#زمینه_ساز_ظهور
🖐سلام دوستان شما را دعوت میکنم به سیر مطالعاتی مهدویت فرهنگ درمورد وقایع پس از ظهور و قبل ظهور
👤ما مطالب سنجاق بالا صفحه کانال برای شما عزیزان قرار دادیم که انشاءالله با مطالعه این مطالب نقشی در ظهور اقا و از وقایع ظهور مطلع باشیم و یک جور سیر مطالعاتی برای دوستان هم باشد .
🙏 امیدوارم که استفاده کنید و برای دیگران هم ارسال کنید و ما هم دعا کنید برای تعجیل فرج اقا امام زمان عج صلوات هدیه کنید .
اللهم صل علی محمد واله محمد 🌹
⚠️ لطفاً نشر دهید
╭─-┅═ঊঈ🔶ঊঈ═┅-─╮
@mahdaviyatfarhang❣
╰─-┅═ঊঈ🔶ঊঈ═┅-─
کانال مهدویت فرهنگ 👇
https://eitaa.com/joinchat/3809411133Cee4877ee87
🔷 آشنایی با خانه امیرالمومنین (ع) و حضرت فاطمه (س) در مدینه
🔺 هنگام هجرت پیامبر (ص) به مدینه ، پس از توقف چند روزه در دهکده « قبا » ، حضرت وارد مدینه شدند و چون با تقاضای مردم برای حضور در محله و قبیله آنان روبرو شدند ،
حضرت فرمودند : راه را برای شتر من باز کنید ، او خود مأمور است ، هر کجا توقف کرد ، همان محل اقامت خواهم کرد ،
شتر در زمینی که متعلق به « سهل » و « سهیل » دو پسر یتیم که از قبیله بنی نجار بودند ، توقف کرد
بدستور پیامبر (ص) زمین از سرپرست آن دو یتیم خریداری شد و مسجد النبی در آن احداث شد
( سیرة النبویه ، ابن هشام ، ج۲ ، ص۱۴۰ ، قرن سوم هجری ، اهل سنت )
🔺 در ضلع شرقی مسجد النبی ، چند خانه قرار داشت که متعلق به « حارثة بن نعمان » بود و پیامبر (ص) با خریداری منزل از او ، خانه خود را در آن قرار دادند
خانه پیامبر (ص) چسبیده به ضلع شرقی مسجد النبی و سمت چپ کسی است که رو به قبله ایستاده است
( الطبقات الکبری ، ابن سعد ، ج۸ ، ص۱۳۲ ، قرن سوم هجری ، اهل سنت )
🔺 سال دوم هجری ، هنگامیکه امیرالمومنین (ع) و حضرت فاطمه (س) ازدواج نمودند ، و خواستند زندگی مشترک خود را شروع کنند ، پیامبر (ص) اظهار تمایل نمودند که دوست دارم منزل دخترم فاطمه (س) نزدیک من باشد ،
سخن پیامبر (ص) به گوش « حارثة بن نعمان » رسید ، او که علاوه بر خانه ای که به پیامبر (ص) داد ، خانه دیگری نیز در ضلع شمالی خانه پیامبر (ص) و چسبیده به آن داشت ، نزد حضرت آمد و عرض کرد :
ای رسول خدا (ص) ، همانا من و همه اموالم تعلق به خدا و رسولش دارد ، پس خانه من را بپذیرید و برای دختر گرامی خود قرار دهید
پیامبر (ص) موافقت نمودند و با خریداری خانه او ، امیرالمومنین (ع) و حضرت فاطمه (س) در این خانه سکونت نمودند که از یک طرف چسبیده به خانه پیامبر (ص) و از طرف دیگر چسبیده به مسجد النبی بود
( الطبقات الکبری ، ابن سعد ، ج۸ ، ص۱۳۳ ، قرن سوم هجری ، اهل سنت )
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
امام هادی علیه السلام: بار خدایا! وعدهای را که به اهل بیت (ع) دادهای تحقّق بخش و زمین خود را با شمشیر قائم آنان پاک گردان
و به وسیله او، حدود تعطیل شده و احکام فرو نهاده و تغییر یافته ات را برپا دار
و به برکت وجود او، دلهای مرده را زنده ساز
و خواستههای پراکنده را یک پارچه گردان
و زنگار ستم را از راه خود بزدای
تا اینکه حقّ، با دست او، در زیباترین چهره اش آشکار شود
و در پرتو نور دولت او، باطل و باطل گرایان نابود شوند
و چیزی از حقّ و حقیقت به واسطه ترس از هیچ انسانی، پوشیده نماند.
متن حدیث:
الإمام الهادی علیه السلام فی زِیارَةِ الإِمامِ المَهدِیِّ علیه السلام: … اللّهُمَّ أنجِز لَهُم وَعدَکَ، وطَهِّر بِسَیفِ قائِمِهِم أرضَکَ، وأقِم بِهِ حُدودَکَ المُعَطَّلَةَ وأحکامَکَ المُهمَلَةَ وَالمُبَدَّلَةَ، وأحیِ بِهِ القُلوبَ المَیتَةَ، وَاجمَع بِهِ الأَهواءَ المُتَفَرِّقَةَ، وَاجلُ بِهِ صَدَأَ الجَورِ عَن طَریقَتِکَ حَتّی یَظهَرَ الحَقُّ عَلی یَدَیهِ فی أحسَنِ صورَتِهِ، ویَهلِکَ الباطِلُ وأهلُهُ بِنورِ دَولَتِهِ، ولا یَستَخفِیَ بِشَیءٍ مِنَ الحَقِّ مَخافَةَ أحَدٍ مِنَ الخَلقِ.
«مصباح الزائر، صفحه ۴۸۰»
#الهی_آمین
#منتظر_مهدی_فاطمه
#بحق_الزینب_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🏴 مصائب حضرت فاطمه علیها السلام
📚 آتش زدن خانه حضرت فاطمه (س)
🔹 « أتی عمر بن الخطاب منزل علی و فیه طلحه و الزبیر و رجال من المهاجرین ، فقال :
والله ، لأحرقن علیکم أو لتخرجن الی البیعه ... »
ترجمه :
عمر بن الخطاب آمد پشت درب خانه علی (ع) درحالیکه طلحه و زبیر و تعدادی از مهاجرین در خانه علی (ع) بودند ، و گفت :
بخدا سوگند ، یا برای بیعت ( با ابوبکر ) از خانه خارج می شوید و یا اینکه خانه را بر سر شما آتش زده و می سوزانم ...
( تاریخ طبری ، ج۳ ، ص۲۰۲ ، الطبری ، قرن سوم ، اهل سنت )
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه
#مادر
هدایت شده از مسیر اتصال به امام عصر...
07_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
12.43M
#آن_سوی_مرگ
🦋 از بالای ساختمان که سقوط کردم جسمم به زمین افتاد و روحم در آسمان معلق ماند.
🔸 کارگران سراسیمه به دور جسدم جمع شدند.
🔸 روحم از آن بالا همه چیز را میدید.
🦋 "آنسوی مرگ"
🎙 #مصطفی_امینی_خواه
#جلسه_هفتم
ادامه دارد...
#امام_زمان
مسیر اتصال به امام عصر💚 ...
https://eitaa.com/masereatesal
▪️حضرت زهرا سلام الله علیها:
أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَكُوا الْحَقَّ عَلَى أَهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِيِّهِ لَمَا اخْتَلَفَ فِي اللَّهِ تَعَالَى اثْنَانِ ...
💬 والله اگر حق (خلافت) را به اهلش واگذار کرده بودند
و از اهلبیت علیهمالسلام پیروی میکردند
دیگر حتی دو نفر در مورد خدا (و دین) با یکدیگر اختلاف نظر پیدا نمیکردند
و این (خوشبختی و سعادت) را نسل به نسل به ارث میبردند تا زمانی که قائم ما قیام کند.
همان کسی که نهمین فرزند از نسل حسین علیهالسلام است.
📚کفایة الاثر، ص۱۹۷.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🖤
👈 مناسب برای استوری در واتساپ و اینستاگرام.
✋نشر دهیم
#به_عشق_مادر
#به_نیت_فرج
#استوری
#حضرت_زهرا_سلام_الله
#داستان
✍️میگویند که دو برادر بودند پس از مرگ پدر یکی جای پدر به زرگری نشسته دیگری تا از وسوسه نفس شیطانی به دور ماند از مردم کناره گرفته و غار نشین گردید. روزی قافلهای از جلو غار گذشته و چون به شهر برادر میرفتند، برادر غارنشین غربالی پر از آب کرده به قافله سالار میدهد تا در شهر به برادرش برساند. منظورش این بود که از ریاضت و دوری از خلایق به این مقام رسیده که غربال سوراخ سوراخ را پر از آب میتواند کرد بی آنکه بریزد.
🐪چون قافله سالار به شهر و بازار محل کسب برادر میرسد و امانتی را میدهد، برادر آن را نخ بسته و از سقف دکان آویزان میکند و در عوض گلوله آتشی از کوره در آورده میان پنبه گذاشته و به قافله سالار میدهد تا آن را در جواب به برادرش بدهد. چون برادر غارنشین برادر کاسب خود را کمتر از خود نمیبیند عزم دیدارش کرده و به شهر و دکان وی میرود. در گوشه دکان چشم به برادر داشت و دید که برادر زرگرش دستبندی از طلا را روی دست زنی امتحان میکند، دیدن این منظره همان و دگرگون شدن حالت نفسانی همان و در همین لحظه آبی که در غربال بود از سوراخ غربال رد شده و از سقف دکان به زمین میریزد.
✨چون زرگر این را میبیند میگوید:
«ای برادر اگر به دکان نشستی و هنگام کسب و کار و دیدن زنان آب از غربالت نریخت زاهد میباشی، وگرنه دور از اجتماع و عدم دسترس همه زاهد هستند!»
#رنگتروخداااایےکن
🤔در چه واقعه ای مرحوم شیخ مفید، به مفید معروف شد؟
در عصر شیخ مفید(ره)، یکی از علمای بزرگ اهل تسنّن، در بغداد مجلس درسی داشت، و به نام «قاضی عبدالجبّار» خوانده میشد، روزی قاضی عبدالجبّار در مجلس درس خود نشسته بود، شاگردانش از سنّی و شیعه حاضر بودند، در آن روز شیخ مفید(ره) نیز به آن مجلس وارد شد و دم در نشست، قاضی تا آن روز شیخ مفید را ندیده بود، ولی وصفش را شنیده بود.
پس از لحظهای، شیخ مفید به قاضی رو کرد و گفت: «آیا اجازه میدهی، در حضور این دانشمندان، سؤالی از شما کنم؟»
قاضی: بپرس
شیخ مفید: این حدیثی که شیعیان روایت میکنند که پیامبرـ صلّی اللّه علیه وآله ـ در صحرای غدیر، درباره علیـ علیه السّلام ـ فرمود:
«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ: هر کس که من مولای اویم، پس علی مولای اوست»
آیا این حدیث صحیح است و یا اینکه شیعه آن را به دروغ ساخته است؟
قاضی: این روایت،صحیح است.
شیخ مفید: منظور از کلمه «مولی» در این روایت چیست؟
قاضی: منظور، آقائی و اولویّت است.
شیخ مفید: اگر چنین است پس طبق فرموده پیامبرـ صلّی اللّه علیه وآله ـ، علیـ علیه السّلام ـ آقائی و اولویّت بر دیگران دارد، بنابراین، این همه اختلاف و دشمنیها بین شیعه و سنّی برای چیست؟
قاضی: ای برادر! این حدیث (غدیر) روایت (و مطلب نقل شده) است، ولی خلافت ابوبکر، «درایت» و امری مسلّم است، و آدم عاقل، به خاطر روایتی، درایت را ترک نمیکند!!
شیخ مفید: شما درباره این حدیث چه میگویید که پیامبرـ صلّی اللّه علیه وآله ـ، در شأن علیـ علیه السّلام ـ فرمود:
«یَا عَلیُّ حَرْبُکَ حَرْبِی وَ سِلْمُکَ سِلمِی»: «ای علی! جنگ تو،جنگ من است، و صلح تو، صلح من است»
قاضی: این حدیث،صحیح است.
شیخ مفید: بنابراین آنانکه جنگ جَمَل را به راه انداختند مانند طلحه و زبیر و عایشه و...و با علی ـ علیه السّلام ـ جنگیدند، طبق حدیث فوق و اعتراف شما به صحّت آن، باید (با شخص رسول خداـ صلّی اللّه علیه وآله ـ جنگیده باشند) و کافر باشند.
قاضی: ای برادر! آنها (طلحه و زبیر و ...) توبه کردند.
شیخ مفید: جنگ جمل، درایت و قطعی است، ولی در اینکه پدید آورندگان جنگ، توبه کردهاند، روایت و شنیدنی است، و به گفته تو نباید درایت را فدای روایت کرد، و مرد عاقل به خاطر روایت، درایت را ترک نمیکند.
قاضی، در پاسخ این سؤال فرومانده، پس از ساعتی درنگ ، سرش را بلند کرد و گفت : «تو کیستی؟»
شیخ مفید: من خادم شما محمّدبن محمّدبن نعمان هستم.
قاضی هماندم برخاست و دست شیخ مفید را گرفت و بر جای خود نشانید و به او گفت: «اَنْتَ الْمُفِیدُ حقّاً»: «تو در حقیقت، مفید (فایده بخش) هستی»
علمای مجلس از رفتار قاضی رنجیده خاطر شدند و همهمه کردند، قاضی به آنها گفت: من در پاسخ این شیخ (مفید)، درمانده شدم، اگر هر یک از شما پاسخی دارد، برخیزد و بیان کند.
هیچ کس برنخواست، به این ترتیب، شیخ مفید،پیروز شد و لقب «مفید» در این مجلس، برای او بر سر زبانهای مردم افتاد.
(مجالس المؤمنین، ج 1، ص 200 و 201 -مجلس پنجم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»