eitaa logo
ثقلین۱۴۱۴
79 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
21 فایل
قرآن و اهل بیت یادگار گران‌بهای پیامبر صلی الله علیه وآله هستن.چقدر خوبه ما مسلمونا معرفت مون رو نسبت به این دو یادگار بیشتر کنیم🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بلاغ | دستیار فرهنگی
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 🔸سرنوشت جالب کودکی که در پیاده‌روی اربعین گم شد. 🎤 حجت الاسلام پناهیان 🆔 @balagh_ir
🔻منتظر واقعی کسی است که تمام حرکات و سکناتش حکایت از انتظار داشته باشد. کسی که انتظار مهمانی را می کشد. به نظافت خانه می پردازد، لباس مرتب می پوشد و همه چیز را فراهم می کند تا به محض ورود مهمان، به بهترین نحو از او پذیرایی کند. انتظار امام زمان (عج) لحظه به لحظه است. باید به گونه ای منتظر بود که هر لحظه خبر ظهور آقا به گوش رسد، آماده باشیم. اهل گناه و دلبسته به دنیا نمی تواند نام خود را منتظر بنامد🔺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sahebzaman_karaj
🕌 تعداد مادرانی که چند شهید تقدیم اسلام و ایران کرده‌اند: دو شهید: ٨١٨٨ مادر سه شهید: ۶۳۱ مادر چهار شهید: ۸۲ مادر پنج شهید: ۲۱ مادر شش شهید: ۶ مادر هفت شهید : ١ مادر هشت شهید: ١ مادر نه شهید: ٢ مادر @saghalein1414
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 موفّق ترين كارها، كارى است كه با رازدارىِ كامل انجام شود أنجَحُ الاُمورِ ما أحاطَ بِه الكِتمانُ ✨اݪݪهم عڄل ݪۅݪیڪ اݪڣڔڄ✨ @saghalein1414
🔸 🌷 امام باقر علیه السلام: 🔵علَيْكَ بِالدُّعَاءِ لِإِخْوَانِكَ بِظَهْرِ الْغَيْبِ فَإِنَّهُ يَهِيلُ الرِّزْقَ يَقُولُهَا ثَلَاثاً 🔴«پشت سر برادران دینی ات دعا کن که این کار رزق و روزی را سرازیر می کند» و حضرت این فرمایش را سه بار تکرار کردند. 📚 وسائل الشیعه، ج 7، ص 108 🆔 @saghalein1414
11.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁦8️⃣⁩ مهر روز بزرگداشت جلال الدین مولوی بلخی 👈داستانی از کتاب مثنوی معنوی ✨تشبیه نزاع روح و بدن با حکایتی شیرین✨ @saghalein1414
🔸 🌷 امام هادی (علیه السلام) : 🔴منْ اَطاعَ الخالِقَ لَمْ یُبالِ سَخَطَ المَخْلُوقینَ وَ مَنْ اَسْخَطَ الخالِقَ فَلْیَیْقَنْ ‌اَنْ یَحِّلَ بِهِ سَخَطُ المَخْلُوقینَ. 🔵«کسی که از آفریدگار پیروی کند، از خشم آفریده‌ ها باکی ندارد و کسی که خدا را به خشم آورد، باید باور کند که مردم بر او خشم خواهند آورد. 📚 تحف العقول، ص ۴۸۲ 🆔 @saghalein1414
داشتم جدول حل می کردم، یکجا گیر کردم: "حَلّٰال مشکلات است؛ سه حرفی" 👨‍💼پدرم گفت: معلومه، «پول» گفتم: نه، جور در نمیاد 🧕مادرم گفت: پس بنویس «طلا» گفتم: نه، بازم نمیشه. 🧖‍♀تازه عروس مجلس گفت: «عشق»، گفتم : اینم نمیشه. 💁‍♂دامادمان گفت: «وام»، گفتم: نه. 👮‍♂داداشم که تازه از سربازی آمده گفت: «کار»، گفتم: نُچ. 👵مادربزرگم گفت: ننه، بنویس «عُمْر»، گفتم: نه، نمیخوره هر کسی درمانِ دردِ خودش را میگفت، یقین داشتم در جواب این سؤال، ▪️پابرهنه میگوید «کفش» ▪️نابینا می گوید «نور» ▪️ناشنوا میگوید «صدا» ▪️لال میگوید «حرف» و... 🔺 اما هیچ کدام جواب کاملی نبود 💐 جواب «فَرَج» بود و ما هنوز باورمان نشده: تا نیایی گِره از کارِ بشر وا نشود... اللهم عجل لولیک الفرج @saghalein1414
هدایت شده از تعلیم و تربیت
حاج‌اسماعیل دولابی 💠 من در خانه‌ای که زن و شوهر باهم دعوا و قهر می‌کنند نمی‌خوابم. چون برای من محسوس است که رحمت خدا از آن خانه قطع است. 🌺@talim_tarbiatt
🏴🏴🚩🍂🚩🏴🏴 ⚠️لطفا ودرصورت لذت بردن برای دیگران با بفرستید شاید بگیریم: حبه انگور ...! 🏴 آقای قرائتی نقل کرد: 🍃روزی به مسجدی رفتیم امام مسجد، که دوست پدرم بود گفت داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد: 🍃روزی شخص ثروتمندی یکمن انگور خرید و به خدمتکار خود گفت انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و خود به سر کاری که داشت رفت. 🍃عصر که به خانه برگشت به اهل و عیالش گفت لطفا انگور را بیاورید تا با بچه ها انگور بخوریم، 🍃همسرش با خنده گفت: من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم، خیلی هم خوش مزه و شیرین بود ...! 🍃مرد، با تعجب گفت تمامش را خوردید!؟ 🍃زن لبخند دیگری زد و گفت بله تمامش را! 🍂مرد، ناراحت شد و گفت: یک من انگور خریدم یک حبۀ اون رو هم برای من نگذاشته اید!!! 😒الان هم داری می خندی، جالب است ...!خیلی ناراحت شد و بعد از اندکی که به فکر فرو رفت ... ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج شد. 😔همسرش که از رفتار خودش شرمنده شده بود او را صدا زد ولی جوابی نشنید، 🍃مرد، ناراحت اما متفکر رفت سراغ کسی که املاک خوبی در آن شهر داشت. به او گفت: یک قطعه زمین می خواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند و آن را نقدا خریداری کرد. 🍃سپس نزد معمار شهر رفته و از او جهت ساخت مسجد دعوت بکار کرد و او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برد و به او گفت: 🔹می خواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلوی چشمانم ساخت آن شروع شود. ➖معمار هم وقتی عجله مرد را دید تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع به کار ساخت و مسجد کرد. مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن شد به خانه اش برگشت. 😞همسرش به او گفت: کجا رفتی مرد!؟ چرا بی جواب و بی خبر!؟ 😊مرد در جواب همسرش گفت: هیچ ... رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم😍. 🍂همسرش گفت چطور؟ مگر چه شده!؟ اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق با شما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت می خواهم. 🍂در جواب زن، مرد با ناراحتی😡 گفت: شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم به یاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست! 🍂جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده ام چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید!؟ و بعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف کرد. 🔹امام جماعت تعریف می کرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر، الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده ... 400 سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد می باشد، چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت. 🏴ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد، محبوب ترین مردم، تو را فراموش می کنند حتی اگر فرزندانت باشند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 از الان بفکر فردای مان باشیم. 🍂🍃🍃🍂🍂🍃🍃🍂 💠@vaghfemahdavi