6.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انس_با_نهج_البلاغه
🎥 عدالت امام علی (علیه السلام) و #نهج_البلاغه در #وصیتنامه امام خمینی ره
🌸کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
👈مرحوم حاج #میرزا_علی_آقا_شیرازی ره
👤#حکایت استاد مرتضی #مطهری ره از چگونگی آشنائی اش با #نهج_البلاغه :
📋 از کودکى با نام نهجالبلاغه آشنا بودم و آن را در میان کتابهاى مرحوم پدرم(اعلىاللّه مقامه) مىشناختم. پس از آن، سالها بود که تحصیل مىکردم. مقدمات عربى را در حوزه علمیه مشهد و سپس در حوزه علمیه قم به پایان رسانده بودم. دروسى که اصطلاحا «سطوح» نامیده مىشود نزدیک به پایان بود و در همه این مدت نام نهج البلاغه بعد از قرآن بیش از هر کتاب دیگر به گوشم مىخورد. چند خطبه زهدى تکرارى اهل منبر را آنقدر شنیده بودم که تقریبا حفظ کرده بودم، اما اعتراف مىکنم که مانند همه طلاب و همقطارانم با دنیاى نهجالبلاغه بیگانه بودم؛ بیگانهوار با آن برخورد مىکردم، بیگانهوار مىگذشتم. تا آنکه در تابستان سال 1320، پس از پنج سال که در قم اقامت داشتم، براى فرار از گرماى قم به اصفهان رفتم. تصادف کوچکى مرا با فردى آشنا با نهجالبلاغه آشنا کرد. او دست مرا گرفت و اندکى وارد دنیاى نهجالبلاغه کرد. آن وقت بود که عمیقا احساس کردم این کتاب را نمىشناختم و بعدها مکرر آرزو کردم که اىکاش کسى پیدا شود و مرا با دنیاى قرآن نیز آشنا سازد.
از آن پس چهره نهجالبلاغه در نظرم عوض شد، مورد علاقهام قرار گرفت و محبوبم شد؛ گویى کتاب دیگرى است غیر آن کتابى که از دوران کودکى آن را مىشناختم. احساس کردم که دنیاى جدیدى کشف کردهام.
او نهج البلاغه مجسّم و مسلّم بود؛ با نهج البلاغه می زیست و با نهج البلاغه تنفس میکرد؛ روحش با این کتاب میتپید و نبضش با این کتاب میزد و بر روی منبر، غالباً از نهج البلاغه استفاده میکرد؛ مواعظ نهج البلاغه در اعماق جانش فرو رفته و برای من محسوس بود که روح این مرد با روح امیرالمؤمنین (ع) پیوند خورده و متصل شده است.
نهج البلاغه به او حال میداد و روی بال و پر خود می نشاند و در عوالمی که ما نمیتوانستیم درک کنیم، سیر میکرد. جملههای این کتاب ورد زبانش بود و به آنها استشهاد میکرد.
غالباً جریان کلمات نهج البلاغه بر زبانش با جریان اشک از چشمانش بر محاسن سپیدش همراه بود.
خودش، نام حضرت رسول اکرم (ص) و یا حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) را که میبرد، اشکش جاری میشد.
من درک محضر این استاد را از ذخائر گرانبهای عمر خود میدانستم و حاضر نبودم آن را با هیچ چیزی معاوضه کنم؛ منبرش بیش از آنکه "قال" باشد،" حال" بود.
نماز جماعت عجیبی میخواند و وقتی سوره فجر را در نماز تلاوت میکرد و به آیه "و جیءَ یومئذ بجهنّم یومئذ یتذکّر الانسان و أنّی له الذّکری" میرسید، شانههایش میلرزید و به گریه میافتاد.
او از بزرگترین اهل معناست که من در عمر خود دیدهام."
🌸کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🔅بنا بر نقل شهید #مطهری ره مرحوم حاج #میرزا_علی_آقا_شیرازی ره یکی از بزرگترین اهل معنایی است که ایشان در عمر خود دیدهاند !!!
این مرد اخلاقگرا در اصفهان چشم از جهان فروبست. پیکر پاکش مطابق با وصیت نامهٔ او به قم برده شد و در جوار حرم حضرت فاطمه معصومه و در قبرستان #شیخان به خاک سپرده شد.
❤️ آری مرد اگر هست به جز #عالم_ربانی نیست.
🔅رحمت الله علیه
🌸کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🔅عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند
مرد اگر هست به جز #عالم_ربانی نیست
🌸کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
F.65a.mp3
5.74M
👌 #عالم_ربانی کیست؟
قسمت 1
👤استاد #فرحزاد
🔗کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
F.65b.mp3
3.07M
👌 #عالم_ربانی کیست؟
قسمت 2
👤استاد #فرحزاد
🔗کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
📋ایهاالناس! جهان جای تنآسانی نیست
مرد دانا به جهان داشتن ارزانی نیست
خفتگان را چه خبر زمزمه ٔمرغ سحر؟
حَیَوان را خبر از عالم انسانی نیست
داروی تربیت از پیر طریقت بِسِتان
کآدمی را بَتَر از علت نادانی نیست
روی، اگر چند پَریچهره و زیبا باشد،
نتوان دید در آیینه که نورانی نیست
شبِ مردان خدا روزِ جهان افروزست
روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
پنجهی دیو به بازوی ریاضت بشکن!
کاین به سرپنجگی ظاهر جسمانی نیست
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی!
صدق پیشآر! که اخلاص به پیشانی نیست
حذر از پیروی نفس که در راه خدای
مردم افکنتر ازین غول بیابانی نیست
عالم و عابد و صوفی، همه طفلان رهند
مرد اگر هست بجز #عالم_ربانی نیست
با تو ترسم نکند شاهد روحانی روی
کالتماس تو بجز راحت نفسانی نیست
خانه پُرگَندم و یک جو نفرستاده به گور
برگ مرگت چو غم برگ زمستانی نیست؟
ببری مال مسلمان و چو مالَت ببرند
بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست!
آخِری نیست تمنای سر و سامان را
سر و سامان بِهْ از بیسر و سامانی نیست
آن کس از دُزد بترسد که مَتاعی دارد
عارفان جمع بکردند و پریشانی نیست!
وآنکه را خیمه به صحرای فراغت زدهاند
گر جهان زلزله گیرد غم ویرانی نیست
یک نصیحت ز سر صدق جهانی ارزد؛
مشنو ار در سخنم فایده دو جهانی نیست
حاصل عمر تلف کرده و ایام به لغو
گذرانیده، بجز حیف و پشیمانی نیست
سعدیا! گرچه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
تا به خرمن برسد کشت امیدی که تُراست
چارهٔ کار بجز دیده ٔبارانی نیست
گر گدایی کنی از درگه او کُن باری
که گدایان درش را سر سلطانی نیست
یارب از نیست به هست آمدهٔ صُنع توایم
وآنچه هست از نظر علم تو پنهانی نیست
گر برانی و گرم بنده ٔمخلص خوانی
روی نومیدیَم از حضرت سلطانی نیست
ناامید از در لطف تو کجا شاید رفت؟
تو ببخشای که درگاه تو را ثانی نیست
دست حسرت گَزی ار یک دِرَمَت فُوْت شود
هیچت از عُمرِ تلف کرده پشیمانی نیست
#سعدی
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
@sahife2