🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
#دختر_شینا قسمت دوازدهم و با عکاس صحبت کرد. عکاس به من اشاره کرد تا روی پیت هفده کیلویی روغنی، که
#دختر_شینا
قسمت سیزدهم
صبح زود پدرم رفت و شناسنامه ام را عکس دار کرد و آمد دنبال ما تا برویم محضر. عاقد شناسنامه هایمان را گرفت و مبلغ مهریه را از پدرم پرسید و بعد گفت: «خانم قدم خیر محمدی کنعان! وکیلم شما را با یک جلد کلام الله مجید و مبلغ ده هزار تومان پول به عقد آقای...» بقیه جمله عاقد را نشنیدم. دلم شور می زد. به پدرم نگاه کردم. لبخندی روی لب هایش نشسته بود. سرش را چند بار به علامت تأیید تکان داد.گفتم: «با اجازه پدرم، بله.»
محضردار دفتر بزرگی را جلوی من و صمد گذاشت تا امضا کنیم. من که مدرسه نرفته بودم و سواد نداشتم، به جای امضا جاهایی را که محضردار نشانم می داد، انگشت می زدم. اما صمد امضا می کرد.
از محضر که بیرون آمدیم، حال دیگری داشتم. حس می کردم چیزی و کسی دارد من را از پدرم جدا می کند. به همین خاطر تمام مدت بغض کرده بودم و کنار پدرم ایستاده بودم و یک لحظه از او جدا نمی شدم.
ظهر بود و موقع ناهار. به قهوه خانه ای رفتیم و پدر صمد سفارش دیزی داد. من و پدرم کنار هم نشستیم. صمد طوری که کسی متوجه نشود، اشاره کرد بروم پیش او بنشینم. خودم را به آن راه زدم که یعنی نفهمیدم. صمد روی پایش بند نبود. مدام از این طرف به آن طرف می رفت و می آمد کنار میز می ایستاد و می گفت: «چیزی کم و کسر ندارید.»
عاقبت پدرش از دستش عصبانی شد و گفت: «چرا. بیا بنشین. تو را کم داریم.»
دیزی ها را که آوردند، مانده بودم چطور پیش صمد و پدرش غذا بخورم. از طرفی هم، خیلی گرسنه بودم. چاره ای نداشتم. وقتی همه مشغول غذا خوردن شدند، چادرم را روی صورتم کشیدم و بدون اینکه سرم را بالا بگیرم، غذا را تا آخر خوردم. آبگوشت خوشمزه ای بود. بعد از ناهار سوار مینی بوس شدیم تا به روستا برگردیم. صمد به من اشاره کرد بروم کنارش بنشینم. آهسته به پدرم گفتم: «حاج آقا من می خواهم پیش شما بنشینم.»
رفتم کنار پنجره نشستم. پدرم هم کنارم نشست. می دانستم صمد از دستم ناراحت شده، به همین خاطر تا به روستا برسیم، یک بار هم برنگشتم به او، که هم ردیف ما نشسته بود، نگاه کنم.
به قایش که رسیدیم، همه منتظرمان بودند. خواهرها، زن برادرها و فامیل به خانه ما آمده بودند. تا من را دیدند، به طرفم دویدند. تبریک می گفتند و دیده بوسی می کردند. صمد و پدرش تا جلوی در خانه با ما آمدند. از آنجا خداحافظی کردند و رفتند.
با رفتن صمد، تازه فهمیدم در این یک روزی که با هم بودیم چقدر به او دل بسته ام. دوست داشتم بود و کنارم می ماند. تا شب چشمم به در بود. منتظر بودم تا هر لحظه در باز شود و او به خانه ما بیاید، اما نیامد.
فردا صبح موقع خوردن صبحانه، حس بدی داشتم. از پدرم خجالت می کشیدم. منی که از بچگی روی پای او یا کنار او نشسته و صبحانه خورده بودم، حالا حس می کردم فاصله ای عمیق بین من و او ایجاد شده. پدرم توی فکر بود، سرش را پایین انداخته و بدون اینکه چیزی بگوید، مشغول خوردن صبحانه اش بود.
کمی بعد پدرم از خانه بیرون رفت. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که صدای مادرم را شنیدم. از توی حیاط صدایم می کرد: «قدم! بیا آقا صمد آمده.»
نفهمیدم چطور پله ها را دو تا یکی کردم و با دمپایی لنگه به لنگه خودم را به حیاط رساندم. صمد لباس سربازی پوشیده بود. ساکش هم دستش بود. برای اولین بار زودتر از او سلام دادم. خنده اش گرفت.
گفت: «خوبی؟!»
خوب نبودم. دلم به همین زودی برایش تنگ شده بود. گفت: «من دارم می روم پایگاه. مرخصی هایم تمام شده. فکر کنم تا عروسی دیگر همدیگر را نبینیم. مواظب خودت باش.»
گریه ام گرفته بود. وقتی که رفت، تازه متوجه دانه های اشکی شدم که بی اختیار سُر می خورد روی گونه هایم. صورتم خیس شده بود. بغض ته گلویم را چنگ می زد
دویدم توی باغچه. زیر همان درختی که اولین بار بعد از نامزدی دیده بودمش، نشستم و گریه کردم.
از فردای آن روز، مراسم ویژه قبل از عروسی یکی پس از دیگری شروع شد؛ مراسم رخت بران، اصلاح عروس و جهازبران.
پدرم جهیزیه ام را آماده کرده بود. بنده خدا سنگ تمام گذاشته بود. سرویس شش نفره چینی خریده بود، دو دست رختخواب، فرش، چراغ خوراک پزی، چرخ خیاطی و وسایل آشپزخانه.
یک روز فامیل جمع شدند و با شادی جهیزیه ام را بار وانت کردند و به خانه پدرشوهرم بردند. جهیزیه ام را داخل یک اتاق چیدند. آن اتاق شد اتاق من و صمد.
شبی که قرار بود فردایش جشن عروسی برگزار شود، صمد از پایگاه برگشت و تا نیمه های شب چند بار به بهانه های مختلف به خانه ما آمد.
فردای آن روز برادرم، ایمان، سراغم آمد. به تازگی وانت قرمز رنگی خریده بود. من را سوار ماشینش کرد. زن برادرم، خدیجه، کنارم نشست. سرم را پایین انداخته بودم، اما از زیر چادر و تور قرمزی که روی صورتم انداخته بودند، می توانستم بیرون را ببینم.
بچه های روستا با داد و هوار و شادی به طرف ماشین می دویدند عده ای هم پشت ماشین سوار شده بودند.
#ترجمه_کتاب_الغارات
سالهای روایت نشده از حکومت امیر المؤمنین حضرت علی (ع)
#قسمت_صد_بیست_ هفت
#قرآن_کریم
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سپاه_مقدر
#جان_فدا
#کارگروهتخصصخادمانعصرظهور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید ↓
🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
🔹"خاطرات مستر همفر"
#قسمت_نود_نه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سپاه_مقتدر
#جان_فدا
#کارگروهتخصصیخادمانعصرظهور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید ↓
🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸.
🔹"خاطرات مستر همفر"
#قسمت_صد
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سپاه_مقتدر
#جان_فدا
#کارگروهتخصصیخادمانعصرظهور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید ↓
🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸.
🔴 قطع ارتباط ایران و عربستان را به ماجرای سفارت تقلیل ندهید!
🔹اینکه برخی قطع رابطه ایران و عربستان در ۷ سال گذشته را به ماجرای اشغال سفارت تقلیل میدهند خیلی سادهاندیشانه و واقعاً کودکانه است. بعد از فاجعه منا و شهادت چندهزار مسلمان و چندصد ایرانی، عربستان وزیر بهداشت ما را برای پیگیری سلامت زائران و بازگرداندن اجساد حجاج راه نداد. ظریف نتوانست با وزیر خارجه عربستان حتی صحبت کند و جلوی امیر کویت زانو زد تا او واسطه شود! یعنی اساساً ارتباط مستقیم کشور قطع شده بود. سعودیها با تهدید جدی رهبر انقلاب اجساد حجاج ایران را محترمانه بازگرداندند وگرنه اجساد حجاج سایر کشورها را همانجا دفن کردند!
🔸سعودی ظرف دوسه سال دعوا را به اوج کشاند. حمله به سوریه و یمن از دیگر اقدامات سعودی بود. عوامل سعودی سفارتهای ایران را در لبنان و یمن منفجر کردند و چندتا شهید دادیم از عوامل سفارت! بعد اعدام شیعیان مخالف سعودی از جمله شیخ نمر توسط آنها رخ داد! دولت وقت هم هیچ کنش و واکنشی در تقابل با این سلسله جنایت نشان نمیداد!
🔹یک عده در داخل، این سلسله اقدامات را نمی بینید و نمیخواهند ببینند. ماجرای سفارت هم کار غلط و حرکت رادیکالی بود که از بی عملی دولت نشات میگرفت. اگر دولت وقت، مقابل سعودی حرکتی میزد چه بسا ماجرای اشغال سفارتی که در حین اشغال معلوم شد کاملاً خالی است، شکل نمیگرفت.
🔸این همه اتفاق رو نمی بینند و میخواهند دعوا را به ماجرای سفارت تقلیل دهند بعد کل جریان انقلاب و نظام را هم مقصر رفتار یک جمع ۱۰۰، ۲۰۰ نفره جلوه دهند! در حالیکه مقصر اصلی سیاست های آمریکا در منطقه بود، مقصر زیادهخواهی سعودی بود و بی عملی دولت روحانی و دیپلماسی ضعیف باعث آن اتفاقات شد و قضیه سفارت هم بهانهای بود برای رسمیت دادن به قطعی ارتباطات!
👤مدرسیان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سپاه_مقتدر
#جان_فدا
#کارگروهتخصصیخادمانعصرظهور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید ↓
🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸.
#احکام
🔥 چهارشنبه سوری
نظر فقها و مراجع معظم:
حضرت آیت الله العظمی خامنهای؛
🔶🔸 نظر جنابعالى درباره چهارشنبه سورى چیست؟ جواب: علاوه بر آنکه هیچ مبناى شرعى ندارد، مستلزم ضرر و فساد زیادى است که مناسب است از آنها اجتناب شود.
🔷🔹 آیت الله العظمی مکارم شیرازی: منفعت حاصل از خرید و فروش مواد محترقه حرام است.
🔶🔸آیت الله العظمی مکارم شیرازی با تأکید بر اینکه چهارشنبه سوری یک مراسم خرافی برگرفته از آیین غلط گذشتگان است و در فرهنگ اسلامی هیچ جایگاهی ندارد، یادآور شد: باید سنت هایی چون دید و بازدید، صله رحم، کمک به دیگران ترویج شود و نباید تسلیم سنت های خرافی گذشتگان شویم. خرید و فروش، حمل و نقل مواد محترقه که به منجر به ایجاد حادثه و مصدوم شدن دیگران میشود جایز نبوده و منفعت حاصل از آن نیز حرام است
🔷🔹آیتالله العظمی بهجت (ره) : این کارها مشروعیت ندارد.
🔶🔸تعبیر قرآن تبعیت كوركورانه از گذشتگان، از پدران، مادران، آباء و اجداد است این هم از موضوعاتی است كه قرآن روی آن زیاد تكیه كرده است و آن را منشأ لغزشهای بشر می داند و سخت انتقاد می كند. مثلا می گوید: آنها چنین می كویند:
🔷🔹«انا وجدنا آبائنا و جدنا آبائنا علی امه و انا علی آثارهم مقتدون»؛ اینها می گویند: ما پدران خودمان را بر یك طریقهای یافتهایم و ما هم همان طریقه پدران خودمان را می گیریم و می رویم ، و به تعبیر امروز سنت گرائی.
🔶🔸آیتالله العظمی سیستانی: اموری که به جامعه ضرر میزند و موجب ایذاء مردم است مانند استعمال ترقه و خرید و فروش آن جایز نیست.
🔷🔹آیتالله العظمی فاضل لنکرانی (ره) : در فرض مزبور که دارای خطرات جانی و مالی است و موجب اذیت و آزار دیگران است و مخالف مقررات و قانون و نظم جامعه است جایز نیست.
🔶🔸آیتالله العظمی میرزا جواد تبریزی(ره): هیچ یک از این امور، رجحان شرعی ندارد و تشویق مردم به این مورد تشویق به دنیا و غافل کردن از آخرت است و این که تصور میکنند این امور مردم را به حفظ وطن و عزت وا میدارد، تصوری باطل است. آنچه مردم را به عزت میرساند و به حفظ وطن وا میدارد ایمان است و بس.
🔷🔹 آیتالله علوی گرگانی: چهارشنبه سوری یكی از سنتهای غلط است كه از لحاظ عقلی و شرعی هیچگونه جایگاهی ندارد و از رسوم جاهلیت است و لذا لازم است كه مؤمنین از برپایی اینگونه برنامهها اجتناب كنند. مخصوصاً اگر مشتمل بر محرمات باشد و در صورتی كه موجب وحشت مردم و زیان و ضرر شود، ضمانت هم دارد.
🔶🔸حضرت آیتالله صافی گلپایگانی: استفتاء جمعی از مردم در خصوص استفاده از مواد محترقه در ایام نوروز: چنانچه این مواد موجب آزار مردم باشد، حرمت آن شدیدتر است و مراسم چهارشنبه سوری از این قبیل است و چون استفاده از این مواد،از مصادیق لهو و اسراف است ،جایز نمی باشد.
#اعیاد_شعبانیه
#تلنگرانه
#قرآن_کریم
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سپاه_مقتدر
#جان_فدا
#کارگروهتخصصیخادمانعصرظهور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید ↓
🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
#سوال
سلام وقت بخیر
میگم نمیدونم چرا چند وقتیه که این افکار توی ذهنم میاد که نعوذبالله از کجا معلوم که خدا و روز قیامت وجود داره؟ از کجا معلوم که اسلام دین حقه؟ از کجا معلوم که شیعه بر حقه؟
ممنون میشم اگه راهنماییم کنید
📨 #پیام_جدید
📝 متن پیام : من قبلا خودارضایی میکردم یه مدت ترک کرده بودم ولی باز دوباره برگشتم طوری که خودم میرفتم دنبال فیلم های مستهجن تا تحریک بشم! از نظر شرعی اشکالش رو میگین تا قانع بشم و اینکه چطوری ترکش کنم
#حسین_جان❤️
ازآنخوشم کہشدم نوکرسرایحسین...
منم غلامکسےکه بود گدایحسین:)
#اللهم_ارزقنا_کربلا
#شب_تون_حسینی🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غرق زخمیم
ولی قامتمان خم نشده 🇮🇷
_
_
"اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِوَعَلَیالاَْرْواحِالَّتیحَلَّتْ
بِفِنائِکَعَلَیْکَمِنّیسَلامُاللَّهِاَبَداًمابَقیتُوَبَقِیَ
اللَّیْلُوَالنَّهارُوَلاجَعَلَهُاللَّهُآخِرَالْعَهْدِمِنّیلِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُعَلَیالْحُسَیْنِوَعَلیعَلِیِّبْنِالْحُسَیْنِوَ
عَلیاَوْلادِالْحُسَیْنِوَعَلیاَصْحابِالْحُسَیْنِ"
#السلامعلیڪیااباعبداللھ
#به_توازدورسلام🤚❤️
عروس رفته تو گوشی مادرشوهرش، اسم خودشو، همراه اول ذخیره کرده.😳😜
حالا هرروز بهش پیامک میده که با عروس خود مهربان باشید و به او نیکی کنید، باشد که رستگار شوید و عذاب الهی شامل حالتان نشود😂😂
خلاقیتش منو کشته 😂😆😂😂
به نام خالق مهر و محبت به نام خدای مودت
سلام
پیامبر مهربانیها صلی الله علیه و آله
اگر ملايمت و مهربانى مخلوقى ديدنى بود، در ميان آفريده هاى خدا زيباتر و نيكوتر از آن وجود نداشت.
لَو كانَ الرِّفقُ خَلقا يُرى، ما كانَ ممّا خَلَقَ اللّه ُ شَيءٌ أحسَنَ مِنهُ
الکافی، ج2، ص 120
مهربانی و دوستی و خدمت به دیگران آنقدر در نگاه دینِ ارزشمند و بزرگ ما والا وزیباست که اینگونه زیبایی آن را نشان می دهند. دیگه چطوری به ما بفهمانند که باید با یکدیگر مهربان باشیم.
✍مشاور
#اعیاد_شعبانیه
#تلنگرانه
#قرآن_کریم
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سپاه_مقتدر
#جان_فدا
#کارگروهتخصصیخادمانعصرظهور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید ↓
🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ
🔴 قرآن شفاست
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاء» (اسراء/۸۲)
قرآن شفاست، اگر کسی ایمان داشته باشد، شفاست، فقط برای کسانی شفاست که ایمان داشته باشند، کسانی که ایمان به خدا ندارند «وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَسارا» (اسراء/۸۲)، هر چه بیشتر قرآن به آنها عرضه شود بر کفرشان افزوده میشود...
🔸 اگر کسی از چهاردیواری خانهاش بیرون بیاید میتواند از نور خورشید استفاده کند، اگر خودش را در اتاقی حبس کند از نور خورشید هم محروم است...
افرادی هستند «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ» (بقره/۱۸)، در مقابل حق کر و کور و لال هستند، قرآن میفرماید «في قُلُوبِهِمْ مَرَض» (مائده/۵۲) اینها روحشان بیمار است، کسی که راه حق را رها میکند و به سمت باطل میرود، این بیمار است...
🔸 بعضیها اعتقاداتشان به شکمشان وصل است، تا زمانی که شکم سیر است کاری به جایی ندارند، اما همین که کمی سختی میکشند «نَخْشى أَنْ تُصيبَنا دائِرَة» (مائده/۵۲) میترسیم به ما سختی برسد، آدمهای ترسو...
حضرت امام حسین علیه السلام میفرماید هنگام آسایش و راحتی دینداران فراوانند، اما زمان آزمایش دینداران اندکند...
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
این بحث ادامه دارد انشاءالله
✍️ حبیبالله یوسفی
#اعیاد_شعبانیه
#تلنگرانه
#قرآن_کریم
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سپاه_مقتدر
#جان_فدا
#کارگروهتخصصیخادمانعصرظهور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید ↓
🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
122.6K
دفتر صبح ...
🎙امین اخگر
#اعیاد_شعبانیه
#تلنگرانه
#قرآن_کریم
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سپاه_مقتدر
#جان_فدا
#کارگروهتخصصیخادمانعصرظهور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید ↓
🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
رفیقانم ؛
دعا کردند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
#عاقبتمونختمبهشهادتانشاءاللّٰھ..
خدایا!
اگر مۍ دانستم با مرگ من یڪ دختر در دامان حجاب مۍرود، #حاضر_بودم_هزاران_بار_بمیرم
تـا هزاران دختر در #دامانِحجابـ بروند
شهید عبد الحسین برونسی
#سالگردشهادت
⭕️هم وطـــــن؛
🔹اگر مردم و آتش نشان ها براتون مهم هستند، اگر ادعا دارین کشورتون براتون مهمه
✅فقط سعی کنین امسال چهارشنبه سوری خودتون و مملکت رو نفرستین هوا!
‼️نمیگم پولشو بدین به فقرا! نگه دارین برای خودتون!:))
#نشر_حداکثری
#چهارشنبه_سوزی
🔥 چهارشنبه سوری حرام شرعی است
نظر فقها و مراجع معظم:
🇮🇷حضرت آیت الله العظمی خامنهای:
🔻حکم چهارشنبه سوری
❓❓چهارشنبه سوری و شرکت در آن مراسم چه حکمی دارد؟
🔶🔸چهارشنبه سوری هیچ مبنای شرعی ندارد و اگر مستلزم ضرر و فساد یا موجب ترویج اعتقادات باطل باشد، جایز نیست.
🔻خرید و فروش ترقّه
❓❓استفاده از ترقّه و مواد قابل انفجار و ساخت و خرید و فروش آنها اعم از اینکه موجب اذیّت و آزار بشوند یا خیر، چه حکمی دارد؟
🔶🔸در صورتی که موجب اذیّت و آزار دیگران باشد، و یا تبذیر مال محسوب شود، و یا خلاف قانون و مقرّرات نظام جمهوری اسلامی باشد، جایز نیست.
🔻جبران خسارت بدنی و مالی
❓❓اگر کسی در شب چهارشنبه سوری، با انداختن ترقّه و امثال آن، موجب اذیّت و آزار دیگران شده باشد، چه وظیفه ای دارد؟
🔶🔸درفرض سؤال باید توبه و استغفار نماید، و توبه ی از گناه هم با استغفار و پشیمانی از گناه و تصمیم جدّی بر تکرار نکردن آن حاصل میشود .
و اگر حق النّاس در میان است- یعنی آسیب بدنی و یا مالی به دیگران وارد کرده-، چنانچه آن شخص را میشناسد، باید خسارت آن را جبران کند، و یا به نحوی رضایت او را احراز نماید؛
و اگر او را نمیشناسد، و معلوم نیست، باید مبلغ خسارت را از طرف او به فقرا صدقه بدهد.
🔷🔹 آیت الله العظمی مکارم شیرازی: منفعت حاصل از خرید و فروش مواد محترقه حرام است.
🔶🔸آیت الله العظمی مکارم شیرازی با تأکید بر اینکه چهارشنبه سوری یک مراسم خرافی برگرفته از آیین غلط گذشتگان است و در فرهنگ اسلامی هیچ جایگاهی ندارد، یادآور شد: باید سنت هایی چون دید و بازدید، صله رحم، کمک به دیگران ترویج شود و نباید تسلیم سنت های خرافی گذشتگان شویم. خرید و فروش، حمل و نقل مواد محترقه که به منجر به ایجاد حادثه و مصدوم شدن دیگران میشود جایز نبوده و منفعت حاصل از آن نیز حرام است
🔷🔹آیتالله العظمی بهجت (ره) : این کارها مشروعیت ندارد.
🔶🔸تعبیر قرآن تبعیت كوركورانه از گذشتگان، از پدران، مادران، آباء و اجداد است این هم از موضوعاتی است كه قرآن روی آن زیاد تكیه كرده است و آن را منشأ لغزشهای بشر می داند و سخت انتقاد می كند. مثلا می گوید: آنها چنین می كویند:
🔷🔹«انا وجدنا آبائنا و جدنا آبائنا علی امه و انا علی آثارهم مقتدون»؛ اینها می گویند: ما پدران خودمان را بر یك طریقهای یافتهایم و ما هم همان طریقه پدران خودمان را می گیریم و می رویم ، و به تعبیر امروز سنت گرائی.
🔶🔸آیتالله العظمی سیستانی: اموری که به جامعه ضرر میزند و موجب ایذاء مردم است مانند استعمال ترقه و خرید و فروش آن جایز نیست.
🔷🔹آیتالله العظمی فاضل لنکرانی (ره) : در فرض مزبور که دارای خطرات جانی و مالی است و موجب اذیت و آزار دیگران است و مخالف مقررات و قانون و نظم جامعه است جایز نیست.
🔶🔸آیتالله العظمی میرزا جواد تبریزی(ره): هیچ یک از این امور، رجحان شرعی ندارد و تشویق مردم به این مورد تشویق به دنیا و غافل کردن از آخرت است و این که تصور میکنند این امور مردم را به حفظ وطن و عزت وا میدارد، تصوری باطل است. آنچه مردم را به عزت میرساند و به حفظ وطن وا میدارد ایمان است و بس.
🔷🔹آیتالله علوی گرگانی: چهارشنبه سوری یكی از سنتهای غلط است كه از لحاظ عقلی و شرعی هیچگونه جایگاهی ندارد و از رسوم جاهلیت است و لذا لازم است كه مؤمنین از برپایی اینگونه برنامهها اجتناب كنند. مخصوصاً اگر مشتمل بر محرمات باشد و در صورتی كه موجب وحشت مردم و زیان و ضرر شود، ضمانت هم دارد.
🔶🔸حضرت آیتالله صافی گلپایگانی: استفتاء جمعی از مردم در خصوص استفاده از مواد محترقه در ایام نوروز: چنانچه این مواد موجب آزار مردم باشد، حرمت آن شدیدتر است و مراسم چهارشنبه سوری از این قبیل است و چون استفاده از این مواد،از مصادیق لهو و اسراف است ،جایز نمی باشد.
♦️ همچنین در پاسخ به استفتائی در خصوص شركت در مجالس صوفیان و مدعیان عرفان ، بیان داشته كه افكار آنها انحرافی است و شركت در مجالس آنان حرام و ترویج باطل است.
❌❌ هشدار هشدار ، امروزبعد ظهر به هیچ عنوان بیرون نروید ❌❌
🔰 کشف شبکهها و تجهیزات خرابکاری توسط وزارت اطلاعات
🔹وزارت اطلاعات: درپی دریافت اطلاعات معتبر درخصوص وجود توطئههای چندگانه برای انجام اقدامات تروریستی و خرابکارانه در شبهای منتهی به چهارشنبهسوری، سربازان گمنام امام زمان موفق به شناسایی و بازداشت چند تیم تروریستی و کشف انواع مواد و ابزارهای انفجاری، نارنجکهای دستی و خمپارههای دستساز شدند
👈 قطعا منافقین کوردل و دشمنان نظام که در این چندماهه تمام تیرهایشان به سنگ خورده برای به آتش کشیدن شهرها به اسم چهارشنبه سوری برنامه دارند ، مخصوصا برنامه کشته سازی .
❌❌ کشته سازی می کنند و بعد می گویند نظام حتی مخالف جشن های باستانی و شادی جوانان است و آنها را به خاک و خون کشیده ‼️‼️
🌀 قطعا فرزندان خردسال و خانم ها و دختران اصلی ترین سوژه آنان خواهند بود به جهت جنبه احساسی بیشتر ماجرا.
❌❌ یادتان نرود ، امروزبعد ظهر از منزل خارج نشوید.❌❌
#نشر_حداکثری
#کشته_سازی_چهارشنبه_سوری
🏷محب اهل بیت ع
🔻محبت ما اهل بیت و کفاره گناهان است و حسنات را چند برابر می کند
🔸حضرت امام رضا ع
🔻روی پابند نبود. تکفیریها خیز برداشته بودند برای حمله به سامرا حاجی را تا حال این طور ندیده بودیم کم در جنگ و د درگیری نبود اما این بار فرق میکرد دل نگران بود خدای نکرده دوباره اهانتی کنند به ائمه اطهار (عليهم السلام).
#پیامشهدا 💌
از مصطفی به ملت ایران...📞
اگر می خواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید ، زندگی نامه شهدا را بخوانید سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید ..
هموطن بگوشی..⁉️صدامو داری...⁉️
#شهیدمصطفیصدرزاده
#یادشهداباصلوات
🛑 امشب
🔺خیلیا روشونپارچه سفید میکشن
🔺خیلیا در به در دنبال پماد سوختگی هستن
🔺خیلیا دنبال عضو بدن هستن تا پیوند بزنن
🔺خیلیا چهره زیباشون رو از دست میدن
و از همه مهم تر
🔘خیلیا امشب برای خیلیا نقشه دارن
🔹️ دشمن برنامه داره امشب تا میتونه کشته سازی کنه
⚠️لطفا مراقب خود و اطرافیانتان باشید
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
#دختر_شینا قسمت سیزدهم صبح زود پدرم رفت و شناسنامه ام را عکس دار کرد و آمد دنبال ما تا برویم محضر.
#دختر_شینا
قسمت چهاردهم
از صدای پای بچه ها و بالا و پایین پریدنشان، ماشین تکان تکان می خورد. انگار تمام بچه های روستا ریخته بودند آن پشت. برادرم دلش برای ماشین تازه اش می سوخت. می گفت: «الان کف ماشین پایین می آید.» خانه صمد چند کوچه با ما فاصله داشت.
شیرین جان که متوجه نشده بود من کی سوار ماشین شده ام، سراسیمه دنبالم آمد. همان طور که قربان صدقه ام می رفت، از ماشین پیاده ام کرد و خودش با سلام و صلوات از زیر قرآن ردم کرد. از پدرم خبری نبود. هر چند توی روستا رسم نیست پدر عروس در مراسم عروسی دخترش شرکت کند، اما دلم می خواست در آن لحظاتِ آخر پدرم را ببینم. به کمک زن برادرم، خدیجه، سوار ماشین شدم. در حالی که من و شیرین جان یک ریز گریه می کردیم و نمی خواستیم از هم جدا شویم. خدیجه هم وقتی گریه های من و مادرم را دید، شروع کرد به گریه کردن. بالاخره ماشین راه افتاد و من شیرین جان از هم جدا شدیم. تا خانه صمد من گریه می کردم و خدیجه گریه می کرد.
وقتی رسیدیم، فامیل های داماد که منتظرمان بودند، به طرف ماشین آمدند. در را باز کردند و دستم را گرفتند تا پیاده شوم. بوی دود اسپند کوچه را پر کرده بود.
مردم صلوات می فرستادند. یکی از مردهای فامیل، که صدای خوبی داشت، تصنیف های قشنگی درباره حضرت محمد(ص) می خواند و همه صلوات می فرستادند.
صمد رفته بود روی پشت بام و به همراه ساقدوش هایش انار و قند و نبات توی کوچه پرت می کرد. هر لحظه منتظر بودم نبات یا اناری روی سرم بیفتد، اما صمد دلش نیامده بود به طرفم چیزی پرتاب کند. مراسم عروسی با ناهار دادن به مهمان ها ادامه پیدا کرد. عصر مهمان ها به خانه هایشان برگشتند. نزدیکان ماندند و مشغول تهیه شام شدند.
دو روز اول، من و صمد از خجالت از اتاق بیرون نیامدیم. مادر صمد صبحانه و ناهار و شام را توی سینی می گذاشت. صمد را صدا می زد و می گفت: «غذا پشت در است.»
ما کشیک می دادیم، وقتی مطمئن می شدیم کسی آن طرف ها نیست، سینی را برمی داشتیم و غذا را می خوردیم.
رسم بود شب دوم، خانواده داماد به دیدن خانواده عروس می رفتند. از عصر آن روز آرام و قرار نداشتم. لباس هایم را پوشیده بودم و گوشه اتاق آماده نشسته بودم. می خواستم همه بدانند چقدر دلم برای پدر و مادرم تنگ شده و این قدر طولش ندهند. بالاخره شام را خوردیم و آماده رفتن شدیم.
داشتم بال درمی آوردم. دلم می خواست تندتر از همه بدوم تا زودتر برسم.