#داستان_آموزنده(گامهای شیطان)
🔆عاقبت سهل انگارى و بى توجهى نسبت به عقايد فرزند
🦋در يك مجله عربى آمده بود: جوانى كه پدر و مادر خود را كشته بود، در بازجويى گفت : من آموزگارى دارم كه بى دين است و پيوسته به خدا و نظام آفرينش بد مى گويد و معتقد است كه والدينش بزرگترين خيانت را به وى كرده اند كه او را زاييده اند!
🦋او همواره مى گويد: همه پدر و مادرها جنايتكارند و دشمن كودكان معصوم . اينها به خاطر شهوترانى پليد خود، ما را زاييده و از آن جهان آرام و بى درد و رنج به اين جهان پر درد و زحمت آورده اند. هيچ پدر و مادرى فرزندشان را دوست ندارند، فقط خود و ارضاى شهوت خود را دوست دارند و اگر به فرزند خود هم اظهار دوستى مى كنند، براى اين است كه خودشان را دوست دارند و فرزند را وسيله رسيدن به خواسته هاى خودشان مى دانند، چنان كه مثلا اتومبيلشان را هم بدين جهت دوست دارند!
🦋این گفته های معلم تاثیری عميق بر ما بخشيد به طورى كه افكار و رفتارمان را نسبت به والدين دگرگون ساخت . اين بود كه من مانند يك آدم كوكى - كه معلم كوكش كرده باشد - تحريك شدم و پدر و مادرم را كشتم و اكنون براى هر گونه مجازاتى حاضرم . اما بايد بگويم كه : من هيچ گونه تقصيرى ندارم ، بلكه والدين من مقصرند و جنايتكار زيرا آنان معلم مرا به خوبى مى شناختند و حتى گاهى هم او را به منزل دعوت مى كردند. گاهى كه من از عقايد ضد خدايى او انتقاد مى كردم ، پدر و مادرم مى گفتند: ((ما به عقايد فاسدش كارى نداريم ، او هر چه هست ، خوب درس مى دهد و شاگردانش با معدل عالى قبول مى شوند، ما هم قبولى و پيشرفت تو را مى خواهيم ...))!
🦋اگر والدين من خوشبختى و سعادت مرا مى خواستند، هرگز اجازه نمى دادند كه شاگرد چنين معلم منحرفى باشم و به خاطر خوب نمره آوردن و قبول شدن ، انديشه واخلاق و روحم مسموم و آلوده گردد!
#قرآن_کتاب_زندگی
#حجاب
#لبیک_یا_خامنه_ای
#کارگروهتخصصیخادمانعصرظهور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
#دختر_شینا قسمت سی و دوم تا صبح خواب های آشفته و ناجور می دیدم. صبح زود، بعد از نماز، صبحانه نخورد
#دختر_شینا
قسمت سی و سوم
دو تا کیسه نایلونی دادند دستم و دستور و ساعت مصرف داروها را گفتند و رفتند.
آن ها که رفتند، صمد گفت: «بچه ها را بیاور که دلم برایشان لک زده.»
بچه ها را آوردم و نشاندم کنارش. خدیجه و معصومه اولش غریبی کردند؛ اما آن قدر صمد ناز و نوازششان کرد و پی دلشان بالا رفت و برایشان شکلک درآورد که دوباره یادشان افتاد این مرد لاغر و ضعیف و زرد پدرشان است.
از فردای آن روز، دوست و آشنا و فامیل برای عیادت صمد راهی خانه ما شدند. صمد از این وضع ناراحت بود. می گفت راضی نیستم این بندگان خدا از دهات بلند شوند و برای احوال پرسی من بیایند اینجا. به همین خاطر چند روز بعد گفت: «جمع کن برویم قایش. می ترسم توی راه برای کسی اتفاقی بیفتد. آن وقت خودم را نمی بخشم.» ساک بچه ها را بستم و آماده رفتن شدم. صمد نه می توانست بچه ها را بغل بگیرد، نه می توانست ساکشان را دست بگیرد. حتی نمی توانست رانندگی کند. معصومه را بغل کردم و به خدیجه گفتم خودش تاتی تاتی راه بیاید. ساک ها را هم انداختم روی دوشم و به چه سختی خودمان را رساندیم به ترمینال و سوار مینی بوس شدیم. به رزن که رسیدیم، مجبور شدیم پیاده شویم و دوباره سوار ماشین دیگری بشویم. تا به مینی بوس های قایش برسیم، صد بار ساک ها را روی دوشم جا به جا کردم.
معصومه را زمین گذاشتم و دوباره بغلش کردم، دست خدیجه را گرفتم و التماسش کردم راه بیاید. تمام آرزویم در آن وقت این بود که ماشینی پیدا شود و ما را برساند قایش. توی مینی بوس که نشستیم، نفس راحتی کشیدم. معصومه توی بغلم خوابش برده بود، اما خدیجه بی قراری می کرد. حوصله اش سر رفته بود. هر کاری می کردیم، نمی توانستیم آرامَش کنیم. چند نفر آشنا توی مینی بوس بودند. خدیجه را گرفتند و سرگرمش کردند. آن وقت تازه معصومه از خواب بیدار شده بود و شیر می خواست. همین طور که معصومه را شیر می دادم، از خستگی خوابم برد.
فامیل و دوست و آشنا که خبردار شدند به روستا رفته ایم، برای احوال پرسی و عیادت صمد به خانه حاج آقایم می آمدند. اولین باری بود که توی قایش بودم و نگران رفتن صمد نبودم. صمد یک جا خوابیده بود و دیگر این طرف و آن طرف نمی رفت. هر روز پانسمانش را عوض می کردم. داروهایش را سر ساعت می دادم. کار برعکس شده بود. حالا من دوست داشتم به این خانه و آن خانه بروم، به دوست و آشنا سر بزنم؛ اما بهانه می گرفت و می گفت: «قدم! کجایی بیا بنشین پیشم. بیا با من حرف بزن. حوصله ام سر رفت.»
بعد از چند سالی که از ازدواجمان می گذشت، این اولین باری بود که بدون دغدغه و هراس از دوری و جدایی می نشستیم و با هم حرف می زدیم.
خدیجه با شیرین زبانی؛ خودش را توی دل همه جا کرده بود. حاج آقایم هلاک بچه ها بود. اغلب آن ها را برمی داشت و با خودش می برد این طرف و آن طرف.
خدیجه از بغل شیرین جان تکان نمی خورد. نُقل زبانش «شینا، شینا» بود. شینا هم برای خدیجه جان نداشت.
همین شینا گفتن خدیجه باعث شد همه فامیل به شیرین جان بگویند شینا. حاج آقا مواظب بچه ها بود. من هم اغلب کنار صمد بودم. یک بار صمد گفت: «خیلی وقت بود دلم می خواست این طور بنشینم کنارت و برایت حرف بزنم. قدم! کاشکی این روزها تمام نشود.»
من از خداخواسته ام شد و زود گفتم: «صمد! بیا قید شهر و کار را بزن، دوباره برگردیم قایش.»
بدون اینکه فکر کند، گفت: «نه... نه... اصلاً حرفش را هم نزن. من سرباز امامم. قول داده ام سرباز امام بمانم. امروز کشور به من احتیاج دارد. به جای این حرف ها، دعا کن هر چه زودتر حالم خوب بشود و بروم سر کارم. نمی دانی این روزها چقدر زجر می کشم. من نباید توی رختخواب بخوابم. باید بروم به این مملکت خدمت کنم.»
دکتر به صمد دو ماه استراحت داده بود. اما سر ده روز برگشتیم همدان. تا به خانه رسیدیم، گفت: «من رفتم.»
➖ ندانستن تعداد روزههای فوت شده
✍ کسی که چند روز از ماه رمضان را به خاطر عذری روزه نگرفته و تعداد آنها را نمیداند، چنانچه شروع عذر را نمیداند؛ مثلاً نمیداند بیست و پنجم ماه رمضان به سفر رفته تا روزههای فوت شده شش روز باشد یا بیست و ششم رفته تا پنج روز باشد، میتواند مقدار کمتر را قضا کند، اما در صورتی که زمان شروع عذر را میداند، مثلاً میداند روز پنجم ماه به سفر رفته ولی نمیداند شب دهم برگشته تا پنج روزه فوت شده باشد یا شب یازدهم برگشته تا شش روزه فوت شده باشد، در این صورت احتیاط واجب آن است که مقدار بیشتر را قضا کند.
📚 رساله نماز و روزه، مسأله ۹۱۸
#مهار_تورم
#جمهوری_اسلامی
#رمضان
#بهار_قرآن
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سپاه_مقتدر
#جان_فدا
#کارگروهتخصصیخادمانعصرظهور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
💠قصه من و خدا
تا حالا شده تو زندگی با خدا حرف بزنی؟
چجوری باهاش حرف زدی؟
احساس ناآرامی داری میدونی دلیلش چیه؟
از مشکلات و سختی ها ناامید و خسته شدی؟
بیایید با هم این دوره رو بگذرونیم چله عاشقی با خدا 🥰
ادامه دارد..
از نوکرِ بدت به تو ای بهترین رفیق
اینرا قبولکن بخدا دوست دارمت
#حسینجآن
شبتون حسینی ✨
التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🌹🕊
در التهابِ زمین؛در اضطرابِ زمان؛
یادِ شما چتر امان من است
زیر باران دردها...
السَّلامُعَلَيْڪَيَاوَعْدَاللَّہِالَّذِےضَمِنَہُ...
سلام بر مولاے مهربانے ڪہ
آمدنش و عدهے حتمے خداست و
سلام بر منتظـران و دعا گویان آن
روزگار نورانے و قریب...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✋سلام بر قطب عالم امکان☀️
زلال اشڪ و دعایے #سلام_اربابم
سُـلالــۂ النـجبـایـے #سلام_اربابم
سپیده سَرنَزده روبـروے #ڪرببلا
بہ گریہ گفٺ گدایـے #سلام_اربابم
🕊 #السلامعلیڪ_یاسیدالشهدا
💗 #ســـلام_اربــابــــم
🌱#اللہمعجللولیڪالفرج 🌱
•
رفتم پیش روانپزشک
مشکلاتمو گفتم
انقدر برام غصه خورد😳😳
و به زمین و زمان بدوبیراه گفت😕😕
گفتم دکتر شما خودتو ناراحت نکن خدا کریمه فقط پول ویزیتو برگردونی کمی آروم میشم😅😂😂
به نام خدای یاریگر مظلومین
سلام
امیرالمومنین علی علیه السلام
مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ، إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ
از جمله کفاره هاى گناهان بزرگ، به فرياد بيچاره و مظلوم رسيدن و تسلّى دادن به افراد غمگين است.
نهج البلاغه، حکمت 24
روایات ما معمولا انسانها را به نوع دوستی و محبت و مودت دعوت می کنند و به هر بهانه ای مردم را به رسیدگی به دوستان و اطرافیان فرا می خواند. کمک به بیچاره و مظلوم و آرامش دادن به غمگین حد اقل با چند جمله محبت آمیز بسیار ارزشمند است.
✍مشاور
#مهار_تورم
#جمهوری_اسلامی
#رمضان
#بهار_قرآن
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سپاه_مقتدر
#جان_فدا
#کارگروهتخصصیخادمانعصرظهور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
بسم الله الرحمن الرحیم
«روحیه نقّادی و انتقادگری»(۱)
🔸انسان بايد در هر چيزى كه از ديگران مى شنود نقّاد باشد، يعنى آن را بررسى و تجزيه و تحليل كند.
🔹صرف اينكه يك حرفى در ميان مردم شهرت پيدا مى كند خصوصاً كه با يك بيان زيبا و قشنگ باشد، دليل بر اين نيست كه انسان حتماً بايد آن را بپذيرد و قبول كند.
بويژه در امر دين و آنچه كه مربوط به دين است، انسان بايد نقّاد باشد.
🔸اینکه حضرت پيامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمود: آنچه را از من مى شنويد به قرآن عرضه بداريد، اگر موافق قرآن است بپذيريد و اگر مخالف قرآن است رد کنید، در حقیقت نوعى «توصیه به داشتن روحیه نقّادى» است.
🔹حديثى است كه ائمه ما آن را از حضرت «عيساى مسيح» علیه السلام نقل كرده اند و تقريباً مضمونش اين است:
شما كه علم را فرا مى گيريد، اساس كار اين است كه نقّاد باشيد، يعنى قدرت انتقاد در شما باشد، كوركورانه تسليم نشويد، خواه گوينده صالح باشد و خواه ناصالح.
📚 مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، جلد۲۲ ، صفحه ۵۳۹ با ویرایش جزئی
#مهار_تورم
#جمهوری_اسلامی
#رمضان
#بهار_قرآن
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سپاه_مقتدر
#جان_فدا
#کارگروهتخصصیخادمانعصرظهور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
شکرگزاری.m4a
2.26M
🎙امین اخگر
#مهار_تورم
#جمهوری_اسلامی
#رمضان
#بهار_قرآن
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سپاه_مقتدر
#جان_فدا
#کارگروهتخصصیخادمانعصرظهور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
سید شهیدان اهل قلم:
سید مرتضی آوینی در شهریور ۱۳۲۶ در شهر ری به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطهٔ خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند. در سال ۱۳۳۳ كلاس اول دبستان را در خمین به پایان رساند. دو سال بعد به علت موقعیت شغلی پدر از خمین به زنجان رفتند. از آن جا كه در زنجان مدرسه ای نبود بنابراین پدر وی مدرسه ای را دایر كرد و شهید مرتضی آوینی توانست دوره ابتدایی را در آن مدرسه تمام كند. دبیرستان خود را هم در كرمان در رشته ریاضی پشت سر گذاشت. او خدمت سربازی خود را نیز در نیروی هوایی به پایان رساند و در سال ۱۳۴۴ وارد دانشكده هنرهای زیبا شد. او از کودکی با هنر انس داشت. شعر می سرود، داستان و مقاله می نوشت و نقاشی می کرد.
شهید آوینی تحصیلات دانشگاهی اش را در رشته ای (معماری) به انجام رساند که به طبع هنری وی سازگار بود ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورت های انقلاب به فیلم سازی پرداخت. مجموعه فیلم های مستند تلویزیونی او در مورد جنگ ایران و عراق با نام "روایت فتح" شناخته شده است. به گفته بسیاری از هم دوره هایش از جمله عطاء اله امیدوار آرتیست برجسته كشورمان، مرتصی آوینی دارای نبوغ ویژه ای در فلسفه ادبیات بود. شهید آوینی به نقاشی و شعر نیز گرایش زیادی داشت.
شهید آوینی که در ابتدا خود را «کامران آوینی» معرفی میکرد، به اشعار فروغ فرخزاد، احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث علاقه داشت. به ظاهر خویش میرسید، کراوات میزد و به فلسفه غرب علاقه مند بود. مرتضی آوینی بعدها با اندیشه های امام روح الله خمینی آشنا شد و در سالیان بعد به یک انقلابی تبدیل شد و مسیر زندگی خود را تغییر داد و در سال ۱۳۵۸ وارد جهاد سازندگی شد و بعد از زمان كوتاهی به فیلمسازی روی آورد.
فعالیت های فرهنگی و هنری شهید آوینی
شهید آوینی فیلمسازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه در مورد غائله گنبد (مجموعه شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعه مستند خان گزیده ها) آغاز کرد.
شهید آوینی فعالیت های مطبوعاتی خود را در اواخر سال ۱۳۶۲، هم زمان با مشارکت در جبهه ها و تهیه فیلم های مستند درباره جنگ، با نگارش مقالاتی در ماه نامه اعتصام ارگان انجمن اسلامی آغاز کرد. مرتضی آوینی در زمان جنگ در گروه جهاد فعالیت های فراوانی داشت. او در این دوره به سینما، هنر، فرهنگ واحد جهانی و مواجهه آن با مسائل مختلف فکر می کرد. مجموعه تحقیقات و مباحثات و نوشته های وی در ماهنامه هنری سوره منتشر و بعدها در کتاب آینه جادو که جلد نخست از مجموعه مقالات و نقدهای سینمایی اوست جمع آوری شد.
#مهار_تورم
#جمهوری_اسلامی
#رمضان
#بهار_قرآن
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سپاه_مقتدر
#جان_فدا
#کارگروهتخصصیخادمانعصرظهور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معنای واقعی زندگی
از زبان آقاسید مرتضی
۲۰ فروردین سالروز شهادت شهید آوینی
و روز هنر انقلاب اسلامی 💚
#مهار_تورم
#جمهوری_اسلامی
#رمضان
#بهار_قرآن
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سپاه_مقتدر
#جان_فدا
#کارگروهتخصصیخادمانعصرظهور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
خدایا.....
مارومی رسونی؟؟
🔷 وقتی شهید آوینی سوار بر تاکسی شده و در میانه راه متوجه می شود که هیچ پولی به همراه خود ندارد!
🔸خاطری ای که با دل نوشته ایشان تلنگری معنی شده است برای بیداری ما از غفلت!
🌹۲۰ فروردین سالروز شهادت شهید سیدمرتضی آوینی گرامیباد
#روحمان_با_یادشان_شاد
#مهار_تورم
#جمهوری_اسلامی
#رمضان
#بهار_قرآن
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سپاه_مقتدر
#جان_فدا
#کارگروهتخصصیخادمانعصرظهور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم: لحظاتی از حضور مقام معظم رهبری در تشییع پیکر مطهر شهید مرتضی آوینی
مقام معظم رهبری:
آن روز که ما از این آقایان خواهش میکردیم و من اصرار میکردم که این روایت فتح ادامه پیدا کند، درست نمیدانستم چگونه ادامه پیدا کند. بعد که برنامهها اجرا شد، دیدیم همین است. یعنی زنده کردن ارزشهای دفاع مقدس در خاطرها. آن خاطرهها را یکی یکی از زبانها بیرون کشیدن و آنها را به تصویر کشیدن و آن فضای جنگ را بازآفرینی کردن. این کاری بود که ایشان داشت میکرد و هرچه هم پیش میرفت، بهتر میشد. یعنی پختهتر میشد. چون کار نشدهای بود. غیر از این بود که بروند در میدان جنگ و با رزمنده حرف بزنند. آن کار خیلی آسانتر بود. این کار هنریتر و دشوارتر و محتاج تلاش فکری و هنری بیشتری بود. اول ایشان شروع کرد و بعد کمکم بهتر و پختهتر شد.(دیدار با خانواده شهید آوینی، 1372.2.2)
#مهار_تورم
#جمهوری_اسلامی
#رمضان
#بهار_قرآن
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سپاه_مقتدر
#جان_فدا
#کارگروهتخصصیخادمانعصرظهور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 لبیک یا حسین، سید مرتضی آوینی امروز ۲۰ فروردین به لقا الله می پیوندد.
♦️ماجرای عکس معروف و ماندگار شهید آوینی در قتلگاه شهیدان فکه (عکس پروفایل کانال) چه بود؟ چه شد که سید مرتضی آوینی که سال ها همه شهدا را به تصویر کشیده و خود از دوربین فراری بود، در آخرین لحظات عمرش حاضر شد از او عکس انفرادی بگیرند؟
🔸او در آخرین عکس زندگی خود به عکاس چه گفت؟ سرگذشت آن عکس چه شد؟
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
سید شهیدان اهل قلم: سید مرتضی آوینی در شهریور ۱۳۲۶ در شهر ری به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطهٔ
سید شهیدان اهل قلم
قسمت دوم:
اواخر سال ۱۳۷۰ مؤسسه فرهنگی روایت فتح به دستور آیت الله خامنه ای تاسیس شد تا به کار فیلمسازی مستند و سینمایی درباره دفاع مقدس بپردازد و تهیه مجموعه روایت فتح را که پس از پذیرش قطعنامه رها شده بود، ادامه دهد. شهید آوینی و بقیه گروه، سفر به منطقه های جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی کمتر از یک سال، کار تهیه شش برنامه از مجموعه ده قسمتی «شهری در آسمان» را به پایان رساندند و مقدمات تهیه مجموعه های دیگری در مورد آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه را تدارک دیدند. هرچند مقارن با همین زمان، فعالیت های مطبوعاتی او نیز ادامه داشت.
شهری در آسمان که به واقعه محاصره، سقوط و بازپس گیری خرمشهر می پرداخت، در ماه های آخر سال ۱۳۷۱ از تلویزیون پخش شد، ولی برنامه شهید آوینی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعه های دیگر با شهادتش در فکه ناتمام ماند.
سخنان شهید آوینی درباره دوران جوانی اش
شهید آوینی گفت: خیال نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشن فکری، ناآشنا هستم. خیر. من از یک «راه طی شده» با شما حرف می زنم. من هم سال های سال در یکی از دانشکده های هنری تحصیل کرده ام. به شب های شعر و گالری های نقاشی رفته ام. موسیقی کلاسیک گوش داده ام، ساعت ها از وقتم را به مباحثات بی فایده درباره چیزهایی که نمی دانستم گذرانده ام.
سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ دوران اوج فعالیت مطبوعاتی شهید آوینی است
شهید آوینی نیز گفت: من هم سال ها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته ام، ریش پروفسوری و سبیل نیچه ای گذاشته ام و کتاب «انسان موجود تک ساحتی» هربرت مارکوزه را (بی آنکه آن زمان خوانده باشمش) طوری دست گرفته ام که سایرین جلد آنرا ببینند و پیش خودشان بگویند: عجب! فلانی چه کتاب هایی می خواند، مشخص است که خیلی می فهمد... ولی بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچار شده ام رو دربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقا بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمی شود و حتی از این فراتر دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمی آید. باید در جستجوی حقیقت بود و این متاعی است که هر کس به راستی طالبش باشد، آنرا در نزد خویش نیز خواهد یافت... و اکنون از یک راه طی شده با شما حرف می زنم.
سید مرتضی آوینی، بیستم فروردین ۱۳۷۲ در منطقه فکه و در حال ساخت مجموعه مستند و تلویزیونی «روایت فتح»، بر اثر برخورد با مین های باقی مانده از زمان جنگ به شهادت رسید. پیکر شهید آوینی ۲۲ فروردین با حضور مقام معظم رهبری و هنرمندان و نویسندگان تشییع و در گلزار شهدای بهشت زهرا (سلام الله علیها) به خاک سپرده شد.
روحش شاد
🔷 شهید آوینی: «صبح شد و بانگ الرحیل برخاست و قافله عشق عازم سفر تاریخ شد. خدایا! چگونه ممکن است تو این باب رحمت خاص را تنها بر آنان گشوده باشی که در شب هشتم ذیالحجه سال شصتم هجری مخاطب امام بودهاند و دیگران را از این دعوت محروم خواسته باشی؟ آنان را میگویم که عرصه حیاتشان عصری دیگر از تاریخ کره ارض است. هیهات ما ذلکالظن بک؛ ما را از فضل تو گمان دیگری است. پس چه جای تردید؟ راهی که آن قافله عشق پای در آن نهاد، راه تاریخ است و آن بانگ الرحیل هر صبح در همه جا بر میخیزد. اگر نه، این راحلان قافله عشق، بعد از هزار و سیصد و اندی سال به کدام دعوت است که لبیک گفتهاند؟»
♦️تا لحظاتی دیگر سید مرتضی آوینی با رمز «لبیک یا حسین» به کاروان عاشورا می پیوندد. کی نوبت ما شود...
15.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 تا لحظاتی دیگر پیکر حنجره شهیدان تاریخ اسلام سید مرتضی آوینی غریبانه بر رمل های فکه خواهد افتاد.
🔸بهترین روایت از حضور سید در فکه و لحظات شهادت ایشان از زبان دوستان وی به همراه فیلم لحظه شهادت او و...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 این صحنه اگر خود بهشت نیست پس چیست؟ نمی خواهید بهشت را ببینید؟
♦️سید به سوی قتلگاه روانه شد. «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران، کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران...
🔸صحنه ای غیرقابل توصیف از اولین حضور دوستان سید در قتلگاه فکه و پیدا شدن قطعه ای از کفش او و اشک های شاگردانش به سبب یتیم شدن خود...
🔸به امید رجعتت با امام عشق نفس می کشیم ای سید شهیدان اهل قلم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 اولین پیام شهید آوینی بعد از شهادت از بهشت برای ما دنیایی های وامانده از قافله عشق...