در سال 60، در عملیاتی که در منطقه سر پل ذهاب و قلاویزان صورت گرفت شرکت کردم و از ناحیه پا مجروح شدم، پس از بهبودی به لشکر مهندسی 43 امام علی (ع) پیوستم✋
ابتدا به عنوان فرمانده گردان انجام خدمت کردم و پس از آن با توجه به شایستگی هایی که از خود بروز دادم، به سمت معاونت آبی خاکی لشگر 43 امام علی (ع) منصوب شدم😍✋
سپس در دادگاه شهرستان تویسرکان به عنوان منشی استخدام شدم و پس از مدت کوتاهی به دلیل اینکه در این کار، پیشنهاد رشوه می دادند و اطرافیان و آشنایان همدتوقعات ناحقی داشتند، از دادگاه استعفاو به عنوان بنا در یک ساختمان مشغول به کار شدم🌹
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
🌷قرار عاشقی🌷
✨شهیدان را نیازی به گفتن و نوشتن نیست ، آنان نانوشته دیدنی و خواندنی هستن
☁️ باز هم ساعت 🕘به وقت قرار تپش قلبهاست ❤️ برای شنیدن عاشقانه هایی که شهیدان 🌷 خلق کردن .
دربخشی از کتاب آمده است که :
بختیار جمور پیشانی شهید زارعی را بوسید و پوتینهایش را به پا کرد و با حسرت گفت: «علی جان تا به تو ملحق شوم؛ اینها را از پا درنمیآورم».😭👇👇👇