درخواست دوستان بود که مباحث ماه مبارک رمضان در کانال بارگذاری شود؛ البته عرایض این ناچیز ارزش شنیدن ندارد فقط از باب اطاعت امر دوستان است.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ضرورت انس با قرآن. اول رمضان98
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهمیت انس با قرآن.دوم رمضان ۹۸
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عوامل بزرگی در قرآن.سوم رمضان ۹۸
لوازم انس با قرآن:
۱.قرآن شخصی داشتن(خط. حجم. وزن و ترجمه) را لحاظ کنید.انسان با عاریه سخت انس می گیرد
۲.د ر هر سوره ببینیم خدا از ما چه می خواهد.
۳.خنثی خوانی نباشد در پی چیزی در قرائت باشید جهت دار و مسئله دار قرآن بخوانیم.
۴. در هر قرائت آیه بر گزیده داشته باشید و آن را نشان کنید و علامت گذاری کنید
۵. آیه برگزیده را در حاشیه قرآن خود عنوانی گویا و خلاصه برای آن برگزینید وبه همان آیه بیندیشید که رزق هدایت آن روز شماست که چشم شمارا گرفت وبه دل شمانشست.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لوازم وجودی انس وبهره مندی از قرآن.ششم رمضان ۹۸
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لوازم انس-فهم شاکله قرآن.هفتم رمضان۹۸
افسوس
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
کرم و لطف تو چون سایه به دنبالم بود
من به دنبال دل خویش دویدم افسوس
تو مرا فاش به هنگام گنه میدیدی
من تو را دیدم، انگار ندیدم افسوس
تو ز لطف و کرم خود نبریدی از من
من در امواج گنه از تو بریدم افسوس
تو مرا عفو نمودی که به نارم نبری
من ز عفو تو خجالت نکشیدم افسوس
تو گناهان مرا از همگان پوشاندی
من ز فعل بد خود پرده دریدم افسوس
خرمن عمر پراکنده شد و رفت به باد
من غفلت زده یک خوشه نچیدم افسوس
چشم دادی و ندیدم که ندیدم هیهات
گوش دادی نشنیدم نشنیدم افسوس
آشنا بودی و نشناختمت در همه عمر
که ز تو غیر تو را میطلبیدم افسوس
عزیز دوران
پر کن دوباره کِیْل مرا ایها العزیز (2)
آخر کجا روم به کجا ایها العزیز
رو از من شکسته مگردان که سالهاست
رو کردهام به سوی شما ایها العزیز
جان را گرفتهام به سردست و آمدم
از کوره راههای بلا ایها العزیز
وادی به وادی آمدهام از درت مران
وا کن دری به روی گدا ایها العزیز
چیزی که از بزرگی تو کم نمیشود
این کاسه را … فاوف لنا… ایها العزیز
خالیتر از دو چشم من این جان نیمه جان
محتاج یک نگاه تو یا ایها العزیز
- ما- جان و مال باختگان را رها مکن
بگذار بگذرد شب ما ایها العزیز
دستم تهی است… راه بیابان گرفتهام
دست من و نگاه شما ایها العزیز
با همین سوز که دارم بنویسید حسین
هر که پرسید ز یارم بنویسید حسین
ثبت احوال من از ناحیۀ ارباب است
همۀ اهل و تبارم بنویسید حسین
خانۀ آخرتم هست قدمگاه حبیب
سر در قصر مزارم بنویسید حسین
هر که پرسید چه دارد مگر از دار جهان
همۀ دار و ندارم بنویسید حسین
من دلم را ز شکیبایی زینب دارم
همۀ صبر و قرارم بنویسید حسین
هیچ شعری ننویسید به روی کفنم
با گِلِ تربت یارم بنویسید حسین
تا نپرسند ز من هیچ سؤال آن دو مَلک
به روی سینۀ زارم بنویسید حسین
گلشن و باغ و بهشتم همه در هیئت اوست
همۀ باغ و بهارم بنویسید حسین
روی پیشانی من هرچه که بیمار شدم
با همه حال نزارم بنویسید حسین
هرکه پرسید که در چلّه نشینی چه کنم؟...
اربعین با که گذارم؟ بنویسید حسین
دست بر شاکلۀ هیئتیِ من نزنید
گفت یارم به عذارم بنویسید حسین
آری از کرب و بلایش نتوان دست کشید
حاجت قافله دارم بنویسید حسین