هدایت شده از عطرخاص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از استیکر1و1
🔹#آیت_الله_حائری_شیرازی🔹
🔸تأثیر تبلیغ🔸
شما طلاب حتماً قضیۀ مرحوم کربلایی کاظم ساروقی خوانده اید. قبر ایشان در قبرستان حاج شیخ، نزدیک حرم مطهر است. مرحوم آیت الله العظمی نجفی جزء #ادله ای که برای عدم تحریف کتاب الله می آورد این است که کربلایی کاظم که به طریق غیر عادی قرآن حفظش شده بود، همین قرآن فعلی را می خواند! آنقدر هم همراه این قضیه، قرائن وجود داشت مبنی بر اینکه این مسأله غیر عادی است، که حدی ندارد.
آیت الله مکارم شیرازی می گوید هر قرآنی به دست کربلایی کاظم می دادیم و می گفتیم فلان آیه، ایشان قرآن را باز می کرد و همان آیه آمده بود! این یعنی یک خبری است دیگر. هر وقت دعوتش می کردند و یک لقمۀ مشتبه ای خورده بود، می گفت که جلویم را پرده گرفت، سیاه شد. بعد می گفت تو که پولت مشتبه بود، چرا کربلایی کاظم را دعوت کردی؟ می رفت جایی و غذا را استفراغ می کرد!
کربلایی کاظم می گوید ماه رمضانی بود و مبلّغی آمد توی روستای ما. گفت: کسی که زکات ندهد، لباسش اشکال دارد. من به بابایم گفتم: «بابا زکات بده»، گفت: «من ندارم بدهم». گفتم: پس زمین سهم من را جدا کن. قبول کرد. سهم من را جدا کرد و من شروع کردم زکاتم را می دادم. بعد این جریان برایم پیش آمد!
ببینید؛ یک طلبه ای می رود تبلیغ می کند که معلوم نیست این طلبه، اصلاً حتی تا کتاب لمعه خوانده بود یا نه؟! یک طلبه رفته آن حرف را زده، او هم گیرنده اش قوی بوده و آن را گرفته. یعنی به این علم، عمل کرد. پس انسان وقتی می رود برای تبلیغ. از یک کلمۀ او ممکن است کربلایی کاظم پیدا بشود! همین برایش بس است! هزار تا مسخره هم که بکنند اشکالی ندارد. این زخم زبان ها، این زحمت ها، این ناراحتی ها، اینها را می دانید که #خدا می بیند. شما وقتی فهمیدید این کار لازم است، باید انجامش داد. گاهی با یک کلام شما، یک نفر کربلایی کاظم پیدا می شود.
استیکر
🚀 @stickernew 🇮🇷
🚀 @stickernew 🇮🇷
هدایت شده از عطرخاص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥هدایت سگی توسط جانیان اسرائیلی بسمت نمازگزار🔥
این سگ تربیت شده برای تیکه پاره کردن هدف تربیت شده، ولی در مقابل پدر و پسر نماز گذار تسلیم شد.
جانیان عبرت نمی گیرند، حتما حیوان را تنبیه خواهند کرد.
مسلمانان دچار افرادی شدند که خوی درندگی آنها از سگ هم بیشتر است.
به جزء کشتن پست فطرت ها راهی برای مسلمانان نمانده.
چون خدا سگ را آرام می کند و او را وادار می کند در کنار نماز گذار احساس امنیت کند و دراز بکشد، ولی جانیان درس عبرت نمی گیرند.
نکته: خدا با عابدین و صابرین خداجوست» م م» ۱۴٠۲/۴/۲۷
کانال #عطرخاص
📡 @atrekhas 🇮🇷
📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از عطرخاص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرائت یک نفس سوره حمد از قاری عزیر
#استادحامدشاکرنژاد
واقعاً دم صبحی اثر عجیبی دارد گوش کنید چقدر زیبا و دلنشین
📡 @atrekhas 🇮🇷
📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از خُزّانُ العِلم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢🔹 سخنان قابل توجه آیت الله جوادی آملی در مورد امر به معروف و نهی از منکر
🔻مساله امر به معروف، غیر از مساله تعلیم و تبلیغ و امثال ذلک است. تعلیم برای این است که ما جاهل را عالم کنیم. تبلیغ برای این است که اگر به او نرسیده، به او برسانیم . تنبیه غافل این است که اگر او غفلتی دارد، متوجه اش کنیم .
🔻اما امر به معروف برای این است که کسی عالماً عامداً دارد گناه می کند. او که جاهل نیست، او که غافل نیست، او که ساهی [سهو کننده] و ناسی [ فراموش کننده] نیست ما آیه و روایت بخوانیم.
هر کدام از این ها باشد، دیگر داخل در مساله امر به معروف و نهی از منکر نیست.
🔻امر به معروف برای جایی است که کسی عالماً عامداً دارد گناه می کند. آن وقت ما دیگر معلم نیستیم؛ ما مرشد نیستیم؛ ما مبشر نیستیم؛ ما منذر نیستیم؛ ما فرمانده ایم؛ امر می کنیم. بر او واجب است که حرف ما را گوش دهد. چون ما داریم امر می کنیم.
🔻اگر ما به کسی گفتیم #عفاف را رعایت بکن، رعایت نکرد، ۲ تا گناه کرد؛ یکی " قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ " را عمل نکرد. یکی فرمان ما یرا اطاعت نکرد.
این که فرمود: " المُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ " ما ولایت داریم نسبت به یکدیگر؛ ولی یکدیگر هستیم. مولّی علیه باید حرف ولی را گوش دهد.
کانال خُزّانُ العِلم👇
@Khuzzanaleilm 🇮🇷
هدایت شده از عطرخاص
#عارفانه
#احمد_علی_نیری
کرامت پس از شهادت (۱)🌹
✅ بوی خوش
شهید احمدعلی نیّری
نوروز سال ۱۳۶۵ از راه رسید. مراسم چهلم احمد آقا نزدیک بود. برای همین به همراه مجید رفتیم برای سفارش سنگ قبر. عصر یکی از روزهای وسط هفته با ماشین راهی بهشت زهرا (علیها سلام) شدیم. سنگ قبر و تابلوی آلومینیومی بالای مزار را تحویل گرفتیم. بعد کمی سیمان و مصالح خریدیم و سریع به قطعهی ۲۴ رفتیم.
کسی در بهشت زهرا (علیها سلام) نبود. نمنم باران هم آغاز شده بود. و من همینطور که مشغول کار بودم خاطراتی که با احمد آقا داشتم را مرور میکردم. «من» پسر عمو و داماد خانوادهی آنها بودم. از زمان کودکی هم با هم بودیم.
کار نصب سنگ قبر انجام شد. برای اینکه تابلوی بالای مزار را نصب کنیم باید کمی از بالای قبر را گود میکردیم تا پایههای تابلو در زمین قرار گیرد. باران شدید شده بود.
#استیکر
🚀 @stickernew 🇮🇷
🚀 @stickernew 🇮🇷
هدایت شده از عطرخاص
کرامت پس از شهادت (۲)🌹
✅ بوی خوش
شهید احمدعلی نیّری
لحظات غروب بود. خاک آنجا هم سُست بود. من روی زمین نشستم و با دست مشغول کندن شدم. گودال عمیقی درست شد. دست من تا کتف توی گودال میرفت و خاکها را به بیرون میریخت. امّا دیدم یک سنگ جلوی کار مرا گرفته.
اینقدر فکرم مشغول بود که فکر نکردم گودال خیلی عمیق شده و ممکن است به محل قبر برسم! دور سنگ را خالی کردم و آن را بیرون کشیدم. در آن لحظات غروب یک دفعه دیدم زیر سنگ خالی شد!
با تعجّب سرم را پایین آوردم. دیدم سنگی که در دست من قرار دارد از سنگهای بالای لحد است و اکنون یک راه به داخل قبر ایجاد شده!
رنگم پریده بود. چرا من دقّت نکردم؟ برای چی اینقدر اینجا را گود کردم؟
#استیکر
🚀 @stickernew 🇮🇷
🚀 @stickernew 🇮🇷
هدایت شده از عطرخاص
کرامت پس از شهادت (۳)🌹
✅ بوی خوش
شهید احمدعلی نیّری
همین که خواستم سنگ را به سر جایش قرار دهم آنچنان بوی خوشی به مشامم خورد که تا امروز هنوز شبیه آن را حس نکردهام! میخواستم همینطور سرم را داخل گودال نگه دارم و این عطر دلنشین را استشمام کنم.
سرم را بالا گرفتم. بیرون گودال هیچ بوی عطری نبود. آن موقع اطراف قبر گل کاری نشده بود. فقط بوی نم باران به مشام میآمد. با خودم گفتم: احمد چهل روز پیش شهید شده. مگر نمیگویند که جنازه بعد از چند روز متعفن میشود؟!
دوباره سرم را داخل قبر کردم. گویی یک شیشه عطر خوشبو را داخل قبر او خالی کردهاند… سنگ را سر جایش قرار دادیم. تابلو را نصب کردیم و مزار احمد آقا را برای مراسم چهلم آماده کردیم. وقتی میخواستیم برگردیم دوباره ایستادم و به قبر او خیره شدم. من اطمینان داشتم که پیکر احمد آقا مانند بقیه اولیاءالله سالم و مطهر مانده است.
#استیکر
🚀 @stickernew 🇮🇷
🚀 @stickernew 🇮🇷
هدایت شده از استیکر1و1
💫 شهید احمدعلی نیّری در سال ۱۳۴۵ و در روستای «آینهورزان» دماوند به دنیا آمد. خانوادهاش در کودکی او به تهران مهاجرت کرده و در محله مولوی ساکن شدند. از همان زمان کودکی پای او به مسجد امینالدوله که آیتالله حقشناس امام جماعتش بود، باز شد.
او یکی ازشاگردان خاص آیتالله حق شناس بود و سیر و سلوک معنوی را از ۱۰ سالگی و در محضر ایشان آغاز کرد. مسیری که در موقع شهادتش در اسفند ۱۳۶۴ و در حالی که تنها ۱۹ سال سن داشت، از او یک عارف واصل ساخته بود
#استیکر
🚀 @stickernew 🇮🇷
🚀 @stickernew 🇮🇷
هدایت شده از استیکر1و1
#عارفانه
#احمد_علی_نیری
🏴🕊🏴🕊
روز مراسم ختم این شهید بود.
خود استاد حق شناس در مراسم حضور می یابند! فراق این جوان برای استاد بسیار سخت بود.
این پیر اهل دل در جلوی درب مسجد سرشان را بالا آوردند و نگاهی به اطرافیان کردند.
بعد با حالتی نالان و افسرده گفتند:آه،آه، آقاجان...دوباره آهی از سر حسرت کشیدند و فرمودند: بروید در این تهران بگردید و ببینید کسی مانند این احمد اقا پیدا می کنید!؟
آن شب بین دو نماز سخنرانی نداشتند، اما از جا بلند شدند و روی صندلی قرار گرفتند.
بعد شروع به صحبت کردند.
موضوع صحبتشان در مورد همین شهید بود .
در اواخر سخنان خود آهی ازسر حسرت در فراق این شهید کشیدند. بعد در عظمت این شهید فرمود:
در این تهران بگردید و ببینید کسی مانند این احمد اقا پیدا می کنید!؟ ((این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم از احمد پرسیدم چه خبر؟
به من فرمود :
تمامی مطالبی که (از برزخ و...)می گویند حق است . از شب اول قبر وسوال و ...اما من را بی حساب و کتاب بردند.))
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
بعد استاد مکثی کرد و فرمود :((رفقا آیت الله العظمی بروجردی حساب و کتاب داشت اما نمی دانم این جوان چه کرده بود.چه کرد تا به این جا رسید.))
آن شب به همراه چند نفر از دوستان و به همراه آیت الله حق شناس به منزل شهید نیری در ضلع شمالی مسجد رفتیم.
حاج اقا وقتی وارد خانه شدند در همان ورودی منزل رو به برادر شهید کردند و با حالتی افسرده خاطره ای نقل کردند و فرمودند:
من یک شب زود تر از ساعت نماز راهی مسجد شدم به محض این که در را باز کردم دیدم یک جوان در حال سجده است اما نه روی زمین بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است!دیدم همین احمد آقا است بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت:تا زنده ام به کسی حرف نزنید.
💚💚💚💚💚💚💚
در سال ۱۳۹۱ ،دفترچه ای که ۲۷ سال پس از شهادت احمد اقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود ،بدست آمد که حاوی نکات عجیب با دست خط خود ایشان بود. گویی او همیشه چشمانش باز بوده! واو بارها به ملاقات مولایش رسیده بود!.در آخرین صفحه نوشته بود که در دوکوهه مشغول وضو گرفتن بودم که مولای خوبان عالم حضرت مهدی (عج) را زیارت کردم...
#استیکر
🚀 @stickernew 🇮🇷
🚀 @stickernew 🇮🇷