هدایت شده از اطلاع رسانی
بسته اینترنتی هدیه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات
١٠ گیگابایت ٧ روزه برای استفاده از سکوهای ایتا، روبیکا، تلوبیون، ویراستی، بله، سروش، گپ و آی گپ :
کد دستوری برای کاربران
همراه اول و رایتل #۶۷۳*۱۰۰* (ستاره ۱۰۰ ستاره ۶۷۳ مربع)
ایرانسل #۱*۵* (ستاره ۵ ستاره ۱ مربع)
23.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔پزشکیان: سلیمانی موی دماغ آمریکا بود••••😡
توهین به سردار دلها حاج قاسم سلیمانی عزیز ، کابوس هرشب آمریکا و اسرائیل و داعشی ها بود,,,,,
آقای پزشکیان، باختی
بدم باختی،🤨
🌹مردم برای اسطوره ها و قهرمانانشون احترام قائل هستند و عشق میورزند...♥️
رای جمع کردن به چه قیمتی!!!!!!به هر قیمتی؟؟؟؟؟؟🤬
🌹ملت شریف ایران عاشق سردار دلها هستند و خواهند بود♥️
⛔نه به دولت سوم روحانی❌
🔃هرچقدر برای حاج قاسم عزیز احترام قائلی منتشر کن تا همه بدونن که چه کسایی و به چه قیمتی میخوان ضمام امور این مردم شریف رو بدست بگیرن•••
#سردار_دلها❤️
#حاج_قاسم_سلیمانی✌️
#خار_چشم_دشمنان👊
#مرگ_بر_آمریکا_اسرائیل👊
#نه_به_دولت_سوم_روحانی ❌
#نه_به_پزشکیان❌
#نشر_حداکثری ✅
#انتخابات 🇮🇷
#جهادتبیین
__________________________
✍امام على عليه السلام:
🍃💙به خدا سوگند،
🍃💗هرگز ملتى در زندگىِ مرفّه و پر نعمتى نبوده اند و نعمت و رفاه از آنان زائل نشده است
🍃💖مگر به سبب گناهانى كه مرتكب شده اند،
🍃💜چرا كه خداوند به بندگانش ظلم نمى كند.
🍃🧡اگر مردم به هنگامى كه بلاها و سختى ها بر آنان فرود مى آمد و نعمت ها از دستشان مى رفت
🍃💛با نيت هاى خوب و دلى مشتاق به پروردگارشان پناه مى بردند
🍃❤ بى گمان هر از دست رفته اى به آنان باز مى گشت و هر فاسدى اصلاح مى شد.
📚نهج البلاغه، از خطبه ۱۷۸
🍃💗خدایاتوفیق بندگی ؛ ایمان ؛ تقوا ؛ نصیبمان بگردان ومارادرزمره صالحان قراربده
🍃،H/K🍃
14.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻افشاگری حمیده زرآبادی(عضو ستاد پزشکیان) از دریافت کارمزد ماهیانه ۶۹ میلیون تومانی توسط خواهرزن آذری جهرمی (قائممقام ستاد پزشکیان) در زمان وزارتش
🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی
🌾شب دهم ماه محرم
🏴یادش بخیر تو هیئتها سینه وزنجیر می زدیم
یادت میاد کوچیک بودیم 🍂توکوچه پرچم می زدیم
با بچهها ی کوچه مون🍂سِنجِ محرم می زدیم
یادت میاد که تکیه ها🍂یه عطر ویه صفایی داشت
سینه وزنجیر زَدَنا 🍂رنگ وبوی خدایی داشت
یادت میاد با بچه ها🍂 سینه وزنجیر می زدیم
برای آقامون حسین 🍂ناله ی شَبگیر می زدیم
یادت میاد که مادرم🍂 پیرَن سیاه تَنَم می کرد
دَستَمو می گرفت می بُرد 🍂قاطی سینه زَن می کرد
یادت میاد برا حسین🍂 نذری و شربت می دادیم
به هر کسی میرسیدیم🍂 یه زره تُربَت می دادیم
یادش بخیر...🌾🌾🌾
یادت میاد برا حسین 🍂نذری و شربت می دادیم
به هر کسی میرسیدیم 🍂یه زره تُربَت می دادیم
یادت میاد تا دِلِ شب 🍂به سینه وسرمی زَدیم
با دسته های سینه زَن 🍂سَری به مادر می زَدیم
خدایا کُمَکَم کُن...🌾🌾🌾
حالا که من جوون شدم 🍂راهَموپیداکردم
خودم روخادم حسین 🍂زاده ی زهرا کردم
حسینی که مهربونه 🍂حرف دلارو می دونه
خوش به حال اون جوونی 🍂که اینجا ثابت می مونه
حسین گُلِ نابَ مَنِ🍂خورشید ومهتاب مَنِ
داد می زَنَم توکوچه ها🍂حسین ارباب مَنِ
اگر سَرَم روبِبُرَن🍂 از اوجُدا نمی شَوَم
خوشَم زِبَندِ عشق او🍂هرگز رها نمی شَوَم
یا. خسینhttps://eitaa.com/sahedsaed شاعرومداح_پیرزاده🌴
4_5843842131977832233.ogg
884.8K
#یادش بخیر تو هییتها سینه و زنجیر میزدیم😭😭😭
🎧#مداح_استادحاج_پیرزاده
رشاعرومداح_پیرزاده🌴https://eitaa.com/sahedsaed
#شب دهم ماه محرم
#روضه
⬇️⬇️⬇️
بسمالله الرحمن الرحیم
درکوچه ها نسیم بهشت محرم است 🌾
این شهربی مجالس روضه جهنم است 🌾
پیراهن سیاه عزاداری شما 🌾
زیباترین تَجَلی عشق مُجَسَم است🌾
شُکر خُدا که هیئتمان باز دایر است 🌾
شُکرخُدا که برسرهرکوچه پرچم است🌾
بیرون ندیده ایم که زَنی ایستاده است🌾
بالَش شکسته از تو قَدَش هم خمیده است🌾
عطری که از حوالی پرچم وزیده است🌾
مارا به سمت مجلس آقا کشیده است🌾
ازصحن حسینیه تا صحن کربلا 🌾
صدکوچه واکنید که مادر رسیده است 🌾
بزرگواران چند مسأله را بایست خدمت شما عرض کنم واون اینه که برای اولین باردرمجالس شبهای محرم این بنده حقیرکه دیشب شب اول باهاش مُواجه شدم احساس حضور ائمه ازجمله مادر سادات ویه بنده خدایی گفت من تو هیئت کردم هرچند هیئت بااجازه، یعنی اجازه گرفته بودن ازمراجع زیر صلاح وماسک وضد عفونی وهمه رو داشتن مُنتَهی از اون جای اولش انتقال پیدا کرده بود به یک محیط روباز که مدرسه هستِش اونا باصندلی هایی که چیده بودن ومداح هم می خوند اما حرف من اینجاست که می گُفتن چراغا که خاموش شد وبعد روضه خوندن وسینه زنی من یه صحنه ای روجلو چِشَم دیدم بزرگوار هرچند عده مثل پارسال مثلا نیومده بودن وشایدم شب اول چنین بود ، اما احساس کردم اباعبدالله الحسین به کیفیت نگاه می کُنه نه به کَمیَت، این مادرمی گفت فُلانی من بااین که حال ندارم اما این عصایی که نذر کردم بااین عصا به مجالس ابا عبدالله الحسین(ع)بِرَم، من بااین عَصام اومدم تواین مجلس اگر کرونا اگر این ویروس ناخوانده یه بدی هم، هزار بَدی هم داشت، امابزرگواران نَبایَست یه حُسنی داشته نباشه نَبایَست یه حُسنی این بیماری داشته باشه، من میگم که این بیماری یه حُسنی هم داشت واونَم اینه که خالص و ناخالص رواز هم جُدا کرد، امتحاناتی روپَس دادن این مادر، می تونست بگه من مجلس حسین مریضَم یاتو خانواده نَزارَن بیان اما من اومدم به عشق حسین اومدم چون می دونم شب اولِ مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها دَمِ در ایستاده به مهمونا خوش آمد میگه این مَنطِقِ....🌾ومُحِب اهل بیت به این میگن...این نیست بزرگوار که ما یک سال غیبت، تُهمَت، اِفترا، دُزدی...بعد آخر بیاییم بگیم بادوقطره ریختن اشک تومجلس حسین بخشیده...🌾نه بزرگوار بخشیده نخواهی شد...🥀
اونی که مُحِبِ حُسینِ...یک سال از این محرم تااون محرم گناه نمی کُنه، اِفتِرا نمی زنه...دوستدار امام حسین، دوستدار اهل بیتِ ودوستدار اهل بیت تُهمَت نمی زنه، اِفتِرانمیگه، حَسودی نمی کُنه، دُشمنی نمی کُنه ودیدم گوشه حیات مدرسه ای که بنده خدایی داد، بیداد فریاد می زَدوگریه می کرد...😭🥀
می گفت...آخرش گفتم فُلانی توچرا رفته بودی گوشه حالا این جمعیت گفتم فُلانی من امام حسینُ تواین گوشه حیات دیدم 🍂
من عشق به ائمه رو تواین کُنج مدرسه ای که تاریک بود وکسی نبود دیدم...😭🌾
پس بزرگواران ائمه روتو دلهاتون بینید تواین هیئت های زیاد نبینید، توخونه هاتون ببینید که عشق امام حسین توی دلهاتون...یه خانم ویه آقایی توی فولاد مبارکه سپاهان، بله فولاد مبارکه...هرسال ماه محرم دست هَمو می گرفتن، همسربودن می رفتن توهیئت تِکیه...🍂
یکی از این روزها حالا شب سوم بوده، شب دوم بوده هرسال این ۱۰شبه رومی رفتن توهیئت باهمدیگه می رفتن اما یه شب این بنده خدا مریض بود نمیدونم حالا چی بود نتونست بره، همسر مَرد رفت توهیئت این خانومه موند...🌾
خانومه یه عادتی داشت همیشه فَرومی زَد کنار یه دوتا آجر می زاشت یه دوتا شمع روشن می کرد به یاد رقیه گریه می کرد...😭
اون شَبَم این بنده خدا گفت حالا که من خونه ام براچی بیکار بمونم...🌾فَرشوزد کنار، دوتا آجر آورد به جای دوتاشمع اینبار دوتا گُل آورد به یاد حضرت رقیه سلام الله علیها خیلی علاقه به این خانوم داشت...دوتا گُل آورد یه وقت احساس کرد این زَنِ...خونه یه حالت دیگه ای پیدا کرده نورانی تَر شده...😭🍂بوی عِطرِسیب داره میاد...این خانومه غَش کرد واین مَرده منتظر شد دید همسرش نرفت سریع برگشت خونه ببینه چه خبره؟ چرانیومده؟
اومد دید خانومِش غَش کرد...😭🥀
اما خونه یه بووحال دیگه ای داره حال وهوای بهشتی گرفته...😭🍂
ببینید بزرگوار تنها هم می تونی امام حسینو پیداکُنی...😭
اینا اگه بهت نظر کُنَن، همه جا نظر می کُنَن...🍂
فرقی نمی کُنه گوشه مدرسه بخوای گریه کُنی، توجمعیت باشی، احتمال داره به همون خِیلِ جمعیت نگاه نَکُنه اما یه نفر برای امام حسین گریه کُنه به اونظر کُنه...😭🍂🌾
همون طوری که به این خانمی که تو خونه تنها برای حضرت رقیه دوتا گُل گذاشت وگریه کرد نظر شد...😭🌾
همون طوری که به این مادری که عَصا به دست اومده بود تومدرسه می گُفت فُلانی من هم رعایت می کُنَم بهداشتو وهم حُسینَمو دارم به این میگن مُحِبِ حسین...😭🌾این نیست که بمونه خونه بگه من حُسینو دوست دارمhttps://eitaa.com/sahedsaed
حُسینو دوست دارم، فاطمه رو دوست دارم، اما کاری انجام نده...🍂🌾
خوب من می تونستم مدرسه با ۲نفرم بخونم باهمون کسی که گوشه حیات نشسته بود شاید به همون نظر کُنه، به ماهم نظر کُنه...🥀
پس بزرگواران دلاتونو خونه امام حسین کنید وبرای امام حسین خوب گریه کنید 😭🍂
برای امام حسین تواین چند شبه خوب عزاداری کنید...😭
این نیست که ما بخواهیم اگر موقعیتشو دارید جایی هیئتی هست که زده شده وبهداشتو رعایت...حتما برید بزرگوار خالص و ناخالص تواین ایام پیدا میشه 🍂
این کرونا حُسنِش این بود که خالص و ناخالص واز هم جُدا کرد، عاشق وغیرعاشقو از هم جُدا کرد...فهمیدیم که کی عاشقه، کی عاشق نیست...🍂
آی...درشب عاشورا وقتی اباعبدالله اعلام کرد فردا مَنَم به شهادت میرسَم...😭🥀اینجا بود که عقیله بنی هاشمو صدا زد...فاطمه زهرا نظاره گر تمام اعمال عاشوراست...🥀🌾
عقیله بنی هاشم صدازد برادر:لَیتَ المَوتَ اعدَمَنی الحیاةَ کاش دعا می کردی زینب قبل ازتو بمیرد...😭🌾
بزرگواران من دیگه نمیتونم حرکات کوتاه و بلند وزیبایی روضه رو اجرا کُنم بخاطر اینکه بخوام روضه روکامل بخونم شماکه نمی خواهین مثل من بخونین که بگم همچی من که می خونم شما بخونیدمن دیگه فقط اون روضه روشما اگر خواستید جایی یادداشت کنید این روضه شب عاشورا رو من میخونم کسی خواست یه مجلس بره یا برای خودش بخونه لااقل این روضه روزمزمه کُنه والا اگر من اگربخوام باحرکات کوتاه و بلند وقواعد سبکو روش پیاده کُنم این دقیقه ها طول میکشه ومقرون به صرفه نیست لذا خوندن زیبایی روضه باخودتون...فقط متن برداشتن ویادتون موندن روضه اگه خوشتون اومد هرمداحی خوند جای دیگه هم خوند ظهر عاشورا وشب عاشورا رو وَردارین، اگه از اینم خوشتون اومد اینم میتونید وَردارین...🌾🍂
کاش دعا میکردی زینب قبل ازتو بمیرد...😭🥀 ای یادگار کسا وگذشتگان پدرم جدَّم رسولَالله...
زینب گفت: پدرم رفت، مادرم رفت، برادرم رفت،اُمیدم به تو بود اکنون با مُصیبت تو چه کُنم حسین جان...🌾
حضرت دست روی سینه زینب گذاشت فرمود خواهرم صبور باش، خواهرم هنوز حوادثی پیش روداری صبر و بردباری پیشه کُن...🌾
از میان خیمه ها تاصبح صدای راز ونیازبلند بود.
راوی میگه درد دِل باهم شروع شد خواهر و برادر داشتن صحبت می کردن...دردل شب وسط بیابون پُشت خیمه ها سیاهی رودیدم جلوتر رفتم دیدم اباعبداللهِ...
آقا جان شما دراین وقت شب تواین صحرای تاریک چه می کُنید ؟فرمود: دارم خارای بیابونو جمع می کُنم...آقاجان براچی؟
فرمود: فردا وقتی ماروشهید کردن خیمه هاروآتیش زدن، به خیمهها حمله میکُنن، بچهها فرار میکُنَن، ازاین خیمه به اون خیمه میرن به این طرف و اون طرف می دَوَن تا ازدست سربازا بُگریزَن...وقتی همه خیمهها آتیش گرفت به بیابون پناه می بَرَن...🍂
کُجاها رومی دید آقا...الله اکبر...🌾
پاهای کوچیکشون تاب این خارارو نداره...😭🥀
از یکی از قَتَله کربلا پُرسیدَن کُجا دلتون به آقای ما سوخت؟ گفت: دروداع
پرسیدم چرا؟
گفت: آمدن حسین طول کشید بالای تِلّ آمدیم ببینیم چراحسین دیرکرده...دیدیم اطفال و بچه ها ی خردسال دور حُسینو گرفتن ازاو جُدا نمیشَن...🍂
درمَقاتِل آمده وقتی حسین می نِشِست همه بچه ها می نِشِستَن...روضه شب عاشورا...🍂وقتی حسین بلند میشُد همه این بچه ها بلند میشُدن...
حسین به خواهرش زینب نگاه می کرد یعنی خواهرم این بچه ها رو نگه دار...😭
تامن عازم میدان بِشَم...🍂
از همه بیشتر زینب مُصیبَت کشید عاشقای زینب...چون حضرت زهرا بُقچه ای به زینب دادهبود فرموده بود: دخترم این کَفَنِ مَنِ🥀
این کَفَنِ بابات عَلیِ🥀
این کَفَنِ داداشت حَسَنِ🥀
زینب گریه کرد 🌾عرض کرد مادر برای داداشم حسین کَفَن ندادی؟ 🥀مگرحسین کَفَن نداره؟ 😭
فرمود: دخترم برا حسین پیراهنی دوختم برای هرگِرِه اون روضه ها گفتم...🥀گریه هاکردم...😭این پیراهنو نگه دار در آخرین لحظه این پیراهنو به اوبده...🍂
بزرگوارااگه من بخوام اینو با اون حرکات کوتاه و بلند ونمی دونم قواعد ایجاد سبک بخونم يه خَطِشو اینجوری میخونم...میخوام بدونید که من اینو ساده خوندم فقط شما روضه شو برداشت کنید...
فرمود دخترم برا حسین پیراهنی دوختم برای هرگِرِه اون روضه ها گفتم 🥀گریه هاکردم 🌾این پیراهنو نگه دار در آخرین لحظه این پیراهنو به اوبده...🌾
مادر ودختر هردو گریه کردن...🥀
شاید زینب فرموده باشه، مادر قربون دل زَخمیت برم...😭
زینب عرض کرد: مادر از کُجا بدونم اون لحظه آخرین لحظات عُمر حُسینَ...😭🥀
فرمود: هروقت آمد ازتو پیراهن کُهنه راطَلَبید بدان اون آخرین لحظه عُمر حُسینِ...😭
درکربلا وقتی حسین دورخیام میومدزینب خیلی نگران بود...🌾باخودش میگفت نَکُنه داداشم برا خواستن پیراهن بیاد...🍂
یه وقت اومد و گفت: زینب جان اون پیراهن کُهنه روبیار که هیچ کس
بهش رِقبَت نَکُنه...🍂🌾
امام حسین چندین بار وداع کرد🥀
_پیرزادهhttps://eitaa.com/sahedsaed
اما آخرین وداع خیلی سخت ودشوار بود...🍂🥀 امام به هرطرف نگاه کرد همه اصحاب به شهادت رسیده بودن...🌾تمام اهل حَرَم گِرد تاگِرد حلقه زده بودن، شیوَن می کردن...😭🍂🌾🌾
این آخرین وداعی که امام بااهل بیت داره...🥀دستورات لازمو داد، مبادا ازخیمه خارج بشید 🍂مواظب بچه هاباش زینب...🍂🥀😭
سکینه فریاد زد: پدرجان آیا آماده مرگ وشهادتی؟😭🌾
حضرت فرمود: چگونه آماده نَشَم درحالی که یاری کننده ای ندارم...🍂🌾🍂
بانوان حَرَم گریه می کردن هرکدام جمله ای می گُفتَن...یبن رسول الله مارا به حَرَمِ جَدِّمان برگردون...🍂دیگری می گفت: مارادراین صحرا پیش کی میسپاری آی حسین جان...مارو به کی میخوای بسپاری آقا جان...😭🥀🥀🥀
حسین بااین زَنا وبچه ها چه کُنم؟🌾
همه روآرام کرد...
اما کسی که آرام کردنش سخت بود زینب بود...😭🥀دست ولایَت روقلب خواهر گذاشت...
گفت عزم میدان کرد صدایی ازپشت سرشنید...
ای یکی می گفت مهلا مهلآیبن الزهرا...😭🍂🍂🌾
فرمود خواهرم چرا اومدی؟عرضه داشت آمدم به وصیت مادرم عمل کُنم... همین که نام مادرو شنید از مرکب پیاده شد...😭🌾🌾🌾عرض کردحسین جان مادرم فرمودبرادرت یه عاشورایی درپیشداره من اون روز نیستم مادری کُنم...😭🥀 عوض من گلوی داداشو ببوس...به وصیت مادرش عمل کردبرادرشو رَوونه ی میدان کرد...🍂🍂🍂
اما سکینه میگه دیدم:
زدورادور میدیدم گلویَت عمه می بوسد🥀
مگر آماده کردی بهر خنجر هنجر خودرا🥀
بزرگواران تا اینجای روضه وداع بود اما ديگه از اون به بعد روضه شما میتونید واردمُصیبت هاوگودال قَتلِگاه بشید...🌾🌾🌾🍂
آی....شیخ شوشتری میگه اینقد پیغمبر پیشانی حُسینو بوسیده بوددراَثَرِ کِثرَتِ بوسه پیشانی حسین می درخشید...کسی نمیدونست چرا میبوسیداما امروز عاشورا فهمیدن که جای سنگ تَراشیده بوده...روی صورتشو پاک کُنه، سفیدی سینه حسین پیداشد...😭🥀یه تیر۳شعبه هم به قلب نازنین زدن...😭🌾🍂
بزرگوار روضه های وداع خيلی سخته خوندن روضه وداع من دیگه نمی خوام روضه بازو بخونم اینجا...اما این یه خطو داشته باشید...🍂🍂🍂🍂🌾
که میرزا یحیی ابحری نقل می کُنه میگه درعالم خواب علامه مجلسی رودیدم که درصحن حرم امام حسین درطاق صَفانشسته ومشغول تدریسِ علامه به موعظه پرداخت چون خواست مرثیه بخونه شخصی اومد وگفت:حضرت زهرا میگه که مرثیه و روضه وداع فرزند شهیدم حُسینو بخون...😭🍂همین که حسین از خیمه هاجدا شد کودکی از کودکان حسین دوان دوان آمد بابا نمیزارم بری...😭😭😭🍂🌾
بابا تامرا درآغوش نگیری نمیزارم بری...😭😭😭🥀🥀🥀به روی بابا خودشو انداخت وبه زانوهای بابا نشست وبابابا وداع کرد...😭😭😭🌾🌾🌾🌾🍂
بزرگواران این حتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میگه روضه وداع سخت ترین روضه عمه ام زینب بود باجدَّم ابا عبدالله الحسین...😭🥀🍂🌾
همینو به عنوان روضه داشته باشید که اگه خواستین یه گریز کوچیکی هم تو این روضه داسته باشین به مَقتَل یعنی به قتلگاه...🍂🌾
میتونید برید....آی...امان از اون ساعتی که زینب بالای تل زینبیه ایستاد...😭🥀
آی...دید شِمر روسینه برادر رفته یه حرفی زد باداداش...😭🍂🍂🍂🌾
گفت:ای ملائک رودراین هامون کنید🥀
شمررا ازقَتله گه بیرون کنید 🥀
ای عزیز فاطمه دادی بزن 🥀
آخر ای مظلوم فریادی بزن🥀
چاره خَصمِ بَداعین ُکن ای حسین 🥀
لَب گُشاویک لحظه نفرین کُن حسین(۲)🥀
التماسدعا از همه خوبان...🤲
اجرتون با سیدالشهدا...🍂🌾🍂🥀
خردادماه شاعرومداح_پیرزادهhttps://eitaa.com/sahedsaed
4_6028385404829306458.ogg
1.75M
🖤♡✨✧❥❥✧✨♡🖤
﷽
#روضه_شب_جمعه
#امام_حسین(ع)
هر آنکه گریه برای تو کرد آقا شد
کسی که رنگ شما را گرفت زیبا شد
به روسیاه، همیشه تو آبرو دادی
همینکه رود به دریا رسید دریا شد
مگر نه اینکه شفا با دم حسین رسید
گدای خانه ی تو هرکه شد، مسیحا شد
😭😭
دوباره پرچم سرخت بلند شد آقا
بساط گریه ی ما باز هم مهیّا شد
چه خاطرات خوشی که ز روضه ات دارم
همیشه حال خوشم بین روضه پیدا شد
همیشه نام تو را بردم و دلم لرزید
💔💔💔
همیشه نام تو را بردم و گره وا شد
همیشه بدرقه ی راه کربلایی ها
دعای مادر پهلو شکسته، زهرا شد
😭😭
مرا ببر، نبری می روم زدست حسین
چه می شود بنویسی برات امضا شد؟
همیشه یاد غمت بی بهانه می بارم
به یاد آن لحظاتی که باز غوغا شد
به یاد آن لحظاتی که نیزه بالا رفت
میان پیکر تو نیزه هایشان جا شد
به یاد آن لحظاتی که سنگ ها بارید
هزار و نهصد و پنجاه جوی خون وا شد
ز بس که زخم بر آن جسم پاره پاره زدند
تنت میانه ی گودال چون معمّا شد
به یاد آن لحظاتی که روی سینه نشست
به یاد آن لحظاتی که با سرت پا شد
😭😭
🎤#مداح_اهلبیت(ع)
🎧#استاد_حاج_پیرزاده
👌#پیشنهاد_دانلود
#التماس دعای فرج
#اجرای_سبک
1401/1/19
شاعرومداح_پیرزاده🌴https://eitaa.com/sahedsaed