eitaa logo
صاحب نفس
121 دنبال‌کننده
457 عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
🍃💚﷽💚🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از خُزّانُ العِلم
بچه که بودم فکر می کردم فقط زنبورها نیش می زنند بزرگ که شدم دیدم ، شنیدم ، رفتم ، آمدم و یاد گرفتم آدمها هم نیش می زنند! هر چقدر صمیمی تر و عزیزتر نیششان سمی تر...! کانال خُزّانُ العِلم👇 @Khuzzanaleilm 🇮🇷
هدایت شده از عطرخاص
گام ‌های موفقیت: اولین گام موفقیت، این است که بتوانی موفقیت دیگران را تحمل کنی. دومین گام موفقیت، این است که بتوانی موفقیت دیگران را تحسین کنی. سومین گام موفقیت، این است که بتوانی موفقیت دیگران را تقلید کنی. آخرین گام موفقیت این است که بتوانی به شیوه خودت موفق شوی. ماه را نشانه بگیرید، اگر به هدف نزنید، حتما یکی از ستاره ها را خواهید زد... 📡 @atrekhas 🇮🇷 📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از عطرخاص
📚 پادشاهی قصد کشتن اسيری کرد. اسير در آن حالت نااميدی شاه را دشنام داد. شاه به يکی از وزرای خود گفت: او چه می گويد؟ وزير گفت: به جان شما دعا می کند. شاه اسير را بخشيد. وزير ديگری که در محضر شاه بود و با آن وزير اول مخالفت داشت گفت: ای پادشاه آن اسير به شما دشنام داد. پادشاه گفت: تو راست می گويی اما دروغ آن وزير که جان انسانی را نجات می دهد بهتر از راست توست که باعث مرگ انسانی می شود. «گلستان سعدی» جز راست نباید گفت هر راست نشاید گفت 📡 @atrekhas 🇮🇷 📡 @atrekhas 🇮🇷
📚 یکی از بزرگان می گفت: ما یک گاریچی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می گفتند. یک روز مرا دید و گفت: سلام. ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید!؟ گفتم: بله! گفت: فهمیدم. چون سلام هایت تغییر کرده است! من تعجب کردم، گفتم: یعنی چه!؟ گفت: قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می گرفتی، حالم را می پرسیدی. همه اهل محل همینطور بودند. هرکس خانه اش گازکشی می شود، دیگر سلام علیک او تغییر می کند… از اون لحظه، فهمیدم سی سال سلامم بوی نفت می داد. عوض اینکه بوی انسانیت و اخلاقیات بدهد. سی سال او را با اخلاق خوب تحويل گرفتم. خیال می کردم اخلاقم خوب است. ولی حالا که خانه را گازکشی کردم ناخودآگاه فکر کردم نیازی نیست به او سلام کنم. یادمان باشد، سلام مان بوی نیاز ندهد! 🥰 😘 📡 @saheb_nafas 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطرخاص
📜 پیامبراکرم (ص):🌱 چهار تن است ڪہ عذابشان در روز قیامت، از همگان سخت تر است: ابلیس، فرعون، فرمانرواۍ ستمگر و کسے ڪہ خودڪشے کند ‼️ 📚 ثواب الاعمال،ص 388، ح1 📡 @atrekhas 🇮🇷 📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از عطرخاص
📚 ✍گفت موسی را یکی مرد جوان که بیاموزم زبان جانوران شخصی به نزد حضرت موسی می آید و از او می خواهد که زبان حیوانات را به او بیاموزد. حضرت موسی به او می گوید که اینکار درست نیست و به صلاح نیست که بدانی. ولی شخص اصرار می کند و حضرت موسی از خدا اجازه می گیرد که به او بیاموزد این را. صبح روز بعد آن شخص در خانه نزد حیوانات می رود. غلام او که داشت صبحانه آماده می کرد تکه نانی از دستش زمین می افتد. سگ و خروس به سمت آن نان می دوند و خروس آن را برمی دارد. سگ می گوید انصاف نیست تو می توانی جو و گندم بخوری و من نمی توانم پس نان را به من بده. خروس می گوید فردا اسب صاحبخانه می میرد و تو می توانی از گوشت آن بخوری. صاحبخانه این را می شنود و فورا اسب را می فروشد. فردای آن روز دوباره خروس نان را برمی دارد. سگ می گوید تو ب من دروغ گفتی و اسب فروخته شد. خروس می گوید اشکالی ندارد در عوض امروز خرش می میرد و تو می توانی گوشت خر بخوری. صاحبخانه خر را نیز می برد و می فروشد. روز بعد دوباره سگ می گوید که تو باز دروغ گفتی و من گشنه مانده ام. خروس می گوید اینبار غلام او می میرد و برایمان کلی نان می ریزند. صاحبخانه غلامش را هم فروخت. فردایش سگ می گوید تو دروغ گفتی و خروس می گوید من دروغ نمی گویم چون که همیشه اذان هارا به موقع می گویم و مطمئن باش فردا صاحبخانه می میرد و همه اقوام برای او گوسفند قربانی می کنند و تو به مرادت می رسی. صاحبخانه این را هم شنید و نزد حضرت موسی رفت و از او چاره ای خواست. حضرت گفتند اسب و خر و غلامت بلای جانت بودند و اگر بلاهای جانت را دور نمی کردی نوبت به خودت نمی رسید به خاطر همین می گفتم به ضررت است که زبان حیوانات را بدانی. این را گفت و آن شخص در لحظه ای بعد مرد. حضرت موسی دعایی کرد که خدایا به بزرگی ات این مرد را ببخش و اورا زنده کن. خداوند به حضرت موسی گفت ما او را به خاطر تو بخشیده و زنده اش می کنیم. آدمی را عجز و فقر آمد امان از بلای نفس پر حرص و غمان آن غم آمد ز آرزوهای فضول که بدان خو کرده است آن صید غول آرزوی گل بود گل‌خواره را گلشکر نگوارد آن بیچاره را 📚مثنوی‌معنوی ✍مولانا 📡 @atrekhas 🇮🇷 📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از عطرخاص
📚حکایتی بسیار زیبا و خواندنی ✍طرف شدن با خرجماعت!! در چمنزاری خرها و زنبورها در کنار هم زندگی می کردند. روزی از روزها خری برای خوردن علف به چمنزار می آید و مشغول خوردن می شود. از قضا گل کوچکی را که زنبوری در بین آن مشغول مکیدن شیره بود، می کَنَد و می خورد زنبور بی چاره که خود را بین دندان های خر اسیر و مردنی می بیند، زبان خر را نیش می زند و تا خر دهان باز می کند، او نیز از لای دندان هایش بیرون می پرد. خر که زبانش باد کرده و سرخ شده و درد می کند، عرعر کنان و عربده کشان زنبور را دنبال می کند. زنبور به کندویشان پناه می برد. به صدای عربده خر، ملکه زنبورها از کندو بیرون می آید و حال و قضیه را می پرسد. خر می گوید: « زنبور خاطی شما زبانم را نیش زده است، باید او را بکشم.» ملکه زنبورها به سربازهایش دستور می دهد که زنبور خاطی را گرفته و پیش او بیاورند. سربازها زنبور خاطی را پیش ملکه زنبورها می برند و طفلکی زنبور شرح می دهد که برای نجات جانش از زیر دندان های خر مجبور به نیش زدن زبانش شده است و کارش از روی دشمنی و عمد نبوده است. ملکه زنبورها وقتی حقیقت را می فهمد، از خر عذر خواهی می کند و می گوید: « شما بفرمایید من این زنبور را مجازات می کنم.» خر قبول نمی کند و عربده و عرعرش گوش فلک را کر می کند که: نه خیر این زنبور زبانم را نیش زده است و باید او را بکشم. ملکه زنبورها ناچار حکم اعدام زنبور را صادر می کند. زنبور با آه و زاری می گوید: « قربان من برای دفاع از جان خودم زبان خر را نیش زدم. آیا حکم اعدام برایم عادلانه است؟» ملکه زنبورها با تاسف فراوان می گوید: « می دانم که مرگ حق تو نیست. اما گناه تو این است كه با خر جماعت طرف شدی که زبان نمی فهمد و سزای کسی که با خر طرف شود، همین است». 📡 @atrekhas 🇮🇷 📡 @atrekhas 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا