eitaa logo
کانال ثقلین
87 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
43 فایل
قال رسول الل(ص) : ((إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی . . .))
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سلامت آنلاین
ظرفیت حافظه ی انسان ۲.۵ میلیون گیگابایت هست! 🔹با این ظرفیت میشه ۳۰۰ سال فیلم ذخیره کرد یا تمام کتابهای نوشته شده موجود در جهان رو خوند. 🔹حافظه خود را خالی نگه ندارید 😊 https://eitaa.com/joinchat/1855062300C9222a8364c
هدایت شده از سلامت آنلاین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تکنیک فوق العاده کاربردی هنگام گیر کردن جسم خارجی در گلو! https://eitaa.com/joinchat/1855062300C9222a8364c
هدایت شده از سلامت آنلاین
چای داغ خطر ابتلا به سرطان مری را افزایش می‌دهد !☕️ ▫️اگر اهل دود و الکل هستید و چای را هم داغ می‌نوشید، احتمال سرطان مری در شما ۵ برابر بیشتر است + محققان بهترین دمای چای برای نوشیدن را ۶۰ درجه می‌دانند که حدودا ۶ دقیقه بعد از ریختن، چای به این دما می‌رسد https://eitaa.com/joinchat/1855062300C9222a8364c
هدایت شده از سلامت آنلاین
چای داغ خطر ابتلا به سرطان مری را افزایش می‌دهد !☕️ ▫️اگر اهل دود و الکل هستید و چای را هم داغ می‌نوشید، احتمال سرطان مری در شما ۵ برابر بیشتر است + محققان بهترین دمای چای برای نوشیدن را ۶۰ درجه می‌دانند که حدودا ۶ دقیقه بعد از ریختن، چای به این دما می‌رسد https://eitaa.com/joinchat/1855062300C9222a8364c
نکاتی از قرآن 116 کم فروشی و گران فروشی فساد است که شعیب به قومش تذکر می داد. می گفت مبادا به خاطر ضدیت با من خود را مستحق بلاهایی همچون قوم های گذشته کنید. ولی با غرور می خواستند سنگسارش کنند. با یک غرش شدید نابود شدند. بر آنچه وظیفه دارید استوار باشید. هرگز هم دست و دوست ظالم نشوید. نماز را در اول وقت روز و آخر وقت و ابتدای شب به پا دارید. تا نیکوکار در قومی باشد هلاک نشوند. اختلاف بین ملت ها طبق خلقت خداست و هرکدام که مورد رحمت خدا قرار نگیرد جهنم پر می شود از جن و انس. داستان پیامبران برای عبرت است. پایان هود
باورت می‌شه اشیا تاریخی قبل از دوره ی صفویه آثار باستانی نام دارن و اشیا تاریخی بعد از این دوره عتیقه هستن. خرید و فروش آثار باستانی غیرقانونی و جرمه اما خرید و فروش عتیقه آزاده.
🍎🍏🍎🍏🍎 ✨﷽✨ ♦️رضایت مادر، مشکلات شما را از بین می برد ✍جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای سید محمود مؤمنی می گفتند: روزی یکی از آقایان اهل علم که سید بودند، نزد آقای شیخ جعفر مجتهدی آمده و گفتند: حاجتی دارم که به خاطر انجام آن هر چه توسل پیدا کرده ام و ذکر گفته ام ، نتیجه نگرفته ام و پیوسته در زندگی برایم مشکل پیش می آید. حتی یک بار مقدمات سفر به مکه را مهیا کردم اما موفق نشدم. ایشان که به سادات احترام خاصی می گذاشتند، با شنیدن این مطلب، نگاهی به صورت آن آقا انداختند و فرمودند: نمی خواهد به این طرف و آن طرف بروید، مشکل شما به دست مادرتان حل می شوند؛ ایشان از شما یک ناراحتی دارند و همان ناراحتی باعث شده است که این مشکلات برای شما پیش آید. اگر حل مشکلات را میخواهد باید از مادرتان حلالیت بطلبید و دست ایشان را ببوسید !! که با گفتن این مطلب رنگ و روی آن سید اهل علم بسیار سرخ شد. سر خدا که عارف سالک به کس نگفت در حیرتم که باده فروش از کجا شنید؟ ساقی بیا که عشق ندا می کند بلند کان کس که گفت قصه ی ما هم ز ما شنید پند حکیم عین صوابست و محض خیر فرخنده بخت آن که به سمع رضا شنید 🍎🍏🍎🍎
🌼🌸🌼🌸🌼 🔅 ✍ انصاف را بیاموزیم یک دانشجوی پزشکی خاطره بسیار جالبی را از زمان دانشجویی‌اش نقل می‌کند. زمانی كه ما دانشجوی پزشكی بوديم، در بخش قلب، استادی داشتيم كه از بهترين استادان ما بود. او در هر فرصتی كه به‌دست می‌آورد، سعی می‌كرد نكته جديدی به ما بياموزد و دانسته‌های خود را در بهترين شكل ممكن به ما منتقل می‌كرد. او در فرصت‌های مناسب، ما را در بوته تجربه و عمل قرار می‌داد. در اولين روزهای بخش ما را به بالين يک مرد جوان كه تازه بستری شده بود، برد. بعد از سلام و ادای احترام، به او گفت: اگر اجازه می‌دهيد اين همكاران من نيز قلب شما را معاينه كنند. مرد جوان پذيرفت. سپس به ما كه تركيبی از كارآموز و كارورز بوديم رو كرد و گفت: هريک از شما صدای قلب اين بيمار را به‌دقت گوش كنيد و هرچه می‌شنويد روی تكه‌كاغذی يادداشت كنيد و به من بدهيد. نظر استاد از اينكه اين شيوه را به‌كار می‌برد، اين بود كه اگر كسی از ما تشخيصش نادرست بود، از ديگری خجالت نكشد. هريک از ما به نوبت، قلب بيمار را معاينه كرديم و نظر خود را بر روی كاغذی نوشتیم و به استاد داديم. همه مايل بوديم بدانيم كه آيا تشخيصمان درست بوده يا خير؟ استاد نوشته‌های ما را تک‌تک مشاهده و قرائت كرد. جواب‌ها متنوع بودند. يكی به افزايش ضربان قلب اشاره كرده بود. يكی به نامنظمی ريتم آن. يكی نوشته بود: «ضربان طبيعی است.». يكی ريتم گالوپ ضعيف شنيده بود. يكی اظهار كرده بود كه بيمار چاق است و صداهای مبهم شنيده می‌شود و يكی به‌ وجود صدای اضافی در يكی از كانون‌ها اشاره كرده بود. استاد چند لحظه‌ای سكوت كرد و به ما می‌نگريست. منتظر بوديم تا يكی از آن نوشته‌ها را كه صحيح‌تر بوده، معرفی نمايد. اما با كمال تعجب استاد گفت: متاسفانه همه اين‌ها غلط است. و در حالی كه تنها كاغذ باقی‌مانده در دست راستش را تكان می‌داد، ادامه داد: تنها كاغذی كه می‌تواند به حقيقت نزديک باشد، اين كاغذ است كه نويسندهٔ آن بدون شک انسانی صادق است كه می‌تواند در آينده پزشكی حاذق شود. نوشته او را می‌خوانم، خودتان قضاوت كنيد. همه سر تا پا گوش بوديم تا استاد آن نوشته صحيح را بخواند. ايشان گفت: در اين كاغذ نوشته: «متاسفانه به‌علت كم‌تجربگی قادر به شنيدن صدايی نيستم.» و در حالی كه به چشمان متعجب ما می‌نگريست، ادامه داد: من نمی‌دانم در حالی كه اين بيمار دكستروكاردی دارد، و قلبش در طرف راست قرار گرفته، شما چگونه اين همه صداهای متنوع را در طرف چپ سينه او شنيده‌ايد؟ بچه‌های خوب من، از همين حالا كه دانشجو هستيد بدانيد كه تشخيص‌ندادن عيب نيست ولی تشخيص غلط بر مبنای يک معاينه غلط، عيب بزرگی محسوب می‌شود و می‌تواند برای بيمار خطرناک باشد. در پزشكی دقت، صداقت، حوصله و تجربه حرف اول را می‌زند. سعی كنيد با بی‌دقتی برای بيمار خود، تشخيص نادرستی ندهيد، يا برای او تصميمی ناثواب نگيريد. پ‌ن: در هر موردی تشخیص منصفانه باید داشته باشیم. در این صورت قضاوت کمتری خواهیم داشت. پس مطلب فوق یک درس انسانی‌ست نه فقط پزشکی. بیاییم انصاف را بیاموزیم تا انسانیت را در زندگی جاری کنیم. 🌸🌼🌸🌼🌸
🎄🎄🎄🎄🎄 🔴تلنگر ✍وقتی سیبی را از درخت چیدی دیگر چیده شده است وراه بازگشت ندارد نه درخت ان را میپذیرد ونه باغبانی را پیوندمیزند! اما.حساب ما و خدا مثل حساب سیب و درخت نیست,بلکه مثل اب ودریاست... اگر ظرف ابی را از دریا جدا کنی..هروقت این اب بخواهد بازگردد اغوش دریارباز است.. هرچند اب نجس وکثیف شده باشد به محظ اینکه وارد دریا میشود پاک زلال میگردد... خدا دریای رحمت است واغوش رحمت او برتمامی بندگان چه بندگان پاک چه الوده و گناهکار باز است غم نیست که راه رفت و امدباز است پس اگر بنده ای بگوید من راهی ندارم وگناهکارم و لایق مرگ و...کفرگفته و به رحمت خدا توهین کرده است.. سینه مادر خون نجس و الوده را به شیر پاک و زلال تبدیل میسازد ویا چشم ما همان خون الوده را به اشک پاک مبدل میکند... بی جهت نیست که یکی از نام های خدا مبدل است مبدل یعنی تبدیل کننده ی بدی به خوبی ها... وقران میگوید: یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ پس میبینی که همه چیز باخدا حل میشود کافی است با او بپوندیم میدانی که شرط پاک شدن اب کثیف پیوستن با دریاست... 🎄🎄🎄🎄🎄
🍁🍁🍁🍁🍁 ✍عارفی با شاگرد خود زندگی می‌کرد. روزی شاگرد با اجازۀ استادِ خود بجای عارف بر منبر رفت و موعظه کرد. 🕌چون از منبر پایین آمد مردم او را بسیار تحسین کردند. عارف چون چنین دید، در همان مجلس بر سخنرانی او ایراد زیادی گرفت و شاگرد ناراحت شد. مجلس تمام شد و عارف و شاگرد به منزل برگشتند. شاگرد از دست عارف ناراحت بود. گفت: استاد! چرا عیب‌های بنی اسرائیلی گرفتی و چه ضرورت بود در جمع آن‌ها را بگویی، آن هم بعد از این‌ که مردم مرا ستایش و تحسین کرده بودند؟! در حالی‌که مردم بعد از منبر از تو تعریف می‌کنند و کسی نیست از تو عیب بگوید، چه شد تو را ستایش شهد است و ما را سم؟!! عارف تبسمی کرد و گفت: ای شاگرد جوان، تو هنوز از مردم نبریده‌ای و نظر مردم برای تو مهم است. این تعریف‌هایی که از تو می‌کردند درست بود و عیب‌های من غلط! ولی من دلیلی برای این کارم داشتم، تا مبادا این ستایش و تعریف مردم، لذت ارشاد برای خدا و علم را از تو بگیرد و از فردا در منبر بجای این‌ که سخنی گویی که خدا را خوش آید، سخنی گویی که مردمان خدا خوش‌شان آید. اما آنچه مردم از من ستایش می‌کنند برای من مهم نیست. چه ستایش کنند و چه سرزنش کنند هر دو برای من یکی است. چون سنی از من گذشته است و حقیقت را دریافته‌ام. من مانند پرنده‌ای هستم که پَر درآورده‌ام و روزی اگر مردم بر شاخه‌ای که نشسته‌ام آن را ببُرند، به زمین نمی‌افتم و پرواز می‌کنم ولی تو هنوز پَرِ پروازت کامل نشده است. 🌴این مردم تو را بالای سر بُرده و بر شاخۀ درختِ طوبی می‌نشانند؛ اما ناگاه و بی‌دلیل شاخۀ زیر پای تو را می‌بُرند و سرنگون‌ات می‌کنند. این مردم امروز ستایش‌ات می‌کنند و تو را نوش می‌آید و فردا ستایش نمی‌کنند و تو را از منبر و سخنرانی بیزارت می‌کنند. 🥀به ناگاه شاگرد دست استاد بوسید و گفت: استاد! الحق که نادانِ نادانم. 🍁🍁🍁🍁🍁
🍂🍃🍂🍃🍂 🕊 تفسیر آیه ۵۳ سوره کهف 🕊 🍃 وَرَأَي الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُم مُّوَاقِعُوهَا وَلَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفاً 🍃 ترجمه : 🍃 و گناهكاران (در قيامت) آتش دوزخ را مى بينند، پس درمى يابند كه در آن خواهند افتاد و راه فرارى از آن نمى يابند. 🍃 مجرمان در قيامت راه فرار ندارند، زيرا نجات يا در سايه ى ايمان است، يا به خاطر عفو الهى براساس توبه وعمل صالح، كه دستشان از اين موارد تهى است، و يا شفاعت، كه از بت ها كارى ساخته نيست، پس دوزخ برايشان حتمى است. 📌 پیام ها 🌿 مكان هلاكت بارى كه در آيه قبل وعده داده شده بود، «موبقا» دوزخ است. «رأى المجرمون النار» 🌿 شرك، جرم و مشرك مجرم است. «نادوا شركائى... رأى المجرمون» 🌿 ديدن آتش، عذاب است وسوختن در آن عذابى ديگر. «رأى المجرمون» 🌿 در قيامت، گرچه مجرمان آتش را از دور دست مى بينند، ولى چنان با صدا و نفير است كه مى پندارند الآن در آن مى افتند. «فظنّوا أنّهم مواقعوها» 🌿 شرك، عذابى ابدى دارد. «لم يجدوا عنها مَصرِفاً» 🌿 مجرم در قيامت اميدى به نجات و راه فرار ندارد. «لم يجدوا عنها مَصرِفاً» 🕊️🍃🕊️🍃🕊️