eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
170 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد ناشناس: https://gkite.ir/es/nashenas1401 @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️✋ صبح ها رابه سلامی به توپیوندزنم ای سرآغازترین روز خدا صبح بخیر به امیدی که جوابی زشمامی آید گفتم ازدورسلامی به شماصبح بخیر ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
طوطیه بی ادب بود ، همیشه فحش میداد!🐔 صاحبش یه پارچه روی قفس گذاشت... دو روز گذشت و صدایی در نیومد نگران شد! گوشه پارچه رو کنار زد یهو طوطی گفت: دیدی خودت مرض داری 😳😁😂😂 به نام خدا سلام لطفا بخونید تا انتها حیفه از دست ندید امیرالمؤمنین علی علیه السلام هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى، و هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست. لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ. نهج البلاغه، حکمت 54 عقل و خرد راه بدست آوردن سعادت و نيكبختى دنيا و آخرت را نشان مى دهد لذا بهترین ثروت است و جهل انسان را به نابودی می کشاند لذا بدترین نوع فقر است و ادب که خلاصه ای از تربیت و آداب انسانی در آن نهفته است بهترین ارث است یعنی اگر فرزند خوبی تربیت کنید بهترین ارث را برای او باقی گذارده اید و مشورت نیز بهترین تکیه گاه است و درحقیقت مشورت یعنی افزودن عقل و خرد دیگران به عقل خویش ✍مشاور ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ 🔴 چشم در قرآن و روایات - بخش پنجم و آخر ❌روایت شده است كه حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم به كعبه نظر افكند و فرمود آفرین بر تو، خانه‌اى كه چقدر بزرگى و احترام تو چقدر زیاد است سوگند به خدا، احترام مؤمن نزد خدا از تو بیشتر است، زیرا حرمت تو فقط از یک جهت است (كه خونریزى در تو حرام است) ولى مؤمن از سه جهت احترام دارد: ۱- خون وى محترم است ۲- مال او حرمت دارد ۳- بدگمانى نسبت به او حرام است... (بحار الانوار ، جلد ۶۴ ، صفحه ۷۱) ❌ در احادیث اسلامى آمده است كه بنده مؤمن نزد خداوند بسیار عزیز است، احترام به مؤمن احترام به خداست و اهانت و تحقیر مؤمن اهانت به ذات اقدس الهى و موجب خشم خداوند سبحان است و نیز در حدیث قدسى آمده است خداوند به كسانى كه مؤمنان را بیازارند اعلان جنگ مى دهد... ❌ با نگاه کسی را نترسانید، حدیث نبوی داریم اگر کسی مؤمنی را بترساند خداوند روز قیامت او را می‌ترساند، گاهی شخصی هنگام رانندگی بوق می‌‌زند تا دیگری بترسد و بپرد بالا و جا بخورد و این بخندد و کیف کند، ترساندن مردم گناه بزرگی است، چه به شوخی باشد و چه جدی... 🔸خداوند همه ما را به راه راست هدایت کند و چشم ما را از محرمات محفوظ نگهدارد... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ✍️ حبیب‌الله یوسفی ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
🔴نظر امام(ره) درباره مصدق ♦️حضرت امام خمینی (ره) فرمودند:«اولش هم وقتی مرحوم آیت‌الله کاشانی دید که اینها خلاف دارند می‌کنند و [با آنها]‌ صحبت کرد. اینها این کار را کردند که یک سگی را نزدیک مجلس عینک به آن زدند و اسمش را آیت‌الله گذاشتند. این در زمان آن [مصدق]‌ بود که اینها فخر می‌کنند به وجود او. او هم مسلم نبود. ♦️من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زده‌اند و به اسم آیت‌الله توی خیابان‌ها می‌گردانند. من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست. این سیلی خواهد خورد و طولی نکشید که سیلی را خورد و اگر(مصدق) مانده بود سیلی بر اسلام می‌زد». 📚صحیفه نور ج ۱۵ صفحه ۱۵ 🗓14 اسفند سالروز فوت مصدق ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
🔴امام خامنه ای : ♦️دکتر مصدّق به آمریکاییها اعتماد کرد؛ برای اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیس‌ها نجات بدهد، به آمریکاییها متوسّل شد؛ آمریکاییها به جای اینکه به دکتر مصدّق که به آنها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیس‌ها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتای ۲۸ مرداد را راه انداختند. ♦️مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم‌] خورد؛ حتّی کسانی که با آمریکا میانه‌شان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربه‌اش را خوردند. 🗓14 اسفند سالروز فوت مصدق ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
🔴بازخوانی نامه آیت الله كاشانی به مصدق در 27 مرداد 32 ♦️آیت‌الله کاشانی طی نامه‌ای در 27 مرداد 32 به مصدق گفت: از تجربیات روی كار آمدن قوام و لجبازی‌های اخیر بر من مسلم است كه می‌خواهید مانند سی‌ام تیر كذایی یك بار دیگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید. حرف این جانب را در خصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندوم نشنیدید و مرا لكه‌ حیض كردید. خانه‌ام را سنگباران و یاران و فرزندانم را زندانی فرمودید و مجلس را كه ترس داشتید شما را ببرد بستید و حالا نه مجلسی است و نه تكیه‌گاهی برای این ملت گذاشته‌اید. ♦️همانطور كه در آخرین ملاقاتم در دزاشیب به شما گفتم و به هندرسن هم گوشزد كردم كه آمریكا ما را در گرفتن نفت از انگلیسی‌ها كمك كرد و حالا به صورت ملی و دنیاپسندی می‌خواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد. ♦️من شما را با وجود همه بدی های خصوصی‌تان نسبت به خودم از وقوع حتمی یك كودتا به وسیله زاهدی كه مطابق با نقشه خود شماست آگاه كردم، كه فردا جای هیچ‌گونه عذر موجهی نباشد. 📚برگرفته از كتاب بازخوانی نهضت ملی ایران 🗓14 اسفند سالروز فوت مصدق ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
🔴طرح|مصدق سیلی اعتماد به آمریکا را خورد 🗓14 اسفند سالروز فوت مصدق ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
⚠️همه‌ی ما از دیدن دیوانه‌ها به شگفت می‌آییم. کسی ‌است که به طورِ کامل در واقعیتِ درونیِ خویش می‌زیستد و ماوَقَعِ بیرون از خود را تماماً بر اساسِ توهماتِ درونی‌اش معنا می‌کند. اگر جهانِ درونیِ انسان‌ها بر یکدیگر مکشوف شود، همه خواهند دید که دنیا دارالمجانینِ بزرگی‌است: لَو تَکاشَفتُم، ما تَدافَنتُم، (اگر باطنِ یکدیگر را کشف می‌کردید حتی حاضر به دفنِ یکدیگر نمی‌شدید. «امام علی علیه السلام») منتها همه‌ی ما به زندگیِ دیوانه‌وارِ همدیگر خو گرفته‌ایم و هرکس تنها قسمت‌هایی از وجودِ دیگری را ادراک می‌کند که در جهانِ درونیِ او معنا و مفهوم دارد. | شهید مرتضی آوینی | ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 کلیپی که هر انقلابی ، هر وقت بی حوصله از درس خواندن شد باید نگاه کند و انرژی بگیرد 💠 ای جانم به این رهبری با چنین نگاهی عمیق ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
💠برای کسانی که امسال توفیق زیارت نیمه شعبان را ندارند😭💔 🔰اعمال شب نیمه شعبان در مفاتیح الجنان : سوم: زيارت امام حسين (عليه السّلام) كه افضل اعمال اين شب است و باعث آمرزش گناهان است، و هركه ميل دارد تا ارواح صدوبيست وچهار هزار پيامبر با او دست آشنايي دهند، در اين شب امام حسين (عليه السّلام) را زيارت كند، كم ترين حدّ زيارت آن حضرت آن است كه بر بالاي بامي برآيد و به جانب راست و چپ نظر كند، سپس سر به جانب آسمان برآرد، و با اين كلمات حضرت را زيارت كند: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ و هركس در هر كجاكه باشد و در هر زمان آن حضرت را به اين شيوه زيارت كند، اميد است كه پاداش حجّ و عمره براي او نوشته شود. 🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اجرای سرود «عزیزم حسین (ع)» توسط رضا هلالی در برنامه حسینیه معلی 😍
خاطرات فردوست 🔻قسمت سی و یکم 🔸اوج ذلت محمدرضاپهلوی در برابرانگلستان ۳: همین شب من جریان ملاقات دوم را به محمدرضا گفتم. او بلافاصله رادیو را کنار گذاشت و دستور داد که نقشه و ریسمان و سنجاق را جمع آوری کنم و گفت که دیگر در اتاق از این چیزها نباشد. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۱۰۲ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطرات فردوست 🔻قسمت سی و دوم 🔸وقتی کشورهای دیگر برای نوع حکومت ما نقشه می کشیدند: مستر ترات به من گفت که روس ها مخالف حکومت سلطنت هستند و می خواهند جمهوری باشد. آمریکایی ها برایشان فرقی نداشت، اما ما انگلیسی ها عاشق سلطنت بوده ایم، حال باید ببینیم برای شما چه می شود. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۱۰۲ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت انتخاب رتبه یک پزشکی شد شهیـد احمـدرضا احـدی (ولادت تا شهادت:۱۳۴۵_۱۴۶۵/ عروج:عملیات کربلای ۵) رتبه ی ۱ پزشکی،دانشجوی پزشکی دانشگاه شهید بهشتی،ورودی سال ۱۳۶۴ بود بخشی از دستنوشته های شهید: هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات بهم گره می خورد، به دنبال آب گشته ای تا اندکی زبان خشکیده کودکی را تر کنی؟ و آنگاه که قطره ای نم یافتی، با امیدهای فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی اما دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد... اما تو اگر قاسم نیستی، اگر علی اکبر نیستی، اگر جعفر و عبدالله نیستی، لااقل حرمله مباش! ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
احمد رضا اصالت ملایری داشت و به خاطر ارتشی بودن پدرش ساکن اهواز بودند که جنگ شد. دوران مدرسه را اهواز و ملایر با معدل ۲۰ پشت سر گذاشت. سال ۱۳۶۴ در کنکور سراسري دانشگاه ها رتبه نخست را در کل کشور و حضور در همه رشته هاي انتخابي بدست آورد و در رشته پزشکي دانشگاه شهيد بهشتي تهران پذیرفته شد. سال ۱۳۶۱ وقتی که دانش آموز بود دوره آموزشی را هم پشت سر گذاشت و حتی در عملیات رمضان هم شرکت کردو مجروح شد. حضور پياپي او در جبهه هاي غرب و جنوب به عنوان يک دانشجوي پزشکي هيچ گاه باعث برتري و غرور وي نمي شد و رفتار او موجب انگیزه و رفاقت میان رزمندگان بود. شهید احمد رضا احدی امام (ره) را از ژرفاي جان دوست مي داشت تا بدان حد که وصيت نامه خود را با کوتاه ترين عبارت و در يک جمله به تحقق خواسته ها و سخنان رهبر ومقتدايش مزين کرد: «فقط نگذاريد حرف امام به زمين بماند.همين» سرانجام در ۱۲ اسفندماه ۱۳۶۵ درعمليات کربلاي ۵ ، در درگيري با کمين هاي دشمن بعثي به شهادت رسيد و پس از ۱۵ روز که پيکر خونينش ميهمان آفتاب بود بازگردانيده و در ملاير به خاک سپرده شد. رتبه_اول کنکور شهید_احمدرضا_احدی ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
🌸🌸 📚پرسش‌و‌پاسخ‌مهدوی ✍ نویسنده:علی شعیبی ✔️ ◀️کتاب پرسش و پاسخ مهدوی به صورت پرسش و پاسخ و با تصاویر جذاب برای گروه سنی نوشته علی شعیبی و با تصویرگری عاطفه فتوحی است. در این به صورت مختصر به زندگی امام زمان و آینده ظهور ایشان، پرداخته شده و داستان بعضی از تشرفات به خدمت ایشان نقل شده است . پاسخ های این کتاب غالبا از احادیث مشهوری گرفته شده که در رابطه با زندگانی درکتابهای شیعه است.   ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin  🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
16.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴و اینک......... ‼️ هم اکنون در عصری به سر میبریم که باید انتظار رخ داد هر اتفاقی را داشت، در این شرایط عقل حکم می‌کند که انسان خود را برای حضور در هر رویدادی آماده کند،از جمله مهم ترین رویداد جهان یعنی ظهور حضرت ولی‌ عصر (ﷻ‌)... 👤محمدامین اصغری   ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin  🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
ارسالی از مخاطبان جشن تولد امام زمان وتربیت مهدوی ولایی در مهد قرآن ارسالی از قم
💥هرگز از تأخیر اجابت دعا ناامید مباش، زیرا بخشش الهی باندازه نیت است،گاه، در اجابت دعا تأخیر می شود تا پاداش درخواست کننده بیشتر و جزای آرزومند کامل تر شود.💐 📚نامه ۳۱ نهج البلاغه ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
eitaa-6.2(2440).apk
41.25M
نسخه جدید ایتا لذت ببرید از برنامه ایرانی🖐🇮🇷 این نسخه بسیار متفاوت تر از نسخه قبلیست و تقریبا اغلب قابلیت‌های تلگرام را داراست.
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
#دختر_شینا قسمت هشتم به همین خاطر، همه صدایش می کردند «شیرین جان». آن روز زن برادرها و خواهرهایم
قسمت نهم طناب را شل کرد؛ آن قدر که تا بالای سرم رسید. به یک چشم بر هم زدن، برگشتم و بقچه را توی هوا گرفتم. صمد، که بازی را باخته بود، طناب را شل تر کرد. مهمان ها برایم دست زدند. جلو آمدند و با شادی طناب را از بقچه جدا کردند و آن را بردند وسط اتاق و بازش کردند. صمد باز هم سنگ تمام گذاشته بود؛ بلوز و شلوار و دامن و روسری هایی که آخرین مدل روز بود و پارچه های گران قیمت و شیکی که همه را به تعجب انداخت. مادرم هم برای صمد چیزهایی خریده بود. آن ها را آورد و توی همان بقچه گذاشت. کفش و لباس زیر و جوراب، با یک پیراهن و پارچه شلواری و صابون و نبات. بقچه را گره زد و طناب را که از سقف آویزان بود به بقچه وصل کرد و گفت: «قدم جان! بگو آقا صمد طناب را بکشد.» رفتم روی کرسی؛ اما مانده بودم چطور صدایش کنم. این اولین باری بود که می خواستم اسمش را صدا کنم. اول طناب را چند بار کشیدم، اما انگار کسی حواسش به طناب نبود. روی پشت بام می خواندند و می رقصیدند. مادرم پشت سر هم می گفت: «قدم! زود باش. صدایش کن.» به ناچار صدازدم: «آقا... آقا... آقا...» خودم لرزش صدایم را می شنیدم. از خجالت تمام بدنم یخ کرده بود. جوابی نشنیدم. ناچار دوباره طناب را کشیدم و فریاد زدم: «آقا... آقا... آقا صمد!» قلبم تالاپ تلوپ می کرد و نفسم بند آمده بود. صمد که صدایم را شنیده بود، از وسط دریچه خم شد توی اتاق. صورتش را دیدم. با تعجب داشت نگاهم می کرد. تصویر آن نگاه و آن چهره مهربان تپش قلبم را بیشتر کرد. اشاره کردم به بقچه. خندید و با شادی بقچه را بالا کشید. دوستان صمد روی پشت بام دست می زدند و پا می کوبیدند. بعد هم پایین آمدند و رفتند توی آن یکی اتاق که مردها نشسته بودند. بعد از شام، خانواده ها درباره مراسم عقد و عروسی صحبت کردند. فردای آن روز مادر صمد به خانه ما آمد و ما را برای ناهار دعوت کرد. مادرم مرا صدا کرد و گفت: «قدم جان! برو و به خواهرها و زن داداش هایت بگو فردا گلین خانم همه شان را دعوت کرده.» چادرم را سرکردم و به طرف خانه خواهرم راه افتادم. سر کوچه صمد را دیدم. یک سبد روی دوشش بود. تا من را دید، انگار دنیا را به او داده باشند، خندید و ایستاد و سبد را زمین گذاشت و گفت: «سلام.» برای اولین بار جواب سلامش را دادم؛ اما انگار گناه بزرگی انجام داده بودم، تمام تنم می لرزید. مثل همیشه پا گذاشتم به فرار. خواهرم توی حیاط بود. پیغام را به او دادم و گفتم: «به خواهرها و زن داداش ها هم بگو.» بعد دو تا پا داشتم و دو تا هم قرض کردم و دویدم. می دانستم صمد الان توی کوچه ها دنبالم می گردد. می خواستم تا پیدایم نکرده، یک جوری گم و گور شوم. بین راه دایی ام را دیدم. اشاره کردم نگه دارد. بنده خدا ایستاد و گفت: «چی شده قدم؟! چرا رنگت پریده؟!» گفتم: «چیزی نیست. عجله دارم، می خواهم بروم خانه.» دایی خم شد و در ماشین را باز کرد و گفت: «پس بیا برسانمت.» از خدا خواسته ام شد و سوار شدم. از پیچ کوچه که گذشتیم، از توی آینه بغل ماشین، صمد را دیدم که سر کوچه ایستاده و با تعجب به ما نگاه می کرد. مهمان بازی های بین دو خانواده شروع شده بود. چند ماه بعد، پدرم گوسفندی خرید. نذری داشت که می خواست ادا کند. مادرم خانواده صمد را هم دعوت کرد. صبح زود سوار مینی بوسی شدیم، که پدرم کرایه کرده بود، گوسفند را توی صندوق عقب مینی بوس گذاشتیم تا برویم امامزاده ای که کمی دورتر، بالای کوه بود. ماشین به کندی از سینه کش کوه بالا می رفت. راننده گفت: «ماشین نمی کشد. بهتر است چند نفر پیاده شوند.» من و خواهرها و زن برادر هایم پیاده شدیم. صمد هم پشت سر ما دوید. خیلی دوست داشت در این فرصت با من حرف بزند، اما من یا جلو می افتادم و یا می رفتم وسط خواهرهایم می ایستادم و با زن برادرهایم صحبت میکردم آه از نهاد صمد درآمده بود. بالاخره به امامزاده رسیدیم. گوسفند را قربانی کردند و چندنفری گوشتش را جدا و بین مردمی که آن حوالی بودند تقسیم کردند. قسمتی را هم برداشتند برای ناهار، و آبگوشتی بار گذاشتند. نزدیک امامزاده، باغ کوچکی بود که وقف شده بود. چندنفری رفتیم توی باغ. با دیدن آلبالوهای قرمز روی درخت ها با خوشحالی گفتم: «آخ جون، آلبالو!» صمد رفت و مشغول چیدن آلبالو شد. چند بار صدایم کرد بروم کمکش؛ اما هر بار خودم را سرگرم کاری کردم. خواهر و زن برادرم که این وضع را دیدند، رفتند به کمکش. صمد مقداری آلبالو چیده بود و داده بود به خواهرم و گفته بود: «این ها را بده به قدم. او که از من فرار می کند. این ها را برای او چیدم. خودش گفت خیلی آلبالو دوست دارد.» تا عصر یک بار هم خودم را نزدیک صمد آفتابی نکردم. بعد از آن، صمد کمتر به مرخصی می آمد. مادرش می گفت: «مرخصی هایش تمام شده.» گاهی پنج شنبه و جمعه می آمد و سری هم به خانه ما می زد. اما برادرش، ستار، خیلی تندتند به سراغ ما می آمد. هر بار هم چیزی هدیه می آورد.
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🔰 دوره های آموزشی امر به معروف و نهی از منکر استاد علی تقوی یگانه 💠"تعاریف مبنایی" 🌟بسم الله الرح
🔰 دوره های آموزشی امر به معروف و نهی از منکر استاد علی تقوی یگانه 💠"تعاریف مبنایی" 🌟بسم الله الرحمن الرحیم "اَلمَعروف ما اَمَرتُم بِه" خطاب به اهل بیت علیهم السلام داریم در زیارات میگیم، "وَالمُنکَر ما نَهَيتُم عَنه"🤔 منكرات اون چیزایی هستن که اهل بیت قرآن ناطق یا قرآن صامت، نهی کردن ما رو از اون ها✅ منکرات هم دو دسته هستند: محرمات و مکروهات.✅ از حرام ها باید همدیگه رو نهی کنیم❌از مکروهات هم باید همدیگه رو نهی کنیم.❌ پس حواسمون باشه امر به معروف به این معنی نیست که هر چیزی معروف شد و رایج شد🚫 مثلاً بعضیا الآن میگن آقا دیگه فلان عمل که دیگه غرف نیست، پس نمی خواد مردمو بهش آمر کنیم😬 نه قرار نیست به عُرف آمر کنیم! عرف باشه یا عرف نباشه 💥ملاک حقه ملاک خداست ملاک قرآن و عترته ولو اینکه همه یک کار خطایی رو انجام بدن بازم اون کار منکر هست ولو اینکه همه یک واجب یا مستحبی رو ترک کنند بازم اون جزو مصادیق معروفه و ما باید دیگران رو به اون دعوت کنیم و امر کنیم.✅ اما نکته ای که هست: امر به واجبات، واجبه؛ نهی از حرام هم ،عزیزان واجبه✅ اینا خیلی مهمه⤴️ حالا امر به مستحب اگر نکردیم، خیلی طوری نیست؛ اگر از مکروهی که رخ داد نهی نکردیم خیلی طوری نیست. ولی حواسمون باشه، حداقل امر به واجبات رو ترک نکنیم؛ وقتی حرامی رو می بینیم، نهی از حرام رو حتماً انجام بدیم و جدی بگیریم⚠️✅ ⚠️نسبت به واجب و حرام خیلی باید حساسیتمون بیشتر باشه. ادامه دارد... ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
هدایت شده از Golenarges🌼
اندیشه مرگ یاد مرگ و سرای پس از آن،بهترین موعظه،سازنده ترین اندرز و غفلت از آن موجب میشود که انسان به بیراهه برود و از حرکت در مسیر کمال باز ماند. آیا《مرگ》نیستی، نابودی و انهدام است؛ یا تحول و انتقال از جهانی به جهانی دیگر؟🧜‍♂ این پرسش، همواره برای بشر مطرح بوده، هست و خواهد بود .🤔 🕋 ما چون مسلمانیم و به قرآن ایمان داریم؛پاسخ آن را از خداوند متعال میگیریم. منبع : ادامه دارد......👇
سالهای روایت نشده از حکومت امیر المؤمنین حضرت علی (ع) ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸