#دعا_بیستم_10
امام سجاد عليهالسلام از دعاى شريف «مكارمالاخلاق» از پيشگاه خداوند درخواست مىكند كه او را به زيور صالحين بيارايد و زينت متقين را بر وى بپوشاند تا بتواند عدل و داد را در جامعه بسط دهد و آن را در سطح وسيعى پياده نمايد.
شش مطلب از خواسته هاى امام که در قبل گذشت :
«كظم غيظ و اطفاء نائره»،
«پيوند اهل فرقه و اصلاح ذاتالبين»
«افشاء عارفه و ستر عائبه».
و دو مطلب درخواستی حضرت در ادامه عبارتند از:
و لين العريكه و خفض الجناح.
عریکه؛ بمعنای طبیعت فرد است،که مختص خودش می باشد.«لین العریکه»؛نرمخویی ومهربانی .
«خفض جناح»،پایین آوردن بال ها است،حالتی در پرندگان زمانی که می خواهند مهربانی را جلب کنند،کنایه ازتواضع وفروتنی.
از دیگر زینت های متقین و صالحین،مهربانی وفروتنی است.امام علیه السلام از خداوند می خواهد که نرمخویی وتواضع عطا فرماید.
این دوصفت،برای مومنان بسیار ضروری و مهم است به ویژه که سرپرستی گروهی به عهده ایشان باشد.
در سوره مبارکه آل عمران،آیه 159می فرماید:فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم واستغفر لهم.
به خاطر مهربانی که خداوند در وجود پیامبرصلی الله علیه وآله گذاشته،می تواندعفو کند واستغفار کند برای کسانی که اورا آزرده اند.بواسطه همین کرامت وبزرگواری،یاران بسیار دور وبر ایشان بودند.
در سوره مبارکه اسراء آیه 24،درباره پدر ومادر،می فرماید:واخفض لهما جناح الذل من الرحمة .دربرابر آنان،از روی مهربانی،تواضع کن
ودرسوره مبارکه حجر آیه 88،می فرماید:واخفض جناحک للمومنین ...در برابر مومنین،فروتن باش.
این آیات،اهمیت این دوصفت را بیان میکند،دو ویژگی که برای جذب مومنین ضروری است.
اللهم وفقنا لما تحب وترضی...
امام (ع) عرض مىكند:
بار الها! موفقم بدار تا با طبع نرم و ملايم و خلق فروتنى و تواضع، با مردم معاشرت نمايم.
نرمگويى و نرمخويى دو صفت از صفات حميده و دو خصلت از خصال پسنديده است
و هر دو قسمت در قرآن شريف و روايات اولياى دين آمده است.
موقعى كه حضرت موسى و هارون از طرف بارىتعالى ماموريت يافتند نزد فرعون بروند و او را دعوت نمايند، خداوند به آن دو دستور داد:
اذهبا الى فرعون انه طغى. فقولا له قولا لينا لعله يتذكر او يخشى.
شما دو نفر نزد فرعون برويد كه به طغيان و سركشى گرايش يافته است، با او به نرمى سخن بگوييد، شايد متذكر شود و از عذاب الهى بترسد.
امام على (ع) فرموده: زبانت را عادت ده كه گفتارش هميشه نرم و ملايم باشد.
مردى به نام اسحاق كندى كه در زمان خود فيلسوف عراق بود، به نوشتن كتابى دست زد كه حاوى تناقضهاى قرآن باشد. در اين كار همت گمارد و براى انجام آن تنها در منزل نشست و مشغول به نوشتن گرديد. روزى يكى از شاگردان او بر حضرت امام عسكرى (ع) وارد شد. حضرت به وى فرمود: آيا در بين شما يك مرد رشيد نيست كه استادتان را از كارى كه دربارهى قرآن شروع كرده، بازدارد؟ عرض كرد: ما از شاگردان او هستيم، چطور ممكن است در اين مورد يا ديگر موارد به او اعتراض نماييم؟ امام فرمود: آيا حاضرى آن را كه به تو مىآموزم در محضر استادت انجام دهى؟ عرض كرد: بلى. فرمود: نزد او برو، با وى به لطف و گرمى انس بگير و در كارى كه مىخواهد انجام دهد ياريش نما و چون مانوس گشتى، بگو براى من سئوالى پيش آمده است، اجازه مىخواهم بگويم و از مثل شما توقع اين اجازه هست. سپس بگو: اگر تكلمكننده ى به اين قرآن نزد شما بيايد و اين سئوال مطرح گردد كه آيا جايز است مراد گوينده ى قرآن از گفته هاى خودش غير آن باشد كه شما گمان بردهايد و آن را برداشت نمودهايد، او در پاسخ خواهد گفت: اين احتمال جايز است، زيرا مردى است كه مىفهمد آن را كه مىشنود. وقتى با سخن تو ملزم گرديد، به او بگو: شما از كجا مقصد متكلم قرآن را درك نمودهايد؟ شايد منظور او غير آن چيزى باشد كه شما گمان بردهايد.
آن مرد نزد فيلسوف كندى رفت و طبق دستور امام، پس از تلطف و مهر، مطلب را با وى در ميان گذارد، آنقدر اين كلام موثر افتاد كه به او گفت: دوباره بگو، دوباره گفت. فيلسوف، پس از انديشه و تفكر، ابراز داشت: اينكه گفتى به اعتبار لغت، محتمل است و از جهت دقت نظر جايز. اين احتمال صحيح و اساسى طبق دستور امام عسكرى (ع) به نرمى و ملايمت و با حفظ شخصيت فيلسوف تحصيلكرده القا گرديد، از اين رو در وى اثر مفيد گذارد و او را در نوشتن كتاب دودل و مردد ساخت. اگر همين مطلب با تندى و خشونت ادا مىگرديد، وى را در عقيدهى خود مقاوم مىنمود و به گفتههايش پافشارى نشان مىداد.
نرمخويى نيز همانند نرمگويى، در قرآن شريف و روايات آمده است.
خداوند نرمخويى رسول گرامى را كه از عوامل جلب قلوب و جذب نفوس بود، به حساب رحمت واسعهى خود گذارده و فرموده است:
فبما رحمه من الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لا نفضوا من حولك.
اى پيمبر! تو در پرتو رحمت خداوند، با مردم برخورد نرم و ملايم دارى، اگر تندخو و سختدل مىبودى، مردم از اطرافت پراكنده مىشدند.
از جمله وصاياى على (ع) به فرزندش حضرت مجتبى اين بود كه: هر كس با تو به غلظت و تندخويى مواجه مىشود تو با او به نرمى و ملايمت برخورد كن، چه نرمى تو با وى مىتواند به سرعت موضعش را تغيير دهد و او را با تو نرم و ملايم سازد.
در وصف رسول اكرم (ص) آمده است كه آن حضرت در سخن گفتن از همه راستگوتر و در اخلاق از همه نرمخوتر بود.
نرمخويى در ايجاد محبت، نقش بسيار موثر دارد و افرادى كه شخص نرمخو را به اين صفت مىشناسند نسبت به وى علاقمند مىشوند.
على (ع) فرموده: كسى كه با اطرافيان خود با نرمخويى برخورد نمايد، از محبت دائم بستگان خويش برخوردار مىگردد.
«عريكه» صفتى است كه با سرشت آدمى آميخته شده و به معناى «طبيعت» است،
پس اگر كسى با طبيعت نرم آفريده شود مى توان از وى توقع داشت كه نرمخو و ملايم باشد،
سوال :
کسی كه از مادر، تندخو و عصبى مزاج متولد گرديده، آيا مىتواند نرمخو شود و خويشتن را به اين خلق پسنديده متخلق نمايد؟
پاسخ اين پرسش خوشبختانه مثبت است و بشر مىتواند با سعى و مجاهده وضع طبيعى خويشتن را تغيير دهد و در خود طبع دومى را به وجود آورد كه نقطهى مقابل طبع اول باشد و براى شاهد مىتوان نمونههاى متعددى را ذكر كرد :
ريه به طور طبيعى براى تنفس هواى پاك آفريده شده است،
كسى كه در اولين بار به سيگار لب مىزند و دود آن را به ريه مىفرستد وضع مزاجش متحول مىگردد، سرفه و عطسه مىآيد، احساس سرگيجه مىكند، آب از چشم و بينيش خارج مىشود، گويى ريه با زبان طبيعى خود فرياد مىزند: من براى دود آفريده نشدهام، اين چه سمى بود كه به درون من فرستادى؟
اگر شخصى كه ريه عضو بدن اوست متوجه گردد، به خطاى خويش پى ببرد و ديگر به اين كار ناروا دست نزند، وضع طبيعى ريه محفوظ مىماند و راه خود را به سلامت مىپيمايد.
اما اگر به ناراحتى ريه و ديگر عوارض ناشى از آن اعتنا ننمايد و مكرر در مكرر، دود به ريه بفرستد، وضع طبيعى ريه تدريجا عوض مىشود، با سم دود، انس مىگيرد، رفتهرفته به آن عادت مىكند، و پس از تكرار هزاران بار، آنچنان مىشود كه نه تنها از دود احساس ناراحتى نمىكند بلكه از آن لذت مىبرد و اگر دود سيگار به ريه نرسد احساس كمبود مىنمايد و مىخواهد هر چه زودتر به محبوب خود دست يابد و سم آن را جذب نمايد. بنابراين عادتى كه بر اثر تمرين و تكرار پديد مىآيد به منزلهى طبيعت دوم است و احكام و مقررات طبيعت اول را تغيير مىدهد و مقتضيات خود را جايگزين آن مىنمايد.
پس اگر انسانى از مادر، تندخو متولد شد و بخواهد خويشتن را نرمخو بسازد، مىتواند در پرتو سعى و كوشش و با تمرين و مجاهده تدريجا طبع تند خود را واپس زند و خويشتن را به نرمخويى متخلق سازد .
امام صادق عليهالسلام فرموده: خلق خوب عطيه اى است الهى كه خداوند به بندگانش اعطا فرموده است. بعضى از خلقيات سجيه ى طبيعى است و بعضى بايد با نيت و قصد به دست آيد.
راوى مىگويد پرسيدم: كدام يك از اين دو برتر و افضل است؟
فرمود آن كس كه خلق خوب سجيه ى اوست و با سرشتش آميخته، نمىتواند جز آن عمل كند، اما كسى كه با نيت و مجاهده خود را به خلق پسنديده متخلق مىنمايد بايد در راه طاعت الهى صبر كند و مشكلات خودسازى را تحمل نمايد، بنابراين افضل و برتر كسى است كه براى نيل به خلق خوب سعى و كوشش مىكند و با سختيهاى ناشى از آن مىسازد.
امام سجاد (ع) از پيشگاه حضرت بارى تعالى براى عموم مسلمانان درخواست نرمخويى مىنمايد:
«و لين العريكه»
بار الها! به لطف و رحمتت جامعه را به اخلاق نرم متخلق كن و آنان را به اين صفت پسنديده متصف نما.
به فرمودهى امام صادق (ع) كسانى كه اينچنين آفريده شدهاند به طور فطرى از نرمخويى برخوردارند و آنان كه ساختمان نرم و ملايم ندارند مىتوانند از راه مجاهده و كوشش، خويشتن را به اين خوى پسنديده عادت دهند و با تمرين از اين مزيت اخلاقى بهرهمند گردند.