eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
5.6هزار ویدیو
169 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد ناشناس: https://gkite.ir/es/nashenas1401 @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌷 اگر غیبتِ کسی را پیش او می کردید، سریع مچت را همان جا می گرفت؛ صدا میزد می گفت: بیا با شما کار دارند! می گفتیم: نمی خواهد بهش بگویی، درست نیست! می گفت: اگر است پس چرا انجام می دهی؟! اگر نه، باید اینقدر شجاعت داشته باشی که حرفت را جلوی خودش بگویی، نه پشت سرش!
♡•• در دلِ سنگ‌ترين جاے زمين نبضِ يڪ رويـِـــــــش باش... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
اَلا بِذِكرِ الله تَطمئنُّ القُلوبُ ❤: 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 💚 توسل امروز دوشنبه 💚 🌹 یا اَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الْمُجْتَبى یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹 🌹 یا اَبا عَبْدِاللهِ یا حُسَیْنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الشَّهیدُ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹 🌺التماس دعای فرج🌺 🍃 🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃
دل من مثل ك‍‍بوتر پر زد رف‍‍‍ت و بر شانه‌ی گلدسته نشست اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى به_وقت_سلام✋🏻 قـرار_عـاشـقـے♥️ ═✧❁🕌 یا امام رضا(ع) 🕌❁✧═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ائتلافی که برای تجزیه ایران تشکیل شده بود، خودش تجزیه شد. این ائتلاف این آیه شریفه را یادآوری می کند که در آن خداوند متعال باطل را همچون، کف پُف کرده بر روی سیلاب و مذاب مثال می زند بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَّابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺁﺑﻲ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺩﺭّﻩ ﻭ ﺭﻭﺩﻱ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﻨﺠﺎﻳﺶ ﻭ ﻭﺳﻌﺘﺶ [ ﺳﻴﻠﺎﺑﻲ ] ﺟﺎﺭﻱ ﺷﺪ ، ﺳﭙﺲ ﺳﻴﻠﺎﺏ ، ﻛﻔﻲ ﭘُﻒ ﻛﺮﺩﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﻱ ﺧﻮﺩ ﺣﻤﻞ ﻛﺮﺩ ، ﻭ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﻓﻠﺰﺍﺗﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺯﻳﻨﺖ ﻭ ﺯﻳﻮﺭ ﻳﺎ ﻛﺎﻟﺎ ﻭ ﻣﺘﺎﻉ ، ﺁﺗﺶ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻣﻰ ﺍﻓﺮﻭﺯﻧﺪ ، ﻛﻔﻲ ﭘُﻒ ﻛﺮﺩﻩ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﻴﻠﺎﺏ ﺑﺮ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ ; ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﺣﻖ ﻭ ﺑﺎﻃﻞ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﺤﺴﻮﺱ ] ﻣَﺜَﻞ ﻣﻰ ﺯﻧﺪ . ﺍﻣﺎ ﺁﻥ ﻛﻒِ [ ﺭﻭﻱ ﺳﻴﻞ ﻭ ﺭﻭﻱ ﻓﻠﺰ ﮔﺪﺍﺧﺘﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻛﻨﺎﺭﻱ ﺭﻓﺘﻪ ] ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻲ ﻣﺘﻠﺎﺷﻲ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻰ ﺭﻭﺩ ، ﻭ ﺍﻣﺎ ﺁﻧﭽﻪ [ ﭼﻮﻥ ﺁﺏ ﻭ ﻓﻠﺰ ﺧﺎﻟﺺ ] ﺑﻪ ﻣﺮﺩم ﺳﻮﺩ ﻣﻰ ﺭﺳﺎﻧﺪ ، ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﺪ . ﺧﺪﺍ ﻣَﺜَﻞ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ [ ﺗﺎ ﻣﺮﺩم ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﺎﻃﻞ ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ . ](١٧) 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⤴️ شرح در کلیپ * تهران این همه چادری داره ... اونایی که متوجه شدن یه «صلوات» بفرستن «اللهمّ صلّی علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم» 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
⁉️چرا باید را هرچه سریعتر از اقتصادمان حذف کنیم؟ (۲) 🇺🇸چون دلار آمریکا پر استفاده ترین ارز مبادله‌ای برای تجارت های بین المللی‌ست و همین موضوع باعث شده که دلار ، تبدیل به یک اسلحه‌ی اقتصادی به سود آمریکا برای تحریم کردن دیگر کشورها گردد! 🇺🇸در توضیح این مسئله باید گفت از طرفی تجارت‌ هایی که با دلار انجام می‌پذیرد به سادگی برای دولت آمریکا قابل رهگیری است و از طرف دیگر افرادی که میخواهند با دلار تجارت کنند باید قوانین داد و ستد و تحریمی آمریکا را رعایت کنند و با کشورهایی که مورد تحریم آمریکا هستند تجارت نکنند و در صورت عدم رعایت ، شخص یا شرکت یا کشور خاطی خودش مورد تحریم آمریکا قرار می‌گیرد! 🇺🇸پس میتوان گفت : دلاری بودن اقتصاد یعنی اجازه دادن به آمریکا برای رهگیری تجارت های مالی و شناسایی شدن راه‌های دور زدن تحریم و در نتیجه تشدید تحریم ها! ✍میلاد خورسندی
📻 ، تنها، جعبه كوچك فرنگی نيست؛ راديو می تواند جبهه بزرگِ فرهنگی ميهنی باشد. چهارم ارديبهشت‌ماه، سالروز آغاز به كار راديو در ميهن اسلامی‌مان، ايران، بر شما خجسته و مبارك باد. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
هک همزمان ۲ هواپیمای دشمن در مرز هوایی ایران ▪️اختصاصی تسنیم مدیرعامل شرکت صنایع الکترونیک ایران: 🔹امروز به جرأت می‌گویم سامانه‌های کشف و اقدام متقابل علیه باندهای فرکانسی که سامانه‌های جنگال روز دنیا در آنها کار می‌کند را در اختیار داریم. 🔹ما برای حفاظت از  فضای کشور و مرز هوایی کشور سال‌هاست که درگیر جنگ الکترونیک هستیم و توان ما را هر مهاجمی که تا امروز محک‌زده متوجه شده است. 🔹چند وقت پیش یک هواپیمای دشمن در مرزهای FIR (مرز هوایی) ما حرکت و شروع به انتشار امواج برای جمع آوری اطلاعات کرد، ما این هواپیما را مختل کردیم اما خلبان دشمن فکر کرد که سیستمش دچار اشکال شده است با پایگاه تماس گرفت که سیستم من اشکال پیدا کرده و بر می‌گردم. 🔹فردای آن روز دو هواپیمای دیگر دشمن پرواز کردند و بال به بال هم شروع به پایش کردند، این دفعه هر دو را مختل کردیم. به محض اینکه ما شروع به اختلال کردیم، این دو هواپیما متوجه شدند که سامانه‌های زمینی ما در حال اخلال آنها هستند لذا به پایگاه‌شان اعلام کردند که اینجا جمر فعالیت می‌کند و ما دیگر نمی‌توانیم کار کنیم. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
شکست«پنجه عقاب»در صحرای طبس/ غرور آمریکایی زیر شن‌های کویر دفن شد 5 اردیبهشت ۵۹ آمریکایی‌ها برای حمله نظامی به ایران عملیاتی به نام «پنچه عقاب» تدارک دیده بودند اما هیمنه و ابهت پوشالی آنان زیر شن های طبس دفن شد. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ تصاویری از جنایات انگلیس علیه مردم ایران در عصر قاجار 🔻 ایران در طی سالهای ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸ ه. ش دچار قحطی بزرگ شد و میلیون ها ایرانی بر اساس سیاست استعماری انگلیسی ها و همراهی خائنین داخلی به علت در گذشتند و به قول برخی نویسندگان، اکثر مردم ایران مجبور به علف خوری و حتی خوردن اجساد مردگان شدند. 📌برای کسب اطلاعات بیشتر به کتاب قحطی بزرگ نوشته محمدقلی مجد رجوع گردد.
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
#دختر_شینا قسمت چهل و پنجم اما ته دلم قند آب می شد. گفت: «ببین چی برایتان خریده ام. خدا کند خوشت ب
قسمت چهل و ششم تمام دلخوشی ام این بود که، هست و سالم است. این برایم کافی بود. حالا جنگ به شهرها کشیده شده بود. گاهی در یک روز چند بار وضعیت قرمز می شد. هواپیماهای عراقی توی آسمان شهر پیدایشان می شد و مناطق مسکونی را بمباران می کردند. با این همه، زندگی ما ادامه داشت و همین طور دو سال از جنگ گذشته بود. سال 1361 برای بار سوم حامله شدم. نگران بودم. فکر می کردم با این شرایط چطور می توانم بچه دیگری به دنیا بیاورم و بزرگش کنم. من ناراحت بودم و صمد خوشحال. از هر فرصت کوچکی استفاده می کرد تا به همدان بیاید و به ما سر بزند. خیلی پی دلم بالا می رفت. سفارشم را به همه فامیل کرده بود. می گفت: «وقتی نیستم، هوای قدم را داشته باشید.» وقتی برمی گشت، می گفت: «قدم! تو با من چه کرده ای. لحظه ای از فکرم بیرون نمی آیی. هر لحظه با منی.» اما با این همه، هم خودش می دانست و هم من که جنگ را به من ترجیح می داد. وقتی همدان بمباران می شد، همه به خاطر ما به تب و تاب می افتادند. برادرهایش می آمدند و مرا ماه به ماه می بردند قایش. گاهی هم می آمدند با زن و بچه هایشان چند روزی پیش ما می ماندند. آب ها که از آسیاب می افتاد، می رفتند. وجود بچه سوم امید زندگی را در صمد بیشتر کرده بود. به فکر خرید خانه افتاد. با هزار قرض و قوله برای خانه، ثبت نام کرد. یک روز دیدم شاد و خوشحال آمد و گفت: «دیگر خیالم از طرف تو و بچه ها راحت شد. برایتان خانه خریدم. دیگر از مستأجری راحت می شوید. تابستان می رویم خانه خودمان.» نُه ماهه بودم. صمد ده روزی آمد و پیشم ماند. اما انگار بچه نمی خواست به دنیا بیاید. پیش دکتر رفتیم و دکتر گفت حداقل تا یک هفته دیگر بچه به دنیا نمی آید. صمد ما را به قایش برد. گفت: «می روم سری به منطقه می زنم و سه چهارروزه برمی گردم.» همین که صمد از ما خداحافظی کرد و سوار ماشین شد و رفت، درد به سراغم آمد. نمی خواستم باور کنم. صمد قول داده بود این بار، موقع به دنیا آمدن بچه کنارم باشد. پس باید تحمل می کردم. باید صبر می کردم تا برگردد. اما بچه این حرف ها سرش نمی شد. عجله داشت زودتر به دنیا بیاید. از درد به خودم می پیچیدم؛ ولی چیزی نمی گفتم. شینا زود فهمید، گفت: «الان می فرستم دنبال قابله.» گفتم: «نه، حالا زود است.» اخمی کرد و گفت: «اگر من ندانم کِی وقتش است، به چه دردی می خورم؟!» رفت و رختخوابی برایم انداخت. دیگی پر از آب کرد و روی پریموس گوشه حیاط گذاشت. بعد آمد و نشست وسط اتاق و شروع کرد به بریدن تکه پارچه های سفید. تعریف می کرد و زیر چشمی به من نگاه می کرد، خدیجه و معصومه گوشه اتاق بازی می کردند. قربان صدقه من و بچه هایم می رفت. دقیقه به دقیقه بلند می شد، می آمد دست روی پیشانی ام می گذاشت. سرم را می بوسید. جوشانده های جورواجور به خوردم می داد. یک دفعه حالم بد شد. دیگر نتوانستم تحمل کنم. از درد فریادی کشیدم. شینا تکه پارچه های بریده شده را گذاشت روی زمین و دوید دنبال خواهرها و زن برادرهایم. کمی بعد، خانه پر شد از کسانی که برای کمک آمده بودند. قابله دیر آمد. شینا دورم می چرخید. جوشانده توی گلویم می ریخت و می گفت: «نترس اگر قابله نیاید، خودم بچه ات را می گیرم. بعدازظهر بود که قابله آمد و نیم ساعت بعد هم بچه به دنیا آمد.» شینا با شادی بچه را بغل کرد و گفت: «قدم جان! پسر است. مبارکت باشد. ببین چه پسر تپل مپل و سفیدی است. چقدر ناز است.» بعد هم کسی را فرستاد دنبال مادرشوهرم تا مژدگانی بگیرد. صدای گریه بچه که بلند شد، نفس راحتی کشیدم. خانه شلوغ بود اما بی حسی و خواب آلودگی خوشی سراغم آمده بود که هیچ سر و صدایی را نمی شنیدم. فردا صبح، حاج آقایم رفت تا هر طور شده صمد را پیدا کند. عصر بود که برگشت بدون صمد. یکی از هم رزم هایش را دیده بود و سفارش کرده بود هر طور شده صمد را پیدا کنند و خبر را به او بدهند. از همان لحظه چشم انتظار آمدنش شدم. فکر می کردم هر طور شده تا فردا خودش را می رساند.
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
لذا همه ی مراجع فرمودند: وقتی مرتبه ها و مرحله های پایین تر، اَخَفٌ درجه مقصود رو حاصل میکنه حرام اس
🔰بخش دوم احکام کاربردی امر به معروف و نهی از منکر رو خیلی فشرده خدمت شما عرض می کنم. امر به معروف و نهی از منکر همونطور که گفتیم چهار شرط وجوب داشت و سه مرحله اما یه چیزایی هست که شرط وجوب امر به معروف نیست ولی بعضی از مردم گمان می کنند که اون ها هم شرط وجوب امر به معروف و نهی از منکره🤔 🔹سن و ساله بعضیا میگن آقا ما سنمون کمتر از این آدم گناهکاره⁉️ من دهنم بوی شیر میده⁉️ من به بابابزرگم تذکر بدم⁉️ من به رئیسم تذکر بدم⁉️ این دکترا داره، من پنجم دبستانم مثلاً، من فهمم ،سوادم سنم کمه⁉️ هیچ مرجع تقلید بزرگواری سن و سال رو جزء چهار شرط وجوب امر به معروف مطرح نفرموده بود❌⚠️
ذلت های پهلوی 🔻قسمت هفدهم 🔸حرف گوش کن مطیع در برابر آمریکا کِنِدی رئیس جمهور آمریکا دکتر امینی را به عنوان نخست وزیر تقریبا به شاهنشاه تحمیل کرد. 📚کتاب یادداشت های علم، ج۱، ص۳۴۴ 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
ذلت های پهلوی 🔻قسمت هجدهم 🔸زورگویی عراق به ایران(قابل توجه آنهایی که می گویند عراق در زمان شاه حتی جرات مقابله با ایران را هم نداشت) گفت در عراق می خواست کودتا بشود ولی حکومت آن را کشف کرد و بلافاصله دست به اعدام مسببین زده است تا حالا ۹نفر را اعدام کرده‌اند بعلاوه به سفیر ما در بغداد اخطار کرده‌اند چون با کودتاچیان ارتباط داشته باید ۲۴ ساعته بغداد را ترک کند. 📚کتاب یادداشت های علم، ج۱، ص۳۶۲ 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
💠 فراموش کردن پرداخت فطریه 💬 سؤال: فراموش كردم که زكات فطره را بپردازم، در حال حاضر چه وظیفه ای دارم؟ ✅ جواب: بنابر احتیاط واجب است که زکات فطره را با قصد قربت و بدون نيّت ادا يا قضا، از اموال تان جدا كرده و بپردازید. 📚 منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
📗📗 کتاب "قرارگاه محمود" به قلم خانم مهدیه دانایی ، روایتی داستانی از زندگی شهید محمود نریمانی است. شهید محمود نریمانی از دانشجویان شاخص استان البرز بود که در جریان حملات تکفیری داعش بارها به سوریه اعزام شده بود و در نهایت در مرداد ماه سال ۹۵ به فیض شهادت نائل آمد. داشته ها و باورهای ایمانی شهید نریمانی مهمترین شاخصه این کتاب داستانی است که با توجه به زمان بندی معین شده یکساله و در جریان مصاحبه های مختلف از خانواده و همرزمان این شهید والامقام نگارش شده است. شهید محمود نریمانی در یکی از روزهای سرد دی ماه سال ۱۳۶۶ در روستای دروان کرج به دنیا آمد. پس از اخذ دیپلم به دانشگاه امام حسین سپاه راه یافت و دوره های نظامی را پشت سر گذاشت ، همچنین وی در رشته مهندسی کامیپوتر دانشگاه علمی کاربردی مشغول تحصیل بود . شهید نریمانی به صورت داوطلبانه ۴ نوبت برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به سوریه رفت در حالی که خانواده و نزدیکانش فقط از دو نوبت پایانی اطلاع داشتند ، سرانجام در روز دهم مرداد ماه سال ۹۵ در جریان خنثًی سازی بمب های خوشه ای در منطقه حماء سوریه به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای کرج آرمید. از شهید نریمانی یک فرزند به نام محمدهادی به یادگار مانده است.
Part01_قرارگاه محمود.mp3
16.27M
📗کتاب صوتی فصل 1⃣ "پای ارادت به امام هادی علیه السلام"
🌙 🌹خدایا پروردگارا تو خود می‌‌دانی که ما چقدر مشتاق شهادتیم و تو نیز می‌‌دانی که هدفمان شهادت نیست بلکه پیروزی در راه توست اگر توانستیم می‌‌کشیم و اگر نتوانستیم کشته می‌‌شویم 🌹و تو ای امام از ما راضی باش که برای احیای دین و دفاع از میهن اسلامی تمامی اعضا و دل و جانمان را هدیه می‌‌دهیم تا اسلام و قوانین حیات‌‌بخش آن در سراسر جوامع گسترش یابد. 🌷 🕊🥀 🌷 محل تولد: کردکوی 🌷 محل شهادت: جزیره مجنون ✨ 💫
زِ شاخ گلْ ، معطر جمکران است . کَز آن گل، روح پرور ، جمکران است ... نه تنها جان انسان‌ها ، در اینجاست ... که قلب عالَمی ، در جمکران است ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ⛔️ خاطره‌ای از علامه امینی ❌ علامه امینی می‌گوید: عده‌ای از تجار نیکوکار و اهل ایمان در تهران بودند و گاهی اعمال خیر و نیک انجام می‌دادند. یکی از آن ها قطعه زمینی در یکی از مناطق مهم و حساس تهران داشت و می‌خواست که در آنجا مسجدی بنا کرده و در اطرافش مغازه‌‌های تجاری برای مسجد بسازد. یکی از رفقای دنیادوست، او را وسوسه کرد و به او گفت: تو در این محل سینمایی بساز و در اطراف آن مغازه‌های تجاری درست کن و درآمد آن را در خیرات مصرف نما. حب مال از یک طرف و وسوسه شیطانی از طرف دیگر، او را به ساخت سینما وادار کرد. سال‌ها گذشت، او از دنیا رفت و اموال زیادی برای ورثه‌اش به ‌جای ماند که از جمله همان سینما بود. در یکی از روزها یکی از رفقای قدیمی این مرد تاجر، بازماندگان او را به خانه خود دعوت کرد. بعد از صرف غذا، میزبان به ورثه آن میّت گفت: آیا می‌دانید به چه خاطر شما را دعوت کرده‌ام؟ جواب دادند: به خاطر مهربانی ‌های پدر ما از ما پذیرایی می‌کنی. میزبان دوباره پرسید؟. آیا پدرتان در حق شما کوتاهی کرده است؟. گفتند: نه. ما همیشه ایشان را به خیر و نیکی یاد می‌کنیم و بر او رحمت می‌ فرستیم. سپس میزبان شمّه‌ای از حقوق والدین بر گردن فرزند را برای ورثه بازگو کرد. به‌ ویژه آنکه به آنان یادآور شد، بعد از وفات پدرتان نیاز او به شما چندین برابر شده؛ در ادامه گفت: من پدر شما را چند شب قبل در شدیدترین عذاب در خواب دیدم. این عذاب وی به خاطر احداث سینما بود. او می‌گفت: هر وقت که فیلمی فسادانگیز در آنجا نشان می‌دهند و عده‌ای را به ‌سوی گناه و انحراف می‌کشانند، ملائکه مرا به خاطر آن عذاب می‌کنند. او از شما عاجزانه می‌خواست که این ساختمان را ویران کرده و او را از عذاب نجات دهید. بازماندگان آن تاجر بعد از شنیدن خواسته پدرشان سکوت کرده و با تعجب و ناراحتی به همدیگر نگاه کردند و مهلت خواستند تا تصمیم بگیرند. هفته‌ها گذشت و خبری نشد! این مرد دوباره از آنان دعوت کرد و بعد از پذیرایی مفصّلی از نتیجه تصمیمشان سؤال کرد. بزرگ ورثه پاسخ داد: آیا پدر ما این سینما را احداث نکرده است؟. میزبان پاسخ داد: چرا؛ ولی الآن شدیداً پشیمان است، به خاطر آن عذاب می‌کشد و از شما می‌خواهد او را از عذاب الهی نجات دهید. بزرگ ورثه گفت: او غلط کرده و باید جزای خطای خودش را متحمل شود!! ما نمی‌توانیم این ساختمان را ویران کنیم. ❌ مرد میزبان از جواب آنان تعجب کرد و در بهت و حیرت فرو رفت و به بدبختی و بیچارگی رفیق تاجرش تأسف خورد که چه طور بعد از اعمال خیری که انجام داده، با کار ناشایست و خلاف شرع خود، فرزندان و خود را به هلاکت دچار نموده است. 📚 ربع قرن مع العلامه الامینی، حسین شاکری، صفحه ۵۷ 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺