eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
172 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد ناشناس: https://gkite.ir/es/nashenas1401 @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رَنـج - آرمـان خـواهـیِ انـسـان، مـستـلزمـِ صبـر بـر رنجـهاسـت...! [شهیدمرتضی‌آوینی] ↓ 🌺🍂🌸🍂🌺🍂🌸 🇮🇷 @saghebin  🇮🇷 🌺🍂🌸🍂🌺🍂🌸
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
💜🖇♥️🖇💜🖇💜 💜🖇💜🖇💜 ♥️🖇💜 💜 😈#دام_شیطانی😈 قسمت ششم 🎬 رسیدم جلو ساختمان,سلمانی منتظرم بود ,امد جلو دستش ر
💜🖇♥️🖇💜🖇💜 💜🖇💜🖇💜 ♥️🖇💜 💜 قسمت هفتم 🎬 از خدا ومعنویات صحبت میکردند ,منم اینجوربحثها را دوست داشتم اما یک چیزایی عنوان میکردند که بااعتقادات مذهبی من سازگارنبود,مثلا میگفتن توقران امده ,نماز را برپا دارید,نه اقامه کنید ,ونماز هرکارخوبی هست که ما انجام میدیم ,پس کارخیربکنیم همون نمازه واحتیاج نیست رونمازهای یومیه حساسیتی نشون بدهیم,یااینکه پیغمبران وامامان هم مثل ما هستند وهیچ اجروقرب بیشتری ندارند وما میتوانیم با اتصال برقرارکردن با شعور کیهانی وعالم ماورایی به مرتبه ی پیغمبران وامامان برسیم😳 وحتی به شیطان میگفتند حضرت شیطان ,من برام سوال شد چرا حضرررت؟؟ وفقط جوابم دادند شیطان عبادات زیاد کرده ,روزی عزیز درگاه خداوند بوده مانباید این امتیازات رانادیده بگیریم... (نعوذوبالله خودشان رایک پا خدامیدونستند) خلاصه کلاس طول کشید من یک احساس آرامش همراه باگیجی داشتم,نگاه کردم روگوشیم ,وااای ساعت ۹شبه, من توعمرم شب تااین موقع بیرون نبودم😱 ۱۵تماس از دست رفته که ازباباومامان بودند,تامن برسم خونه ساعت از ده هم گذشته.... بیژن نگاهم کرد وگفت:سه سوته میرسونمت نگران نباش...آینده ازآن ماست... در حیاط را باز کردم ,مامان وبابا هردوشون مضطرب جلو در هال بودند.... یا صاحب وحشت حالا چکارکنم😱 وارد خونه شدم,بابام با یک لحنی که تابه حال نشنیده بودم گفت:به به خانوم دکتر ,هنوز تشریف نمیاوردید.....چرا تلفنهاراجواب نمیدادی هاااا؟؟ کجابودی؟؟ تازگیا عوض شدی,چطورت میشه ؟؟ مامانم گفت:محسن جان بگذار بیاد داخل شاید توضیحی داشته باشه با ترس وارد هال شدم ,نشستیم روی مبل. بابا گفت:حالا بفرما ,توضییییح... گفتم:به خدا بایکی از دوستام(اما نگفتم مرد بود),کلاس بودم. بابا:که کلاس بودی؟؟!!اونم تااین موقع شب,توکه کلاسات صبح وعصره,حالا چراگوشیت راجواب نمیدادی؟؟ من:روی ویبره بود به خدامتوجه نشدم,عمدی درکار نبود. مامان یک لیوان اب دست بابا داد وگفت:حالا خداراشکر ,اتفاق بدی نیافتاده,هماجان توهم کلاسایی راکه تااین موقع هست ,بر ندار دخترم یه نفس عمیق کشیدم وگفتم:کلاسش,خیلی معنوی بود ,مطمینم اگر خودتونم بیاین خوشتون میاد. بابا نگاهم کرد وگفت :مگه کلاس چی هست که ما هم بااین سن وسطح سوادمون میتونیم شرکت کنیم. گفتم:یه جور تقویت روح هست وربطی به سن وسواد نداره,بهش میگن عرفان حلقه.... بابا یکدفعه از جا پرید وگفت :درست شنیدم عرفان حلقه؟؟؟ ازکی این کلاس رامیری دختره ی ساده؟ باتعجب گفتم:مگه چه ایرادی داره؟ امشب اولین جلسه ام بود نفس عمیقی کشید وگفت :خداراشکر,چندروز پیشا یک زنی راسوار کردم میرفت تیمارستان, توی تاکسی مدام گریه میکرد ,میگفت دختری داشتم مثل دسته ی گل,یک ازخدا بی خبر فریبش میده وبرای ارتباط برقرارکردن با عالم دیگه میبرتش همین کلاسای عرفان و... بعدازچندماه کار دختره به تیمارستان میکشه ,حتی یک بارمیخواسته مادرش را باچاقو بکشه..... روکرد به من وگفت:دیگه نبینم ازاین کلاسها بری هااا ,اصلا ازفردا خودم میبرمت دانشگاه وبرت میگردونم... پریدم وسط حرفش وگفتم :کلاس گیتارم چی میشه؟ بابا:اونجاهم خودم میبرمت وخودم میارمت,تورا به همین راحتی بدست نیاوردم که راحت از دستت بدهم,تا خودت بچه دارنشی نمیفهمی من چی میگم دخترم.... امدم تواتاقم,وای خدای من بابا چی میگفت؟؟ شاید مادر دختره دروغ گفته,شاید دخترش روحش قوی نبوده.... کاش ازاین خاطره درس گرفته بودم ودیگه پام را تواین جلسات شیطانی نمیذاشتم. اما افسوس..... ادامه دارد .. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💜𖣔༅═┅─ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💜𖣔༅═┅─ 💜 ♥️🖇💜 💜🖇💜🖇💜 💜🖇♥️🖇💜🖇💜
7.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️ یہ روش خـوب و قشنگــ براۍ تذڪّر (یک جمــله ی طلایی‌)👌🏻 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده...
📣 ❇️ همایش عهد فاطمی ❇️ 📌ویژه فعالان و دغدغه مندان امر به معروف و نهی از منکر استان تهران 📌با حضور مدرس امر به معروف در مجامع حوزوی و دانشگاهی،مولف و سخنران انگیزشی و ..... 📌با موضوع : و پاسخ به سئوالات 📎 زمان : یکشنبه ۱۴۰۱/۹/۲۷ ⏰ساعت ۱۵:۰۰ 📎مکان : آستان شهدای گمنام ولایت ⭕️ شرکت برای عموم آزاد میباشد ⭕️ ❗️ ویژه خواهران و برادران ❗️ 👌مهد نگهداری از کودک دلبند شما مهیا میباشد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
سالهای روایت نشده از حکومت امیر المؤمنین حضرت علی (ع) ↓ 🌺🍂🌸🍂🌺🍂🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🍂🌸🍂🌺🍂🌸
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
بهائیت منجی دروغین قسمت ششم : پیدایش علی محمد شیرازی (باب) سید کاظم رشتی قبل فوت خود برای بعد از خ
بهائیت منجی دروغین قسمت هفتم: اعدام علی محمد باب علی محمد باب در اواخر عمر 31 ساله خود در تبریز محاکمه شد و علما او را محکوم کردند . با جدی شدن خطر باب میرزا تقی خان امیر کبیر تصمیم به مقابله با باب گرفت و در همین زمینه حکم اعدام او را از علما گرفت و علی محمد باب در سال 1266 هجری قمری به دستور امیر کبیر اعدام شد . علی محمد باب قبل از فوتش میرزا یحیی نوری را به عنوان جانشین خود منصوب کرد . میرزا یحیی نوری بعد از اعدام باب زندگی مخفیانه داشت و در این دوران حسین علی بهاء برادر بزرگتر او و پیشکارش با او زندگی می کرد . ناگفته نماند که بابیان بعد از اعدام باب بار ها به قصد انتقام به جان ناصرالدین شاه سو قصد کردند که بی فرجام ماند. ادامه دارد ↓ 🌺🍂🌸🍂🌺🍂🌸 🇮🇷 @saghebin  🇮🇷 🌺🍂🌸🍂🌺🍂🌸