eitaa logo
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
3.2هزار دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
29.2هزار ویدیو
290 فایل
بسم‌رب‌المہدے‌عج♥️🍃 کپے‌حلال📿🌱 ڪانال‌طراحے‌مون:‌ @badrion تبادل و تبلیغات @majnon_rahbarr
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت‌الله‌العظمی مظاهری تبیین کردند: 🎬 پادکست | تفکر در صفات خداوند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 🛑 دلیل اصلی غیبت حضرت مهدی (عج) 🎥 آیا به هنگام قرائت زیارت عاشورا، به این مضامین توجه کرده ایم؟ آیا نیت ها و امورات روزمره‌ی زندگیمان را با شخصیت های حادثه کربلا سنجیده ایم؟
💌 اگر مواظب خودت نباشی ...
◾️شهادت امام کاظم(ع) تسلیت باد
panahian-clip-eltemas-doaa.mp3
1.36M
🤲🏻 به چه کسانی باید "التماس دعا" گفت؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 یک توبیخ شیرین! 🔻 ماجرای برخورد زیبای امام کاظم(ع) با بُشر حافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣قدر زنت رو بدون...! قالَ أمیرُالمومنین (ع) : المَرأَةَ رَيحانَةٌ ولَيسَت بِقَهرَمانَةٍ ، فَدارِها عَلى كُلِّ حالٍ ، وأحسِنِ الصُّحبَةَ لَها لِيَصفُوَ عَيشُكَ . امام على (ع) : السلام : زن ، گُل است ، نه پيشكار . پس در همه حال ، با او مدارا كن ، و با وى ، به خوبى همنشينى نما تا زندگى ات باصفا شود . 📙من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 556 . 🎙
✨﷽✨ 🌺️ هفت عبارت نیروبخش که در زمان های سختی باید به خودمون بگیم 1.هیچ چیز دائمی نیست: هر شب سیاهه اما روز بعد، خورشید طلوع میکنه 2.زخم های ما نشانه ی قدرته نه ضعف : خیلی از مردم خیال میکنند تجربه های بد بهشون آسیب میرسونه اما در واقع اون هارو قوی تر میکنه 3.زمانی که بقیه منفی بافی میکنن،من میتونم مثبت باقی بمونم: بعضی وقتا تو زندگی ، مردم تلاش میکنن که شما را پایین بکشن اما شما نباید بهشون گوش بدید 4.عبور از رنج منو دانا تر میکنه: هر تجربه دردناک، درسیِ که شما میتونید اون رو یادبگیرید 5.حتی زمانی که در حال کشمکش هستم رو به جلو حرکت میکنم : کشمکش ها به شما کمک میکنه که تو زندگی پیشرفت کنید تا به شادمانیِ حقیقی دست پیدا کنید 6.ترس هیچ چیز را عوض نمیکند: اگر همیشه روی اتفاقات بدی که میتونه بیوفته تمرکز کنید،هیچوقت به حداکثر توانتون دست پیدا نمیکنید 7.بهترین گزینه ادامه دادنه: زندگی ما رو به زمین میزنه اما ما باید بلند شیم
AUD-20220120-WA0013.mp3
3.09M
خدایا همه‌یِ دلبستگیام، افسردگیام برای اینِ که من ایمان ندارم به مهربونیت
🔵 ارزش ادب 💠 « لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ » 🔹هيچ ميراثى مانند ادب نيست. 📒 ، حکمت ۱۱۳
4_5960668652633073180.mp3
922K
📻🌿 ؛ ــــ ــــــ ــــــــ یاد بگیریم قبل از اینکه بگیم آ خدا اینو بهم بده؛ اول بخاطر نعمت‌هاش ازش تشکر کنیم! دُرُستش هم همینه جانم :)
4_5843779829182236046.mp3
3.81M
🔖منبر کوتاه🔖 علیه السلام 💠قدرت ملکوتی امام کاظم علیه السلام ✍ کرامت عظیم امام کاظم علیه السلام 📌مرد ساحر مشرکی که امامت را به سخره گرفت غذای شیران روی پرده شد علیه السلام
128_2554.mp3
1.41M
🔖منبر کوتاه🔖 علیه السلام 💠مبارزه سیاسی امام کاظم علیه السلام ✍ما بچه های حضرت زهرا سلام الله علیها هستیم علیه السلام
✨﷽✨ 🌼بلندهمّتی به هنگام دعا ✍️انسان‌ها در آرزو و درخواست از خداوند، گوناگون‌اند. همّت و آرزوی برخی از آدمیان در همین دنیای زودگذر و ناچیز خلاصه می‏‌شود. آن‌ها جز دنیا نمی‌‏خواهند و جز برای دنیا، در چیز دیگری سعی و تلاش نمی‌‏کنند. به فرموده زیبای حضرت علی ‏(ع): همانا دنیا نهایت دیدگاه کسی است که دیده‌‏اش کور است، و از دیدنِ جز دنیا مهجور. و آنکه بیناست، نگاهش از دنیا بگذرد و بداند در پَس آن، خانه [ آخرت‏] است. پس بینا از دنیا رخت بردارد و نابینا رخت خویش در آن گذارد. بینا از دنیا توشه گیرد و نابینا برای دنیا توشه فراهم آرد. و امّا گروه دوم از آدمیان، کسانی هستند که همّت خویش را فراتر از جهان مادی قرار داده‏‌اند. و اگر هم برای دنیای خویش تکاپو دارند، به انگیزه توشه برداشتن برای جهان دیگر، حفظ آبرو و مانند آن است. آن‌ها دنیا را محلّ گذر و پل رسیدن به جهان دیگر می‌‏دانند و تمام تلاش خود را به کار می‏‌گیرند تا در جهان دیگر رستگار شده، در بهشت ابدی پروردگار جای گیرند. سرانجام، اندکی از آدمیان نیز هستند که نه تنها از دام جاذبه‌‏های فریبنده دنیوی رها می‏‌شوند؛ بلکه از نعمت‌های انبوه بهشت نیز می‌‏گذرند و از خداوند، تنها دیدار جمال او را می‏‌طلبند و به جای بهشت، بهشت ‏آفرین را تمنّا می‌کنند، همان‏گونه که سعدی شیرازی سروده است: ما از تو به غیر از تو نداریم تمنّا؛ حلوا به کسی ده که محبّت نچشیدست. در ضمن حکایتی، درباره حضرت فاطمه ‏(س) چنین می‏رخوانیم: «روزی پیامبر اسلام (ص) از دخترش زهرا (س) پرسید: دخترم! چه درخواست و حاجتی داری؟ هم ‏اکنون فرشته وحی در کنار من است و از طرف خدا پیام آورده است که هر چه بخواهی، تحقق می‌‏پذیرد. حضرت فاطمه ‏(س) پاسخ داد: لذتی که از خدمت حضرت حق می‌‏برم، مرا از هر خواهشی باز داشته است. حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم. 📚نهج‌الحیاة، ص91؛ نهج‌البلاغه، خطبه 133
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: موج هاى بلا را با دعا برگردانيد اِدفَعوا أمواجَ البَلاءِ بِالدُّعاءِ بحارالانوار جلد93 صفحه289
عرب هاوقتي چيزي يا كسي كه براشون خيلي عزيز باشه،ميگن بِأمانةموسي بن جعفر(ع)، منم ميخوام بگم، «أنا و من في قلبي،بأمانة موسي بن جعفر» خودم و همه كسايي كه توي قلبم هستند، مي سپرم به موسي بن جعفر.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ راهکار آیت‌الله بهجت حواس‌پرتی در نماز ! ‌ ‌👤 حجت‌الاسلام عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جان آقام (عج) بخوان دعای فرج رادعااثردارد دعاکبوترعشق است وبال وپردارد 🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺 اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى ❤️برای سلامتی آقا❤️ بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً 💖دعای فرج💖 بسم الله الرحمن الرحیم اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء ُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
💌 براے کسایے که قلبشون کبوتر 🕊 کسایے که دلشون با اسم امام مهربون آروم مے‌گیره 💚💜 🔆 امشب هم، عاشقانه و با شوق، زمزمه کن صلوات خاصه امام رضا (ع) رو:☺️ اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق‌ الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀
از خدا پࢪسیدم : چرااول ادم ؏ـاشق میشه💔 بعد:تنها😣 گفتـــــ:منم اول ؏ـاشق شدم بعدتنها گفتــــم ؏ـاشق چھ ڪسی؟🤔 گفتـــــ:تــــو گفتــــم‌چھ ڪسی تنهاٺ گذاشت؟😕 گفتــــ:خودتو گفتــــم بزاࢪبیام‌پیشت خندید گفتـــــ من پیشتم..... ؟؟؟.... ‌‌‌‌‌
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
🍃🌹﷽🌹🍃 #رهـایے از شـب🌒 #قسمت_۳۵ ‌ ‌ روز بعد کاملا حواسم به رفتارات فاطمه بود تا به یقین برسم که
🍃🌹﷽🌹🍃 از شـب🌒 ۳۶ ‌ ‌ در مدتی که زیر سرم بودم از فرط خستگی بیهوش شدم.در خواب، حاج مهدوی را دیدم که با ناراحتی به سمتم می آمد و با نگاهی ملامت گر کنار بسترم ایستاد. گوشیم در دستاتش بود وزنگ میخورد. با ترس و اضطراب ازش پرسیدم : -چیشده حاج اقا؟ چرا ناراحتید؟ او با ناراحتی پاسخ داد: -از درمانگاه که بیرون آمدیم یک راست بلیط میگیرید و میرید تهران.!!!این پسر کیه؟! با من من گفتم : -ن ..نمیدونم... او نفس عمیقی کشید و گفت: -مهم نیست!!!خانم بخشی همه چیز را راجع به شما بهم گفت. من با ناباوری و شرمندگی به فاطمه که کنار تختم بود نگاه کردم و گفتم: -فکر میکردم رازداری..تو که گفتی چیزی نشنیدی؟؟!!! فاطمه سری با تاسف تکان داد و گفت: -متاسفم!!ولی اگه تا حالا هم سکوت کردم به حرمت جدت بود.فکر میکردم میخوای عوض شی.ولی تو از اعتماد ما سواستفاده کردی. تو وجهه ی کاروان رو خراب میکنی. من با بغص و اشک به آن دو نگاه میکردم و گفتم: -من من توبه کردم.. حاج مهدوی گفت:خواهر من! !!این چه توبه ایه که نامحرم به موبایلتون زنگ میزنه وسراغتونو از من میگیره؟ ! اصلابه فرض که توبه کرده باشی.جواب اینهمه دل شکسته و نفس های لگام گسیخته وبیدارشده رو چی میدی؟ حالا هم که اومدی سراغ من.!فکر کردی نمیدونم چندوقته منو تا دم منزل تعقیب میکنی؟ من گریه کردم و دل به دریا زدم: -بخدا حاج آقا حساب شما سواست..من شما رو دوست دارم.شما برای من منجی هدایتید... فاطمه اخم کرد.. حاج مهدوی تسبیحش رو پرت کرد روی تختم وبا عصبانیت گفت :خجالت بکش خانوووم!! من از شرم داشتم آب میشدم.گوشی موبایلم همچنان زنگ میخورد.عکس کامران روی صفحه افتاده بود. فاطمه با بدجنسی گوشی رو به سمتم دراز کرد وگفت: -بفرما خانووم عاشق پیشه ی توبه کار!! صید جدیدتونه!! من با گریه و التماس رو به آنها گفتم: -بخدا اشتباه فکر میکنید.من دیگه نمیخوام کامران و ببینم .من تو دوکوهه توبه کردم.دیگه اینکارو نمیکنم. زنگ موبایل قطع نمیشد... میان گریه والتماس از خواب پریدم. فاطمه مهربان و آروم کنارم نشسته بود و نوازشم میکرد. قلبم محکم به دیواره های سینه ام میکوبید.ولی صدای زنگ موبایل همچنان از میان کابوسم در گوشم ضربه میزد. -گوشیت خیلی وقته داره زنگ میزنه عسل جان..خواستم جوابشو بدم گفتم بی ادبیه. هنوز تصاویر خوابم مقابل چشمانم بود. فاطمه گوشیم رو به سمتم دراز کرد و گفت: -آقا کامرانه!! قلبمهری ریخت... فاطمه اسم او رو دیده بود.. وای چه آبرو ریزی ای شد.حالا چه کار باید میکردم؟ فاطمه با اصرار نگاهم کرد وگفت:جواب بده دیگه. شاید کارواجبی داشته باشه باهات.بنده خدا خیلی وقته داره زنگ میزنه من با تردید به گوشی که در دست او بود نگاه میکردم و واقعا نمیدانستم باید چه کنم؟ از یک طرف با جواب دادن گوشی خط بطلان میکشیدم به توبه ی خودم..واز طرف دیگه اگر جواب نمیدادم کامران ول کن معامله نبود و وقت وبی وقت زنگ میزد تا علت بی پاسخ ماندن تماسش را بفهمد.فقط او نبود. مسعود و نسیم هم در این مدت هرچه تماس گرفتند تلفنم را جواب ندادم.ولی پاسخ ندادن تلفنها کار درستی نبود.باید شهامتش را پیدا میکردم و برای همیشه خودم رو از بازی آنها کنار میکشیدم.ولی این کار امکان پذیر نبود.تا زمانیکه از جانب حمایت دایمی فاطمه وبه دست آوردن دل حاج مهدوی مطمئن نمیشدم قدرت چنین ریسکی را نداشتم.سرنوشت چقدر شرایط سختی درمقابلم قرار داده بود.و من در هیج کدام این شرایط حق انتخابی نداشتم.چون تنها یک سر قصه من بودم.نه در ادامه ی رابطه ام با کامران حق و قدرت انتخاب داشتم ونه امیدی به وصال حاج مهدوی داشتم!! عشق بی منطق ویک طرفه ی من نسبت به حاج مهدوی همچون سرابی بود که از دور مرا امیدوار میکرد ولی میترسیدم هرچه نزدیکتر به او شوم او ازمن دورتر و دورتر شود. فاطمه که به نگاه مردد من با تعجب چشم دوخته بود گفت: -عسل.!! اون بدبختی که پشت خطه از نگرانی مرد..چرا جوابشو نمیدی؟ مگه آشنات نیست؟ هنوز هم ارتعاش رگهایم براثر کابوس چند دقیقه ی پیش در جانم باقی مانده بود.با صدایی خش دار گفتم: -تو که بهتر از هرکسی میدونی من آشنا ندارم.نمیخوام جوابشو بدم فاطمه میدانست که کامران دوستم است ولی نمیدانم چرا خودش را به کوچه ی علی چپ میزد.گاهی اوقات کارهای فاطمه را درک نمیکردم.مخصوصا حالا که بجای گفتن حرفی از کنار بسترم بلند شد و برایم از بسته ی روی تخت مقداری آبمیوه داخل لیوان یکبار مصرف ریخت و تعارفم کرد.!! ✍ ف.مقیمے ادامه دارد.. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂