eitaa logo
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
3.2هزار دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
30.2هزار ویدیو
295 فایل
بسم‌رب‌المہدے‌عج♥️🍃 کپے‌حلال📿🌱 ڪانال‌طراحے‌مون:‌ @badrion تبادل و تبلیغات @majnon_rahbarr
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تسبیحات‌‌حضرت‌‌زهرا سلام‌الله‌علیها 💫 روبدون‌ِ تسبیح‌‌بگید..! با‌بند‌بندهای‌ِ‌انگشت‌‌که‌بگی‌ روز‌قیامت‌‌همینا‌به‌‌حرف‌‌میان‌ شهادت‌میدن‌که‌‌باهاشون‌ذکرگفتی...! 💠 شهیدحمید‌سیاهکالی‌مرادی🌱 🕊🌷
اغلقوا أنه ليس لهذا الجلبي الرقيق صبر على الار قازحفوا تفوتكم آگاه باشید ڪه این پوست نازڪ تن، طاقت آتش دوزخ را ندارد پس به خود رحم ڪنید..! 💠امیرالمومنین♥️ 🌷🕊
الهی! همه تـو را برای نعمت هایت شکـر می‌کنند، اما قشنگ‌ترین نعمتِ مـن خـودت هستی، شکـر که خـدای مـن شدی:) 🤍 🕊
💌 رفع موانعِ فرج ..اِجماعاً صلوات... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم وحشُرنامَعَهُم ولعَن اعدائَهُم ..🌱
چادریه، اهل حجابه، اما صداشو طوری نازک میکنه که یکی بشنوه تو قلبش یه قلقلکی میفته! قرآن میفرماید نکن اینکارو ☝️ 💠 فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ ( احزاب /۳۲ )
9.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸دینداری بدون امربه‌ معروف خیلی‌ آسونه ! ‌ چهارتا دولا راست شدن و یچیزی سر کردن و چهار تا قرآن خوندن که کارسختی نیس🧎‍♂🙁 ‌ امربه معروف برا اینه که خدا ببینه کیا میتونن براش هزینه بدن !؟🤚🏼 🥀
8.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗣آی کسایی که دیدید جوونها دارن توی گناه غـرق میشن ساکــــ😐ـــــت بودید ! خدا کارِتون داره :)🚶‍♂ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سیره 🍃گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای اومد . احمد آهسته رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره اما گوش نداد و رفت ... 🍀مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه... 🌿همه رو به صف کرده بودند و آماده امتحان بودیم اما بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم. نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. ☘️همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد هم یکی از بچّه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد و مثل بقیه نشست و امتحانش را داد ... 🕊🌷
الهی یاد‌ِمَـرا‌ازامام زمانم ♡دور‌نڪن ۱۴صلوات‌هدیه‌به‌صاحب مقدس ‌آقا صاحب الزمان عج ..💗 🌷🕊