eitaa logo
کانال پایگاه صاحب الزمان عج
341 دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
25هزار ویدیو
231 فایل
دراین مکان فعالیتهای سیاسی،اجتماعی،دینی، رانشرمیدهیم و تبیین میکنیم ارتباط با مدیر کانال: @Moein_Re
مشاهده در ایتا
دانلود
14.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حاج قاسم را از این زاویه دیده بودید؟! 🔹️پاسخ جالب مردم را ببینید. یامهدی: @sahebzamanchanel
‌گونه های بسیاری از موز وجود دارد مثلاً یک گونه مزه بستنی وانیلی می دهد اما به دلیل اینکه تنها این نوعی که ما مصرف میکنیم می تواند در هنگام حمل و نقل دوام بیاورد، رواج یافته است @sahebzamanchanel
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سردار مثل پدر خواننده: کودک ۵ ساله زینب صفری
یامهدی: سلام خدمت عزیزان جان بفرمایید روضه🏴🥀🍂 پایگاه تاروز شهادت حضرت زهرا س از ساعت ۱۵:۳۰تا ۱۷:۰۰_برنامه زیارت عاشورا ابتدا وسخنرانی پس از آن، لطفا تشریف بیاورید،🏴🥀🍂 📣👇📣👇📣👇📣👇📣👇📣👇 از امروزسه شنبه تا پنج شنبه بانی خانم دیندار...از روز جمعه تاسه شنبه هفته آینده بانی خانم یاحی...چهار شنبه و پنج شنبه بانی ها خانم مطهری و خانم دستجردی وخانم هراتیان...روزجمعه بانی خانم جوادی... روز شنبه بانی خانم آقادادی...و روز یک شنبه روز شهادت حضرت زهرا ع بانی خانم زارع اجرتون با بی بی دو عالم حضرت زهرا علیها سلام انشاءالله🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 درسته طولانیه ولی حتما بخونید 🔹۳۰ سال پیش خواستم برم شیراز. رفتم ترمینال و سوار اتوبوس شدم. صندلی جلوم زن و شوهری بودند که یه بچه تپل و شیرین سه یا چهار ساله داشتند. اتوبوس راه افتاد. ۱۶ ساعت راه بود. 🔸طی راه بچه تپل و شیرین که صندلی جلو بود هی به سمت من نگاه می‌کرد و می‌خندید. چند بار باهاش دالی بازی کردم و بچه کلی خندید. دست بچه یه کاکائو که نمی‌خوردش، تو دالی‌بازی یهو یه گاز از کاکائو بچه زدم؛ بچه کمی خندید. کمی بعد مادر بچه با خوشحالی به شوهرش گفت: ببین؛ بالاخره کاکائو را خورد. دیدم پدر و مادرش خوشحالند؛ گفتم بذار بیشتر خوشحال بشند. خلاصه سه تا کاکائو را کم کم از دست بچه یواشکی گاز زدم و بچه هم می‌خندید. مدتی بعد خسته شدم. چشمم را بستم و به صندلی تکیه دادم که یهو ای وای ... 🔹مردم از دل پیچه، دل و روده‌ام اومد تو دهنم، سرگیجه داشتم، داشتم می‌ترکیدم. دویدم رفتم جلو و به راننده وضعیت اورژانسی خودم را گفتم. راننده با غرغر تو یه کافه ایستاد. عین سوپرمن پریدم و رفتم دستشویی و رفع حاجت کردم. برگشتم و از راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی. 🔸اتوبوس راه افتاد، هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که دل پیچه شروع شد. طوری شده بود که صندلی جلوی خودم را گاز می‌گرفتم. از درد می‌خواستم داد بزنم‌. چه دل پیچه وحشتناکی، تموم بدنم را می‌کشیدند، مردم خدا ... دویدم پیش راننده و با التماس وضعیتم را گفتم. راننده اومد اعتراض کنه که با صدای عجیبی که ازم در شد راننده زد بغل جاده و گفت: بدو داداش 🔹پریدم بیرون و دقایقی بعد برگشتم به اتوبوس و تشکر کردم. 🔸از درد داشتم میمردم. دهنم خشک شده بود و چشمام سیاهی می‌رفت. رفتم روی صندلی نشستم. گفتم چرا اینجوری شدم؟ غذای فاسد که نخورده بودم! 🔹دیدم دست بچه باز کاکائو هست. از پدر بچه پرسیدم: بچه‌تون کاکائو خیلی می‌خوره؟ پدرش گفت: نه، کاکائو براش بده. مادرش گفت: حقیقت بچه‌مون یبوست داره، روی کاکائو مسهل مالیدم تا شاید افاقه کنه؛ تا حالام دو سه تا هم خورده ولی بی فایده بوده! 🔸من بدبخت خواستم ادامه بدم که یهو درد مجدداً اومد. می‌خواستم داد بزنم و کف اتوبوس غلت بزنم، رفتم پیش راننده؛ راننده با خشونت گفت: خجالت بکش؛ وسط بیابونه ماشین که شخصی نیست. برو بشین! مونده بودم بین درد و خجالت. 🔹یه فکری کردم؛ برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم: من هم یبوست دارم، میشه به من هم کاکائو بدید؟ 🔸سه تا کاکائو مسهلی گرفتم و رفتم پیش راننده عصبی و با ترس و خنده گفتم: عزیز چرا داد میزنی؟ نوکرتم، فداتم؛ دنیا ارزش نداره؛ شما ناراحت نشو؛ جون همه ما دست شماست، معذرت می‌خوام. بیا و دهنت را شیرین کن‌! 🔹راننده هم که سبیل کلفت و لوطی بود، گفت ایول، دمت گرم، بامرامی، آخر مردای عالمی! خلاصه، سه تا کاکائو را کردم تو دهنش و رفتم سر جام نشستم و از درد عین مار به خودم پیچیدم. 🔸 ۱۰ دقیقه نشده بود که راننده صدام کرد و گفت: داداش؛ جون بچه‌ات چی به خورد من دادی؟ ترکیدم! 🔹داستان کاکائو و بچه را براش گفتم. راننده زد بغل جاده و گفت بریم پایین. 🔸خلاصه تا شیراز هر نیم ساعت می‌زد کنار و می‌گفت: بریم رفیق! 🔹مسافرها هم اعتراض که می‌کردند راننده می‌گفت: پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و نامرد توی جاده میخ ریختند؛ تند تند باید لاستیک‌ها را کنترل کنم که نریم ته دره! ملت هم ساکت بودند و دعا به جون راننده می‌کردند. 🔸این را عرض کردم که بدانید برای رفع هر مشکلی باید همدرد مردم باشه تا حس کنه طرف چی می‌کشه ...
🔴📷 ماجرای دستخط ابداعی مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی 🔸مرحوم آیت‌الله مصباح در مصاحبه با فصلنامه یادآور: در دوران مبارزه یازده نفر بودیم. آیت‌الله خامنه‌ای و برادرشان، هاشمی رفسنجانی، آیات منتظری، مصباح، مشکینی، امینی، قدوسی، حائری تهرانی، ربانی شیرازی، آذری و من. 🔸بنده دبیر جلسه بودم و چون پیش‌بینی می‌شد که این تشکیلات لو برود، من خطی را اختراع کرده بودم که نوشتن و خواندن آن آسان بود، ولی فقط خودم می‌توانستم بنویسم و بخوانم و صورت‌جلسه‌‌ها را با آن خط‌ می‌نوشتم.
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽تو خیابون اسلحه دادن دست مردم ‌‌ 🔸 تفنگ، نانچیکو، مرگ موش، آمپول هوا، قمه یا... ‌‌🤔 اگه گفتید کدومش از همه کشنده تره؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸در قرآن مجید سه نوع رابطه داریم رابطه ی پیغمبر صل الله علیه و آله با مردم رابطۀ مردم با پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله رابطه ی زن و شوهر با هم 🌸قرآن ‌می فرماید‌ رابطه ی پیغمبر با مردم بر اساس رحمت است. ما تو را مبعوث نکردیم ، مگر این که رحمتی برای جهانیان باشی. سوره ی مبارکه انبیاء ، آیه ۱۰۷ 🌸رابطه‌ ی مردم با پیغمبر باید مودت و علاقه شدید باشد. قرآن می فرماید: ای پیامبر بگو من بابتِ رسالتم، هیچ مزد و پاداشی از شما نمی‌ خواهم ، جز مودّت و دوست داشتنِ نزدیکان و اهل بیتم. سوره ی مبارکه شوری ، آیه ۲۳ 🌸و امّا رابطۀ زن و شوهر با هم ، قرآن می ‌فرماید: این رابطه باید ترکیبی از دو مورد فوق باشد: یعنی مودت و رحمت. خداوند همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد ، تا در كنار هم آرامش يابيد و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد. سوره ی مبارکه روم ، آیه ۲۱ خانم‌ها و آقایون حواستون رو جمع کنید لطفا فضای خانه باید بر اساس مودت و رحمت باشد ، لج و لجبازی در زندگی مشترک ممنوع ...
آیا می دانستید که اگر بخواهیم به ازای هر یک نفر از شهدا و جانبازان ايرانى جنگ ايران و عراق يك دقیقه سکوت کنیم، بيش از 2 سال طول می کشد. 📸 گروهی از اسرای ایرانی پس از عملیات ارتش عراق
برای کشتن یک جامعه روشی ساده به کار گیرید: بر فرهنگ آنان تمرکز کنید. ابتدا کتاب را ازآنها بگیرید و بعد سرشان را درون رسانه فرو کنید!