eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
172 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد ناشناس: https://gkite.ir/es/nashenas1401 @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
💠ایران هفتمین قدرت دفاعی و موشکی جهان از منظر مجله امریکن اینترست می باشد..... 🌐مجله امریکن اینترست ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت بیست و یکم 🔸 التماس رضاخان به فروغی ۳: دوم اینکه هیچ راهی به جز ترک ایران نداری. رضاخان پاسخ می دهد که امر شما را اطاعت می کنم، فقط خواهشی دارم و آن اینکه تداوم سلسله پهلوی توسط ولیعصر را تضمین کنید. فروغی پاسخ می دهد من تلاش می کنم معنی مطمئن نیستم. رضاخان میگوید لااقل یک اطمینان نسبی بدهید که پس از من محمدرضا شاه خواهد شد. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۹۶ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت بیست و دوم 🔸 تسلیم شدن رضا خان: روز ۵ شهریور رضاخان به تمام واحدها دستور عدم مقاومت در برابر نیروهای متفقین را داد. (فقط ۴۸ ساعت بعد از جمله) در این روز رضا خان به حدی لاغر شده بود که کاملا نمایان بود. پشتش خم شده بود و بدون عصا نمی توانست حرکت بکند. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۹۷ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
#دختر_شینا قسمت چهارم با حرف های زن برادرم کمی آرام شدم. خدیجه دستم را گرفت و با هم رفتیم توی حیاط
قسمت پنجم من با هزار مکافات از پایگاه مرخصی گرفته ام، فقط به این خاطر که بیایم قدم را ببینم و دو سه کلمه با او حرف بزنم. چند ساعت پشت باغچه خانه شان کشیک دادم تا او را تنهایی پیدا کردم. بی انصاف او حتی جواب سلامم را هم نداد. تا مرا دید، فرار کرد و رفت.» نزدیک ظهر دیدم خدیجه آمد خانه ما و گفت: «قدم! عصر بیا کمکم. مهمان دارم، دست تنهام.» عصر رفتم خانه شان. داشت شام می پخت. رفتم کمکش. غافل از اینکه خدیجه برایم نقشه کشیده بود. همین که اذان مغرب را دادند و هوا تاریک شد، دیدم در باز شد و صمد آمد. از دست خدیجه کفری شدم. گفتم: «اگر مامان و حاج آقا بفهمند، هر دویمان را می کشند.» خدیجه خندید و گفت: «اگر تو دهانت سفت باشد، هیچ کس نمی فهمد. داداشت هم امشب خانه نیست. رفته سر زمین، آبیاری.» بعد از اینکه کمی خیالم راحت شد، زیر چشمی نگاهش کردم. چرا این شکلی بود؟! کچل بود. خدیجه تعارفش کرد و آمد توی اتاقی که من بودم. سلام داد. باز هم نتوانستم جوابش را بدهم. بدون هیچ حرفی بلند شدم و رفتم آن یکی اتاق. خدیجه صدایم کرد. جواب ندادم. کمی بعد با صمد آمدند توی اتاقی که من بودم. خدیجه با اشاره چشم و ابرو بهم فهماند کار درستی نمی کنم. بعد هم از اتاق بیرون رفت. من ماندم و صمد. کمی این پا و آن پا کردم و بلند شدم تا از زیر نگاه های سنگینش فرار کنم، ایستاد وسط چهارچوبِ در، دست هایش را باز کرد و جلوی راهم را گرفت. با لبخندی گفت: «کجا؟! چرا از من فرار می کنی؟! بنشین باهات کار دارم.» سرم را پایین انداختم و نشستم. او هم نشست؛ البته با فاصله خیلی زیاد از من. بعد هم یک ریز شروع کرد به حرف زدن. گفت دوست دارم زنم این طور باشد. آن طور نباشد. گفت: «فعلاً سربازم و خدمتم که تمام شود، می خواهم بروم تهران دنبال یک کار درست و حسابی.» نگرانی را که توی صورتم دید، گفت: «شاید هم بمانم همین جا توی قایش.» از شغلش گفت که سیمان کار است و توی تهران بهتر می تواند کار کند. همان طور سرم را پایین انداخته بودم. چیزی نمی گفتم. صمد هم یک ریز حرف می زد. آخرش عصبانی شد و گفت: «تو هم چیزی بگو. حرفی بزن تا دلم خوش شود.» چیزی برای گفتن نداشتم. چادرم را سفت از زیر گلو گرفته بودم و زل زده بودم به اتاق روبه رو. وقتی دید تلاشش برای به حرف درآوردنم بی فایده است، خودش شروع کرد به سؤال کردن. پرسید: «دوست داری کجا زندگی کنی؟!» جواب ندادم. دست بردار نبود. پرسید: «دوست داری پیش مادرم زندگی کنی؟!» بالاخره به حرف آمدم؛ اما فقط یک کلمه: «نه!» بعد هم سکوت. وقتی دید به این راحتی نمی تواند من را به حرف درآورد، او هم دیگر حرفی نزد. از فرصت استفاده کردم و به بهانه کمک به خدیجه رفتم و سفره را انداختم. غذا را هم من کشیدم. خدیجه اصرار می کرد: «تو برو پیش صمد بنشین با هم حرف بزنید تا من کارها را انجام بدهم»، اما من زیر بار نرفتم، ایستادم و کارهای آشپزخانه را انجام دادم. صمد تنها مانده بود. سر سفره هم پیش خدیجه نشستم. بعد از شام، ظرف ها را جمع کردم و به بهانه چای آوردن و تمیز کردن آشپزخانه، از دستش فرار کردم. صمد به خدیجه گفته بود: «فکر کنم قدم از من خوشش نمی آید. اگر اوضاع این طوری پیش برود، ما نمی توانیم با هم زندگی کنیم.» خدیجه دلداری اش داده بود و گفته بود: «ناراحت نباش. این مسائل طبیعی ست. کمی که بگذرد، به تو علاقه مند می شود. باید صبر داشته باشی و تحمل کنی.» صمد بعد از اینکه چایش را خورد، رفت. به خدیجه گفتم: «از او خوشم نمی آید. کچل است.» خدیجه خندید و گفت: «فقط مشکلت همین است. دیوانه؟! مثل اینکه سرباز است. چند ماه دیگر که سربازی اش تمام شود، کاکلش درمی آید.» بعد پرسید: «مشکلش چیه گفتم: «خیلی حرف می زند.» خدیجه باز خندید و گفت: «این هم چاره دارد. صبر کن تو که از لاکت درآیی و رودربایستی را کنار بگذاری، بیچاره اش می کنی؛ دیگر اجازه حرف زدن ندارد.» از حرف خدیجه خنده ام گرفت و این خندهش سر حرف و شوخی را باز کرد و تا دیروقت بیدار ماندیم و گفتیم و خندیدیم. چند روز بعد، مادر صمد خبر داد می خواهد به خانه ما بیاید. عصر بود که آمد؛ خودش تنها، با یک بقچه لباس. مادرم تشکر کرد. بقچه را گرفت و گذاشت وسط اتاق و به من اشاره کرد بروم و بقچه را باز کنم. با اکراه رفتم نشستم وسط اتاق و گره بقچه را باز کردم. چندتایی بلوز و دامن و پارچه لباسی بود، که از هیچ کدامشان خوشم نیامد. بدون اینکه تشکر کنم، همان طور که بقچه را باز کرده بودم، لباس ها را تا کردم و توی بقچه گذاشتم و آن را گره زدم. مادر صمد فهمید؛ اما به روی خودش نیاورد. مادرم هی لب گزید و ابرو بالا انداخت و اشاره کرد تشکر کنم، بخندم و بگویم که قشنگ است و خوشم آمده، اما من چیزی نگفتم. بُق کردم و گوشه اتاق نشستم. مادر صمد رفته بود و همه چیز را برای او تعریف کرده بود. چند روز بعد، صمد آمد. کلاه سرش گذاشته بود تا بی موی اش پیدا نباشد.
رحمه الله علیه 🌱هر نوع قدرت را که شما در جامعه فرض کنید، در معرض خطر از حـق است❗️ این شما و جامعه هستید که باید با توجه به اهمیت و نقش بسیار موثر صاحبان قدرت و کسانی که بر منصب های گوناگون اجتماعی تکیه زده‌اند، در سعادت خود بکوشید. فرد فرد شما باید بدانید: راه رسیدن به و راه رسیدن به و این است که شما از طریق امــر به معــروف و نهـی از منڪـر به چنین هدفی برسید‌. 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده ...
17.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اول انقـلاب امـر به معـروف مردمـی بود، الان داره حاڪمیتی صـرف میشـه✖️ گناهڪار خیـال میڪنـه در امـر به معـروف حڪومـت تنهاست❗️ 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده ...
احکام مس میت اگر کسی بدن انسان مرده‌یی را که سرد شده ولی هنوز غسل میت داده نشده -است، با پوست لمس کند یا جایی از دست و پا و صورت و سایر بدن خود را به هر جای بدن او برساند باید برای نماز و امثال آن غسل کند. این را «غسل مس میت» می‌نامند. ۲- اگر با دستکش یا با حائل بودن چیزی به میت دست بزند، نیازی به غسل مس میت نیست. ۳-کسى که غسل مسّ میّت بر او واجب شده، مى تواند به مسجد برود و قرآن بخواند و با همسر خود نزدیکى نماید، ولى براى نماز و مانند آن باید غسل کند و پس از آن برای نماز وضو، یعنى کسى که غسل مسّ میّت بر او است مانند کسى است که وضو ندارد ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
سالهای روایت نشده از حکومتی امیر المؤمنین حضرت علی (ع) ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
بعضی وقتا‌ نه مداحی آرومت‌ میڪنه نه روضـه ... ؛ نه عڪس‌ِ ڪربلا بعضی وقتا‌ یه"حسین"ڪم‌دارۍ ! -باید‌ بری ضریحشو بغل‌ ڪنی‌ تا‌آروم‌ شۍ(: 🍃🌸
🔷 آیه ی روز اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم ✨🔸يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ 🔹پروردگارشان آنها را به رحمتی از ناحیه خود، و رضایت (خویش)، و باغهایی از بهشت بشارت می‌دهد که در آن، نعمتهای جاودانه دارند؛ 📗 سوره ی توبه آیه ی ٢١
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫میگن امروز برای عاشقاست 💫ولی دل ما پیش خداست. 💫 پس کادوهامونم جداست... 💫 چون خدا عاشق ماست 💫خدا جون کادوی ما 💫دست شماست.. 💫منتظریم تو اون روز خاص... 💫خدا بده یک کادوی خاص... 💫که اسم اون مهدی آقاست... 🌹الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـرَج🌹 ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه سلام دَمِ صبحم به شما می‌چسبد السلام...... ای همه‌ی زندگی من... ♥️ جان صلی الله علیک یا ابا عبدالله❤️ به رسم هر روز صبح با سلام  بر ارباب بی کفن روز مون رو شروع کنیم  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن صبح تون حسینی🍃🌸 ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
به نام خداوند اولین معلم سلام امیر المومنین علی علیه السلام شما را به پنج چیز سفارش می کنم که اگر برای تحصیل آنها، شتران راهوار را سوار شوید و در اطراف بیابانها گردش کنید ارزش دارد: ۱. جز به پروردگار امیدوار نباش ۲. جز از گناه خود نترس ۳. اگر از تو سوال شد و نمیدانستی شرم نکن و بگو نمیدانم ۴. در آموختن آنچه نمیدانی خجالت نکش ۵. در مشکلات و سختی ها صبور باش. أُوصِيكُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَيْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَكَانَتْ لِذَلِكَ أَهْلًا: لَا يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلَّا رَبَّهُ؛ وَ لَا يَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ؛ وَ لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ لَا أَعْلَمُ؛ وَ لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ يَعْلَمِ الشَّيْءَ أَنْ يَتَعَلَّمَهُ؛ وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ.... نهج البلاغه بخشی از حکمت 82 ✍مشاور ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ ⛔️ پنهان کردن حقیقت - بخش چهارم ❌یکی دیگر از مهمترین موارد كتمان حق، کتمان شهادت است، بعضی مواقع افرادی شهادت دروغ می‌دهند، برای نفع شخصی حق را نمی‌گویند، بارزترین شهادت دروغ بعد از واقعه غدیر اتفاق افتاد، به آنها گفتند شما در غدیر خم بودی، آیا نشنیدی پیامبر چه گفت؟ جواب دادند خیر ما نشنیدیم، ما دور بودیم نشنیدیم، قرآن می‌فرمايد کسانی که می‌دانند ولی عمداً کتمان می‌کنند، و با کتمان کردنشان حق مظلومی را پایمال می‌کنند «وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُه‏» (بقره/۲۸۳) اگر کسی خبر دارد و ديده كه به فلانی قرض داده شده، شنیده فلان حرف زده شده، ديده و شنیده و می‌داند ولی چيزی نمی‌گوید، و با این نگفتنش حق مظلومی پایمال می‌شود، اين آدم قلبش گناهکار و نزدیک كفر است. 🔸 در مسئله خواستگاری و ازدواج می‌داند اين دختر يا پسر عيبی دارد، اما نمی‌گويد، ازدواج می‌كنند، بعد معلوم می‌شود پسر معتاد است یا فساد اخلاقی دارد، یا دختر مشکل فکری، ذهنی یا جسمی دارد، می‌داند اما نمی‌گوید، و زندگی دو جوان را به تباهی می‌کشاند «فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ» (بقره/۱۷۵) چقدر اينها طاقت آتش جهنم را دارند؟ با چه جرأتی اينطور حق را كتمان می‌كنند؟ 🔸 «وَ أَقيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ» (طلاق/۲) قرآن می‌فرماید برای خدا قیام کنید و گواهی بر حق بدهید، اجازه ندهید با سكوت شما حق مظلومی از بين برود... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى این بحث ادامه دارد ان شاء الله ✍️ حبیب‌الله یوسفی ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
 مَن أرادَ أن یکنَ أقوَی النّاسِ فَلیتَوکل عَلیَ الله💫 عشق، تنها رمز قدرت است! عشق رمز تحمل، تنها رمز توکل ... عاشق تنها نمی‌ماند حتی در قعر حبس و تاریکی ✦ ویژه شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚪️ حدیث صبحگاهی
🍃امام كاظم عليه السلام: 🕊يَنبَغي لِلعاقِلِ إذا عَمِلَ عَمَلاً أن يَستَحيِيَ مِنَ اللّه ِ 🌸سزاوار است خردمند، هنگامى كه دست به كارى مى زند، از خداوند شرم كند. 🌿 📚تحف العقول صفحه398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ❌ زیارت اهل قبور و منشأ اثر بودن اهل قبور ♦️ شیخ‌ الرئیس حکیم ابوعلی سینا می‌گوید: «زائر که با وجود مادی و روحی خویش به سوی مزور می‌رود، از نفس مزور استمداد می‌طلبد تا خیری را تحصیل یا زیانی را دفع کند. نفس مزور نیز به جهت جدا شدن از عالم ماده و مشابهتی که با عقول مجرد یافته است، منشأ اثر فراوان و کامل‌تری خواهد بود و چون زائر با جسم و جان سراغ مزور رفته است هم بهره‌های مادی می‌برد و هم فوائد روحی» ❌ روح با محل دفن خودش ارتباط دارد: درست است که روح مجرد مزور جا و مکان ندارد و لذا انسان زائر می‌تواند در هر مکان و زمانی به او توجه کرده و از او طلب یاری کند، ولی به لحاظ عنایت خاصی که نفس مزور به بدن خویش دارد، در کنار آن بدن موقعیت ویژه‌ای ایجاد می‌شود. در این مکان‌ها فرصت تقرب و بهره‌مندی فراهم‌تر است؛ زیرا روح پس از جدا شدن از بدن باز یک نحوه علاقه و ارتباطی با آن بدن مادی دارد، لذا گاهی مشاهده می‌شود که برخی از بدن‌ها مدت‌ها پس از قرار گرفتن در زیر خاک پوسیده نمی‌شوند. هرچند که در نحوه و چگونگی این ارتباط اقوال مختلفی وجود دارد. به همین جهت در زیارت‌گاه‌ها حالت معنوی بیشتری در فرد ایجاد می‌شود و زمینه برای ارتباط روحی مهیاتر است و ذهن انسان از تیرگی‌های روزمره پاک و مشغولیت‌ها به حداقل می‌رسد. در این حالت نفس با داشتن قوت و شرافت افزون، از زیارت بهره می‌برد. ❌ از نظر اسلام، انسان پس از مرگ نیز داراى حیات برزخى است؛ از این‌رو زیارت اموات، دیدار با بدن‌هاى پوسیده و بی‌جان نیست، بلکه زیارت ارواحى است که در عالم برزخ، زندگى می‌کنند و از دیدار با آن‌ها، شاد می‌گردند و ارتباط با آنان، عبرت‌آموز و در زندگى مادّى و معنوى انسان مؤثّر است؛ لذا هدیه دادن اعمال نیک به اموات، بویژه اولیای الهی و پدر و مادر، در برآورده شدن حاجات مؤثر است. وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ✍️ شیخ الرییس حکیم ابوعلی سینا ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
✅ مردم آذربایجان شرقی امروز چهارشنبه با رهبرحکیم و فرزانه انقلاب دیدار میکنند 🔹 در آستانه سالروز قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز در سال۱۳۵۶، جمعی از مردم استان آذربایجان شرقی با رهبر بصیر انقلاب دیدار خواهند کرد. 🔹 این دیدار که طی دو سال گذشته به دلیل شرایط ناشی از شیوع ویروس کرونا از طریق ارتباط تصویری با مصلای تبریز برگزار شده بود، صبح چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ با حضور اقشار مختلف مردم این استان و در حسینیه امام خمینی(رحمت الله علیه) برگزار میشود.
🌸✨«عَجِّلُوابِالصَّلَوٰةِ...✨🌸 🌸🍃نمــازِ عشـق دو رڪعت است رڪعتِ اول در دنیــا رڪعتِ دوم در جنتِ لقـاءالله وضوےِ آن صحیح نیست مگر با خـون..! 🕊🌹   ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin  🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📩 تبریزی‌ها قیام قم را تبدیل کردند به قیام ملی/ پرچم آزادی ایران دست تبریزی‌هاست 🔻 در روز بیست و نهم بهمن سال ۵۶ تاریخ ایران ورق خورد، یعنی یک مقطع تعیین کننده‌ی تاریخی بود. خب در نوزدهم‌ دی همان سال در قم آن قیام اتفاق افتاده بود، شکی نیست قمی‌ها کار بزرگی هم کردند، ابتکار عمل را به دست گرفتند ولی مثل نوزدهم دی قم در کشور باز هم اتفاق افتاده بود اما فراموش شده بود، پانزدهم خرداد سال ۴۲ با آن کشتار و با آن حرکت عظیمی که در تهران و قم و بعضی شهرهای دیگر انجام گرفت ملت قیام کردند، جان دادند، خون دادند، تعداد هم خیلی زیاد بود اما فراموش شد. تبریزی‌ها قیام قم را تبدیل کردند به قیام ملی، تبدیل کردند به یک حادثه‌ی عمومی با اینکه سختگیری و شدت عمل در تبریز خیلی بیشتر بود. دستگاه آن‌قدر دستپاچه شد که تانک آورد در خیابان، کشتارکردند، مردم را کشتند. اما مردم تبریز عقب‌نشینی نکردند. جان دادند، خون دادند، ایستادگی کردند، شعار دادند، قضیه‌ی قیام را ملی کردند، صدای فداکاری آنها به همه‌ی کشور رسید لذا همه‌گیر شد، چهلم تبریز در چند جا گرفته شد این معنایش آن بود که فریاد تبریزی‌ها همه‌ی ایران را فرا گرفت. کمتر از یکسال بعد هم بساط حکومت استبدادی سلطنتی واژگون شد؛ تاریخ‌ساز یعنی این. 🔹 تبریز نگذاشت تجربه‌های گذشته تکرار بشود با ایستادگی با مقاومت با شجاعت. پرچم آزادی ایران دست تبریزی‌ها است. 🏷
🎞 | دسترسی سریع به متن بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان شرقی . ۱۴۰۱/۱۱/۲۶ 📥 دسترسی👇 https://khl.ink/f/51990
📸 نصب کتیبه «یا باب الحوائج» بر بلندای ایوان طلا و پرچم مشکی بر فراز گنبد مطهر حرم رضوی در آستانه سالروز شهادت امام موسی بن جعفر (ع)
خاطرات فردوست 🔻قسمت بیست و سوم 🔸 تسلیم شدن رضا خان: روز ۵ شهریور رضاخان به تمام واحدها دستور عدم مقاومت در برابر نیروهای متفقین را داد. (فقط ۴۸ ساعت بعد از جمله) در این روز رضا خان به حدی لاغر شده بود که کاملا نمایان بود. پشتش خم شده بود و بدون عصا نمی توانست حرکت بکند. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۹۷ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت بیست و چهارم 🔸 اوج ذلت رضاخان: روز ششم شهریور، منصور الملک آمد. انگلیسی ها توسط او پیغام فرستاده بودند که روس ها گفته اند اگر این دو لشکر تهران مرخص نشوند و سربازها به دهاتشان نروند ما تهران را تصرف خواهیم کرد. به نظر می‌رسید که عمدا مسئله را از قول روس ها گفته بودند تا رضاخان بیشتر بترسد!! 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۹۸ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸