eitaa logo
سفیران حجاب
1.4هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2هزار ویدیو
75 فایل
حجاب و عفاف گلچین اشعار نوحه و روضه احادیث روشنگری سواد رسانه ای نهج البلاغه قران اخبار مهم و روز تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3 خادم کانال: @takhribchi313
مشاهده در ایتا
دانلود
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۴۶۸ *═✧❁﷽❁✧═* سرمای زمستان 🌨و بی آبی و کمبود مواد بهداشتی و شوینده در اردوگاه و نورگیر نبودن قفس و خراب شدن المنت و پریز برق که حداقل با آن می توانستیم یک تشت آب گرم داشته باشیم ، همه دست به دست هم داده بود تا همنشین شپش و کک و حشرات موذی 🐜شویم . البته این مصیبت بعد از سرمای آبان ماه که محبت کردند و دو پتوی اضافی به ما دادند شروع شد . یقینا" میهمانان ناخوانده ای از جنس شپش و کک سر جهازی آن پتوها بودند😐 دقیقا" در همان مدت ، اردوگاه با قحطی آب مواجه شده بود . گاهی رفتن به حمام🚿 یک ماه تا چهل روز طول می کشید و طولانی شدن فاصله بین دو حمام ضیافت شپش ها را دلچسب تر و مصیبت ما را سنگین تر و غیر قابل تحمل تر می کرد . کارمان درآمده بود . از زمانی که آزادباش تمام می شد و داخل قفس می رفتیم ساعت های⌚️ طولانی مشغول بکش بکش شپش ها بودیم . قبلا هم در زندان الرشید به این درد و بیماری گرفتار شده بودیم اما قد و قواره شپش های الانباربا شپشهای بغداد قابل مقایسه نبود ، شپشهای بغدادی لاغر و کشیده بودند و شکمهای کوچک داشتند اما شپشهای الانبار شکمشان آن قدر پرخون و بزرگ بود که هر بار یکی شان را می کشتیم ، صدایی مثل صدای بشکن در قفس کوچکمان طنین می انداخت🙁 تمام وقت یا دستمان گیر خاراندن جای نیش این شپشها یا گیر کشتنشان بود . هرچه می کشتیم فایده نداشت . تابستان که کارمان شده بود کشتن سوسک و پشه و جیرجیرک🦗 ، آنهم سوسک های دو بند انگشتی که با وجود آن آغل ، خدا برایشان ساخته بود . زمستان هم گرفتار شپش و کک شده بودیم . زمان آمدن هیات صلیب سرخ نزدیک بود و ما نگران😢 بودیم که که این میهمان های ناخوانده به آنها یا برادران مترجم بچسبند و آنها بی خبر همه جا با خودشان سوغات برند . دو پتو را پس دادیم و از خیرشان گذشتیم ☹️ آن قدر کلافه 😖شده بودیم که مریم بعد از نمازهای یومیه این دعا را هم به ادعیه اضافه کرده بود : خدایا به جون لشگر بعث شپش بنداز که دستاشون فقط گیر خاروندن باشه🤲 حلیمه هم می گفت : هر شپشی که کشتیم و صدا داده ، همه با هم بگیم لعنت ہر صدام . از خالد خواستیم اجازه خرید از حانوت را از صبحی ؛ فرماندهی اردوگاه بگیرد . ابتدا گفت : یک نفرتان میتواند برای خرید برود ولی سرانجام با چانه زنی ما ، با رفتن دو نفر موافقت کرد 👌 این بار من و فاطمه به حانوت رفتیم ، دو قوطی شیر و دو بسته پنیر 🧀و دو قوطی کنسرو لوبیا 🥫و دو قوطی تن ماهی خریدیم . اما این بار یک خرید اضافه هم داشتیم ، از عیدی تیغ خواستم . قبل از اینکه عیدی تیغ را بدهد فاطمه گفت : - تیغ برای چی میخوای ، بذار برادرا ازش استفاده کنن ، اونا بیشتر احتیاج دارن . گفتم : یه دونه تیغ به جایی برنمی خوره ! بالاخره فاطمه راضی شد که تیغ هم به خریدمان اضافه شود . به قفس که برگشتیم ، همه خریدمان به جز تیغ را به فاطمه سپردم . دوبارہ پرسید : خب حالا تیغ رو ہرا چی می خوای؟ این را که گفت ، مریم و حلیمه با تعجب گفتند: چی ، تیغ ، به جای تیغ ، نخ گلدوزی می خریدین ، گفتم : این از نخ گلدوزی واجب تره 👌 فاطمه دستش را دراز کرد و گفت : یالله سریع ، تیغ رو بده اصلاً خریدش اشتباه بود . گفتم : بفرمایید این باید دست شما باشه چون می خوام امشب موھام رواز ته با تیغ بزنی . هر سه از خنده 😁غش کردند و گفتند : چی؟ مگه دیوونه شدی؟ - به خاطر چهار تا کک و شپش که آدم موهاش رو تو زباله دونی نمی ریزه ، قشنگی دختر به زلف و گیسشه - با همه چی شوخی ، با گیس خودت هم شوخی ⁉️ - تا چند وقت دیگه دوباره آب اردوگاه وصل می شه اون وقت با آب جوش به قیمت کنده شدن پوست سرمون هم که شده اونا رو نابود می کنیم . گفتم : من تصمیمم را گرفتم . حلیمه گفت: شوخی رو بذار کنار تو اگه این کارو کردی، من اسممو می ذارم زلف علی مریم گفت : اگه این کارو کردی منم اسممو می ذارم غضنفر، به فاطمه گفتم : تو اسمتو چی می ذاری ، فاطمه گفت : من اسممو دوست دارم اما بهت قول میدم اگه کچل کردی و آزاد شدیم به علیرضا نگم عروس کچله☺️ ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 💚💛 ✅دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود 🔅اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ، 🔅فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ، 🔅 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ، 🔅فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ، 🔅 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم 🔅تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ 💎 دعای غریق 💎 ♡💟دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان💟♡ 🔅یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔅 🔺یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ 🔺 🔅 ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔅 《🚩انهم یرونه بعیداونراه قریبا🚩》 🥀اللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطمهَ و اَبیها و بَعلِها و بَنیها و السِرِ المُستَودَعِ فیها بعدَد ما اَحاطَ بهِ عِلمُک🥀 خدای مهربان🙏مارا بر اطاعت از امام زمانمان یاری فرما🤲 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۱۲۰ در برابر خواسته ها وافکار نامشروع آنان حرام است. خداوند_در صورت سازش با خواسته های دشمنان دین
⃟ ⃟ ✦══════════✦ ⃟ ⃟ ☫﷽☫ ❣ ❣ 💟 السّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ... ✔️سلام بر تو ای مولایی که زمین و زمان در یدِ قدرت توست. سلام ‌بر تو و بر زمان آمدنت... 📚 صحیفه رضویه، زیارت امام زمان عجّل تعالی فرجه در حرم شریف امام رضا علیه السلام. 🌹 اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ 🌹 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ 🌹 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ 🌹 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 چشمان خود را نذر دیدار تو کردم... 🔅 اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷 امیدوارم که خون من و خون همه جوانان، نهال نوپای انقلاب اسلامی را بارور کند و شهادت ما موجب آگاهی و رشد فکری جامعه جهانی اسلام گردد👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹سهم صد_وهشتادم : خطبه ۳۴ تا ۳۳ ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 ۳۴ : ( این خطبه را پس از شکست شورشیان خوارج، در سال ۳۸ هجری برای بسیج کردن مردم جهت مبارزه با شامیان در نخیله کوفه ایراد فرمود.) 1⃣ نكوهش از سستی و نافرمانی كوفيان ♦️نفرين بر شما کوفيان که از فراوانی سرزنش شما خسته شدم. آيا به جای زندگی جاويدان قيامت به زندگی زودگذر دنيا رضايت داديد؟ و به جای عزّت و سربلندی، بدبختی و ذلّت را انتخاب کرديد؟ هرگاه شما را به جهاد با دشمنتان دعوت می کنم، چشمانتان از ترس در کاسه می گردد، گويا ترس از مرگ، عقل شما را ربوده و چون انسان های مَست از خود بيگانه شده، حيران و سرگردانيد. گويا عقلهای خود را از دست داده و درک نمی کنيد. من ديگر هيچ گاه به شما اطمينان ندارم و شما را پشتوانه خود نمی پندارم. شما ياران شرافت مندی نيستيد که کسی به سوی شما دست دراز کند. به شتران بی ساربان می مانيد که هرگاه از يک طرف جمع آوری گرديد، از سوی ديگر پراکنده می شويد. 2⃣ علل عقب ماندگی مردم كوفه ♦️ به خدا سوگند، شما بد وسيله ای برای افروختن آتش جنگ هستيد؛ شما را فريب می دهند امّا فريب دادن نمی دانيد، سرزمين شما را پياپی می گيرند و شما پروا نداريد. چشمِ دشمن برای حمله شما خواب ندارد ولی شما در غفلت به سر می بريد. به خدا سوگند، شکست برای کسانی است که دست از ياری يکديگر می کشند. سوگند به خدا، گمان می کنم اگر جنگ سخت درگير شود و حرارت و سوزش مرگ شما را در برگيرد، از اطراف فرزند ابوطالب، همانند جدا شدن سر از تن جدا و پراکنده می شويد. به خدا سوگند، آن که دشمن را بر جان خويش مسلط گرداند تا گوشتش را بخورد و استخوانش را بشکند و پوستش را جدا سازد، عجز و ناتوانی اش بسيار بزرگ و قلب او بسيار کوچک و ضعيف است. تو اگر می خواهی اينگونه باش، امّا من به خدا سوگند از پای ننشينم و قبل از آنکه دشمن فرصت يابد با شمشير آبديده چنان ضربه ای بر پيکر او وارد سازم که ريزه های استخوان سرش پراکنده شود و بازوها و قدم هايش جدا گردد و از آن پس خدا هر چه خواهد انجام دهد. 3⃣ حقوق متقابل مردم و رهبری ♦️ ای مردم! مرا بر شما و شما را بر من حقّی واجب شده است. حقّ شما بر من، آن که از خيرخواهی شما دريغ نورزم و بيت المال را ميان شما عادلانه تقسيم کنم و شما را آموزش دهم تا بی سواد و نادان نباشيد و شما را تربيت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانيد. و امّا حقِّ من بر شما اين است که به بيعت با من وفادار باشيد و در آشکار و نهان برايم خيرخواهی کنيد، هرگاه شما را فرا خواندم اجابت نماييد و هرگاه فرمان دادم اطاعت کنيد. ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 ۳۳ : ( در سال ۳۶ هجری به هنگام عزيمت به شهر بصره، جهت جنگ با ناكثين فرمود) (ابن عباس می گويد در سرزمين ذی قار، خدمت امام رفتم كه داشت كفش خود را پينه می زد، تا مرا ديد فرمود: قيمت اين كفش چقدر است؟ گفتم بهايی ندارد. فرمود: به خدا سوگند، همين كفش بی ارزش نزد من از حكومت بر شما محبوب تر است مگر اينكه حقی را با آن به پا دارم، يا باطلی را دفع نمايم. آنگاه از خيمه بيرون آمد و برای مردم خطبه خواند) 1⃣ آثار بعثت پيامبر اسلام ♦️همانا خداوند هنگامی محمد(صلی الله علیه و آله) را مبعوث فرمود که هيچ کس از عرب، کتاب آسمانی نداشت و ادّعای پيامبری نمی کرد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) مردم جاهلی را تا به جايگاه کرامت انسانی پيش برد و به رستگاری رساند، که سرنيزه هايشان کندی نپذيرفت و پيروز شدند و جامعه آنان استحکام گرفت. 2⃣ ويژگيهای نظامی و اخلاقی امام علی(علیه السلام) ♦️به خدا سوگند، من از پيشتازان لشکر اسلام بودم تا آنجا که صفوف کفر و شرک تار و مار شد. هرگز ناتوان نشدم و نترسيدم، هم اکنون نيز همان راه را می روم، پرده باطل را می شکافم تا حق را از پهلوی آن بيرون آورم. 3⃣ شكوه از فتنه گری قريش ♦️مرا با قريش چه کار، به خدا سوگند آن روز که کافر بودند با آنها جنگيدم و هم اکنون که فريب خورده اند، با آنها مبارزه می کنم. ديروز با آنها زندگی می کردم و امروز نيز گرفتار آنها می باشم. به خدا سوگند! قريش از ما انتقام نمی گيرد جز به آن علّت که خداوند ما را از ميان آنان برگزيد و گرامی داشت. ما هم آنان را در زندگی خود پذيرفتيم، پس چنان بودند که شاعر گفته است: «به جان خودم سوگند، هر صبح از شير صاف نوشيدی و سرشير و خرمای بی هسته خوردی. ما اين مقام و عظمت را به تو بخشيديم در حالیکه بلند مرتبت نبودی. و در اطراف تو با سواران خود تا صبح نگهبانی داديم و تو را حفظ کرديم.» ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۴۶۹ *═✧❁﷽❁✧═* اين را كه گفت ، نتوانستم جلوي خودم را بگيرم . خودم را انداختم توي بغلش و زار زار گريه😭 كردم . هرچه پرسيدند چي شد ؟ گفتم : هيچي ! ذوق زده شدم . براي اين كه در آخرين لحظه منصرفم كنند سه تايي گفتند : - اصلاً عروسي بي عروسي ! اما من كوتاه نيامدم . فاطمه دست به كار شد . كله ام را از ته تراشيد . فقط پوست سرم را نكند . با كنار رفتن موها شپش ها تازه نمايان شدند . مثل اژدها به پوست سرم چسبيده بودند . خواهر ها وحشت زده به شپش ها نگاه 😱مي كردند . به آنها گفتم : - وحشت نكنيد ! سرِ خودتون هم پُره از همين اژدهاها😒 از آن به بعد حليمه را زلف علي و مريم را غضنفر صدا مي زدم . با آن سر برهنه ، سردي زمستان🌨 را بيشتر حس مي كردم . در آن ايام آن قدر سرمان به قرآن و مفاتيح و گلدوزي گرم بود كه وقت كم مي آورديم . با تكه پارچه هاي لباس هايي كه لوسينا داده بود ، يك پاكت پارچه اي درست كرده بودم و نامه ها را در آن گذاشته بودم . كيف👜 ديگري هم دوخته بودم و در آن گلدوزي هايي را كه بچه ها موقع تولدم هديه🎁 كرده بودند و عكس هايي را كه از ايران مي آمد نگهداري مي كردم . روي جلد اين عبارت را گلدوزي كرده بودم : « زماني آزاد مي شويم كه لك لك ها به پرواز 🕊در آيند » هر چند وقت يك بار خالد مي آمد و مي گفت : - بقيه قاطع ها براي نگهبان هايشان تابلو و جانماز گلدوزي مي كنند . شما هم براي من يك تابلو يا جانماز گلدوزي كنيد . به هركدام مان كه مي گفت بي نتيجه بود . مي گفتيم ما تازه ياد گرفته ايم و خوب بلد نيستيم☹️ مي گفت : - مرد ها خيلي قشنگ درست مي كنند . براي اين كه دست از سر ما بردارد به او گفتيم : - توي ايران مردها گلدوزي مي كنند و زن ها خياطي . اين را كه شنيد👂 نا اميد شد و رفت . از اينكه دو راز بزرگ را در دل❤️ نگه داشته بودم ، احساس مي كردم بزرگ و دل دار شده ام . نگاهم را از فاطمه مي دزديدم و كمتر به شوخي هاي حليمه و فاطمه و مريم پاسخ مي دادم ، اما دلم نمي خواست ❌فاطمه ذره اي از ماجرا بو ببرد . براي آنكه با خودم مشغول باشم و كسي از من چيزي نپرسد يا سرم به قرآن خواندن گرم بود يا به گلدوزي و گل هايي كه روي پارچه مي دوختم . مادرم مي گفت : « وقتي ياد گرفتي سوزن را نخ كني يعني سرنخ زندگي را به دست گرفته اي » 👌 و من بي صدا مشغول تاباندن و باز كردن گره هاي زندگي بودم . از حرف زدن با همه شان مي ترسيدم . مي ترسيدم حرفي بزنم كه پرده از راز هاي دلم❤️ بردارد . هيچ وقت آن قدر بي صدا و كم حرف نشده بودم . گوشه گير شده بودم ، حتي جايم در قفس مشخص بود و ديگه كسي آنجا نمي نشست . تصوير من دختري👩 با سري تراشيده ، روپوشي طوسي ، دستاني سرد و دماغي قنديل بسته بود كه در گوشه اي زير پنجره قفس سرد و نمور مي نشست و فارغ از دنياي🌏 اطراف ، محو خيالات خود بر گلبرگ هاي نيلوفر و زنبق سوزن مي زد و با تكه پارچه و گل هاي نيمه دوخته مي نشست . مرغ🐔 خيالم هر لحظه كه اراده مي كردم بر بامي آشيانه مي كرد و مرا به هر جا كه مي گفتم مي برد . گاهي هر كدام شان براي اينكه مرا به حرف بياورند حرفي و طنزي مي پراندند . حليمه مي گفت : - مگه با زبونت سوزن مي زني ؟ با دستت مي دوزي ، چرا ديگه زبون نمي ريزي⁉️ مريم مي گفت : - از وقتي كچل كردي شبيه پروفسور ها شدي ، سر سنگين شدي ، بابا يه كمي تحويل بگير😍 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 💚💛 ✅دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود 🔅اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ، 🔅فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ، 🔅 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ، 🔅فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ، 🔅 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم 🔅تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ 💎 دعای غریق 💎 ♡💟دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان💟♡ 🔅یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔅 🔺یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ 🔺 🔅 ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔅 《🚩انهم یرونه بعیداونراه قریبا🚩》 🥀اللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطمهَ و اَبیها و بَعلِها و بَنیها و السِرِ المُستَودَعِ فیها بعدَد ما اَحاطَ بهِ عِلمُک🥀 خدای مهربان🙏مارا بر اطاعت از امام زمانمان یاری فرما🤲 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۱۳۶ هستند. زیرا محور ماموریتها و رسالتهای پیامبران الهی تفاوتی با یکدیگرندارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🔅السلام علیکَ فی اللیل اذا یَغشی و النَّهار اذا تجلّی 🌱سلام بر تو ای مولایی که در شب ظلمانی غیبت، مومنان چشم به راه طلوعت هستند و در صبح ظهور، شکرگزار آمدنت... 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
تو چی گیر کردیم؟.mp3
6.19M
🔊 🎵 «تو چی گیر کردیم؟» 🎙 استاد ⁉️ گناه ما رو از امام زمان دور میکنه و تقوا ما رو نزدیک میکنه، منظور از تقوا چیه؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا