علت باران در این ایام می دانی که چیست
آب و جارو می شود بهر محرم کوچه ها....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رویامه رویامه رویامه 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای اباعبدلله -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمومی نداره.... 💔
4_5978867919419870047.mp3
5.07M
آقای امام حسین من عمریست یاد حنجر تو گریه میکنم
#مداحی
🌷 شما آدم پختهای هستید اگر :
🍀 ١. نیاز ندارید داشتههاتون رو به رخ کسی بکشید.
🍀 ٢. تنها موندن رو به وارد شدن تو هر رابطهی اشتباهی ترجیح میدید.
🍀 ٣. انتقادپذیر هستید و در مقابل انتقاد واکنش درستی دارید.
🍀 ۴. به خاطر اشتباه دیگران جنجال درست نمیکنید، آبروی کسی رو نمیبرید!
🍀 ۵. دنبال روابط و دورهمیهای بیهوده نیستید.
🍀 ۶. تو مشکلات دنبال مقصر نیستید، بلکه دنبال راهحل هستید.
🍀 ٧. مدیریت افکارتان به دست خودتان است و به دیگران اجازه نمیدهید که افکار شما را منفی کنند.
🍀 ٨. حرف خدا براتون مهمتر از حرف مردم است.
گاهی به قبرستانها سر بزنید!!
خانه ی دائمی خود را ببینید!
انسان وقتی میخواهد نقل مکان کند به خانه ی جدید، خیلی دقت میکند که کجا می رود.!!
شیخ حسین انصاریان
#اذکارمعجزه_آسای_طلایی
🔺🔻 #گشایش #رزقوروزی
🔰✨هرکس روز شنبه در ساعت
اولیه روز ۱۰۶۰ مرتبه《 #یاغنی》گوید
روزی اش زیاد شود
وشکی درآن نیست ان شا الله.
📚گل های ارغوان ج1ص195
🏴حُرِّ بن یزید ریاحی (رحمة الله) و شاه سلطان اسماعیل :
✍نزد شاه اسماعیل آمدند و گفتند میخواهیم قبر حر بن یزید ریاحی را تعمیر کنیم ، شاه گفت : من یقین ندارم که توبه ی حُر مورد قبول واقع شده باشد ، بروید بدنش را ببینید. اگر بدنش تَر و تازه است معلوم میشود توبه ی او مورد قبول واقع شده است و اقدام کنید و الّا نه
وقتی، که رفتند مشاهده کردند بدن کاملاً سالم و تازه است و گویا الآن به شهادت رسیده است ، و دیدند همان پارچه ای را که امام حسین ( علیه السلام ) به سر حُر بسته است ، همچنان باقی است لذا خواستند پارچه را به عنوان تَبَرُّک و تَیمّن باز کنند ، وقتی که باز کردند خون از آن بیرون می آمد و هر کاری کردند خون قطع نمی شد . لذا مجبور شدند دوباره ببندند و وقتی که پارچه را به جای خود گذاشتند خون قطع شد
📚منبع: آداب الطلاب
من آن حرم که حریّت عطا کرده است مولایم
مخوانیدم دگـر حــرّ یزیـدی، حــر زهرایم
اگر چـه ذره ام، در دامـن پـرمهـر خورشیدم
اگرچـه قطـره بودم، وصـلِ دریا کرد دریایم
اگر دامـان مهـرش را نگیـرم، اوفتـد دستم
گر از کویش گذارم پای، بیرون، بشکند پایم
اگر عباس گوید دست و سر، سازم به قربانش
وگـر اکبــر پسنـدد، کشتـه ی آن قد و بالایم
ز چشمم اشک خجلت بود جاری، بخت را نازم
که هم بخشید، هـم اذن شهادت داد مولایم
تمنایم فقط ایـن است از ریحـانه ی زهرا
که با خون جبینم آبرو بخشد بـه سیمـایم
صـدای گریـه ی اصغـر ز قحـط آب، آبـم کرد
لـب خشکیده ی عبـاس، آتـش زد بـه اعضایم
چه بی رحمید اهل کوفه! من با چشم خود دیدم
ترک خورده است از هرم عطش لب های آقایم
تماشایی ست لبخندم اگر بـا چشم خود بینم
کـه مولایـم کنـد بـا پیکـر خـونین تماشایم
بسوزانید و خاکستـر کنیـد از پـای تـا فرقم
من آن پروانه ای هستم کز آتش نیست پروایم
ز خجلت خواست تا از تن شود روحم برون «میثم!»
حسین بـن علـی بـا یـک تبسـم کـرد احیایم
استاد حاج غلامرضا سازگار