eitaa logo
|ثَـقَلَیــن| حدادیان
483 دنبال‌کننده
983 عکس
736 ویدیو
121 فایل
اهـداف کـانـال: 🔸انـتـشار مفـاهـیم و مـتـون دیـنـی 🔹 تحـلیل اخبـار و رویـداد هـا 🔹 انـتـشار اطـلاعـیه های مهـم شهـرستـان 🔸تقویت اتـحاد بیـن نیـروهـای ارزشـی و انـقلابـی [محمـدرضـا حــدادیـان]
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻ده حدیث نورانی از امام هادی (علیه السلام) ۱- اِذَا کَانَ زَمانُ العَدلِ فیهِ أَغلَبَ مِنَ الجَورِ فَحَرامٌ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ سُوءً حَتّی یَعلَمَ ذالِکَ مِنهُ و اِذَا کَانَ زَمانُ الجَورِ أَغلَبَ فیهِ مِنَ العَدلِ فَلَیسَ لِأَحَدٍ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ خَیراً ما لَم یَعلَم ذالِکَ منهُ هرگاه در جامعه، رعایت عدالت بیشتر از جور و ستم باشد؛ بد گمانی به مردم حرام است، مگر آن که از راه یقین محرز باشد؛ و، امّا اگر در برهه‌ای از زمان، ظلم و جور بر عدالت غلبه پیدا کند، خوش گمانی به همگان شایسته نیست جز آنجا که آدمی به نیک بودن شخصی علم و یقین دارد. (مستدرک الوسائل، ج. ۹ ص. ۱۴۶) ۲- أَلدُّنیا سُوقٌ رَبحَ فی‌ها قَومٌ وَ خَسِرَ اَخَرُونَ دنیا بازاری است که پاره‌ای از مردم در آن سود برند و پاره‌ای دیگر زیان کنند. (مستدرک الوسائل، ج. ۹، ص. ۵۱۲) ۳- ألحِکمَةُ لاتَنجَعُ فِی الطِّباعِ الفاسِدَةِ حکمت و دانش در دل‌های فاسد اثر ندارد. (بحارالانوار، ج. ۷۸، ص. ۳۷۰) ۴- اٍنَّ اللهَ جَعَلَ اَلدُّنیا دارَ بَلوی وَالآخِرَةَ دارَ عُقبی وَ جَعَلَ بَلوَی الدُّنیا لِثَوابِ الآخِرَةِ سَبَباً، وَ ثَوابَ الآخِرَةِ مِن بَلوَی الدُّنیا عِوَضاً خداوند دنیا را منزل حوادث ناگوار و آفات، و آخرت را خانه ابدی قرار داده است و بلای دنیا را وسیله به دست آوردن ثواب آخرت قرار داده است و پاداش اُخروی نتیجه بلا‌ها و حوادث ناگوار دنیاست. (اعلام الدین، ص. ۵۱۲) ۵- اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ به جای حسرت و اندوه برای عدم موفقیت‌های گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن. (میزان الحکمة، ج. ۷، ص. ۴۵۴) ۶- من رضی عن نفسه کثر الساخطون هر که از خود راضی باشد، خشم گیران بر او زیاد خواهند بود. (منتهی الامال ج. ۲ ص. ۴۸۰) ۷- مَن کانَت لَهُ اِلَی اللهِ حاجَةٌ فَلیَزُر قَبرَ جَدِّیَ الرِّضا ع بِطوُسٍ وَ هُوَ عَلی غُسلٍ وَلیُصَلِّ عِندَ رَأسِهِ رَکعَتَینِ وَلیَسئَلِ اللهَ حاجَتَهُ فی قُنوُتِهِ فَاِنَّهُ یَستَجیبُ لَهُ ما لَم یَسئَل مَأثَماً أو قَطیعَةَ رَحِمٍ کسی که از خدا حاجتی را می‌خواهد؛ قبر جدم حضرت رضا† را در طوس با غسل، زیارت کند و دو رکعت نماز بالای سرش بخواند و در قنوت نماز، حاجت خویش را طلب نماید در این صورت حوائج وی مستجاب می‌شود، مگر آن که انجام گناه و یا قطع رحم را طلب کند. (وسائل الشیعه، ج. ۱۴، ص. ۵۶۹) ۸- اَلحَسَدُ ما حِقُ الحَسَناتِ وَ الزَّهوُ جالِبُ المَقتِ حسد، کار‌های خوب را از بین می‌برد و دروغ، دشمنی می‌آورد. (بحارالانوار، ج. ۶۹، ص. ۲۰۰) ۹- ألنّاسُ فِی الدُّنیا بِالأَموالِ وَ فی الآخِرَةِ بِالأَعمالِ مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند. (بحارالانوار، ج. ۷۸، ص. ۳۶۸) ۱۰- اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ به جای حسرت و اندوه برای عدم موفقیت‌های گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن. (میزان الحکمة، ج. ۷، ص. ۴۵۴) شهادت امام علی النقی علیه السلام بر همه شیعیان تسلیت باد 🔲@sagalein_hadadian
💚💚 ❇️روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند. پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟" پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است. راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز" پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم. ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس. راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟ چه چیزاست که از آن خدا نیست؟ 2)ما هو شئ لیس عندالله؟ چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟ 3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ آن چیست که خدا آن را نمیداند؟ پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند. راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم . سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند. ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟ امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است. پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟ امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم. پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی. پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. امام علی (ع) پاسخ دادند: . فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک 🔹آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است. 🔹آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است 🔹و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة" ✳️به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد. 💠 *عزيزان !! کپی فضائل أمیرالمؤمنین (ع) توفيقيست كه نصيب هركسي نميشود.* ⬅️ پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی ره ، ج۱ ص: ۲۰۵ تا ۲۰۷ @sagalein_hadadian
🌸علی مولود کعبه🌸 ☘داستانهای شگفت انگیز از امیر المومنین (علیه السلام) 🔻على عليه السّلام در ذى قار نشسته بود و از مردم بيعت ميگرفت، در اين هنگام فرمود: اكنون از طرف كوفه هزار مرد خواهند آمد و با من بمرگ بيعت خواهند كرد 🔻ابن عباس گويد: من اين اشخاص را شمردم نهصد و نود و نه نفر بودند، و ديگر كسى نيامد من كلمه استرجاع (انالله و انا الیه راجعون) گفتم و با خود انديشيدم كه چرا علي اين كلمه را بر زبان جارى كرد. در اين هنگام كه در فكر فرو رفته بودم شخصى را از دور مشاهده كردم، اين مرد نزديك شد در حالى كه قبائى از پشم پوشيده بود، و آلات جنگ را نيز همراه خود داشت 🔻اين مرد نزد على عليه السّلام آمد و گفت دستت را نزديك كن تا با شما بيعت كنم امير المؤمنين سلام اللَّه عليه فرمود: با چه شرطى با من بيعت ميكنى؟ عرض كرد: به اطاعت از فرمان شما و جنگ كردن تا آنگاه كه در مقابلت كشته شوم، و يا خداوند شما را پيروز گرداند 🔻حضرت پرسيد اسمت چيست؟ گفت: ، فرمود اويس قرنى؟ گفت: آرى. امير المؤمنين عليه السّلام پس از اين فرمود: اللَّه اكبر از حبيب خود پيغمبر شنيدم كه‏ ميفرمود: شما مردى از امت مرا خواهى ديد كه نام وى اويس است، او از حزب پروردگار و حزب رسول است، وى در جنگ شهيد خواهد شد و گروه زيادى را شفاعت خواهد كرد 🔻ابن عباس گويد: پس از اين جريان دلم آرام گرفت. 🌸@sagalein_hadadian
✍عالمي مشغول نوشتن با مداد بود. کودکي پرسيد: چه مي نويسي؟ عالم لبخندي زد و گفت: مهم تر از نوشته هايم، مدادي است که با آن مي نويسم، مي خواهم وقتي بزرگ شدي مثل اين مداد بشوي! پسرک تعجب کرد! چون چيز خاصي در مداد نديد! عالم گفت پنج خصلت در اين مداد هست.سعي کن آن ها را بدست آوري 👈اول : مي تواني کارهاي بزرگي کني، اما فراموش نکني دستي وجود دارد که حرکت تو را هدايت مي کند و آن دست خداست! 👈دوم : گاهي بايد از مداد تراش استفاده کني، اين باعث رنج مداد مي شود، ولي نوک آن را تيز مي کند. پس بدان رنجي که مي بري از تو انسان بهتري مي سازد! 👈سوم : مداد هميشه اجازه مي‌دهد براي پاک کردن اشتباه از پاکن استفاده کني ، پس بدان تصحيح يک کار خطا، اشتباه نيست! 👈چهارم : چوب مداد در نوشتن مهم نيست ،مهم مغز مداد است که درون چوب است،پس هميشه مراقب درونت باش که چه از آن بيرون مي آيد! 👈پنجم : مداد هميشه از خود اثري باقي مي گذارد،پس بدان هر کاري در زندگي ات ميکني ،ردي از آن به جا ميماند،پس در انتخاب اعمالت دقت کن @sagalein_hadadian
🔻دستوری از امام صادق (علیه السلام) برای کسب ثواب روزه روزهای ماه رجب درصورت مقدور نبودن روزه @sagalein_hadadian
🔻مهمترین وظایف نخبگان جبهه حزب الله امروز در این بیانات رهبر معظم انقلاب بیان شد. لطفا در درک صحیح این بیانات و تبیین و القاء آنها به توده مردم کوتاهی نفرمائید. 🔹پنهان و کتمان نمی کنیم که در بخش هایی عقب ماندگی داریم. هر جا کردیم موفق شدیم و هر جا غیر انقلابی و رفتار ناشی از کسالت و خستگی انجام شد، شاهد عقب ماندگی بودیم. اما در برآیند کلی نسبت به قبل از انقلاب وضعیت بسیار متفاوت تر است و امروز پیشرفت های بسیاری داشته ایم. 🔹 قبل از انقلاب جمعیت کشور ۳۵ میلیون بود امروز ۸۵ میلیون است. آنروز چندین برابر امروز از درآمد نفت استفاده می کردیم امروز اما علاوه بر تحریم، درآمد نفت هم بسیار کمتر شده است. 🔹 دشمن ناکامی ها را چند برابر بزرگتر نشان می دهد و پیشرفت ها را مطلقا نشان نمی دهد. این برای این است که جوانان را ناامید و مردم را نسبت به آینده بدبین کنند. از دروغ هم باکی ندارند. برخی عناصر داخلی هم از روی غفلت حرف های آنها را تکرار می کنند و آن را بازتاب می دهند. 🔹 ناکامی هایی وجود دارد که باید برطرف شود. مردم هم اما امروز نسبت به فساد و فاصله طبقاتی بسیار حساس تر از سال های ابتدایی انقلاب هستند و این بد نیست. 🔹 وظیفه داریم با دستاوردها، ناکامی ها را جبران کنیم. دشمن اما عکس این را می گوید و می خواهد. @sagalein_hadadian
🔴رهبر انقلاب خطاب به آمریکا: حرف و وعده خوب خیلی شنیدیم. این دفعه فقط عمل... @sagalein_hadadian
🌸علی مولود کعبه🌸 ☘داستانهای شگفت انگیز از امیر المومنین (علیه السلام) 🔻امير المؤمنين عليه السّلام هنگام عزيمت بطرف «صفين» لشكريان آن جناب دچار بى‏آبى و تشنگى شدند و هر چه اين طرف و آن طرف دويدند آب پيدا نكردند. حضرت علي عليه السّلام به اتفاق لشكريانش مقدارى از جاده منحرف شدند و پس از مختصر راه‏پيمائى از دور ديرى بنظرشان رسيد، حضرت امر كرد صاحب دير را نزد او حاضر كنند پس از اين از وى پرسيدند آيا در اين نزديكيها آبى وجود دارد؟ گفت: شما از آب دور شده‏ايد و اكنون ميان شما تا لب آب دو فرسخ فاصله است، و نزديك من آبى وجود ندارد. 🔻امير المؤمنين عليه السّلام سر مركب خود را برگردانيد و رو بطرف قبله آمد، به اصحاب خود امر كرد تا مكانى را كه در نزديك دير بود بشكافند، ياران آن جناب زمين مورد نظر را با بيل و كلنگ شكافتند، ناگهان سنگ بزرگي نمايان شد و درخشندگى داشت عرض كردند: يا امير المؤمنين اين سنگى است و كلنگ در آن كار نميكند. على عليه السّلام فرمود: اين سنگ بر روى آب است كوشش كنيد با هيئت اجتماع او را بركنيد مردم پيرامون سنگ اجتماع كردند و هر چه كوشيدند نتوانستند او را از جاى خود حركت دهند، در اين هنگام امير المؤمنين عليه السّلام خود از مركب بزير آمد و بازوى خود را بالا زد و انگشتهاى مباركش را در زير اين صخره عظيم قرار داد و او را بحركت در آورد پس از آن سنگ بزرگ را از جاى خود برداشت و بفاصله دورى پرتاب كرد. 🔻هنگامى كه سنگ از جاى خود برداشته شد آب صاف و زلالى نمايان شد، ياران آن جناب پيش رفتند و از آن آب سرد و گوارا نوشيدند، حضرت فرمود: اكنون از اين آب سيراب شويد و مقدارى براى خود ذخيره برداريد، پس از اين جريان علي عليه السّلام بار ديگر سنگ را جاى خود گذاشت و روى آن خاك ريخت. 🔻راهب نصرانى از بالاى دير خود ناظر اين اوضاع و احوال بود، و پس از مشاهده اين جريان به ياران امير المؤمنين گفت: اكنون مرا هم در نزد خود جا دهيد، راهب را اجازه دادند و او آمد در خدمت علي عليه السّلام توقف كرد، و از آن جناب پرسيد شما پيغمبر مرسل هستى؟ فرمود: من پيغمبر نيستم، عرض كرد: ملك مقربى هستى؟ گفت: ملك هم نيستم. راهب عرض كرد: پس شما كه هستى؟ فرمود: من وصى پيغمبر خدا محمّد بن عبد اللَّه صلى اللَّه عليه و آله كه خاتم پيغمبران است هستم، راهب گفت: اينك دست خود را نزديك بياوريد تا با شما بيعت كنم و مسلمان شوم حضرت دست مباركش را جلو آورد راهب گفت: گواهى ميدهم كه خداوندى جز خداى يكتا نيست، و محمّد هم فرستاده و نبى اوست، و تو هم وصى و جانشين او هستى و جز تو كسى شايسته خلافت و امامت نيست. 🔻راهب عرض كرد: يا امير المؤمنين علیه السلام اين دير را در اين جا بنا نهاده‏اند تا كسى را كه اين چشمه را ظاهر كند و سنگ را از روى او بردارد مشاهده كنند، اكنون زمان درازى از بناى اين دير ميگذرد و مردم در انتظار اين امر هستند، اينك من خداوند را سپاسگزارم كه اين موضوع در زمان من انجام گرفت. راهب عرض كرد: ما در يكى از كتب خود مى‏بينيم كه در اين منطقه چشمه‏اى هست و بالاى آن سنگ بزرگى نصب شده، جاى اين چشمه را جز پيغمبر و يا وصى او ديگرى نميبيند، و اين شخص ولى خداوند است كه مردم را بطرف حق ميخواند، و نشان شناختن اين ولى هم اين است كه: وى چشمه را ظاهر ميكند و سنگ بزرگ را از روى او برميدارد. هنگامى كه من از دور مشاهده كردم شما آن سنگ بزرگ را از جاى خود كنديد بر من مسلم شد شخص مورد نظرى كه ما در انتظار او هستيم شما هستيد، من اكنون به آرزوى خود رسيدم و بر دست شما مسلمان شدم و به خلافت و امامت تو معتقد گرديدم. 🔻امير المؤمنين عليه السّلام پس از شنيدن اين سخنان گريه كرد، تا آنگاه كه محاسن شريفش تر شد، بعد از اين فرمود: ستايش ميكنم خداوند را كه مرا در كتب خود ذكر كرد، و مرا فراموش ننمود، بعدا مردم را نزديك طلبيد و گفت: اكنون سخنان راهب را بشنويد، مردم همگان گفتار راهب را گوش دادند و پروردگار را شكر كردند، و پس از اين جريان بطرف صفين حركت كردند و راهب هم در خدمت آن جناب آمد و در جنگ صفين شهيد شد و امير المؤمنين عليه السّلام بر وى نماز خواندند و او را دفن كردند، و برايش استغفار نمودند. @sagalein_hadadian🌸
🌸علی مولود کعبه🌸 ☘داستانهای شگفت انگیز از امیر المومنین (علیه السلام) در آستانه ۱۳رجب 🔻جمعیت زیادی دور حضرت علی (ع) حلقه زده بودند.  مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید: «یا علی! سؤالی دارم، علم بهتر است یا ثروت؟»، علی(ع) در پاسخ گفت: «علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.» مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. 🔻در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید «علم بهتر است یا ثروت؟»، علی فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.» نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست. 🔻در همین حال، سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در پاسخش فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!» 🔻هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. اودر حالی که کنار دوستانش می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید: «یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟» حضرت ‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.» 🔻نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.» 🔻 با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند، یکی از میان جمعیت گفت: «حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت!»، کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد: «یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟»، امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: «علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد.» مرد ساکت شد. 🔻همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌واردها دوخته می‌شد. در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت  وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید: «یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟» امام فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.»  🔻در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: «علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.» سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده شده بودند که، 🔻نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید: «یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟»، امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود.»  🔻نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید: «یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟»، نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی (ع) مردم به خود آمدند: «علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌اند.» فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود. 🔻سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند. صدای امام را شنیدند که می‌گفت: «اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم.» منبع: کشکول بحرانی، ج۱، ص۲۷. به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب، ص۱۴۲ @sagalein_hadadian
هدایت شده از اَصحابُ الجَنَِه
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بچه‌ها اینجوری بی‌ایمان میشن! 👌نکته‌ای ظریف در مورد خراب شدن پایه‌های ایمان در فرزندان توسط یک رفتار غلطِ پدر و مادر