eitaa logo
سفیران ایثار
1.5هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
2.3هزار ویدیو
25 فایل
«﷽» بـاور کنید ؛ هرکس‌ بہ جـایی‌ رسید ، از مـُبارزھ با نفس‌ رسید امدنت اینجا اتفاقی نیست ای‌کاش‌!شھادت‌قسمت‌ما‌میشد @mahdi1105 👈 خــادم الــشـهـیـد @safiran_isAr
مشاهده در ایتا
دانلود
••{﷽}•• تـــــکیه کـــن بــــه شــــــهـــــدا 😇 شـهدا تکیه شان‌ بھ خداست.. اصـــلا کنار گل بــنشینی بوے گل میگیری(: پس گلستان کن زندگیت را با یاد شهدا🌹 _هادی 🍀 ☺️ . 🆔 @safiran_isAr
حواسشان به ماست! شاهدند و می‌بینند شهدا را می‌گویم ... 🆔 @safiran_isAr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیرمرد عارف شهر بابل مازندران می‌گفت: هر کس این دو دقیقه زمان رو گذاشت و کارش حل نشد، به من لعنت کنه. من نود سالمه، آخر عمرمه، الکی لعنت برا خودم نمی‌خرم 🆔 @safiran_isAr
💠بسـم الله الـرحمـن الـرحیـم💠 •| نـام : حمیــــد •| نـام خانـوداگـے : سیاهکالے مرادی وے متولد اردیبهشتـ ۱۳۶۸ استـ در قزوین متولد شد. وی جوانے مومن و انقلابـے ، مصداق کلام نورانے ولے فقیه زمان خویش بود. او در سوریه به خطوط مبارزه با دشمن تڪفیرے پیوست و جزو مدافعانـــ حریـم آل الله شـد. و در این راه در ۴ آذر ماه ۱۳۹۴ به فیض شهادتـ نائل آمد. 🌀 چند سـطر از وصیتـ نامه ے شهید : ابتدا لازم استـــ بگویم دفاع از حرم حضرت زینبـ(س) را بر خود واجب میدانم و سعادتـــ خود را خط مشـے خانواده دانسته و از خدا مےخواهم مرا در این راه ثابت قدم بدارد. °•| شهید حمید سیاهکالی مرادے 👇 🆔 @safiran_isAr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یڪی‌از‌تیکه‌ڪلام‌هاش‌این‌بود‌کھ "نمازرو‌ول‌ڪن‌!خدارو‌بچسب!" یه‌روز‌ازش‌پرسیدم‌معنی‌این‌حرفت‌چیه؟! خندید‌وگفت: داداش! یعنی‌اینڪه‌همه‌نمازت‌باید‌برا‌خداباشه و‌همش‌به‌فڪر‌خدا‌باشی♥️!' 🌱 🆔 @safiran_isAr
🌱شهید رسول خلیلی: خدایا! می دانم که کم کاری از من است خدایا! می دانم که من بی توجهم خدایا! می دانم که من بی همتم خدایا! می دانم که من قلب امام زمان (عج) را رنجانده ام، اما خود می گویی که به سمت من باز آیید.. آمده ام خدا! کمکم کن تا از این جسم دنیوی و فکرهای مادی نجات یابم. 🕊 ♥️ 🆔 @safiran_isAr
🔹تقدیر بر ما چنین رقم خورد! شما بروید و و ما بمانیم غریبانه و دردمندانه..... 🆔 @safiran_isAr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی ما خواب بودیم ابرقهرمان ایرانی در فلسطین قهرمان میساخت. یحیی سنوار عزیز از میگه:❤️ 🆔 @safiran_isAr
غــروب دلتــنگـی جمـعـه🥹 جمعه یعنےانتظار بیکران یعنےطالب مهدےشدن یعنےضدبدعهدےشدن یعنےآرزوےفاطمه یعنےعاشق زهرا شدن یعنےبایتیمان خوب باش یعنےآنچه اوفرموده باش و دنیا غروب جمعه چه دل گیر می‌شود...... الهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها🤲🏻🤲🏻 🆔 @safiran_isAr
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. 🌸/🕊 هادی با چهره ای مظلومانه شروع کرد با زبان لالی صحبت کردن. این بنده ی خدا هم تا دید این آقا قادر به صحبت نیست چیزی نگفت و رفت. شب وقتی به اتاق ما آمد یکباره چشمانش از تعجب گرد شد. هادی داشت مثل بلبل تو جمع ما حرف می زد در دو کوهه به عنوان خادم راهیان نور فعالیت می کردیم. در آن ایام هادی با شوخ طبعی ها خستگی کار را از تن ما خارج می کرد. یادم هست که یک پتوی بزرگ داشت که به آن می گفت پتوی اجکت یا پتوی پرتاب کاری که هادی با این پتو انجام میداد خیلی عجیب بود. یکی از بچه ها را روی آن می نشاند و بقیه دور تا دور پتو را می گرفتند و با حرکات دست آن شخص را بالا و پایین پرت می کردند. یک بار سراغ یکی از روحانیون رفت. این روحانی از دوستان ما بود. ایشان خودش اهل شوخی و مزاح بود. هادی به او گفت: حاج آقا دوست دارید روی این پتو بنشینید؟ بعد توضیح داد که این پتو باعث پرتاب انسان می شود. حاج آقا که از خنده های بچه ها موضوع را فهمیده بود، عبا و عمامه را برداشت و نشست روی پتو هادی و بچه ها چندین بار حاج آقا را بالا و پایین پرت کردند. خیلی سخت ولی جالب بود. بعد هم با یک پرتاب دقیق حاج آقا را انداختند داخل حوض معروف دو کوهه بعد از آن خیلی از خادمان دو کوهه طعم این پتو و حوض دو کوهه را چشیدند!شیطنت های هادی در نوع خودش عجیب بود. این کارها تا زمانی که پای‌او به حوزه ی علمیه باز نشده بود ادامه داشت. یادم هست یک روز سوار موتور هادی از بهشت زهرا به سوی مسجد بر می گشتیم. در بین راه به یکی از رفقای مسجدی رسیدیم. او هم با موتور از بهشت زهرا با بر می گشت. همین طور که روی موتور بودیم با هم سلام و علیک کردیم. یادم افتاد این بنده ی خدا توی اردوها و برنامه ها چندین بار هادی را اذیت کرد. از نگاه های هادی فهمیدم که میخواهد تلافی کند! اما نمی دانستم چه قصدی دارد. هادی یک باره با سرعت عملی که داشت به موتور این شخص نزدیک شد و سوییچ موتور را در حالی که روشن بود چرخاند و برداشت. موتور این شخص یک باره خاموش شد. ما هم گاز موتور را گرفتیم و رفتیم! هر چه آن شخص داد می زد اهمیتی ندادیم. به هادی گفتم خوب نیست الآن هوا تاریک میشه این بنده ی خدا وسط این بیابون چی کار کنه؟ گفت: باید ادب بشه. یک کیلومتر جلوتر ایستادیم برگشتیم به سمت عقب این شخص همین طور با دست اشاره می کرد و التماس می کرد. هادی هم کلید را از راه دور نشانش داد و گذاشت کنار جاده، زیر تابلو بعد هم رفتیم..... 🦋همراهمون باشید😉 🆔 @safiran_isAr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷دعای سلامتی امام زمان (عج) را با صدای دلنشین رسول خلیلی اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً 🆔 @safiran_isAr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این شخص 1000نفر از اهل تسنن را وهابی کرده؛ در ادامه فعالیتش می خواسته یک بچه را کنه... اما ماجرا برعکس میشه... ببینید خیلی جالبه‼️ (شما هم با پخش این کلیپ کمک کنید حق، گسترش پیدا کنه، نکنه اینقدر کم توفیق باشیم که در راستای پخش این کلیپ بخل داشته باشیم! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ˹@safiran_isAr˼
1_11463379401.mp3
8.8M
جمعه های انتظار امام زمانی 🦋 🆔 @safiran_isAr
بسم رب مھدی الزهرا 💚 ♥️ ای تجلی آبی ترین آسمان امید؛ ای آرمان همه چشم انتظاران؛ دنیا نیازمند ظهور توست، و قلب انسانها به شوق زیارت روی دلربای تو می‌تپد 🌤 🆔 @safiran_isAr
 •° |﷽|°• دوست دارم در منتهای بی کسی باشم در مــنتهای گمنامی....، دوســـــــت دارم بدنم زیر آفــتاب سه شبانه روز بمــاند(: دوست دارم بـــدنم از زخـــم های جــــای پای دشـــمنان خــــدا و دین پر باشد🦋 🥰 . 🆔 @safiran_isAr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
»»همه دارائیـــمُ به تو بدهـــکارم من«« جونِ جــوادت اقا خیلی دوستـــت دارم من🙃❤️ ولادت امــام رضــا جــانمون، سلـــطانِ ایــرانمون پیشاپیش مبـــارک😍🕊 🆔 @safiran_isAr
خستگی ندارد کاری که هر روزش ، با دیدن روی تو آغاز شود...🍂 🆔 @safiran_isAr
قــشــنـگ تـریـن تـرافـیکی که دوســت دارم توش گـیر کنم😢❤️ 🆔 @safiran_isAr
من در این خلوت خاموش سکوت اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم ... ✌️ شهید ❤️ 🆔 @safiran_isAr
چـشـمانت را بهـ من قـرض میدهـی؟ میخواهــم ببـیـنم چگونــه دنـیا را دیـدی که از چـشـمانت افتاد... 🌱🙂 مصطفی 🆔 @safiran_isAr
چه باران ببارد چه نبارد چه بهار باشد چه نباشد.. چه به روی خود بیاوریم چه نیاوریم ... جای تو همیشه خالیست...🥀 🆔 @safiran_isAr
°•[🌿⃟☁️]•° ـ ـ شهید‌شدن‌اتفاقے‌نیسٺ اینطۅ‌ࢪنیست‌ڪہ‌بگویے؛ گلوله‌ا؎خۅࢪد‌و‌مُرد شهیدࢪضایٺ‌نامہ‌داࢪد... و‌ࢪضایٺ‌نامہ‌اش‌ࢪا‌اۅلـ¹ حسین‌و‌علمدارشـ امضا‌میڪنند و‌بعد‌مُهر‌زهرامیخوࢪد...! 🆔 @safiran_isAr
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. 🌸/🚭 ایام فتنه بود و هر روز اتفاقات عجیبی در این کشور رخ می داد. دستور رسیده بود که بسیجی ها برنامه ی ایست و بازرسی را فعال کنند. بچه های بسیج مسجد حوالی میدان شهید محلاتی برنامه ی ایست و بازرسی را آغاز کردند. هادی با یکی دیگر از بسیجی ها که مسلح بود با یک موتور به ابتدای خیابان شهید ارجمندی آمدند. این خیابان دویست متر قبل از محل ایست بازرسی بود. استدلال هادی این بود که اگر مورد مشکوکی متوجه ایست و بازرسی شود یقیناً از این مسیر می تواند فرار کند و اگر ما اینجا باشیم می توانیم با او برخورد کنیم. ساعات پایانی شب بود که کار ما آغاز شد. من هم کنار بقیه ی نیروها اطراف میدان محلاتی بودم هنوز ساعتی نگذشته بود که یک خودروی سواری قبل از رسیدن به ایست بازرسی توقف کرد! بعد هم یک دفعه دنده عقب گرفت و خواست از خیابان شهید ارجمندی قرار کند. به محض ورود به این خیابان یک باره هادی و دوستش با موتور مقابل او قرار گرفتند. دوست هادی مسلح بود. راننده و شخصی که در کنارش بود، هر دو درب خودرو را باز کردند و هر یک به سمتی فرار کردند. هادی و دوستش نیز هر یک به دنبال یکی از این دو نفر دویدند. راننده ازنرده های وسط اتوبان رد شد و خیلی سریع آن سوی اتوبان محو شد! اما شخص دوم وارد خیابان ارجمندی شد و هادی هم به دنبال او دوید. اولین کوچه در این خیابان بسیار پهن است اما بر خلاف ظاهرش بن بست می باشد. این شخص به خیال اینکه این کوچه راه دارد وارد آن شد. من و چند نفر از بچه های مسجد هم از دور شاهد این صحنه ها بودیم. به سرعت سوار موتور شدیم تا به کمک هادی و دوستش برویم. وقتی وارد کوچه شدیم با تعجب دیدیم که هادی دست و چشم این متهم را بسته و در حال حرکت به سمت سر کوچه است! نکته ی عجیب اینکه هیکل این شخص دو برابر هادی بود. از طرفی هادی مسلح نبود. اما اینکه چطور توانسته بود. این کار را بکند واقعا برای ما عجیب بود. بعدها هادی می گفت وقتی به انتهای کوچه رسیدیم، تقریباً همه جا تاریک بود. فریاد زدم بخواب و گرنه می زنمت. او هم خوابید روی زمین من هم رفتم بالای سرش و اول چشمانش را بستم که نبینه من هیچی ندارم و .....‌بچه های بسیج مردم را متفرق کردند. بعد هم مشغول شناسایی ماشین شدند. یک بسته ی بزرگ زیر پای راننده بود همان موقع مأموران کلانتری ۱۱۴ نیز از راه رسیدند. آنها که به این مسائل بیشتر آشنا بودند تا بسته را باز کردند گفتند: این ها همه اش تریاک است. ماشین و متهم و مواد مخدر به کلانتری منتقل شد. ظهر فردا وقتی می خواستیم وارد مسجد شویم یک پلاکارد تشکر از سوی مسئول کلانتری جلوی درب مسجد نصب شده بود. در آن پلاکارد از همه ی بسیجیان مسجد به خاطر این عملیات و دستگیری یکی از قاچاقچیان مواد مخدر تقدیر شده بود. 🦋همراهمون باشید😉 🆔 @safiran_isAr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷دعای سلامتی امام زمان (عج) را با صدای دلنشین رسول خلیلی اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً 🆔 @safiran_isAr
می‌شناسد دل من بوی دل سوخته را الهی؛ این کاسه‌های گدایی مان را پر کن: اللهم ارزقنا توفیق فی سبیلک... 🆔 @safiran_isAr