❇️ اعمال روزها و شب های #هفته
🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز #پنجشنبه
👉🏻 1da.ir/XKHl
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ چندان که گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان
آن گل که هر دم در دست بادیست
گو شرم بادش از عندلیبان
یا رب امان ده تا بازبیند
چشم محبان روی حبیبان
درج محبت بر مهر خود نیست
یا رب مبادا کام رقیبان
ای منعم آخر بر خوان جودت
تا چند باشیم از بی نصیبان
#حافظ نگشتی شیدای گیتی
گر میشنیدی پند ادیبان
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
#حافظ_غزل_383
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_3
#دعا_سوم_7
قسمت 11
✳️ انواع بندگىها
[بندگى چشم بسته ] شگفت انگيزترين بندگىهائى كه ديدهام انواع زير است:
بندگى چشم بسته: نوعى از بندگى كه حال شخص را به گذشته نياكانش وابسته مىدارد و سرش را در مقابل آداب و رسوم اجدادى فرود مىآورد و از او جسد تازهاى پديد مىآرد كه روح كهنهاى در آن دميده با گور مرمرينى كه پر از استخوان پوسيده باشد.
[بندگى زبان بسته] بندگى زبان بسته: آن بندگىاى است كه گردونه عمر مرد را به دم همسرِ ناسازگارش مىبندد، و تن زن را به بستر مردى كه از او متنفّر است مىچسباند، چنانكه رابطهشان با زندگى رابطه كفش است با پا.
[بندگى گوش بسته] بندگى گوش بسته: همان كه شخصى را به پيروى از سليقه محيط و همرنگى با جماعت وا مىدارد، به طورى كه شخصيّتش انعكاس صداى جامعه و سايه و همآميزى از اشيا است!
[بندگى پاى بسته] بندگى پاى بسته: بندگىاى كه گردن آدم نيرومند را زير فرمان حقّه باند مىخماند و اراده قدرتمند را تسليم هوسهاى مشتى افتخارجوى شهرت طلب مىگرداند تا مثل عروسك به سرانگشت آنان برقصد و پس از مدتى از حركت باز ايستد و بالاخره بشكند و دور ريخته شود.
و [در عرصه قيامت] همگى در پيشگاه خدا ظاهر مىشوند؛ پس ناتوانان [ى كه بدون به كار گرفتن عقل، بلكه از روى تقليد كوركورانه پيرو مستكبران بودند] به مستكبران مىگويند: ما [در دنيا بدون درخواست دليل و برهان] پيروِ [مكتب] شما بوديم، آيا امروز چيزى از عذاب خدا را [به پاداش آن كه از شما پيروى كرديم] از ما برطرف مىكنيد؟ مىگويند: اگر خدا ما را [در صورت داشتن لياقت] هدايت كرده بود، همانا ما هم شما را هدايت مىكرديم، [اكنون همه سرمايههاى وجودى ما و تلاش و كوششمان بر باد رفته] چه بيتابى كنيم وچه شكيبايى ورزيم، براى ما يكسان است، ما را هيچ راه گريزى نيست.
[بندگى دورگهاى] بندگى دورگهاى: آن كه كودكان معصوم را از فضاى پهناور نيكبختى به خاكستر سيهروزى مىنشاند، آنجا كه نياز به كنار كودكى نشسته و بيچارگى در بغل زبونى آرميده تا با بدبختى به جانى رسند و از آن پس مثل يك مجرم، عمر بگذرانند و مثل يك مطرود و وازده بميرند.
[بندگى جوگندمى] بندگى جوگندمى: همان كه ارزش اشيا و امور را وارونه مىنمايد و مفهوم امور را دگرگون مىكند، به طورى كه حقّهبازى را زرنگى بشمارند، و پرچانگى را دانايى، و ناتوانى را بردبارى و مسالمت، و بزدلى را پرهيزكارى.
[بندگى مُذَبْذَبانه] بندگى مُذَبْذَبانه: كه زبان بزدل سست عنصر را مىلرزاند و از حق گوئى بازمىدارد تا بر خلاف آنچه در دل دارد به زبان آرد و در چنگال تيره روزى چون جامهاى باشد كه مچاله و پهن شود.
[بندگى پشت خمانى] بندگى پشت خمانى: مقيَّد شدن ملّتى با زنجير قوانين و حقوق و رسوم ملّتى ديگر.
[بندگى واگيرى] بندگى واگيرى: كه باعث جانشينى پسر به جاى پدر مىشود.
[بندگى سياه] بندگى سياه: كه بر پيشانى سپيد فرزند بىگناه، مجرم داغ ننگ مىچسباند.
بالأخره بندگى بندگى، كه نيروى محرّك و استمرار دهنده همه بندگىهاست». «1» و اين همه كه قرنهاست سايه شومش را بر سر بشر، و طناب و غل و زنجيرش را بر دست و پاى انسان، و لجامش را بر زبان آدمى، و پنبهاش را در گوش نسلها، و چشم بندش را بر بصيرت فرزندان آدم و حوّا قرار داده، معلول پيروى از هواى نفس و افتادن در لجنزار شهوات است.
و اين انبيا و اوليا و امامان معصومند كه براى نجات بشر از اين همه ذلّت و خفّت و پَستى و بدمستى و برداشتن زنجير و غل اسارت از دست و پاى عقل و جان انسان، از جانب خدا قيام كردند و خود را براى تأمين سعادت دنيا و آخرت مردم به هر آب و آتشى زدند و از هيچ كوششى تا جان دادن در راه محبوب و معشوقشان كه حضرت رب العزّه است مضايقه نكردند.
👈 ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج3، ص: 141
دعای #سوم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_3
#دعا_سوم_7
قسمت 12
✳️ مقامات انسانى آزادگان وارسته
طيران مرغ ديدى، تو ز پايبند شهوت
به درآى تا ببينى طيران آدميت
(سعدى شيرازى)
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»
و خدا براى مؤمنان همسر فرعون را مثل زده است هنگامى كه گفت:
پروردگارا! براى من نزد خودت خانهاى در بهشت بنا كن ومرا از فرعون وكردارش رهايى بخش ومرا از مردم ستمكار نجات ده.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
شريفترين و گرامىترين زنان جهان و بهشت چهار نفر هستند:
1- آسيه همسر فرعون.
2- مريم دختر عمران.
3- خديجه دختر خويلد.
4- فاطمه دختر محمد بن عبداللَّه صلى الله عليه و آله. «1» از چهرههايى كه بايد نامش را به بزرگى ياد كرد و در رديف قهرمانان برجسته عرصه ايمان و صبر و مقاومت قرار داد، آسيه دختر مزاحم همسر فرعون است.
عظمت و شخصيت آسيه همسر فرعون
وى بانويى بىنظير و برجسته و بنده شايسته خدا بود، او خداى جهان را از روى معرفت و اخلاص پرستش مىنمود، از ايمان كاملى كه در خور مقام يك انسان كامل و واقعى است برخوردار بود و از لحاظ تقوا و زهد و پاك دامنى در محيط خفقانى و كفرآميز فرعونى، نمونهاى بىنظير بود.
آسيه، با آن كه از عالىترين موقعيّتهاى مادى و اجتماعى برخوردار بود، به رنگ محيط درنيامد و تا سر حدّ امكان در تغيير و اصلاح محيط مىكوشيد و هرگز افكار و عواطف و عقايد و آراى افراد در او اثر نمىكرد.
آسيه اول زنى بود كه به موسى بن عمران عليه السلام ايمان آورد و در ايمان راستين خود استوار بود و هيچ وقت در اين زمينه رنگ نباخت و ترسى به خود راه نداد.
به طورى كه از تفاسير و تواريخ و اخبار و سِيَر استفاده مىشود: از ابتداى آفرينش آدم، در محيط ظلم و ستم و در خانواده كفر و زندقه زنى همانند آسيه در ايمان و اطمينان و در دوستى با خدا و رسول، ثابتتر و مقاومتر نيامده است.
آسيه، از جمله زنان فرزانه جهان است كه خداوند او را بر زنان عالم امتياز و برترى داده و در قرآن از او ستايش كرده و او را از سيّدات زنان بهشت قرار داده است.
آسيه، نخستين زنى است كه ايمانش به درجه كمال رسيد و اوّل زنى است كه در خانه فرعونِ كافر، سالها ايمان و عقيده خود را مخفى نگاه داشت و در پنهانى خدا را پرستش مىكرد.
«هنگامى كه فرعون ستمگر «ماشطه» همسر حزقيل را به شهادت رساند، آسيه پرده از جلوى ديدگانش برداشته شد و ديد ملائكه روح ماشطه شهيده را با كمال احترام و تجليل به آسمان مىبرند.
اين داستان بر اعتقاد و يقين او افزود و از ستمگرى و بى عدالتى همسرش بىنهايت افسرده شد. در آن هنگام فرعون بر آسيه وارد شد و خبر قتل همسر حزقيل را به وى داد.
آسيه ديگر تاب مقاومت نياورد و بر فرعون بانگ زد و گفت: واى بر تو اى ستمگر، چقدر مغرورى و بىپروا، و بر حكومت ظالمانه و سلطهگر خود مىنازى و هر آن بر گناه خود مىافزايى! همانا به كيفرى سخت گرفتار خواهى شد.
فرعون گفت: مگر تو را نيز جنون عارض شده مثل جنونى كه بر ماشطه عارض شده بود؟
آسيه گفت: خير، مرا ديوانگى عارض نشده، بلكه ايمان آوردم به خدائى كه پروردگار من و شما و همه جهان است.
از آنجايى كه فرعون آسيه را دوست مىداشت دست به يك سياست ليّن و زيركانه زد و مادر آسيه را احضار كرده، به وى گفت: مثل اين كه دخترت را ديوانگى عارض شده، از او بخواه كه از دين جديد خود دست بردارد.
مادر آسيه جريان را عنوان كرد، ولى سودى نبخشيد و حيله و نيرنگ فرعون، او را در دين و آيين خود استوارتر ساخت. فرعون همين كه از ايمان او اطلاع يافت، دنيا در نظرش تيره و تار شد و از شدّت خشم و غضب مدتى مبهوت ماند. همواره به خود مىپيچيد و آسيه را تكليف به قبول ربوبيّت خود مىكرد، در حالى كه آسيه اعتنائى به گفتههاى بىاساس وى نكرده و مىگفت: هرگز از آيين حق دست برندارم؛ من به اسلام گرويدهام و اكنون به پروردگار موسى مؤمنم و تو را مشرك مىدانم.
فرعون به دژخيمان خود دستور داد او را به چهارميخ كشند و وى را به بدترين وضعى شكنجه كنند. از اين جهت قرآن مجيد او را «ذِى الْأوْتاد» ناميد.
آسيه عنصر شجاعت و استقامت بود و با شهامت بىنظير خود در برابر شكنجههاى دژخيمان فرعونى يك تنه و قهرمانانه ايستاد و كمترين ترس و وحشتى به خود راه نداد و همواره توكّل بر خدا مىكرد و هر چه مىخواست از او مىطلبيد و غير از حق به احدى تكيه نداشت.
فرعون او را همى عذاب كرد، تا اين كه آسيه قهرمان، زير بار ضربات شكنجه ددمنشان فرعونى به شهادت رسيد» «1» و از دروازه شهادت، به مقامات عالى الهى و انسانى و به منازل معنوى و عرفانى نايل شد.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج3، ص: 141
دعای #سوم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ حکایاتی از تشرف به محضر #امام_زمان (عج)
حاج آقا #فخر_تهرانی که نامش سید ذبیح الله قوامی بود از هوش بسیار خوب و استعداد ویژه و خاصی برخوردار بوده است او در جوانی با جدیت و تلاش درس می خواند و هدفش گرفتن بورسیه و رفتن به کشورهای اروپایی برای ادامه تحصیل بوده است. بالاخره تلاش او جواب داد و او برای بورسیه تحصیلی انتخاب شد. روز اعزام فرا رسید اما به دلایلی کاملا نامعلوم او دیر به فرودگاه می رسد و از پرواز جا می ماند.
او ناراحت و غمگین از فرودگاه برمی گردد و آن همه تلاش او بی نتیجه می ماند به همین دلیل نا امیدی وجودش را فرا می گیرد.
در یکی از روزها با عارفی به نام #شیخ_مرتضی_زاهد رو به رو می شود و با او حرف می زند. اینکه چه حرف هایی میان آن دو رد و بدل گردید را کسی نمی داند اما سرنوشت سید ذبیح الله با همین ملاقات تغییر کرد و انگار که پس از آن برخورد و ملاقات شخص دیگری متولد شده است. نه تنها اخلاق، کردار و منش سید ذبیح الله بلکه لباس ها و ظاهر او نیز عوض شد. عشق به لقاء الله و همچنین جذبه و ذوق اتصال با امام زمان (عج) شور وصف ناشدنی را در درون حاج آقا فخر تهرانی به وجود آورد و عطش رسیدن به حضرت مهدی (عج) روز به روز افزایش پیدا می کرد تا جایی که ره صد ساله را یک شبه رفت و متصل به دریای بی کران معرفت خدا شد.👇
https://b2n.ir/332723
https://b2n.ir/268473
ای منعم آخر بر خوان جودت
تا چند باشیم از بی نصیبان
#حافظ_غزل_383
#حدیث_سرو
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ مرحوم حاج آقا #فخر_تهرانی
در مورد حاج آقا فخر، یک کسی که خیلی خدمت میکرده به حاج آقا فخر در خانهشان رفت و آمد داشته میگفت: مورچههایی دمِ درِ خانهاش دمِ درِ حیات آمده بودند بیرون، ایشان گاهی برای آنها یک چیزهایی میریخته مورچه ها بخورند، کم کم مورچهها زیاد میشوند، آقا آجر گذاشته بوده که وقتی که میخواهد رد بشود پایش را بگذارد روی این آجر روی مورچهها نگذارد.
بعداً دیگر مورچهها خیلی زیاد شده بودند، آنوقت میگوید یک بار گفت مورچهها بس است بروید، بروید، میگوید تا فردایش همه مورچه رفتند، دیگر مورچهها پیدایشان نشد، خودِ این آقا به بنده میگفت : که من به خاطر سفارشهای ایشان کبوترها را بهشون محبّت میکردم، دیگر پشت بام خانۀ ما کبوتر خانه شده بود، همسایهها گیر داده بودند که بابا تو کفتر باز شدی، تو طلبه هستی، ما گفتیم خدایا چه کار کنیم؟ اینها را دون بدهیم، مهربان باشیم مثل حاج آقا فخر، اینجوری شلوغ میکنند، مردم آزاری میکنند. آمدم به آقای فخر گفتم : این کبوترها همسایهها را اذیت میکنند، همسایهها به ما بد و بیراه میگویند ما چه کار کنیم؟ بعد ایشان میگوید که حاج آقا فخر گفت : به کبوترها بگو که آقا فخر میگوید که بروید ، میگوید من آمدم گفتم: کفترها آقای فخر میگوید بروید، میگفت خودم هم حالا چیز شده بودم که این چه رفتاری است؟ میگفت تا دو روز نشده تمام کبوترها رفتند. میدانید کبوترها جَلد میشوند یک جایی ول نمیکنند دیگر، میگفت دو روز نشد همه رفتند.
👤استاد #پناهیان
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#معرفی و #خرید #کتاب
" فخر پارسایان "
زندگی نورانی مرحوم حاج آقا #فخر_تهرانی
https://www.cdhoo.com/book/People/%D9%81%D8%AE%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🔴 آرامگاه نورانی مرحوم حاج آقا #فخر_تهرانی ( نام اصلی او «سید ذبیح الله قوامی» است، ولی با نام «حاج آقا فخر تهرانی» شناخته شده تر است. پس از وفاتش، «آیت الله سید محمدرضا #بهاء_الدینی» فرمود: « آقا فخر "سلمان زمان" بود.» )
👈قم - #قبرستان بقیع - امامزاده جمال غریب - در جوار مسجد مقدس #جمکران
#حدیث_سرو
◀️ کانال #انس_با_صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2