#انس_با_قرآن
⏪برنامه ی روزنامه ی
✅ #ختم_قرآن کریم
👈 روزی یک صفحه
#صفحه_513
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ اعمال روزها و شب های #هفته
🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز #پنجشنبه
👉🏻 1da.ir/XKHl
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️هیات نمایندگی مسیحیان به حضور پیامبر (ص) آمد، دیدند او برای #مباهله بیرون آمده است در حالی که عبایی از موی سیاه بر دوش داشت؛ حسین (ع) در آغوش آن حضرت بود و دست حسن (ع) را در دست داشت و فاطمه (ع) در پی او حرکت می کرد، علی (ع) نیز پشت سر فاطمه حرکت می کرد، و پیامبر (ص) به آنها می گفت هر وقت من دعا کردم شما آمین بگویید. اسقف نجران رو به همراهان کرد و گفت: ای گروه نصارا! من چهره هایی را می بینم که اگر دست به دعا بردارند و از خداوند بخواهند که کوه را از جا بکند، فورا خواهد کند! پس با او مباهله مکنید که هلاک می شوید و بر روی زمین تا روز قیامت یک مسیحی باقی نخواهد ماند.سپس، رو به پیامبر کردند و گفتند: ای ابو القاسم! تصمیم ما این است که با تو مباهله نکنیم...»
🔴 گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود
پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود
یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
آخر ای خاتم جمشید همایون آثار
گر فتد عکس تو بر نقش نگینم چه شود
واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزید
من اگر مهر نگاری بگزینم چه شود
عقلم از خانه به در رفت و گر می این است
دیدم از پیش که در خانه دینم چه شود
صرف شد عمر گران مایه به معشوقه و می
تا از آنم چه به پیش آید از اینم چه شود
خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت
#حافظ ار نیز بداند که چنینم چه شود
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
#حافظ_غزل_228
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️هیات نمایندگی مسیحیان به حضور پیامبر (ص) آمد، دیدند او برای #مباهله بیرون آمده است در حالی که عبای
🔴 گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شــود ؟!
پیش پایی به چراغ تـو بـبـیـنـم چه شــود ؟!
اگر یک عنایتی از تو به من برسد جه زیانی به تو می رسد؟ نه زیبایی ِ تو کم می شود ونه اتّفاق ِ بدی می افتد! پس چراممانعت می کنی؟
من اگرتاریکی های راه وپیش ِ پایم را بانور چراغ تو ببینم چه اشکالی دارد؟! آیانورچراغ شما کم می شود؟
🔴 یارب انـدر کـَنـف سایهی آن سرو بلند
گر من سوخته یکـدم بنشینم چه شود ؟!
اگر من عاشق ِ دلسوخته درکوره ی سوزان ِ هجران، درحمایت ودر پناه ِ سایهی آن یار بلندقامت، دَمی بیاسایم وآرامشی بیابم، چه اشکالی خواهدداشت؟
حافظ باهوشمندی تمام سخنان خودرا رنگِ عاشقانه زده تابه مذاق ِمخاطبین دلپذیرافتد.ازطرفِ دیگرهمه ی بیت ها را سئوالی طرح نموده تا مخاطبین راپیرامون موضوع به اندیشه وادارد ومخاطب ازخودبپرسد واقعاّ اگراینگونه می شد چه می شد؟ چرا چنین نمی شود؟ چه کسی باید چنین کند؟ کجا باید چنین کند؟ وووو
#حافظ_غزل_228
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️پنج خورشید آل کسا
#مباهله
◀️چشم هایت هراسان نیستند. ترس در حریم تنت، واژه ای بی مفهوم است، آن گاه که امید، سر بر شانه های حقانیت گذاشته باشد.
... و خدا خواست تا آسمان بر شانه های پنج خورشید ببالد.
و خدا خواست که کهکشان ها، به تابش پنج خورشید بنازد.
و خدا خواست تا زمین، به انوار پنج ماه، زنده بماند.
زمین به بودنشان می نازد و عرشیان، خاک پایشان را سرمه چشم می کنند.
کجاست شانه های خاک گرفته «ابو حارثه» تا خورشید را به مباهله شب بکشاند؟
کجاست صلیب های شکسته ای که در مقابل آیه های تنزیل، فرو نریزد؟
کجاست «دِیرهایی» که در مقابل گلدسته های عرش، قد علم کند و بر خود نبالد؟
کجاست غرور پوشالی آنها که شانه در شانه «آل عبا»، راه های مباهله را بپیماید و فرو نریزد؟
کجاست «کلیساهای نجران» که هم شانه کعبه، سر بر آسمان بردارد و بر صورتش عرق شرم ننشیند؟
نیست آسمانی که به شب نشینی دست های دعای آل عبا بر زمین نپاشد.
نیست دریایی که زیر موج هیبت آل عبا سر بر ساحل سکوت نگذارد.
نیست دروازه های بسته ای که به حرمت پنج خورشید آل کسا، روزنه های نور و شفق را بر آنها نگشاید.
* * *
رسول نور، به سمت مباهله با شب در راه است. دستی بر آسمان دارد و چشمی بر تیه گمراهی! سکنیه نوح در سینه و هستی نبوی در تنواره اش.
تمام دار و ندارش را شانه به شانه خودش، به نفرینگاه آورده است.
تمام دلخوشی ها و تمام هستی اش را پا به پای خود آورده است تا چشم ناباور عاصیان و کافران در حدقه نگنجد.
زانوهایشان از رفتن سست می شود و زبان هایشان را یارای تکلم نیست.
وای اگر اشرف مخلوقات عالم، دستی بر آسمان بردارد و این قوم گم کرده راه را نفرین کند!
وای اگر دست های دعای امیر، با دست های آمین ملائکه گره بخورد!
وای اگر اشک های فاطمه بر بیابان تشنه نفرین بچکد!
وای اگر عمامه سبز حسن (ع) برای اجابت، از سر باز شود!
وای اگر آه حسین (ع) از جگر برآید و دست های کوچکش را به آسمان بردارد!
باید با کوله باری از خفت و خواری برگشت!
باید شکست را بر شانه های خاک گرفته قبول کرد!
باید دستی به التماس گشود و لبی به اعتراف و اشتباه!
باید حقانیت این جمع الهی را پذیرفت!
... و رسول، هم شانه علی (ع) و فاطمه (س)، دستی به دست حسین (ع) دارد و دستی بر شانه حسن (ع) و لبخندی ملیح بر لب!
تنگ غروب است و آل عبا به سمت خانه خود راه می پیمایند و آن سو، گروهی که سر بر زانوی غم گذاشته اند و توان حرکت ندارند!
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2