#فاطمیه
#نشر_حداکثری_مصائب_فاطمیه
#مصائب_حضرت_فاطمه سلام الله علیها
🩸نه فقط صدیقه کبری سلاماللّهعلیها… بلکه امیرالمؤمنین علیهالسلام هم «فضّه» را صدا زد…
در نقلها آمده است:
📋...وَ صَاحَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ بِفِضَّةَ یَا فِضَّةُ مَوْلَاتَکِ فَاقْبَلِی مِنْهَا مَا تَقْبَلُهُ النِّسَاءُ فَقَدْ جَاءَهَا الْمَخَاضُ مِنَ الرَّفْسَةِ وَ رَدِّ الْبَابِ فَأَسْقَطَتْ مُحسناً
▪️در همان گیر و دار که آن حرامیان به داخل خانه آمدند، امیرمؤمنان علیهالسلام فریاد زد و فرمود: ای فضّه! بانوی خود را دریاب که از ضرب لگد و فشار درب خانه، دچار درد زایمان گردیده و محسن علیهالسلام سقط شده است.
📚الهدایة الکبری، ص۴۰۸
📚بحارالانوار ج۵۳ ص۱۹
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#فاطمیه
#نشر_حداکثری_مصائب_فاطمیه
#مصائب_حضرت_فاطمه سلام الله علیها
🩸«اُمّأیمَن» که اینگونه طاقت ندارد؛ دیگر خدا رحم کند به دل مولا ...
در روایت آمده است:
📋 أَنَّ أُمَّ أَيْمَنَ لَمَّا تُوُفِّيَتْ فَاطِمَةُ سلاماللهعلیها حَلَفَتْ أَنْ لَا تَكُونَ بِالْمَدِينَةِ
▪️وقتی حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها به شهادت رسید،«امّاَیمن» سوگند خورد که دیگر در مدینه نماند؛
📋 إِذْ لَا تُطِيقُ النَّظَرَ إِلَى مَوَاضِعَ كَانَتْ فِيهَا فَخَرَجَتْ إِلَى مَكَّةَ
👈 زیرا طاقت دیدن آن مواضع و محلهایی که حضرت فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها» در آنجا بود را نداشت. لذا از مدینه خارج شد و به سوی مکّه حرکت کرد....
📚 الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۵۳۰
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از صراط المهدی
🌠 نتیجه توسل به حضرت زهرا حواله به امام زمان "سلاماللهعلیهما"
📄 تمام اموالش را از دست داده بود و همهی امیدش به لطف امام زمان "سلاماللهعلیه" بود و به همین خاطر شش ماه در مسجد جمکران مقیم شد.
شبی در یکی از حجرات مسجد جمکران سخت مریض شده بود و احساس میکرد که دیگر قدرت بر حرکت ندارد..
نصفههای شب بود که از پنجره دید نور عجیبی ساطع است و این نور به قدری وسیع بود که تمام اطراف را روشن نموده و این نور همچنان شدت کرد تا آنکه ناگهان متوجه شد که کسی پشت در حجره ایستاده و آن نور از اوست!
هرطور بود برخاست و دید سیدی با عظمت و جلالت عجیبی وارد اتاق شد و سلام کرد و جواب داد و از اُبهت او نتوانست چیزی بگوید، ولی متوجه شد که او حضرت بقیةاللّه روحیفداه است!
آن حضرت فرمودند: چون متوسل به حضرت فاطمه زهراء "سلاماللهعلیها" شدهای، جدهام حضرت صدیقه کبری "سلاماللهعلیها" شفیعه شدهاند نزد رسول اکرم "صلیاللّهعلیهوآله" و آن حضرت به من حواله فرمودهاند که من حاجتت را بدهم!
سپس فرمود: هرچه زودتر حرکت کن و به وطنت برگرد که زن و بچهات منتظرت میباشند و به آنها سخت میگذرد و در آنجا کارت اصلاح شده است...!
📚 ملاقاتباامامزمانسلاماللّهعلیه،ملاقات٦٩،ص۱۹۸
📚 جناتالفردوس،فصلدوم،ص۹۲
📌#ایام_فاطمیه
#️⃣ #حضرت_زهرا #فاطمیه
📲 ایتا | تلگرام | اینستاگرام
@serat_almahdi
هدایت شده از معارف الشیعه
#اطلاعیه
⚫️ صلی الله علیک یا ولی العصر ادرکنا و ارشدنا و لا تهلکنا و عظم الله لک الاجر
به مناسبت شهادت حضرت صدیقه طاهره
"سلام الله علیها" ان شاءالله فردا شب ( شب جمعه ) ساعت ۲۰ در کانال #معارف_الشیعه سخنرانی معارفی بصورت #پخش_زنده_صوتی برگزار می گردد.
سخنران: حجة الاسلام #شیخ_محمد_حسین_طوغانی
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
2.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 ابعاد ملکوتی شخصیت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها»
◾️آیت الله العظمی مظاهری حفظه الله تعالی
#فضائل_حضرت_فاطمه سلام الله علیها
کانال "صحیفه فاطمیه" سلام الله علیها
https://eitaa.com/sahife_fatemieh
هدایت شده از صراط المهدی
🏴 خواندن روضه حضرت زهرا "سلاماللهعلیها" در محضر امام زمان "سلاماللهعلیه"
📄 حاج آقای لطیفی میفرمودند سالهای خیلی قدیم ایام شهادت حضرت زهرا "سلاماللهعلیها" بود و به سمت قبرستان رفته بودم، یک مرتبه دیدم دو نفر که از اصحاب امام زمان "سلاماللهعلیه" هستند دارند به طرف من میآیند و فرمودند که حضرت در مسجدجمکران منتظر شما هستند. آنها جلو راه افتادند و هفت هشت قدم که رفتیم دیدم در صحن جمکران سابق است از آنجا وارد پشتبام مسجد که شدیم دیدم که فرشی پهن شده و آقا آنجا تشریففرما هستند. پیرمردی هم آنجا ایستادهاند که متوجه شدم حضرت خضر هستند. حضرت فرمودند بنشین و جناب خضر هم نشستند و چند نفری از اصحاب هم در خدمت آقا بودند. من هم وارد شدم و سلام عرض کردم و رفتم دست آقا را بوسیدم آقا فرمودند بنشین. نشستم و فرمودند ایام شهادت مادرمان حضرت زهرا "سلاماللهعلیها" است، اشعاری بخوان، مقدمات را شروع کردم و بعد این اشعار را خواندم:
▪️هجران رویت ای گل بنموده خارم امشب
▪️از فرقتت عزیزم نالان و زارم امشب
▪️چندان غم فراقت در سینه رخنه کرده
▪️کز کف ربوده یک بار صبر و قرارم امشب
همان ده پانزده نفری که بودند گریه کردند و ناله زدند و خود حضرت هم گریه میکردند و بعدش هم یک روضه مختصری ادامه دادیم و تمام شد بعد که تمام شد بعد از دقایقی سکوت و آرامش حضرت بلند شدند برای اینکه تشریف ببرند به من که رسیدند به من فرمودند طیبالله بعد تشریف بردند.
📚 جناتالفردوس،فصلدوم،ص۸۵
🏴 آجرک الله یا صاحب الزمان
📌#ایام_فاطمیه
#️⃣ #حضرت_زهرا #فاطمیه
📲 ایتا | تلگرام | اینستاگرام
@serat_almahdi
#مصائب_هجوم_به_بیت_ولایت
#مصائب_بعد_از_شهادت
#مصائب_حضرت_فاطمه سلام الله علیها
🩸ای عمّار! همینجا بود که فاطمهام را کشتند... ای عمّار! همین میخ بود که کار خودش را کرد...
در نقلی آمده است:
🥀 بعد از گذشت چند روز از شهادت صدیقه کبری سلاماللّهعلیها، «عمار» به دنبال امیرالمؤمنین صلواتاللّهعلیه آمد. آن حضرت بعد از اینکه گوشهای از صدمات وارده بر فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را برای عمّار بازگو کردند، خواستند تا که از خانه خارج شوند.
📋 فَلَمّا وَصَلَ إلَى البابِ وَقَعَ نَظَرُهُ عَلَى المِسمارِ فَوَقَعَ مَغشِيّاً عَلَيه.
▪️وقتی که امیرالمؤمنین صلواتاللّهعلیه به کنار در خانه رسیدند، نگاهشان به میخ در افتاد و همانجا از هوش رفته و نقش بر زمین شدند.
🥀 عمار گوید: بعد از لحظاتی که مولا علی علیهالسلام به هوش آمد، به محضرش عرضه داشتم: ای مولای من! آیا به پا نمیخیزید تا برویم؟! امیرالمؤمنین صلواتاللّهعلیه به من رو کرده و فرمودند:
📋 يا عَمّار! دَعْنِي مَعَ يَتامىٰ فَاطِمة علیهاالسلام
▪️ای عمار! مرا با یتیمان فاطمه سلاماللهعلیها تنها بگذار...
📋 يا عَمّار! هُنا قَتَلوا حَبيبَتي فَاطِمة، هُنا عَصَروا فاطمة، هُنا أسقَطوا جَنينَها،
▪️این عمار! همینجا بود که حبیبهٔ من، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را کشتند! همینجا بود که او را بین در و دیوار تحت فشار قرار دادند! همینجا بود که جنینش را سقط کردند!
📋 يا عَمّار! بِهَذا المِسمٰار تَمَزَّقَتْ أحشَاءُ حَبيبَتي فاطِمَة.
▪️ای عمار! به واسطه همین میخ بود که بدن مبارک فاطمه سلاماللهعلیها از درون هم زخم شد!
📚العبرة الساکتة،ج۲ ص۸۲
✍ رنگ خزان شدم ز غمت ای خزان من
زهرای من! حبیبهی من! مهربان من
میبینی از غمت چقدر میخورم زمین؟
دیگر شدم بدون عصا آسمان من!
مانده هنوز بستر تو گوشهی اتاق
با لالهاش چکار کنم باغبان من؟!
ماندست چند تار مویت بین شانهای...
چشمم که خورد تیر کشید استخوان من!
راحت بخواب درد کشیدن تمام شد!
راحت بخواب دردْکشیده جوان من!
کابوس لحظههای علی نبش قبر توست!
فکرش به هم زدهست زمین و زمان من
چهل قبر ساختم که نفهمند هیچوقت
آخر کجاست قبر تو راز نهان من...
گفتم درِ جدید بسازند بعد تو
تا میخها دوباره نگیرند جان من...
حالا دگر تمام شده امتحان تو...
حالا دگر شروع شده امتحان من...
کانال "صحیفه فاطمیه" سلام الله علیها
https://eitaa.com/sahife_fatemieh
🏴 آجرک الله یامولای یاصاحب العصر و الزمان
و ساعدالله قلبک الشریف فی مصیبت جدتک المظلومه ، الشهیده ، المضروبه و لعن الله اعدائکم و محبیهم و محبی محبیهم و تابعیهم و شیعتهم و جعلنا الله من خیار موالیکم و معکم فی الدنیا و الآخره و عجل الله تعالی فی فرجکم الشریف
کانال "صحیفه فاطمیه" سلام الله علیها
https://eitaa.com/sahife_fatemieh
#مصائب_غسل_و_دفن
#مصائب_حضرت_فاطمه سلام الله علیها
🩸تحیّر زینب کبری سلاماللّهعلیها با دیدن کبودی های پیکر مطهر مادر ...
در نقلی آمده است:
زینب کبری سلاماللّهعلیها فرمودند: وقتی که پدرم امیرالمؤمنین علیهالسلام مشغول غسل پیکر مطهر صدیقه کبری سلاماللّهعلیها بود،
📋 رَأيتُ حينَ اغتِسالِ اُمّي عليهاالسّلام سَوادَ جَنبِها فَسَألتُ أبي عليهالسّلام
▪️به هنگام غسل پیکر مطهر مادرم، نگاهم به سیاهیِ پهلوی او افتاد. پس از پدرم سوال نمودم که این سیاهی برای چیست؟
📋 فقال علیهالسلام: «هٰذا أثرُ السِّياط»
▪️پدرم امیرالمؤمنین علیهالسلام به من فرمودند: این سیاهیها، جای همان تازیانههاست!
📚حزن المؤمنین،نجفی کاظمینی، ص۳۶
📚الهجوم علی بیت فاطمه سلاماللهعلیها، ص۳۴۰
✍ شبیه این واقعه دردناک، یک جای دیگر هم برای زینب کبری سلاماللّهعلیها اتفاق افتاد...
🥀 همان ساعتی که ناگهان زن غسّاله دست از کار کشید و دو دست بر سر خود زد و گفت: بزرگ اسیرها کیست؟
حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها فرمودند: من هستم؛ زن غساله گفت:
این نازدانه به چه بیماری از دنيا رفته است؟
📋 قد کانَ مَتنُها مَجروحةً مِن کثرةِ الضّرب
▪️چرا که پشتش به خاطر کثرت ضرب و شتم، جراحت برداشته است!
🥀 صدای زینب کبری سلاماللّهعلیها به گریه بلند شد و فرمود: ای زن غسّاله! این لکّههای کبود، اثر تازیانه و کعب نیزه است...
📚ریاض القدس(نسخهخطی) ج٢ ص٣٢۷
📚معالی السبطین ج۲ ص۱۷۷ (با اندکی تفاوت)
✍ غسّاله بر این تن بریز آهستهتر، آب
این چشم های خسته تازه رفته در خواب
غسّاله زد حال تو آتش بر وجودم
دیدی چه آمد بر سرِ یاس کبودم؟!
غسّاله میپیچی به خود از بی قراری
انگار که در خانه دختر بچه داری!
غسّاله باور میکنی این نازدانه
هر وقت گریه کرده ، خورده تازیانه
غسّاله این قدِّ کمان کرده کمانت
پهلوی او دیدی و بند آمد زبانت
غسّاله جای دست را دیدی به رویش
آتش بگیر از جای آتش روی مویش
غسّاله والله این سه ساله خارجی نیست
میدانی اصلا این شهیده ، دختر کیست؟!
غسّاله میبینی چه آمد بر سر او؟!
دیدی چه کرده کعب نی با پیکر او؟!
غسّاله دختر بچه این حد پیر دیدی؟!
تو شاخهی گل در غل و زنجیر دیدی؟!
غسّاله مزد زحمتت با مادر ما
شد مثل اسماء قسمت تو غسل زهرا
کانال "صحیفه فاطمیه" سلام الله علیها
https://eitaa.com/sahife_fatemieh
#مصائب_غسل_و_دفن
#مصائب_حضرت_فاطمه سلام الله علیها
🩸حالِ جانسوز امیرالمؤمنین علیهالسلام به هنگام غسل پیکر مطهر صدیقه کبری سلاماللّهعلیها از زبان همسایه آن حضرت...
در برخی از نقلها آمده است:
شخصی به نام «ورَقة بن عبدالله» گوید:
خانه من در همسایگی خانه امیرمؤمنان علی علیهالسلام بود؛ در همان شبی که صدیقه کبری سلاماللّهعلیها از دنیا رفت، من در خانه بودم که،
📋 فإذًا سَمِعتُهُ يَبكي بُكاءً عٰاليًا لَمْ أعهِدْ نَظيرَهُ مِنهُ.
▪️ناگهان شنیدم مولا علی علیهالسلام با صدای بلند شروع به گریهکردن نمود که تا آن زمان، به خاطر ندارم که علی علیهالسلام اینگونه گریه کرده باشد!
📋 فَتَعَجَّبتُ مِنهُ و قُلتُ:سُبحانَ اللّه!أ هٰكذا يَصنَعُ عليٌّ عليهالسّلام مَع! شِدّةِ صَبرِهِ و حِلمِهِ و سُكونِه؟!
▪️بسیار تعجب نموده و با خود گفتم: سبحان الله! علی علیهالسلام با آن همه حلم و صبر و آرامشی که داشت، چرا اینگونه گریه میکند؟!
🥀 پس از خانه بیرون آمده و به پشت خانه او رفته و دقّ الباب کردم؛
📋 فَخَرَجَ و دُموعُهُ تَسيلُ مِنْ عَينَيهِ مِنْ دُونِ اِنقطاع.
▪️پس امیرالمومنین علیهالسلام از خانه بیرون آمد، در حالی که سیل اشک از چشمانش جاری بود و سیلان اشکش، تمام نمیشد.
🥀 عرضه داشتم: یا ابالحسن! مردم عرب خوب نمیدانند که مردی در فقدان همسرش اینگونه بیتابی کند؟! در اینجا بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام به من فرمودند:
📋 يا وَرَقة! لَمْ أبكِ لِفَقدِها بَلْ رَأيتُ آثارَ الرَّفَسَةِ و السّياطَ في يَدِها و جَنبِها. فَهٰكذا تُحشُرَ يَومَ القِيامَة و تَلقَى اللّهَ.
▪️ای ورَقه! گریه من از فقدان زهرا سلاماللهعلیها نیست؛ بلکه به هنگام غسل آثار ضربههای لگد و تازیانهها را در دست و پهلوی او دیدم؛ فاطمه سلاماللهعلیها با همین حال روز قیامت محشور میشود و به ملاقات پروردگار میرود.
📚 الهجوم علی بیت فاطمه سلاماللهعلیها ، ص۳۳۸، (به نقل از منابع خطی)
✍ خانهام غرق هیاهوست خدا رحم کند
موقع شستن بانوست خدا رحم کند
پای این مُغتَسل از گریه زمین میافتم
علتش لرزش زانوست خدا رحم کند
باز کردم گره از روسریاش بعد سه ماه
یعنی این صورت بانوست؟! خدا رحم کند
نکند خورده به دیوار که اینقدر خراش
روی پیشانی و ابروست خدا رحم کند
حق ندارم که سرم را بزنم بر دیوار؟!
این همه زخم به بازوست خدا رحم کند
روی دستش چقدر از اثر ضرب غلاف
ورم از شکل النگوست خدا رحم کند
باز هم آب بریز آب که خونابه هنوز
جاری از سینهی بانوست خدا رحم کند
ترس دارم که تکانش دهم اما چه کنم
وقت گرداندن پهلوست خدا رحم کند
گریه و نوحهی بی مادری چهار یتیم
خانهام غرق هیاهوست خدا رحم کند
کانال "صحیفه فاطمیه" سلام الله علیها
https://eitaa.com/sahife_fatemieh
#مصائب_غسل_و_دفن
#مصائب_حضرت_فاطمه سلام الله علیها
🩸ای أسماء ! دستم رسید به بازوی ورمکردهٔ زهرا... به دندهٔ شکستهٔ او...
در نقلی آمده است:
📋 و بَینَما هُوَ یُغسّلُها اِذِ اعْتَزَلَها ناحیةً و صارَ یَبکِی
▪️همینکه امیرالمؤمنین علیهالسلام داشت پیکر مطهر زهرای مرضیه سلاماللهعلیها را غسل میداد، ناگهان به گوشهای رفت و (سر به دیوار گذاشت و) با صدای بلند شروع به گریهکردن نمود.
📋 وَ الحسَنُ عَن یَمینِه و الحُسینُ عَن شِمالِه و زَینبُ بَینَ یَدَیه
▪️امام حسن سمت راست، امام حسین سمت چپ و زینب کبری علیهمالسلام در مقابل آن حضرت ایستاده بود.
📋 فَقالَتْ أسماءُ: سَیّدی! أکْمِلْ غُسلَها وَ ابْکِ بَعدَ ذٰلکَ لِفِراقِها
▪️اسماء به پیش آمد و گفت: ای آقایمن! بهتر نیست که اول غسل پیکر مطهر زهرا سلاماللهعلیها را تمام کرده و سپس از فراق او گریه نمایید؟!
🥀 در اینجا بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
ای أسماء! در حال غسلدادن، نظرم افتاد به صورت فاطمه سلاماللهعلیها؛ دیدم که از ضربهٔ آن بیدین، کبود و چشم مبارکش چون خون، سرخ شده است و بازوی مبارکش مثل یک بازوبند، ورم کرده است.(۱)
📋 یا أسماء! بَینَما اُغسِّلُ فاطمةَ مَرَّتْ یَدِی عَلَی ضِلْعٍ مِن أضلاعِها فَوَجَدْتُهُ مَکسورًا
▪️ای أسماء ، در حین غسل فاطمه سلاماللهعلیها، دستم رسید به یک دنده از دندههای فاطمه سلاماللهعلیها؛ دیدم که آن دنده، شکسته است!
📋 و لَمْ تُخبِرنی بِذٰلِک حَتّی لا یَشتَدَّ ألَمِی
▪️اما فاطمه سلاماللهعلیها از آن دندهٔ شکسته، هیچ حرفی با من نگفته بود که مبادا درد من از این ماجرا، زیاد بشود و از او شرمنده شوم. (۲)
✍ وقت غسلت به لبم آمده جانم، زهرا
زخم های بدنت، بُرده امانم زهرا
سرخ شد صورتِ «آب» ی که چکید از بدنت
چه سرت آمده بانوی جوانم، زهرا؟!
تا سحر خیره به رویت شدم و آب شدم
بد سرت خورده به دیوار، گمانم زهرا
ذکر میگفتم و دستم به پرَت خورد آرام
بند آمد وسط ذکر، زبانم زهرا
بازوی لاغرت اینقدر ورم کرده چرا؟!
با که گویم من از این داغِ گرانم زهرا؟
آستین بین دهان کردم و فریاد زدم
زخم مسمار، درآورد فغانم زهرا
کاشفُ الکربِ دلم! چوبهی تابوتت را
بر سر شانه گذارم!؟ نتوانم زهرا...
📚(۱)انوارالشهادة،یزدی،ص۴۳۴
📚(۲)العبرة الساکتة،ج۱ ص۷۶
کانال "صحیفه فاطمیه" سلام الله علیها
https://eitaa.com/sahife_fatemieh
#مصائب_غسل_و_دفن
#مصائب_حضرت_فاطمه سلام الله علیها
🩸بریز آب روان أسماء ولی آهسته آهسته...
در روایتی امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
📋 أَوْصَتْ إِلَیَّ فَاطِمَةُ أَنْ لَا یُغَسِّلَهَا غَیْرِی وَ سَکَبَتْ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ
▪️فاطمه زهرا سلاماللهعلیها به من وصیت نمود که جز من، او را کسی غسل ندهد؛ { لذا من پیکر مطهر او را غسل میدادم و } أسماء دختر عُمَیْس نیز بر آن پیکر مطهرش آب میریخت.(۱)
🥀 در روایتی آمده است:
آبی را که أسماء بر آن پیکر مطهر میریخت، ملائکه از چشمهٔ سلسبیل از بهشت آورده بودند.(۲)
✍بریز آب روان أسماء ، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته
بریز آب روان تا من، بشویم مخفی از دشمن
تنش از زیر پیراهن، ولی آهسته آهسته
ببین بشکسته پهلویش، سیه گردیده بازویش
تو خود ریز آب بر رویش، ولی آهسته آهسته
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار
بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته
حسن ای نورچشمانم، حسین ای راحت جانم
بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته
بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب
بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته
روم شب ها سراغ او، به قبر بی چراغ او
کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته...
📚(۱)دعائم الإسلام ج۱ ص۲۲۸.
📚(۲)انوار الشهادة،یزدی، ص۴۳۴
کانال "صحیفه فاطمیه" سلام الله علیها
https://eitaa.com/sahife_fatemieh