eitaa logo
🌺سفیران شهدا(موزه شهدای شهرستان ابهر)🌺
440 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
25 فایل
کانال موزهٔ شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس شهرستان ابهر(شهرداری ابهر) پل ارتباطی @Khademe_shohadai
مشاهده در ایتا
دانلود
آنانڪہ قلب‌شان . . . زِ تو رخصت گرفته بـود سربندشان بہ نام تو زینت گرفته بود ۸
3.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جهاد در رکاب امام زمان (عج)، بزرگترین آرزوی یک قهرمان ملی مهدی امیرعلی اکبری: شیرین‌ترین لحظه‌ی زندگیم اینه که در راه امام زمان شهید بشم... @safiran_shohadaa
پیغمبر اسلام می فرمایند:به درستی که برای خداوند بندگانی است که آنها را برای برآوردن حوائج مردم برگزید که مردم برای رفع حوائج خویش به آنها پناه می‌برند این بندگان فریادرس از عذاب خداوند در امان خواهند بود. ماه رمضان با توجه به اینکه ثواب کار خیر در آن مضاعف است بهترین فرصت برای کمک به نیازمندان و ایتام است در این ماه با گرفتن دست هر نیازمند دستان ما را خدا خواهد گرفت و دستانی که دست نیازمندان را رها کنند رها خواهد کرد و کسی که دستش در دست خدا باشد هرگز زمین نخواهد خورد کسی که دستش در دست خدا نباشد هرگز از زمین بلند نخواهد شد پس بیایید در ماه رمضان به یاری نیازمندان بشتابیم. نیکوکاران عزیز در این ماه نیکوکاری گوشه چشممون به کودکان و خانواده هایی باشه که هیچ وقت سیر نخوردن و یا آرزوهایشون هیچ وقت محقق نشده وبشتابیم به  یاری دست هایی که برای گرفتن . دستان آنها به سوی شماست   اقلام مورد نیاز عبارتند از: برنج،گوشت، روغن،مرغ،ماکارونی و... می باشد. بنابر وظیفه خود تیم سفیران شهدا از خداوند منان توفیق خدمت در مشارکت این امر خیر را با کمک شما همراهان باوفای همیشگی دارد. و تصاویری از این کار خیر جهت مشاهده اعضا به کانال ارسال خواهد شد. جهت هماهنگی به پی وی برادر عزیز @sardarbarzin مراجعه شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ اجرای گروه جهادی سرود پایگاه امام علی علیه السلام حوزه مقاومت بسیج ثارالله شهر گلستان شهرستان بهارستان اجرای سرود در محله های شهر گلستان به مناسبت فرا رسیدن میلاد پر خیر و برکت امام زمان(عج) @safiran_shohadaa ارسالی ازطرف پایگاه امام علی علیه السلام
سر قبرم سنگ قبر برایم نسازید و قبری بسیار ساده و گِلی و یک تکه حلبی کوچک نباتی بگذارید تا یادتان همیشه باشد که هنوز در حلبی آبادها و روستاهای دور افتاده‌مان، مادران و خواهران و برادران و پدرانمان حسرت غذای روزانه را می‌کشند." شادی‌روحش
رفتی و دل رُبودی یک شهر مبتلا را  تا کی کنیم بی تو ، صبری که نیست ما را ... @safiran_shohadaa
حتماً بخونید✅ 🌹بسیار زیبا و آموزنده 🔻پیرمردی در دامنه ی کوه های دمشق هیزم جمع می کرد ودر بازار می فروخت تا ضروریات خویش را رفع کند یک روز حضرت سلیمان (ع) پیر مرد را درحالت جمع آوری هیزم دید دلش برایش بسیار سوخت تصمیم گرفت زندگی پیرمرد را تغییر دهد یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا زندگی اش بهبود یابد پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکر کرد وبسوی خانه روان شد و نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد ونگین را در نمکدانی گذاشت یک ساعت بعد بکلی فراموشش شد که نگین را کجا گذاشته بود زن همسایه نمک نیاز داشت به خانه ی آنها رفت و زن نمکدان را به او داد زن همسایه همینکه چشمش به نگین افتاد نگین را پیش خود مخفی کرد. پیر مرد بسیار مایوس شد و از دست همسرش بسیار ناراحت و عصبانی وخانم پیرمرد هم گریه میکرد که چرا نگین را گم کردم چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت درآنجا با حضرت سلیمان (ع) روبرو شد جریان گم شدن نگین را به حضرت سلیمان (ع) گفت . حضرت سلیمان (ع) یک نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را گم نکنی پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکری کرد و خوشحال بسوی خانه روان شد در مسیر را ه نگین را ازجیب خود بیرون کشید و بالای سنگ گذاشت و خودش چند قدم دور نشست تانگین را خوب ببیند ولذت ببرد دراین وقت ناگهان پرنده ای نگین را در نوکش گرفت وپرید پیرمرد هرچه که دوید وهیاهو کرد فایده نداشت پیرمرد چند روز از خانه بیرون نرفت همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد که صدای حضرت سلیمان (ع) را شنید دید که حضرت سلیمان (ع) ایستاده است وبه حیرت بسوی او می نگرد پیر مرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود. حضرت سلیمان (ع) گفت میدانم که تو به من دروغ نمی گویی این نگین از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی و حتما بفروش که در حال زندگیت تغییری آید پیر مرد وعده کرد که به قیمت خوب میفروشد پشتاره خود را گرفت بسوی خانه حرکت کرد خانه پیر مرد کنار دریا بود هنگامی به لب دریا رسید خواست که کمی نفس بگیرد ونگین را از جیب خود کشید که در آب بشوید نگین از دستش خطا رفت به دریا افتاد هرچه که کوشش کرد و شنا کرد. چیزی بدستش نیآمد . با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت از ترس سلیمان (ع) به کوه نمی رفت همسرش به او اطمینان داد صاحب نگین هر کسی که است ترا بسیار دوست دارد اگر دوباره اورا دیدی تمام قصه برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد به طرف خانه روان شد که تخت حضرت سلیمان (ع) را دید پشتاره را به زمین گذاشت دویدو گریخت . حضرت سلیمان (ع) میخواست مانعش شود که فرستاده خدا جبرئیل امین آمد که ای سلیمان خداوند میگوید که تو کی هستی که حال بنده مرا تغییر دهی ومرا فراموش کرده ای ! سلیمان (ع) باسرعت به سجده رفت واز اشتباه خود مغفرت خواست خداوند بواسطه جبرییل به حضرت سلیمان گفت که تو حال بنده مرا نتوانستی تغییر دهی حال ببین که من چطور تغییر میدهم پیرمرد که به سرعت بسوی قریه روان بود با ماهی گیری روبرو شد ماهی گیر به او گفت ای پیر مرد من امروز بسیار ماهی گرفتم بیا چند ماهی به تو بدهم پیرمرد ماهی ها را گرفت وبرایش دعای خیر کرد وبه خانه رفت همسر ش شکم ماهی ها را پاره کرد که در شکم یکی از ماهی ها نگین را یافت وبه شوهرش مژده داد شوهرش با خوشحالی به او گفت توماهی را نمک بزن من به کوه میروم تا هیزم بیاورم هنگامیکه زن پیرمرد نام نمک را شنید نگین اول به یادش آمد که در نمکدانی گذاشته بود سریع به خانه همسایه رفت وقتی که زن همسایه زن پیرمرد را دید ملتمسانه عذر خواهی کرد گفت نگینت را بگیرمن خطا کردم خواهش میکنم به شوهرم چیزی نگویی چون شخص پاک نفس است اگر خبردار شود من را از خانه بیرون خواهد کرد. پیرمرد در جنگل بالای درختی رفت که شاخه خشک را قطع کند چشمش به نگین قیمتی درآشیانه پرنده خورد . نگین را گرفت به خانه آمد زنش ماهی ها را پخت و شکم سیر ماهی ها را خوردند.فردا پیرمرد به بازار رفت هر سه نگین را به قیمت گزاف فروخت .حضرت سلیمان (ع) تمام جریان را به چشم دید و یقین یافت که بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد تاکه خداوند نخواهد به خداوند یقین و باور داشته باشید. 🌼مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا (3) ☘و هر کس بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است؛ در حقیقت خدا کارش را (به انجام) می رساند.(طلاق آیه3) 🌹حق غنّی است، برو پیش غنی 🌹نزد مخلوق، گدایی بس کن @safiran_shohadaa
‏شرط عاقبت بخیری از نگاه دو سپهبد شهید صیاد شیرازی و قاسم سلیمانی هر دو یک حرف: (ولایت) @safiran_shohadaa