که خدا می خواهد؟
در سالی که گذشت چه بدست آوردیم و چه از دست دادیم؟
به چه قرار گرفتیم و بی قرار چه شدیم؟
در این شب محاسبه ایی نیز از خود داشته باشیم خود را نیز به عنوان یک سرمایه به حساب آوریم. سرمایه من فقط آهنی که چهار چرخ بر آن سوار است و دیوار هایی که آجرهایی برآن چیده ام و ارز وریالی که انباشته ام، ومن یک مشت مو نیستم که هر روز رنگی به آن بدهم و عاجزانه درخواست دیده شدن دارم؛ نیستم.
هدف از خلقت من چه بود. مرا برای انجام چه رسالتی در دنیا برگزیدند؟
خدایی که در این نزدیکی است چقدر به او نزدیک شده ایم ؟ چه شده که حوصله حتی مهربانی اورا نیزنداریم؟ ...
شب قدر فرصتی داده اند تا زمینه ایی برای خود فراهم کنیم.
شب قدر شبی است که باید ارزیابی از «وضع موجود خود» و «رصد وضع مطلوب خود » باید داشته باشیم. ببینیم کجاییم و کجا باید باشیم و کجا باید می بودم که جا ماندم؟!!!
امشب اگر باران رحمت آمد یادی از حال بیابان هم کنید.
یا غیاث المستغیثین🤲
@safarnamehh
هدایت شده از صفرنامه
✅موضوع شب 21 رمضان
شب اندازه گیری
رمز شب 21 رمضان: ما شبیه که هستیم؟
امشب اندازه ایی که برای ما میگیرند به اندازه ایی است که ما می خواهیم برای ما بگیرند.
امشب چه قد و اندازه ایی را از خدا می خواهیم بگیریم. «قدر الرجل علی قدر همته». اندازه آدمها به اندازه همت هایشان است امشب شبی استکه اندازه های کم را نباید خواست
آمده ایم شکل و شاکله ایی، رنگ و نوایی بگیریم.
شکل الهی نگیریم شیطان به ما شکل می دهد شب های قدر شب بیدار شدن است نه فقط بیدار بودن. بیدار شده ایم تا شدنی صیرورتی تغییر و تحولی در ما رخ دهد. شبهای قدر شب کسانی است که میخواهند «خدایی بشوند».
در این شب بایدابتدا وضع موجود خودرا ببینیم. «زندگی ما شبیه کیست؟» (یوم ندعوا کل اناس بامامهم) در قیامت هر کس را در خط امامش می نهند
ما مأموم هستیم مأموم یعنی کسی که حرکاتش شبیه امامش است. زندگی ما چقدر شبیه امامانمان است؟ به اندازه ایی که تشبه به آنان می یابیم تقرب به آنان می یابیم.
شب 21 رمضان شب اندازه گیری است در این شب کمتر از اندازه «اخوت با ولی خدا» اندازه ایی بگیرم کم خواسته ایم و علت غربت ولی خدا نیز از بی اخوتی است.
آیین اخوت را امیر مومنان (ع) در حکمت 289 نهج البلاغه در قالب 15 اصل بیان کرده اند. ای کسانی که مشتاق اخوت با ولی خدا را درسر دارید یاعلی؛
كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ :
1.وَ كَانَ [يُعَظِّمُهُ] يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ
2.وَ كَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ
3.فَلَا يَشْتَهِي [يَتَشَهَّى] مَا لَا يَجِدُ
4.وَ لَا يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ
5.وَ كَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً
6.فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِينَ وَ نَقَعَ غَلِيلَ السَّائِلِينَ
7. وَ كَانَ ضَعِيفاً مُسْتَضْعَفاً
8.فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَيْثُ غَابٍ [لَيْثٌ عَادٍ] وَ صِلُ وَادٍ
9.لَا يُدْلِي بِحُجَّةٍ حَتَّى يَأْتِيَ قَاضِياً
10وَ كَانَ لَا يَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا [لَا] يَجِدُ الْعُذْرَ فِي مِثْلِهِ حَتَّى يَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ
11.وَ كَانَ لَا يَشْكُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ
12.وَ كَانَ يَقُولُ مَا يَفْعَلُ [مَا يَقُولُ] وَ لَا يَقُولُ مَا لَا يَفْعَلُ
13.وَ كَانَ إِذَا [إِنْ] غُلِبَ عَلَى الْكَلَامِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ
14.وَ كَانَ عَلَى [أَنْ يَسْمَعَ] مَا يَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ
15.وَ كَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ يَنْظُرُ [نَظَرَ] أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى [فَخَالَفَهُ] فَيُخَالِفُهُ
فَعَلَيْكُمْ بِهَذِهِ الْخَلَائِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِيهَا فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِيعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِيلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْكِ الْكَثِير.
سیر بحث: حکمت 289 – فراز آخرخطبه 184(روضه امیر مومنان(ع)؛ که نالان افسوس از دست دادن برادرانش را میخورد)
✅#روضه امیر مومنان علیه السلام در نهج البلاغه: مصیبت علی(ع) فرق شکافته اش نبود که آن فوز اوبود مصیبت علی(ع) از بی برداری بود ؛ روضه امیر مومنان در شب 21 رمضان از نهج البلاغه خطبه 184:
ْ أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ أَيْنَ عَمَّارٌ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ وَ أَيْنَ ذُو الشَّهَادَتَيْنِ وَ أَيْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِيَّةِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَى الْفَجَرَةِ قَالَ ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ [إِلَى] عَلَى لِحْيَتِهِ الشَّرِيفَةِ الْكَرِيمَةِ فَأَطَالَ الْبُكَاءَ ثُمَّ قَالَ ع- [أَوْهِ] أَوِّهِ عَلَى إِخْوَانِيَ الَّذِينَ تَلَوُا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ وَ تَدَبَّرُوا الْفَرْضَ فَأَقَامُوهُ- أَحْيَوُا السُّنَّةَ وَ أَمَاتُوا الْبِدْعَةَ دُعُوا لِلْجِهَادِ فَأَجَابُوا وَ وَثِقُوا بِالْقَائِدِ فَاتَّبَعُوهُ
ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ
الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ أَلَا وَ إِنِّي مُعَسْكِرٌ فِي يَومِي هَذَا فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ فَلْيَخْرُجْ
قَالَ نَوْفٌ وَ عَقَدَ لِلْحُسَيْنِ ع فِي عَشَرَةِ آلَافٍ وَ لِقَيْسِ بْنِ سَعْدٍ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي عَشَرَةِ آلَافٍ وَ لِأَبِي أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيِّ فِي عَشَرَةِ آلَافٍ وَ لِغَيْرِهِمْ عَلَى أَعْدَادٍ أُخَرَ وَ هُوَ يُرِيدُ الرَّجْعَةَ إِلَى صِفِّينَ فَمَا دَارَتِ الْجُمُعَةُ حَتَّى ضَرَبَهُ الْمَلْعُونُ ابْنُ مُلْجَمٍ لَعَنَهُ اللَّهُ فَتَرَاجَعَتِ الْعَسَاكِرُ فَكُنَّا كَأَغْنَامٍ فَقَدَتْ رَاعِيهَا تَخْتَطِفُهَا الذِّئَابُ مِنْ كُلِّ مَكَان. كجايند آن برادرانم كه راه را به حقيقت طى كردند، و بر اساس حق از دنيا گذشتند؟ عمّار، ابن تيّهان و ذو الشهادتين كجا هستند؟ و كجايند نظيران آنان از برادرانشان كه بر جانبازى پيمان بستند، و سرهاى پاكشان براى تبهكاران فرستاده شد؟!
[نوف گفت: در اين وقت دست به محاسن شريف و كريم خود برد و زمانى طولانى اشك ريخت، سپس فرمود:]
آه بر آن برادرانم كه قرآن را تلاوت كرده آن را استوار داشتند، و واجبات را انديشه نموده برپا كردند، سنّت را زنده نمودند، و بدعت را ميراندند، به جهاد دعوت شدند اجابت كردند، به پيشوا اعتماد نموده تابعش شدند.
آن گاه به آواز بلند فرياد زد: جهاد! جهاد! اى بندگان خدا، بدانيد امروز لشگر را مىآرايم، و هر كه اراده رفتن به سوى حق را دارد بيرون آيد.
نوف گفت: پس از آن براى حسين عليه السّلام ده هزار نفر، و براى قيس بن سعد (رحمه اللّه) ده هزار نفر، و براى ابو ايّوب انصارى ده هزار نفر، و براى غير اينان شمارى ديگر نيرو قرار داد، و اراده جدّى براى بازگشت به جبهه صفّين داشت، ولى هنوز روز جمعه نرسيده كه ابن ملجم ملعون بر آن انسان بی همتا ضربت زد، نيروها برگشتند، و ما چون گوسپندانى بوديم كه شبان خود را از دست داده و از هر طرف گرگها آنان را بربايند!