۵۲
(حضرت رقیه س)
من رقیه گل،گلشن فاطمه
هستم از لطف حق،دستگیر همه
ای پدرجان پدر۲
خون شده این دل از،ظلم شام بلا
جای من گشته است،کنج ویرانسرا
ای پدرجان پدر۲
کنج ویرانسرا،مانده در انتظار
در خرابه منم،بر پدر بی قرار
ای پدرجان پدر۲
ناگهان نور حق،آمده در طبق
آسمان دلم،شده رنگ شفق
ای پدرجان پدر۲
نور چشمم رسید،پدرم آمده
سر او در طبق،در برم آمده
ای پدرجان پدر۲
با سر پاک او،شده ام رو به رو
با گل فاطمه می کنم گفت و گو
ای پدرجان پدر۲
چه کسی ای پدر،حرمتت را درید
بگو با دخترت،که سرت را برید
ای پدرجان پدر۲
تو نبودی پدر،شده ام دلغمین
از روی ناقه ام،من فتادم زمین
ای پدرجان پدر۲
زجر بی دین رسید،زد به زخمم نمک
نام تو بردم و،خوردم از او کتک
ای پدرجان پدر۲
من که از کودکی،به تو دلبسته ام
ای گل فاطمه،از خودم خسته ام
ای پدرجان پدر۲
همچو یاران خود،تو مرا هم بخر
دخترت را پدر،همره خود ببر
ای پدرجان پدر۲
کن دعا حاجتم،را بگیرم پدر
در کنار سرت،من بمیرم پدر
ای پدرجان پدر۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_همه_جا_کربلاست
#حضرت_رقیه_سhttps://eitaa.com/sahedsaed
🔻در روز 25 ذیحجه سال 60 هجری
امام صادق علیهالسلام:
هنگامی که امام حسین علیه السلام بالای وادی عقبه آمدند به اصحاب فرمودند: نمیبینم خود را مگر آنکه به دست دشمن کشته میشوم؛ (۱)
عرض کردند:
چرایااباعبدالله؟
فرمودند:
رویایی دیدم که سگهایی چند بر من حمله میکنند و یکی از آن سگها که موذیترین آنها بود سگی پیس بود. (۲)
📚منابع
(۱) الامام الحسین و اصحابه ۱۸۰/۱
(۲) کاملالزیارات ۷۵،
▪بحارالانوار ۸۷/۴۵
▪بحارالانوار ۳/۴۵. https://eitaa.com/sahedsaed
#معارف_حسینی
#ورودیه
🩸نسل به نسل، هر سال که محرّم فرا میرسد، عدّهای میآیند که آمادهٔ برپایی عزاء برای «حُسَیْنَت» میشوند …
در روایت آمده است:
🥀 هنگامی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را از شهادت فرزندش حسین «صلواتاللهعلیه» و آن مصائبی که دچار آن حضرت خواهد شد آگاه نمود، آن بانوی مکرمه، گریه شدیدی کرد و فرمود: پدر جان! چنین مصائبی در چه زمانی رخ میدهد؟
🥀 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: در آن زمان که من و تو و علی «علیهمالسلام» در دنیا نیستیم! گریه حضرت زهرا سلاماللهعلیها شدیدتر شد و گفت: پدر جان! پس چه کسی برای حسین «صلواتاللهعلیه» گریه خواهد کرد و چه کسی عزای او را بر پا میکند؟
🥀 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
📋 یَا فَاطِمَةُ إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَی نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَی رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ
▪️ای فاطمه! زنان امت من بر زنان اهلبیتم و مردان ایشان بر مردان اهل بیت من گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهی پس از دیگری عزاداری را تجدید میکنند.
🥀 هنگامی که روز قیامت فرا رسد، تو زنان امت من و من مردان آنان را شفاعت خواهیم کرد.
📋 وَ کُلُّ مَنْ بَکَی مِنْهُمْ عَلَی مُصَابِ الْحُسَیْنِ أَخَذْنَا بِیَدِهِ وَ أَدْخَلْنَاهُ الْجَنَّةَ
▪️ هر یکی از ایشان که در مصیبت امام حسین «صلواتاللهعلیه» گریه کند، ما اهلبیت دست او را میگیریم و وارد بهشتش میکنیم.
🥀 ای فاطمه! هر چشمی فردای قیامت گریان است غیر از چشمی که در مصیبت حسین علیهالسّلام گریه کند، زیرا صاحب آن چشم خندان و مژده نعمتهای بهشت به وی داده خواهد شد.
📚 بحارالانوار،ج۴۴ ص۲۹۳
✍این مجمع عشق است نه بازیچه دستست
هر مبحثی از مبحث آن بحث اَلَستست
اینجا سخن از ساقی و میخانه و مَستست
ما بوسه بگیرانِ مِیِ دست حسینیم
ما شیفتگان در دو جهان مَست حسینیم
هر دل که شود پاره ز غم دوختنی نیست
اسرار جنون، جان من! آموختنی نیست
این دل بهجز از عشق حسین سوختنی نیست
ما یک دلِگان خاک کف پای حسینیم
ما نسل به نسل عاشق و شیدای حسینیم. https://eitaa.com/sahedsaed
🔵 دعایی در زمان غيبت
🟡 سيّد بزرگوار علی بن طاووس رحمه الله در «مهج الدعوات» ميفرمايد : با سند خود از محمّد بن احمد جعفی روايت ميكنم كه او در ضمن حديثی در غيبت حضرت مهدی ارواحنا فداه از ائمّه معصومين عليهم السلام نقل ميكند و ميگويد : عرض كردم : شيعيان شما در آن زمان چه كنند؟
🟢 حضرت فرمود : عليكم بالدعاء وانتظار الفرج... بر شما باد به دعا، و انتظار فرج. زيرا به زودی برای شما نشانه ای آشكار خواهد شد،و هرگاه نشانه برشما آشكار شد خدای را حمد و سپاس گویید ، و به آن تمسک جویید. عرض كردم : چه دعایی بخوانيم؟ حضرت فرمود : ميگويی :
🔹 أَللَّهُمَّ أَنْتَ عَرَّفْتَني نَفْسَكَ، وَعَرَّفْتَني رَسُولَكَ، وَعَرَّفْتَني مَلائِكَتَكَ وَعَرَّفْتَني نَبِيَّكَ، وَعَرَّفْتَني وُلاةَ أَمْرِكَ. أَللَّهُمَّ لا آخِذَ إِلّا ما أَعْطَيْتَ، وَلا واقِيَ إِلّا ما وَقَيْتَ. أَللَّهُمَّ لاتُغَيِّبْني عَنْ مَنازِلِ أَوْلِيائِكَ، وَلاتُزِغْ قَلْبي بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَني. أَللَّهُمَّ اهْدِني لِوِلايَةِ مَنِ افْتَرَضْتَ طاعَتَهُ.
📚منابع:
مهج الدعوات : ص ۳۹۵
صحیفه مهدیه: بخش ۶ دعای ۶ص ۳۶۳
#امام_زمان. https://eitaa.com/sahedsaed
● نوحه سنتی برای محرم ۹۸
● سبک دهه ۶۰ حاج آقا منصور ارضی
شعر از:
#دکتر_حسین_محمدی_فام
#حسین_شاهقلی
■ شب اول؛ حضرت مسلم ع
کعبه ی دل کوی تو شد . در نمازم من(۳)
قبلهی دل روی تو شد . در نیازم من(۳)
قسم به جان مادرت حسین جان (۲)
نظر نما به یاورت حسین جان
مولا حسین۲ حسین جان.....................
شد ز غم غربت تو . در دلم غوغا (۳)
پسر عمو کوفه میا . میشوی تنها (۳)
میاور همراه خود اصغرت را (۲)
مکن اسیر کوفه خواهرت را
مولا حسین۲ حسین جان.....................
■ شب دوم؛ ورودیه
آمد به دشت کربلا، کاروان عشق (۳)
زینب بگوید با حسین، بازبان عشق(۳)
برادرم حاجی کربلایی(۲)
اینجا دهد بوی غم و جدایی
سالار زینب یا حسین حسینجان.............
ترسم در این صحرا اخا، دربه در گردم(۳)
با شمر و خولی و سنان، همسفر گردم(۳)
خدا کند رحمی به خواهر تو (۲)
دلشوره دارم بهر دختر تو
سالار زینب یا حسین حسینجان.............
■ شب سوم؛ حضرت رقیه(س)
عمه ببین ویرانه ام، عرش اعلا شد (۳)
مهمان نیمه شب من، سر بابا شد (۳)
جا دارد امشب عمه جان بمیرم (۲)
تا بوسه ای از حنجرش بگیرم
بابا حسین بابا حسین مظلوم ..............
هی گفتمش مرا مزن، من پدر دارم (۳)
بابا ببین از روی نی، بین بازارم (۳)
بر پیکرم مانده پدر نشانه (۲)
از جای سیلی ها و تازیانه
بابا حسین بابا حسین مظلوم ..............
■ شب چهارم؛ طفلان زینب(س)
ستاره ای نمانده در . آسمان من(۳)
فدای درگهت نما . کودکان من(۳)
قسم به جان مادرت حسین جان(۲)
نظر نما به خواهرت حسین جان
یازینبا(۲) یازینب..............................
غریبی تو یاحسین . قاتل زینب(۳)
فدای تو تمامی . حاصل زینب(۳)
قبول درگهت نما برادر(۲)
این دوگل تازه جوان مادر
یازینبا(۲) یازینب..............................
■ شب پنجم؛ حضرت عبدالله(ع)
ای که برای من عمو، مثل بابایی(۳)
افتاده غرق خون روی، خاک صحرایی(۳)
کردم عمو دستم سپر برایت(۲)
جان و سر عبداللهت فدایت
عمو حسین عمو حسین مظلوم................
برخیز از اینجا عموی، مهربان من(۳)
چشم انتظار تو بود، عمه جان من(۳)
ترسم عمو اینجا اگر بمیری(۲)
سکینهات را ببرند اسیری
عمو حسین عمو حسین مظلوم................
■ شب ششم؛ حضرت قاسم(ع)
ابن الکریم کربلا . پسر شیرم (۳)
قاسم نوجوانم و . مرد شمشیرم (۳)
پر از عسل گشته همه سبویم
فدایی بی کسی عمویم
جانم عمو جانم عمو حسین جان..............
افتادم از پشت فرس، ای عموجانم(۳)
به داد قاسمت برس، ای عموجانم(۳)
حالا شدم هم قد اکبر تو(۲)
میآید اینجا عطر مادر تو
جانم عمو جانم عمو حسین جان..............
■ شب هفتم؛ حضرت علی اصغر(ع)
پرپر نزن مقابلم . گل بابایی (۳)
تیر سه شعبه بهر تو . خوانده لالایی (۳)
بر روی دست من شدی فدایی
با خون خود امضای کربلایی
لای لای علی لای لای علی علی جان..........
راس تو روی نیزه ها، چون مه تابان (۳)
در پای نیزه مادرت، خسته و گریان (۳)
شد در میان کاروان ولوله
تا همسفر شد با سرت حرمله
لای لای علی لای لای علی علی جان..........
■ شب هشتم؛ حضرت علی اکبر(ع)
ای پسر ارشد من . شبه پیغمبر (۳)
لاله پرپر حسین . یا علی اکبر (۳)
در پیش چشمم ای عزیز بابا(۲)
شدی فقَطَعوه اِربا اِربا
یا ولدی یا ولدی علی جان.......................
چگونه خیمه ببرم، پیکر پاکت (۳)
پاشیده در این سرزمین، جسم صد چاکت(۳)
بعد از تو اُف بادا بروی دنیا(۲)
سلام بابا را رسان به زهرا س
یا ولدی یا ولدی علی جان.......................
■ شب نهم؛ حضرت عباس(ع)
سرباز لشکر حسین ع . میر و سردارم (۳)
دست از امامِ بی کَسم . بر نمی دارم (۳)
و الله اِن قَطَعتُموا یَمینی(۲)
انی اُحامی ابدا عن دینی
واویلتا واویلتا واویلا .......................
تو آمدی بالاسرم . یا اخا المظلوم(۳)
مرا به خیمه نبرم . یا اخا المظلوم(۳)
شرمنده من از زینب و ربابم(۲)
بی تابی اصغر گرفته تابم
واویلتا واویلتا واویلا .......................
■ شب دهم؛ شب عاشورا
سینه بزن چونکه شده . شب عاشورا(۳)
گریان شده فاطمه (س) و . زینب کبری (س)(۳)
فردا شود بروی خاک صحرا(۲)
صدپاره پیکر عزیز زهرا (س)
جانم حسین جانم حسین مظلوم...............
فردا شود برادرم ، عید قربانت(۳)
پرپر زند شش ماهه ات ، روی دستانت(۳)
ترسم که فردا ای عزیز مادر(۲)
غارت شود انگشترت برادر
جانم حسین جانم حسین مظلوم...............
التماس دعا🌹https://eitaa.com/sahedsaed
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
4_5906972206994294732.mp3
4.62M
میخوام که یادی کنم
از مرثیه های ماندگار
که نوحه قدیمی ها
تو سینه مونده یادگار
#علیرضا_اسفندیاری🎙
#استودیویی 📻
#5_روز تا #محرم🏴
...
❣﷽❣
⭕️#شام_غریبان
🚩#دودمه_شام_غریبان
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
شمع دل می سوزد و شام غریبان امشب است
موپریشان زینب است
گم شده طفلان و حیران در بیابان زینب است
موپریشان زینب است
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
زینب سوخته دل بی کس و کار است اخا
بنگر حال مرا
پای طفلان حرم آبله دارداست اخا
بنگر حال مرا
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
امشب حرم آل عبا یار ندارد
امان از دل زینب
مردی به جز از عابد بیمار ندارد
امان از دل زینب
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
جان زینب در شب شام غریبان گم شده
یاریم کن یاحسین
دخترت با گوش پاره در بیابان گم شده
یاریم کن یاحسین
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
بین هر خیمه پرستویی خدایی می شود
کربلا آتش گرفت
صورت پروانه ها کرب بلای می شود
کربلا آتش گرفت
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
شمع دل میسوزد و شام غریبان امشب است
مو پریشان زینب است
گم شده طفلان و حیران در بیابان زینب است
مو پریشان زینب است
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است
شام غریبان است
امشب نوای کودکان بر بام کیوان است
شام غریبان است
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
آسمان کربلا تیره شده واویلتا
حضرت زهرا بیا
سر به روی نی تن شه مانده زیر دست و پا
حضرت زهرا بیا
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
ای زنان باید به دورِ ذوالجناح شیوَن کنید
کار مولا شد تمام
بعد از اين رَخت اسارت را دگر بر تن کنید
كار مولا شد تمام
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
ای وای از آن وقت و از آن ساعت
که زیوَرِ اهلِ حرم شد غارت
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
آسمان خون و، زمين خون و، جهان غوغا شده
شام عاشورا شده
در غمِ شاه شهيدان روضه خوانْ زهرا شده
شام عاشورا شده
***
جسم شهيدان بر روی زمین است
قلب اسیران زین عزا حزین است
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
◼️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها _الامیر_استادپیرزاده🌴
3.12M
#غارت وسوزاندن خیمه ها
#تایپ✍و🎧اجرا : استاد پیرزاده 🎤
سید ابن طاووس درکتاب لهوف نوشته بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام )کنیزکی ازخیمه ها خارج شد.
مردی به اوگفت آقای توحسین کُشته شدوکنیزک به خیمه آمد وجریان راگفت.اهل حرم صدای ناله وگریه رابلند کردند...
درهمین موقع بود که لشکر ابن زیاد برای غارت خیمه ها شتافتند واموال اهل بیت راغارت کردند دراین غارت حتی چادرازسرزنان بُردند وگوشواره ازگوش بچهها کندند وخلخال ازپایشان بیرون کردند...
حمید ابن مسلم روایت کرد که زنی از طایفه بکرابن وائل که باشوهرش درمیان لشکر عمرسعد بود، وقتی این وحشیگری رادید شمشیر به دست گرفت آمد جلوخیمه فریادزد: ای مردان طایفه بکرابن وائل چگونه غیرت شما قبول میکند این لشکر بااهل بیت پیغمبر چنین بی حرمتی کنند شوهرآن زن خودش رارساند وزن رابه خیمه برگرداند.
حضرت زینب فرمود: مردی کبود چشم(خولی)به خیمه آمد آنچه بودباافرادش غارت کرد حتی پوست گوسفندی که برای نرمی زیرپای زین العابدین بود چنان کشید که حضرت بروی زمین افتاده حضرت زینب اورانفرین کرد فرمود:دست وپایت قطع شود قبل ازآتش جهنم درآتش بسوزی واین عمل رامختار بااوکرد دست وپایش راقطع کرد واوراسوزاند ومردی خلخال ازپای طفلی بیرون کرده بود وخودش گریه می کرد...
پرسیدند توچرا گریه می کُنی؟ گفت:دلم بحال اهل بیت پیغمبر می سوزد، به اوگفتند اگردلت می سوزد چراخلخال ازپای کودک بیرون کردی؟گفت:اگر من اینکار نمیکردم دیگری آن را انجام می داد.
حمید ابن مسلم می گوید:گروهی باشمر واردخیمه بیمارشدند،یک نفرپرسید:آیا این بیمار هم باید کُشته شود ؟
حمید می گوید من گفتم:
⬇️⬇️⬇️⬇️
عجب است این بیمارخودش بااین مرض خواهد مُرد لازم نیست که اورابُکُشید...
درمعالی السبطین جلددوم می گوید: هجوم به خیمه ها آنچنان وحشیانه بودکه دختربچه ای زیرپای لشکر جانداد، امادرسوگنامه آل محمد(صلی الله علیه وآله وسلم)آمده که چند کودک دراین حمله وحشیانه کُشته شدند دوپسر از عبدالله ابن عقیل برادر زاده گان حضرت مسلم بنام سعد وعقیل که مادرشان خدیجه دختر امیر المؤمنین بود ودختری بنام عاتکه ازحضرت مسلم که هفت سال بیشتر نداشت مادرش رقیه دختر حضرت علی بود ودیگر دوخواهر مادری احمدابن امام حسن که اینان ازتشنگی وآتش سوزی وهجوم وحشیانه لشکر ابن سعد جان دادند.
خبردیگر ازمقتل شیخ حُرعاملی که استاد اساتید است می گوید حضرت زینب پیغام داد برپسر سعد که تمام هستی ماازلباسهای مردانه واشیاء زنانه وآنچه درخیمه ها می باشد بادست خودمان به شما می دهیم که دست ازاین زن وبچه ها بردارید وباعث ناراحتی آنها نشوید وهمین کارراهم کرد آنچه درخیمه هابود ازخیمه بیرون انداخت وغارتی هابُردَندبازهم دست بردار نبودند ولی حضرت زینب مانند قهرمان درب خیمه ایستاد مشغول دفاع شدودشمنان اوراباکعب نیزه بربازویش می زدند.
دربین این بار...میگن ...
اینم روضه شما...
آی... مرد عرب میگه دیدم دامن دختری آتیش گرفته داره میدوه...پس ازغارت، خیمه هاروکه آتیش زدند دامن طفلی آتيش گرفت سربه بیابون گذاشت...
(عجب روضه ای یه...)
خودمو بهش رسوندم که آتش دامنشو خاموش کنم،اون دختربچه مثل بره ای که گُرگ دیده باشه ازمن می لرزید...
گفت: یاشیخ ازمن دست بردار من یتیمم،جدَّم رسول الله...
گفت نترس اومدم آتیش دامنتو خاموش کنم...
یکی از دختران آل عصمت
زخیمه شدبرون باصد مُصیبَت
بدیدم دامنش بگرفته آتش
دل من سوخت درآن دم به حالش
سَمَند خویشتن راتُندراندم
به زودی خویش رابراو رساندم
نمودم آتش ازپیراهان دور
بگفتم حاجتی داری تومنظور
چودید آن طفل ازمن مهربانی
بگفت ای شیخ حال من تودانی
بگو راه نجف رابرمن زار
کُنَم شیرخدارامن خبردار
کُنَم شِکوه که ای شاه ولایت
چراقافل شدی ازدُختَرانَت
به دَستَش آب دادم اوننوشید
نگاهش ناگهان برخیمه گردید
به گریه گفت ای مَردِ نِکوکار
بده این آب راازبهراین بیمار
چون آتش ازدامن دختر خاموش شد گفت: یاشیخ راه نجف کدوم طرفه؟
گفتم دخترجان عزیزان تو،توکربلا هستندوتوراه نجف رومیخوای چه کُنی؟
گفت میخوام به پدرم علی شکایت این مَردُمو بنمایم...
آبی همراه داشتم دادم به دست او...گفتم میدونم تشنه هستی آب بنوش....
تاچشمش به آب افتاد یه نگاه به من کرد،یه نگاه به سوی خیمه ها وبه قتلگاه فهمیدم اجازه میخواد آب روببره...گفتم پدرت دیگه احتیاج به آب نداره، خودت آب بخور...نالید که یه بیمار...
(همون امام زین العابدین رومیگفت بزرگواران )
که یک بیمار درمیان خیمه هست داره ازتب می سوزه...
درون خیمه یک بیماردارم
که ازسوز عطش دستم دهدجان
اگراین آب رابراو رسانم
شود آرامش آن قلب سوزان
فداکاری این دختر نشون داد
صفای عترت ختم رسولان
ستادپیرزاده🌴