ریاض السالکین دعا24فراز9.mp3
زمان:
حجم:
10.45M
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
جلسه صحیفه سجادیه
چهارشنبه ۱۹ مهر ماه ۱۴۰۲
🕤 شروع جلسه ساعت🔴۱۹🔴
حجت الاسلام مصطفوی نژاد
همراه با ذکر توسل به اهل بیت علیه السلام
مکان: میدان جهاد، بلوار معمار، کوچه شهامت ۱۱ ، ساختمان چهارطبقه ، طبقه اول، منزل دکتر فرجی
لینک بایگانی جلسات صحیفه در آپارات:
https://www.aparat.com/Sahifeh8
✅✅✅✅
🌷
https://eitaa.com/sahife_sajjadieh
👈 ارسال انتقادات و پیشنهادات به آی دی زیر 👇👇👇
🆔 @mostafavikashani
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسیاری از ما به دنبال تفسیر صحیح قرآن هستیم اما من به عنوان یک فرد سنی محب اهل بیت عشق آقا را در دل دارم و آنچه که بر زبانم جاری میشود یکی از تفاسیر ارزشمندی است که برای قرآن کریم موجود بوده و به ما رسیده صحیفه سجادیه است، شما بروید صحیفه سجادیه را بخوانید، اگر قرآن را بیشتر از قبل متوجه نشدید بیایید سر مرا از تن جدا کنید!
الحمد للّه اولاً و آخراً
یکی از اسناد مختلف صحیفه سجادیه که مرحوم مجلسی اول ذکر کردهاند مکاشفه خودشان در شرح مشیخه «منلایحضره الفقیه» است:
[روضه المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه - شرح «المتوکل بن عمیر بن المتوکل» - مجلد ۱۴، صفحه ۴۲۲]
و أما ما انکشف لهذا الضعیف و هو سندی و تواتر عنی أنی کنت فی أوائل البلوغ طالبا لمرضاة الله تعالی ساعیا فی طلب رضاه و لم یکن لی قرار إلا بذکر الله تعالی إلی أن رأیت بین النوم و الیقظة أن صاحب الزمان صلوات الله علیه کان واقفا فی الجامع القدیم فی أصبهان قریبا من باب الطنبی الذی الآن مدرسی فسلمت علیه صلوات الله علیه و أردت أن أقبل رجله علیه السلام فلم یدعنی و أخذنی فقبلت یده و سألت عنه مسائل قد أشکلت علی (منها) إنی کنت أوسوس فی صلواتی و کنت أقول:
إنها لیست کما طلبت منی و أنا مشتغل بالقضاء و لا یمکننی صلاة اللیل و سألت عنه شیخنا البهائی - رحمه الله - فقال: صل صلاة الظهر و العصر و المغرب بقصد القضاء و صلاة اللیل و کنت أفعل هکذا.
فسألت عن الحجة علیه السلام أصلی صلاة اللیل؟ فقال علیه السلام: صلها و لا تفعل کالمصنوع الذی کنت تفعل إلی غیر ذلک من المسائل التی لم یبق فی بالی ثمَّ قلت:
یا مولای لا یتیسر لی أن أصل إلی خدمتک کل وقت فأعطنی کتابا أعمل علیه دائما فقال علیه السلام: أعطیت لأجلک کتابا إلی مولانا محمد التاج و کنت أعرفه فی النوم فقال صلوات الله علیه: رح و خذ منه فخرجت من باب المسجد الذی کان مقابلا لوجهه علیه السلام إلی جانب دار البطیخ (محلة من أصبهان) فلما وصلت إلی ذلک الشخص فلما رآنی قال لی: بعثک الصاحب علیه السلام إلی؟ قلت: نعم فأخرج من جیبه کتابا قدیما فتحته ظهر لی أنه کتاب الدعاء فقبلته و وضعته علی عینی و انصرفت عنه متوجها إلی الصاحب علیه السلام فانتبهت و لم یکن معی ذلک الکتاب فشرعت فی التضرع و البکاء و الجواز لفوت ذلک الکتاب إلی أن طلع الصبح.
فلما فرغت من الصلاة و التعقیب و کان فی بالی أن مولانا محمد هو الشیخ و تسمیته بالتاج لاشتهاره من بین العلماء فلما جئت إلی مدرسة و کان فی جوار المسجد الجامع فرأیته مشتغلا بمقابلة الصحیفة و کان القارئ السید الصالح أمیر ذو الفقار الجربادقانی فجلست ساعة حتی فرغ منه.
و الظاهر أنه کان فی سند الصحیفة لکن للغم الذی کان لی لم أعرف کلامه و لا کلامهم و کنت أبکی فذهبت إلی الشیخ و قلت له: رؤیای و أنا و الظاهر أنه کان فی سند الصحیفة لکن للغم الذی کان لی لم أعرف کلامه و لا کلامهم و کنت أبکی فذهبت إلی الشیخ و قلت له: رؤیای و أنا أبکی لفوات الکتاب فقال الشیخ: أبشر بالعلوم الإلهیة و المعارف الیقینیة و جمیع ما کنت تطلب دائما و کان أکثر صحبتی مع الشیخ فی التصوف [ لیس المراد بالتصوف الاصطلاح بل ما ذکره هو قده فی موضع آخر و هو الفناء فی اللّه و التوجه الصرف إلی اللّه تعالی و البقاء به تعالی. ] و کان مائلا إلیه فلم یسکن
قلبی و خرجت باکیا متفکرا إلی أن ألقی فی روعی أن أذهب إلی الجانب الذی ذهبت إلیه فی النوم فلما وصلت إلی دار البطیخ رأیت رجلا صالحا کان اسمه (آقا حسن) و یلقب ب (تاجا) فلما وصلت إلیه و سلمت علیه قال: یا فلان الکتب الوقفیة التی عندی کل من یأخذه من الطلبة لا یعمل بشروط الوقف و أنت تعمل بها تعال و انظر إلی هذه الکتب و کلما تحتاج إلیه خذه، فذهبت معه إلی بیت کتبه فأعطانی أول ما أعطی الکتاب الذی رأیته فی النوم فشرعت فی البکاء و النحیب، و قلت:
یکفینی.
و لیس فی بالی إنی ذکرت له النوم أم لا و جئت عند الشیخ و شرعت فی المقابلة مع نسخته التی کتبها جد أبیه من نسخة الشهید، و کتب الشهید نسختها من نسخة عمید الرؤساء و ابن السکون و قابلها مع نسخة ابن إدریس بواسطة أو بدونها و کانت النسخة التی أعطانیها الصاحب علیه السلام أیضا مکتوبة من خط الشهید و کانت موافقة غایة الموافقة حتی فی النسخ التی کانت مکتوبة علی هامشها و بعد أن فرغت من المقابلة شرع الناس فی المقابلة عندی و ببرکة إعطاء الحجة صلوات الله علیه صارت الصحیفة الکاملة فی جمیع البلاد کالشمس طالعه فی کل بیت و سیما فی أصبهان فإن أکثر الناس لهم الصحیفة المتعددة و صار أکثرهم صلحاء و أهل الدعاء.
ارسال شده توسط کتابخوان قائمیه
https://www.ghbook.ir/Book/2442
[اصفهان]شهر ایمان و محبّت به اهلبیت است؛ این از جملهی خصوصیّاتی است که کمتر به آن توجّه شده. بنده از قدیم، از اواخر سالهای دههی ۳۰ و دههی ۴۰ و مانند اینها، به اصفهان زیاد رفتوآمد میکردم؛ نظر بنده را جلب کرد این معنا که اصفهانیها اهل توسّلند، اهل تضرّعند، اهل توجّهند؛ این ناشی از ایمان است. حالا مثلاً فرض بفرمایید در مشهدِ ما در آن سالها یک دعای کمیلی تشکیل میشد که آن را هم اتّفاقاً یک عالِم اصفهانی تشکیل میداد؛ مرحوم کلباسی در مشهد بود و دعای کمیل [میخواند]. شاید آن عدّهای که پای منبر ایشان برای دعای کمیل جمع میشدند، به بیست نفر نمیرسیدند. حالا من احتیاطاً میگویم بیست نفر؛ شاید هشت نُه نفر یا ده نفر مثلاً دعای کمیل میخواندند. همان وقتها در اصفهان [مجلس] دعای کمیل مرحوم حاج آقا مهدی مظاهری در مسجد سیّد، پُر میشد از جمعیّت؛ این، مقایسهی بین مشهد و اصفهان. در مورد مجالس عزاداری، در مورد مجالس مربوط به ائمّه (علیهم السّلام) و از این قبیل، هر چه انسان بگوید واقعاً کم است؛ شهر ایمان است.
.........................
به ذهن میرسد:
این اهل دعا بودن که رهبر معظم انقلاب «مدظلهالعالی»فرمودند، یک یادگار از چهل سال زحمت مرحوم مجلسی اول برای ترویج فرهنگ صحیفه سجادیه است.
لطفاً در آخر متن مربوط به مکاشفه ایشان دقت بفرمایید.
صحیفه سجادیه علامه محمد تقی مجلسی اصفهان
علامه بزرگ محمد تقی بن مقصود علی مجلسی (۱۰۷۰ ق) زندهکننده صحیفه سجادیه
فعالیتهای دامنهدار مجلسی و تکاپوی صحیفهدانی او در پی رویای صادقهای بود که در خواب به حضور حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) شرفیاب شد و صحیفه سجادیه را از ایشان گرفت و بعد از آن در مدت زمانی نزدیک ۵۰ سال، همیشه بخشی از عمر علمی خود را بر سر تصحیح و ترویج آن صرف کرد.
خود مجلسی در چندین کتاب و اجازهاش این رؤیا را گزارش کرده است. از میان آنها مفصلترینشان در روضه المتقین فی شرح اخبار الائمه المعصومین به هنگام معرفی متوکل بن عمیر بن متوکل، راوی صحیفه است:
در اوائل بلوغ در مقام مرضات خدای تعالی بودم و در طلب خشنودیاش میکوشیدم و جز به یاد خدای تعالی مرا قرار نبود تا آن که در میان خواب و بیداری دیدم که صاحب الزمان صلوات الله علیه در اصفهان، در جامع قدیم، نزدیک به باب تالار که هم اکنون درسگاه من است، ایستاده بر آن حضرت سلام کردم و خواستم پایش را بوسه دهم که نگذاشت و مرا گرفت. پس بر دست امام (ع) بوسه دادم و مسائلی چند را که از برایم مشکل میبود از آن حضرت پرسیدم… سپس گفتم: ای سرورم! همواره مرا میسر نیست که به خدمتت شرفیاب گردم، مرا کتابی ده پیوسته بر آن کار کنم. آن حضرت (ع) فرمود: از برای تو کتابی به مولانا محمد تاج دادهام و من او را در خواب میشناختم. پس آن حضرت فرمود: برو و آن را از او بستان. از آن در مسجد که پیش روی امام (ع) بود به جانب دارالبطیخ، که محلتی است از اصفهان، بیرون شدم. هنگامی که به آن شخص رسیدم، چون مرا دید به من گفت: صاحب الزمان (ع) تو را به سراغ من فرستاده است؟ گفتم آری. پس از جیب خود کتابی دیرینه بدر آورد. چون آن را گشودم دانستم که کتاب دعاست. بوسیدمش و بر دیده نهادم و از وی رخ تافته روی به صاحب الزمان (ع) آوردم که بیدار شدم، و آن کتاب با من نبود. به خاطر از کف دادن آن کتاب تضرع و گریه و زنهارخواهی آغازیدم تا آن که بامداد دمید.
پس چون از نماز و تعقیب بپرداختم، مرا در خاطر بود که مولانا محمد همان شیخ (شیخ بهاءالدین محمد عاملی ) است و تاج نامیدنش به سبب بلندآوازگی او در میان عالمان است. هنگامی که به درسگاهش رسیدم، که در مجاورت مسجد جامع بود، او را مشغول مقابله صحیفه دیدم و آن که میخواند سید صالح امیر ذوالفقار جرپادقانی بود. دمی نشستم تا از آن کار بپرداخت و گویا در سند صحیفه بودند، لیک به سبب اندوهی که داشتم سخن او و آنان را درنمییافتم و میگریستم. پس به نزد شیخ رفتم . رؤیای خویش را در حالی که به خاطر از دست دادن آن کتاب گریان بودم بدو گفتم. شیخ گفت: تو را مژده علوم الهی و معارف یقینی باد و هر آنچه تا کنون پیوسته در طلبش بودی، و (پیش از آن) بشترینه سخن من با شیخ در باب تصوف بود که خود بدان تمایل داشتم.
با این همه دلم نیارمید و گریان و اندیشهناک بیرون شدم تا آن که به دلم افتاد به همان جانب روم که در خواب رفتم. وقتی به دارالبطیخ رسیدم مرد صالحی را دیدم که آقا حسن نام داشت و ملقب بود به تاجا. چون بدو رسیدم و سلامش دادم، گفت: فلانی! کتابهای وقفی نزد من هست، هر یک از طلاب که آنها را میگیرند، به شروط وقف عمل نمیکنند، و تو عمل میکنی. بیا و بدین کتابها بنگر و هر کدام را که حاجت داری برگیر. با او به اتاق کتابهایش رفتم. نخستین کتابی را که به من داد، همان کتاب بود که در خواب دیدم. گریه و زاری آغازیدم و گفتم، مرا بس است. به یاد ندارم خواب را بدو گفتم یا نه.
مجلسی سپس به مقابله نسخه تازهیاب خود با نسخه نیای پدر شیخ بهائی و ترویج آن در اصفهان پرداخت:
به نزد شیخ آمدم و شروع کردم به مقابله آن با نسخه او که نیای پدرش از روی نسخه شهید نوشته بود… و نسخهای که حضرت صاحب الزمان (ع) به من اعطا فرمود نیز از روی نسخه شهید نوشته شده و با آن نسخه به غایت همسان بود، حتی در نسخه بدلهائی که بر هامش آن کتابت شده بود. پس از آن که از مقابله بپرداختم، مردمان نزد من آغاز به مقابله کردند و به برکت عطای حضرت حجت صحیفه کامله در همه شهرها مانند خورشید و در هر خانه تابیدن گرفت، و به ویژه در اصفهان، که بیشترینه مردمان چند صحیفه دارند و بشترینهشان مردمانی شایسته و نیایشگراند و بسیاریشان مستجاب الدعوه و این از آثار معجزه صاحب الزمان (ع) است. (روضه المتقین ج ۱۴، ص ۴۱۹-۴۲۱ به نقل از کوششهای مجلسی اول و دوم در راه سامان دهی متن…)
نقل از: مقدمه سید محمّد حسین حکیم بر الصحیفه السجادیه الکامه، نسخه برگردان دستخط ابراهیم بن علی کفعمی
رَوضَهُ المُتّقین فی شَرح مَن لا یحضُرهُ الفَقیه یا رَوضَهُ المُتّقین فی شَرح الاخبار الاَئمه المَعصومین:
تألیف محمد تقی مجلسی مشهور به مجلسی اول پدر علامه مجلسی و از علمای بزرگ شیعه در قرن یازدهم هجری و متوفای سال ۱۰۷۰ قمری است. این کتاب شرحی مزجی به کتاب من لا یحضره الفقیه، نوشته شیخ صدوق، از کتب اربعه و از منابع مهم روایی شیعه است.
مؤلف در این کتاب با شرح جملات شیخ صدوق و بررسی اسناد روایات و بیان صحیح و غیر صحیح آن بنابر طریق شیخ صدوق و یا شیخ کلینی و بررسی متن روایات و فقه الروایه، اثری ارزشمند را به وجود آورده است. این کتاب از منابع با ارزش فقه روایات نیز میباشد. یعنی بررسی دلالت و معنا و مفهوم روایات اهل بیت پیامبر(ص). مؤلف در این کتاب به نظرات علمای تسنن در عصر ائمه(ع) نیز اشاره دارد.
دارالبطیخ:
آرامگاه خواجه نظامالملک معروف به دارالبطیخ مربوط به دوره سلجوقیان -قرن۱۳ ه.ق است و در اصفهان، متری قیام (سبزه میدان)، خیابان ولی عصر، کوچه سلطان سنجر واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شماره ثبت ۹۹ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این چیزی است که میر سیدعلی جناب در کتاب «آثار و ابنیه اصفهان» درباره قبرستان امروز خاموش و بیرونق دارالبطیخ نوشته:
قبرستانی در محله دارالبطیخ که گویا اهالی، آن را بیشتر دالبیتی یا دالبتی تلفظ میکنند و به دلیل اینکه در دورهای، بازار میوه و سبزی داشته، به این نام نامیده میشود. (دارالبطیخ به معنی خانه خربزه است) این محله، امروزه در کوچهپسکوچههای خیابان تازهساز نظامالملک که از یک طرف به خیابان احمدآباد و از طرف دیگر به خیابان ولیعصر منتهی میشود، واقع شده است. مقبرهای که خواجه نظامالملک طوسی، وزیر ایرانی سلجوقیان ترکتبار هم در آن دفن شده، وزیری که پدرش از دیوانیان دربار غزنوی بود و پسرانش هم بعداً وزیر سلجوقیان شدند. او که ۳۰ سال وزارت آلب ارسلان و ملکشاه را به عهده داشت، در دوران پایتختی اصفهان، بانی ساخت مسجد جامع شد و نظامیههای علمی راه انداخت.
https://sahifehsajadieh.com/%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D9%81%D9%87-%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%87-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86/
[بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الایمه الاطهار - الأول فی ذكر آبائه و أمهاته - مجلد ۱۰۲، صفحه ۱۱۶]
و الذی أعطانی اللّٰه من العلوم بسبب الصحیفة لا أحصیها و ذلك من فضل اللّٰه علینا و علی الناس و الحمد لله رب العالمین انتهی.
ارسال شده توسط کتابخوان قائمیه
https://www.ghbook.ir/Book/939
[بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الایمه الاطهار - [فائدة] ۴۱ صورة روایة أخری للوالد العلامة الصحیفة الكاملة السجادیة عن مشایخه رضوان اللّٰه علیهم و هی بخط الوالد العلامة. - مجلد ۱۰۷، صفحه ۶۱]
مرحوم مجلسی در ادامه بیان مکاشفه
نوشته اند:
و ببركة مناولة صاحب الزمان صلوات اللّٰه علیه انتشرت نسخة الصحیفة فی جمع بلاد الإسلام سیما أصفهان فإنه شذ بیت لا تكون الصحیفة فیه
متعددة و هذا الانتشار صار برهان صحة الرؤیا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ علی هذه النعمة الجلیلة.
و الظاهر أن التسمیة بزبور آل محمد صلی اللّٰه علیه و آله و إنجیل أهل البیت علیهم السلام علی ما ذكره الشیخ رشید الدین محمد بن شهرآشوب المازندرانی أنه كما أن الزبور و الإنجیل جریا من اللّٰه تعالی علی لسان داود و عیسی ابن مریم كذلك جرت الصحیفة من اللّٰه تعالی علی لسان سید الساجدین علی بن الحسین زین العابدین صلوات اللّٰه علیه.
و یحتمل أن تكون منزلة من السماء علی رسول اللّٰه صلی اللّٰه علیه و آله و لما كان الظهور علی یده علیه السلام صارت منسوبة إلیه.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ و الصلاة علی محمد و عترته المعصومین سلام اللّٰه تعالی علیهم أجمعین و یرتقی الأسانید المذكورة هنا إلی ستة و خمسین ألف إسنادا و مائة إسناد.
ارسال شده توسط کتابخوان قائمیه
https://www.ghbook.ir/Book/939
[بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الایمه الاطهار - [فائدة] ۴۱ صورة روایة أخری للوالد العلامة الصحیفة الكاملة السجادیة عن مشایخه رضوان اللّٰه علیهم و هی بخط الوالد العلامة. - مجلد ۱۰۷، صفحه ۵۹]
سند صحیفه سجادیه مثل قرآن کریم متواتر است و متن هم...
و الذی رأیت من أسانید الصحیفة بغیر هذه الأسانید فهی أكثر من أن تحصی و لا شك لنا فی أنها من سید الساجدین أما من جهة الإسناد فإنها كالقرآن المجید و هی متواترة من طرق الزیدیة أیضا و أما من حیث العبارة فهی أظهر من أن یذكر فهو كالقرآن المجید فی نهایة الفصاحة و أما من جهة الإحاطة بالعلوم الإلهیة فهو أیضا ظاهر لمن كان له أدنی معرفة بالعلوم.
ارسال شده توسط کتابخوان قائمیه
https://www.ghbook.ir/Book/939
با عرض سلام و ادب
فردا شب جلسه ی صحیفه سجادیه ی منزل دکتر فرجی برگزار نمی شود❌❌❌