❤ #حق_مادر
❓گفته شد: اى رسول خدا!
حقّ پدر چيست؟ فرمودند: تا وقتى زنده است از او اطاعت شود.
❓ گفته شد: پس حقّ مادر چيست؟
🌸 فرمودند:
هرگز! هرگز! اگر كسى به اندازه ريگ هاى پراكنده بيابان و به عدد قَطرات باران در طول دنيا در خدمت مادر بِايستد، نمى تواند حقّ يك روز را كه مادر، او را در شكمش حمل كرده است، ادا كند.
📚عوالى اللآلى، ج 1، ص 269، ح 77.
💕💚💕💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱
💚یاران #امام_زمان (عجل الله) در عصر حاضر
چهار حلقه از افراد همیشه و در هر عصری در کنار حضرت هستند...
#چهافرادیباامامزمانهستن👆👆
🌻أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج🌻
🔹نشر_صدقه _جاریست🔹
✨همه میروند و نمیدانند با خود چه میبرند.
خُنُک آن که دفتر هستیاش را بگشود و از روزنامه کارهایش آگاه شد و چون هر کسی کشته چند ساله زندگیاش هست، دلمردگان از مرگ هراس دارند و از کشتزار خود بیزارند و زندهدلان از کشت خود سپاسگزارند و به پروردگار خود امیدوار
🔹نشر_صدقه _جاریست🔹
#علامه_حسن_زاده
#اعجازعلمیقران🔬
واقعا عجب موجودیه این عنکبوتِسیاه🙄
چطور دلت میاد شریکه زندگیتو بکشی و بعد نوش جان کنی؟چطور از گلوت پایین میره؟🤨😂
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
#انس_با_قران
✍ امیرالمؤمنین علی علیهالسلام:
🌾 مبادا مرگ درحالی به سراغت آید که تو از پروردگارت در طلب دنیا گریخته باشی
📚 غررالحكم #حدیث۲۳۹۸
سه درس مهم زندگي🍃🌸👌
١. اگر ميخواهي
دروغي نشنوي، اصراري
براي شنيدن حقيقت نداشته باش.
٢. به خاطر داشته باش
هرگاه به قله رسيدي، همزمان
در کنار دره اي عميق ايستاده اى.
٣. هرگز با يک آدم
نادان مجادله نکنيد؛
تماشاگران ممکن است نتوانند
تفاوت بين شما را تشخيص دهند
💕🖤💕🖤
👌 تمامی حاجات را آن شب از امام رضا(علیه السلام) گرفتم
◽سید محمد باقر گلپایگانی:
پدر مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی تعریف میکردند :
◽در زمان رضا شاه به مشهد مشرف شده بودم، به حرم امام رضا(علیه السلام) رفتم به دلیل این که مرد و زن در آن زمان مختلط بود، جلو نرفته و به امام رضا گفتم:
◽آقا! برای این که به گناه مبتلا نشوم، جلو نیامدم تا ضریح را ببوسم!
◽آن روز بعد از نماز، پس از ساعتی مردم را از حرم بیرون کردند اما هیچ کس به من نگفت:
که برو بیرون!
◽من هم جا نمازم را کنار ضریح بردم و به راحتی در کنار ضریح، مشغول زیارت حضرت شدم، آن شب هر چه از امام رضا(علیه السلام) خواستم همه را از ایشان گرفتم.
◽شیفت که عوض شد، خادم امام رضا(علیه السلام) آمد و گفت : شما برای چه این جایید؟ گفتم :
◽کسی به من نگفت برو بیرون ، وی گفت :
لطفاً بروید بیرون و با جمعیت دوباره بازگردید،زیرا اگر بدانند شما در این مدت این جا بودهاید هم من و هم شیفت قبلی را مؤاخذه میکنند.
#حجاب و حصار باطنی علاوه بر ظاهری👌
#کمی_تامل
#داستان
#امام_زمان
✨"دست دردست امام عصرعلیه السلام"
🔰علاّمه حلّی شب جمعه ای به زیارت سیّد الشّهداء (علیه السلام) می رفت.
ایشان تنها بر روی الاغی سوار شده بود و چوب دستی نیز در دستش بود.
در بین راه شخص عربی پیاده به همراه علاّمه راه افتاده و با هم به صحبت مشغول شدند.
وقتی مقداری از راه رفتند علاّمه متوجّه شد که این شخص مرد دانایی است بنابراین در مورد همه مسائل علمی با هم صحبت کردند
و علاّمه بیشتر متوجّه می شد که این مرد صاحب علم و فضیلت بسیاری است.
علاّمه مشکلاتی که برایش در علوم پیش آمده بود را یکی یکی از آن شخص سؤال می کرد و آن شخص همه آنها را جواب می فرمود تااینکه به مسئله ای رسیدند که آن شخص فتوایی داد ولی علاّمه آن فتوا را ردّ کرد و گفت: «حدیثی در مورد فتوای شما نداریم.»
آن مرد گفت: «حدیثی در این مورد شیخ طبرسی در کتاب تهذیب بیان کرده است و شما از اوّل کتاب تهذیب فلان قدر ورق بزنید در فلان صفحه در سطر چندم این حدیث را مشاهده خواهید نمود.»
علاّمه تعجّب کرد که این شخص چه کسی است؟!
آنگاه علاّمه از آن شخص پرسید:
«آیا در زمان غیبت کُبری می توان امام زمان ارواحنافداه را زیارت کرد یا نه؟!»
در این هنگام چوب دستی از دست علاّمه افتاد و آن شخص بزرگوار خم شد و چوب دستی را از روی زمین برداشته و در دست علاّمه گذاشت و به علاّمه فرمود:
«چگونه صاحب الزّمان را نمی توان دید در حالی که دست او در میان دست توست.»😭
پس علاّمه بی اختیار خود را از روی حیوان به پایین انداخت که پای آن حضرت را ببوسد و از هوش رفت.
چون به هوش آمد کسی را ندید، به خانه برگشت و به کتاب تهذیب مراجعه کرد و آن حدیث را در همان صفحه و سطری که حضرت نشان داده بود ملاحظه نمود.»
📚:قصص العلماء
🌻💕✨ نذر فرج ✨💕🌻
✨قرائت دعای الهی عظم البلاء✨
✨هم اکنون همه باهم✨