eitaa logo
صحیفه سجادیه
217 دنبال‌کننده
301 عکس
2 ویدیو
0 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در تلگرام و ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
‏شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۱۴) از: آيت الله حسن ممدوحي فراز هفتم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ، وَ أَلْهَمَنَا مِنْ شُکرِهِ، وَ فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیتِهِ، وَ دَلَّنَا عَلَیهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فِی تَوْحِیدِهِ، وَ جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّک فِی أَمْرِهِ. حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فِیمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَی رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ. حمد خدايي را كه خود را به ما شناسانده و شكر نعم خود را در فطرت ما قرار داده و از ابواب آگاهي، نسبت به ربانيت خود درب هايي را به روي ما گشوده و به سوي اخلاص در توحيد خود، ما را دلالت فرموده است و از الحاد در اعتقاد، و شك در توحيد ذات و صفات بر حذر داشته است ؛ آن چنان سپاسي كه ما را در زمره شاكران قرار دهد و به وسيله آن از كساني كه سبقت به عفو و رضاي حق گرفته اند، پيشي بگيريم. امام در ضمن فراز قبل فرمود: يكي از منت هاي خداي متعال بر بشر آن است كه با لطف خود معرفت شكر را به بندگان خود آموخت تا از مرز حيوان بودن خارج شوند. در اين فراز نيز، حضرت حمد را از آن جهت لازم دانسته است كه خداي متعال، فطرت بندگان خود را با شناخت خود عجين ساخته است، به گونه اي كه به طور خودباور با حضرت حق مرتبط هستند و لذا هيچ ممكن نيست كسي خدا را باور نداشته باشد. اين خصيصه - با توجه به آن كه علت بدون معلول و معلول بدون علت قابل قبول نيست - نشان از همين فطرت خداباوري دارد؛ بدين معني كه انسان هيچ پديده اي را بدون پديد آورنده باور ندارد و نمي تواند بپذيرد كه موجودي خود به خود تحقق يابد، بلكه هميشه در برخورد با هر شي از اشيا، ذهن او متوجه به سوي علت آن مي شود و مي داند كه در رتبه متقدم وجود او، علت او موجود بوده است. پس خداوند متعال در نظام فطرت انسان اين باب را گشوده كه هيچ پديده اي - از جمله خود انسان - بي مؤثر نيست. اين فطرت، خود دليل آشكار و روشني است بر انسان كه خداوند او را با همين فطرت در قيامت مؤ اخذه كرده و محاكمه مي نمايد. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۱۵) از: آيت الله حسن ممدوحي ادامه........فراز هفتم و نيز ما را به اخلاص در توحيد هدايت فرمود. اين دلالت، گرچه به وسيله ي سفراي الهي و پيامبران عظيم الشان و امامان معصوم عليهم السلام شكل گرفته، ولي تا وقتي كه زمينه فطري براي هدايت آماده نباشد، هدايت انبيا در لوح قلب و صحيفه نفس انسان تاثيري نخواهد گذاشت. به همين دليل است كه قرآن كريم پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم را مذكر ناميده است، زيرا او انسان را به باطن خودش هدايت مي كند؛ گرچه باطن خود انسان نيز از بطون بسياري پيوسته و از پيچيدگي خاصي برخوردار است كه كشف هر يك زمينه ساز دريافت بطن ديگري خواهد بود. در واقع مي توان گفت كه كشف باطن جهان و غيب عالم براي عارف، كشف مراتب باطن خود اوست و اين رشته خود دامنه بسيار مفصلي دارد. نيز بايد دانست كه حجاب ها و پرده هاي بسياري بر حقيقت انساني آويخته كه كنار زدن آن ها فتح الفتوح راهبري به سوي معرفه النفس است كه از عميق ترين مسايل الهي و دقيق ترين و پيشرفته ترين مراتب علم النفس مي باشد. نكته دقيق و قابل توجه در اين جا اين است كه معرفت نفس ملازم با معرفت حضرت حق مي باشد و همين ملازمه، خود دليل بر مطلب عميقي است كه سابقا بيان شد و آن اين كه كشف باطن عالم، همان كشف باطن انسان است ؛ و بيش از ده حديث بر اين مطلب دلالت دارد، از جمله پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: من عرف نفسه فقد عرف ربه. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۱۶) از: آيت الله حسن ممدوحي فراز هشتم حَمْداً یضِی‏ءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ، وَ یسَهِّلُ عَلَینَا بِهِ سَبِیلَ الْمَبْعَثِ، وَ یشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ، «یوْمَ تُجْزی‏ کلُّ نَفْسٍ بِما کسَبَتْ وَ هُمْ لا یظْلَمُونَ»، «یوْمَ لا یغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیئاً وَ لا هُمْ ینْصَرُونَ». و خداي تعالي را چنان حمدي مي كنيم كه بدان وسيله تاريكي عالم برزخ را بر ما روشن سازد و راه ورود به قيامت را آسان نمايد و منازل وقوف در محضر حضرت حق را، در روزي كه جز عمل انسان جزاي ديگري در آن جا نيست، به كرامت محل و شرافت موقف تيديل فرمايد؛ روزي كه هيچ دوستي نتواند به دوست خود ياري رساند و از ناحيه غير خدا به احدي كمكي ميسور نيست. امام عليه السلام در چندين فراز از اين دعا خداي متعال را حمد فرموده و براي هر حمدي، اثري را مترتب فرموده است كه از آن جمله، نورانيت عالم برزخ مي باشد. ما بايد زمينه پذيرش اين واقعيت را پيدا كنيم كه به زودي زندگي طبيعي اين عالم تبديل به عالمي مي شود كه طور ديگري است و از سنخ عالم ملكوت است. آنچه آن عالم را ساخته و پرداخته، مجموعه رفتارها، كردارها و اخلاق ما است. ‏ ‏ در قرآن كريم و روايات از آن عالم، به برزخ - كه به معني حد وسط و ميانگين است - تعبير شده، زيرا آن عالم از آن نظر كه داراي بعد و مقدار است شبيه به عالم ماده بوده، و از آن جهت كه فاقد ماده و جرميت است به عالم مجردات ملحق مي شود و بدين جهت، آن را برزخ بين مجرد و ماده ناميده اند. ‏ ‏ آن عالم براي گنهكاران و غفلت زدگان، ظلماني و تاريك و وحشت آور است، ولي براي انسان هاي الهي و خدايي، روشن و پر لذت مي باشد. ‏ ‏ و لذا خداوند متعال در قرآن كريم فرموده اند: ‏حتي اذا جا احدهم الموت، قال رب ارجعون لعلي اعمل صالحا فيما تركت كلا انها كلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الهي يوم يبعثون. ادامه دارد..... @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۱۷) از: آيت الله حسن ممدوحي ادامه....... فراز هشتم ‏ ‏جالب آن است كه امام عليه السلام صريحا بدين نكته كه شكرگزاري نعم الهي و دوري از كفران رحمت هاي الهي يكي از آن هاست. حضرت اشاره به نكته ديگري هم فرموده و آن اين كه روشنايي عالم برزخ، راه قيامت كبري را آسان و منزلت انساني را در منازل آخرت به كرامت و شرافت متصف مي گرداند. امام عليه السلام، آن گاه به نكته ديگري اشاره مي كنند و آن اين كه حساب و كتاب و جزاي قيامت، به گونه اي است كه هرگز ظلم بردار نيست و ميزان در آن عالم بسيار دقيق است ؛ در قرآن كريم آمده است: و لا يظلمون فتيلا؛ پس كمترين مقدار ظلم در آن عالم نيست، زيرا سازنده آخرت ما تنها اعمال و رفتار خود ماست. در حقيقت، ما به خود كرده ها مي رسيم ؛ درست همانند روز امتحان كه دانشجو جزاي كار و كوشش يا ولنگاري و تنبلي خود نسبت به وظايفش را مي يابد، تا هيچ كس را جز خود سرزنش و توبيخ و يا تعريف و تحسين نكند. لذا هر مقدار نسبت به وظايف خود بي اعتنا باشد، آن روز براي او دردناك تر است و مي داند كه اين عقب ماندگي، مربوط به كار شخصي خود اوست و ربطي به سؤ ال كننده ندارد. هم چنين موفقيت وي نيز چكيده مجموعه فعاليت ها و تلاش هايش مي باشد. پس روز قيامت صحنه بروز و ظهور مجموعه اعمال و رفتاري است كه انسان در تمام عمر به جاي آورده است و از اين روي، ظلم در آن روز به هيچ وجه معني ندارد؛ چنان كه در آيه كريمه: فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره و من يعمل مثقال ذره شرا يره آمده است. پس در آخرت، خود عمل جزاست و در اين آيه قرينه اي موجود نيست كه دلالت بر رؤ يت جزاي عمل داشته باشد، بلكه تصريح به خود عمل است كه تبلور يافته ؛ چه در عذاب و چه در ثواب! @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۱۸) از: آيت الله حسن ممدوحي فراز نهم حَمْداً یرْتَفِعُ مِنَّا إِلَی أَعْلَی عِلِّیینَ فِی کتَابٍ مَرْقُومٍ یشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ. حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُیونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ، وَ تَبْیضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ. و نيز خداي متعال را آن چنان حمد مي كنيم كه بتوانيم بدان سپاس، به بالاترين مراحل هستي كه مقربان در بلنداي لوح مرقوم مشاهده كرده اند راه يابيم و در زماني كه روشنايي از چشم و ديدگان ديگران رفته، آن حمد موجب روشنايي ديدگان ما گردد، و آن گاه كه گونه بدكاران به سياهي نمايان شود، براي ما موجب چهره اي نوراني و شفاف گردد. از اقسام ديگر حمد آن است كه منشا و باعث آن معرفت و شناخت باشد. اين معرفت خود موجب ارتقاي درجه ديگري از مراتب كمالات مي شود، زيرا حمد متناسب با مقام حضرت رب العزه - جل جلاله - از بزرگ ترين عبادات بوده و از بهترين راه و رسم هايي است كه در ادب عبوديت وجود دارد. البته روشن است كه ستايش متناسب با آن مقام، خود بيانگر عرفان خاصي است كه از نسبت بين جايگاه بندگي با مقام عظيم ربوبيت حاصل مي آيد. حال، هر چه اين نسبت به واقعيت نزديك تر باشد، روح انساني در افقي بلندتر دست به ستايش خواهد زد؛ ستايشي كه جز در كتاب مرقوم - كه فقط مقربان شاهد آن مي باشند - در جايي ديگر نيامده است. البته اگر در سايه تعاليم وحي، تربيت صحيح و صالح نصيب كسي شود و قلب و جان او با نظام قدسي و ملكوتي آشنا گردد، روح او نيز هم سنخ ملائكه عليين مي گردد و به مقامي بلندتر از مقام فرشتگان مي رسد و در مقامي قرار مي گيرد كه در آن، همراه با مقربان از شاهدان كتاب مرقوم و نوشته شده اي باشد كه اسرار اولين و آخرين را واجد است. و لذا حضرت حق در سوره مطففين آيه ۱۸ تا ۲۰ فرموده: ‏كلا ان كتاب الابرار لفي عليين و ما ادراك ما عليون كتاب مرقوم يشهده المقربون ‏يعني: ‏انسان هاي وارسته در مقامي هستند كه شاهباز فكر هيچ انساني در اوجي كه او سير مي كند پر نتوان كشيد. آنان شاهد كتابي هستند كه به دست تكوين قدرت الهي رقم خورده و همه چيز را به حسب نظم دقيق رقم زده است. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۱۹) از: آيت الله حسن ممدوحي ادامه........ فراز نهم آدمي بايد به بلندترين مقامات فرشتگان دست يازد و در مقام آنان قرار گيرد و به مشاهده آن كتابي كه در افقي فوق زمان و مكان قرار دارد و به درجه اي كه بالاتر از وهم و عقل است - كه به عالم اعلي عليين تعبير شده است - نايل گردد. كساني كه بتوانند به اين مقام واصل شوند و هم طراز بلكه بالاتر از فرشتگان مقرب قرار گيرند، در صحنه قيامت كه مردمان در حالتي سخت به فزع در مي آيند، در حالتي امن و امان و آرام و مطمئن قرار خواهند داشت. و در روزي كه برقت الابصار؛ يعني انسان از شدت فزع و تحير نبيند و چشمان فراخ گشته و حيرت زده گردند، چشم ايشان هم چنان نوراني و بينا است؛ در آن روز وقتي تبهكاران جملگي شرمنده شده و نامه سياه آنان در معرض محاكمه قرار مي گيرد و توانايي نگاه به صفحه اعمال خود را ندارند و سرافكنده در آن مقام ايستاده اند، صالحان و پاكان با قلبي آرام و رويي سفيد كه كنايه از سرافرازي است صحيفه جان خود را كه صحيفه حساب و كتابشان است در اعلي عليين مي يابند. ‏ ‏ حضرت حق در آيه ۲۷ سوره يونس مي فرمايند: ‏كانما اغشيت وجوههم قطعا من اليل مظلما: ‏گويي صورت آنان پاره اي از شب تاريك است. ‏ ‏ لذا در قرآن كريم، در آيه ۴۹ سوره هود آمده: ‏فاصبر ان العاقبه للمتقين: ‏صبور باش كه عاقبت از آن مردمان با تقوي است. ‏ ‏انساني كه با پرتو هدايت آيين الهي اسلام زندگي خود را تطبيق مي كند و به سويي كه پيامبر اكرم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم رهنمون فرموده اند، حركت مي كند - كه مي فرمايند: ‏ادعو الي الله علي بصيره انا و من اتبعني ‏ - در هيچ يك از پيچ و خم هاي مسير انساني - چه در عالم دنيا و چه در عوالم ديگر پس از اين جهان - به گرفتاري و پريشاني مبتلا نخواهد شد و به طوري بسيار سريع از تمامي عقبات سهمگيني كه در جهان ديگر بر سر راه انسان قرار دارد مي گذرد. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۲۰) از: آيت الله حسن ممدوحي فراز دهم حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللَّهِ إِلَی کرِیمِ جِوَارِ اللَّهِ. حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِکتَهُ الْمُقَرَّبِینَ، وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِی لَا تَزُولُ، وَ مَحَلِّ کرَامَتِهِ الَّتِی لَا تَحُولُ. و آن حمدي را به جاي مي آوريم كه بدان وسيله، از آتش سوزان و دردناك جهنم، به كرامت جوار رحمت الهي آرميده و در كنار ملائكه مقربين و در قرب انبيا مرسلين، در سراي جاويدان و محل كرامت غير قابل زوال قرار گيريم! در چهار فراز اين دعاي شريف، امام عليه السلام آثار مختلفي را براي حمد بيان فرموده و در هر يك به ذكر آثار آن پرداخته است. در اين قسمت نيز حمدي را روا داشته كه بدان وسيله انسان از عقاب الهي رسته و در جوار كرامت الهي (در كنار انبيا و ملائكه الله) قرار گيرد. و از آن جا كه مي دانيم پيوسته جزا از سنخ عمل است، لذا بايد هر يك از اقسام آن حمد، شباهت به حمد و ستايش صنفي از اصناف ملائكه و انبيا داشته باشد. خداوند تبارك و تعالي در آيه ۵ سوره شوري مي فرمايند: و الملائكه يسبحون بحمد ربهم و در بعضي آيات به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم امر فرمودند كه تو خدا را حمد كن، زيرا اكثريت مردم آگاه به حمد الهي نيستند؛ همانند سوره عنكبوت آيه ۶۳: قل الحمدلله بل اكثرهم لا يعقلون و در سوره لقمان آيه ۲۵: قل الحمدلله بل اكثرهم لا يعملون. اين فرمان ها كاشف از آن است كه حقيقت حمد كاري است سزاي مقام پيامبري، و معلوم است كه مقصود از حمد فقط آوردن كلمه الحمدلله بر زبان نيست كه خلايق همواره بر سر زبان دارند. و لذا هر يك از اوليا كامل الهي بر حسب حد و شعور و ظرفيت خود، حمدگو و ثناخوان حضرت حق مي باشند. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۲۱) از: آيت الله حسن ممدوحي ادامه....... فراز دهم از امام صادق عليه السلام نقل شده كه ايشان نذر فرمودند كه اگر مقصد آن بزرگوار عملي شود، حمدي كند كه احدي از خلايق نكرده باشد. پس از مدتي، آن مقصد تحقق يافت، آن گاه حضرت فرمودند: الحمدلله! راوي عرض كرد: شما حمد خاصي را نذر كرديد كه در توان احدي نبود و نيست. حضرت فرمود: اين همان نذر خاصي بود كه از عهده كسي بر نمي آمد! البته بايد دانست كه در اين جا معرفت مطرح است، يعني اين كه بدانيم حضرت از كلمه الحمد چه چيز را در باطن خود ديده و درخواست كرده ؛ زيرا معرفت امام معصوم به دستگاه هستي به صورت علم حصولي نيست، بلكه با علم حضوري به ذره ذره هستي آگاه است ؛ به عبارت ديگر، ايشان ربط و وابستگي جملگي را به ربانيت اله عالم ديده و نعمت هايي را كه از جانب او به تمامي موجودات رسيده شناخته و كمالات مخلوقات را در نظام هستي در افق آگاهي مطلق خود طي فرموده و سپس تمام حقيقت آن ها را به خداي متعال و به صاحب اصلي آنان مرتبط يافته و تمامي موجودات را استفاده كننده از همه آن نعمت ها و كمالات دانسته و تمامي ماسوي الله را تهي از هر كمال و هر گونه استقلال يافته و ملكوت موجودات را يكباره در دست اله عالم دانسته - كه بيده ملكوت كل شي - و سپس كلمه الحمدلله را بر حسب چنان كمال مطلقه اي بر زبان جاري فرموده است. در اين فراز نيز، امام سجاد عليه السلام از خداي متعال چنين حمدي را درخواست مي نمايند. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۲۲) از: آيت الله حسن ممدوحي فراز يازدهم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ، وَ أَجْرَی عَلَینَا طَیبَاتِ الرِّزْقِ. و جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَةَ بِالْمَلَکةِ عَلَی جَمِیعِ الْخَلْقِ، فَکلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَةٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ، وَ صَائِرَةٌ إِلَی طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ. سپاس خدايي راست كه ما انسان ها را به بهترين چهره آفريد و بهترين نوع ارزاق را براي ما و به سوي ما روان گردانيد و آن فضيلت را به ما عطا كرد كه مي توانيم بر نظام خلقت مسلط باشيم و از آنان در خدمت به خود استفاده نماييم و بلكه جملگي را تسخير كرده و در اطاعت خود در آوريم. در قرآن كريم آمده كه: لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم: ‏انسان را در بهترين بنيه وجودي خلق كرديم. از بارزترين شؤ ونات انسان كه نظام فيزيكي اوست تا دقيق ترين مراحل نفساني و روحي و معنوي او، بر سبيل هنر فوق العاده دستگاه خلقت و زبده ترين صنايع عالم آراسته است. انسان در ميان ساير موجودات تنها موجودي است كه سر به سوي آسمان دارد و بر تمام قامت ايستاده، و دو چشمان او بر افق باز فضا بينا، و حس شنوايي او با قدرت جهت يابي صداها، در بهترين موقعيت فيزيكي بدن جاسازي شده است. همه غذاها و انواع سبزيجات و ميوه ها در اختيار او قرار دارد؛ گذشته از آن كه رنگ هر يك متناسب با خوشايند چشم، و بوي آنان براي قوه بويايي جالب، و جلوه هاي آنان براي توجه انسان به آن ها در نهايت جذابيت است. اگر نيك بنگريم در مي يابيم كه گويي تمامي آنچه بشر به آن محتاج است، چنان آفريده شده كه تحت تسخير وي باشد، و آن چنان موجود شده كه او مي خواهد، و تمامي حركات و فعل و انفعال آن ها و تجزيه و تركيب عناصر تشكيل دهنده شان، تقديم به مقام انسانيت است و جملگي چنان نهادينه گرديده اند كه حاجات انساني را برآورند. چندي قبل در جريان يك تحقيق فوق العاده، بعضي از ابراختر شناسان به وسيله تلسكوپ هاي بسيار دقيق خود در فاصله اي بيش از ميليون ها سال نوري ديدند كه بسياري از كرات و منظومه ها از هم فرو پاشيده و تبديل به گازهاي پراكنده در فضا مي شوند و نيز بسياري از توده هاي پراكنده در فضا، جذب يكديگر شده و كرات و منظومه هاي جديدي را تشكيل مي دهند و به اين نكته رسيدند كه اين فرو پاشي ها و شكل گيري ها جملگي در خط زندگي انسان است. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۲۳) از: آيت الله حسن ممدوحي فراز دوازدهم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَةِ إِلَّا إِلَیهِ، فَکیفَ نُطِیقُ حَمْدَه‌ام مَتَی نُؤَدِّی شُکرَهُ! لَا، مَتَی. و حمد سزاوار آن خدايي است كه ابواب فقر و حاجت را به روي ما بسته و فقط ما را به درگاه خود متوجه فرموده است. و ما چگونه مي توانيم سپاس گوي او باشيم؟ نه، هرگز نمي توانيم! خداوند در قرآن كريم آيه ۴۱ سوره عنكبوت فرموده: مثل الذين اتخذوا من دون الله اوليا كمثل العنكبوت اتخذت بيتا و ان اوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون: یعنی: آنان كه دوستاني غير خدا را انتخاب مي كنند، همانند عنكبوتي هستند كه به خانه خود پناه برده است، در صورتي كه سست ترين خانه ها لانه عنكبوت است. خداي متعال بزرگوارتر از آن است كه بندگان خود را به غير واگذارد، بلكه عزت غير متناهي او ايجاب مي كند كه خود جملگي حاجات بندگان را برآورد و به در خانه ارباب بي مروت دنيا حواله نگرداند. امام سجاد عليه السلام در دعاي ابوحمزه ثمالي مي فرمايد: ... و لم يكلني الي الناس فيهينوني: ‏سپاس خدايي را كه مرا به مردم واگذار نكرد تا آنان مرا خوار و خفيف كنند! ‏ ‏ و لذا بنده راستين حضرت حق، در پناه بندگي او از هر تعلق و وابستگي، ديگران آزاد است. ‏در حديث قدسي فرمود: ‏و عزتي و جلالي و مجدي و ارتفاعي علي عرشي لا قطعن امل كل مومل غيري و لا كسوته ثوب الذله بين الناس: ‏یعنی: ‏ به عزت و جلال و مجد و بلنداي عرشم قسم، كه آرزوي آزمندان به ديگران را به ياس تبديل كرده و به او جامه ذلت مي پوشانم! @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۲۴) از: آيت الله حسن ممدوحي ادامه........ فراز دوازدهم ‏ ‏ خداوند متعال كه مژگان چشمان را براي زيبايي قيافه انسان با چنين ظرافت خاصي ابداع فرموده و بهترين قيافه هاي موجود در نظام طبيعت و بهترين لباس و جالب ترين نوع تغذيه و بهترين آشاميدني ها و زيباترين مناظر طبيعت را در خدمت لذايذ و بهره وري انسان قرار داده، آيا ممكن است آن جا كه گره هاي زندگي مشكلات عظيمي را فراهم مي آورد، بندگان خود را رها سازد و آنان را به يكديگر واگذار كند؟ حال آن كه ديده ايم حتي آن جا كه اختيار و درخواستي از ناحيه انسان در كار نبوده، بيش از مقدار حاجت و بلكه با بهترين درجه حسن و ظرافت او را بهره مند ساخته و از عطاياي بديع و زيباي خود محروم نفرموده است. پس چگونه در موارد تمنا و درخواست بندگان، تفضل ننماي؟ البته تربيت بندگان نيز در گرو توجه شان به خدا است و لذا در بعض از حوايج و كمبودها، از بندگان خود خواسته كه بر درگاه او عرض حاجت كنند و از او بخواهند و دعا كنند تا بدين وسيله، حالت روحي و معنوي در ارتباط با خدا اشباع گردد؛ گذشته از آن كه اجر بسيار بر نفس دعا و نيايش مقرر مي فرمايد. نيز اگر خواسته او قابل اجابت و تحقق نبود، چندين برابر آنچه را كه درخواست كرده در دنيا و آخرت به وي اعطا مي فرمايد؛ چنان كه در اين زمينه از حضرات معصومين عليهم السلام روايات مفصلي وارد شده است. به قول سعدي هر نفسي كه فرو مي رود ممد حياتست و چون برمي آيد مفرح ذات، پس در هر نفسي دو نعمت موجود است و بر هر نعمتي شكري واجب. از دست و زبان كه بر آيد كز عهده شكرش به در آيد امير مؤ منان در نهج البلاغه مي فرمايد: اگر تمامي روزهاي عمر روزه دار و شب ها به نماز باشيد و تمام دهر را با اين حال بگذرانيد، شكر يكي از نعمت هايي كه خدا براي شما تدارك ديده و بر شما ارزاني داشته را به جا نخواهيد آورد. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۲۵) از: آيت الله حسن ممدوحي فراز سيزدهم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی رَکبَ فِینَا آلَاتِ الْبَسْطِ، وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ، وَ مَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَیاةِ، وَ أَثْبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ، وَ غَذَّانَا بِطَیبَاتِ الرِّزْقِ، وَ أَغْنَانَا بِفَضْلِهِ، وَ أَقْنَانَا بِمَنِّهِ. و حمد خدايي راست كه عضلاتي را در بدن ما قرار داده كه توان باز شدن و بسته شدن دارند و ما را به آسايش هاي زندگي متنعم فرموده و به ما جوارحي اعطا كرده كه امور خويش را بدان وسيله انجام دهيم. و به بهترين انواع غذاها بي نياز ساخت و به منت او سرمايه زندگي پيدا كرديم! طبيعت انساني ما چنان است كه آن زمان كه توانگر و ثروتمند هستيم، از فقر و ناداري بي خبريم و در حال سلامت، از بيماري و ناتواني و از نبود هر يك از اعضا و رنج نداشتن عضو بي خبر و ناآگاهيم، ولي يك نابينا مي داند كه چشم را چه قيمتي است و آن كه از نعمت پا يا دست بي نصيب است مي داند كه خداي متعال چه عطاي فوق العاده اي به خلق خود كرامت فرموده است. چه بسا انساني حاضر باشد تمامي ثروت خود را خرج كند، بلكه يكي از قواي از دست رفته خود را بازيابد، بلكه گاهي به اميد بازيافتن آن، همه اموال خود را هزينه كرده و نتيجه اي هم عايد او نمي شود. نيز قابل توجه آن كه تمامي قوا و اعضايي را كه خداوند براي انجام امور واگذار فرموده آن چنان است كه جملگي سازگاري با كرامت انسان دارد، كه يكي از جمله اين كرامت ها قدرت انتخاب بهترين ها و سليقه ممتاز در فراهم آوري احتياجات زندگي است؛ همانند انتخاب لباس مناسب، و تهيه غذاي خوب و شيوه تناول آن كه به وسيله دست و انگشتان و با تناسب كامل انجام مي گيرد. ‏ ‏ در نشست و برخاست و انجام ساير امور نيز، انسان با حركات دقيق عضلات و خم و راست شدن جوارح به وسيله مفاصل، ظريف ترين افعال را انجام مي دهد. هم چنين كشش عصب ها و رباطها، تعداد عضلات و تكه بندي استخوان ها همراه غضروف ها در سر بند هر قطعه از استخوان ها براي آسان سازي و سرعت حركات با كمترين زحمت و فشار، از معجزات فوق العاده ي دستگاه خلقت است كه مي توان جملگي را در اين عبارت خلاصه كرد كه ساختار بدني انسان، آن چنان است كه جميع شرايط براي حفظ كرامت و شؤ ون ممتازه انساني در آن رعايت شده و از اين رو، انسان بر همه جانداران فضيلت و برتري دارد. و همين امر لزوم شكرگزاري و سپاسگزاري از منعم مهربان را ايجاب مي كند. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۲۶) از: آيت الله حسن ممدوحي فراز چهاردهم ثُمَّ أَمَرَنَا لِیخْتَبِرَ طَاعَتَنَا، وَ نَهَانَا لِیبْتَلِی شُکرَنَا، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِیقِ أَمْرِهِ، وَ رَکبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ، فَلَمْ یبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ یعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَکرُّماً، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً. سپس به ما امر فرمود تا اطاعت ما را بيازمايد و از بعض اشيا نهي كرد تا ميزان شكر ما را به خودمان بفهماند. اما ما امر او را مخالفت نموده و در موارد نهي قدم برداشتيم، ولي او مبادرت به عقوبت ما نفرمود و به رحمت خود با ما رفتار كرد و با حلم بسيار مترقب توبه ماست. اوامر و نواهي الهي، گذشته از آن كه روش زندگي در نظام هستي را به ما مي آموزد، در بردارنده برنامه اي است كه در تكامل انسان سهمي بسيار مهم دارد و اگر ناديده گرفته شوند، باعث خروج از فطرت انساني و ورود تدريجي به طبيعت حيواني مي شود. اين نهي ها، داراي نقش سومي نيز هست، و آن عبارت است از آزمايشي كه بر سر راه ايشان در مورد اطاعت از خداوند متعال و شكر نعمت هاي او وجود دارد. در سوره نمل درباره حضرت سليمان آمده است كه ايشان پس از رسيدن به مقام بسيار عالي اي كه از خداي خود خواست: رب هب لي ملكا يا ينبغي لاحد ‏ متوجه اين نكته گرديد كه اين ها جملگي آزمايشي است كه بر سر راه او گذاشته شده و عرض كرد: ‏هذا من فضلي ربي ليبلوني ااشكرام اكفر: ‏ اين فضل الهي نصيب شد تا معلوم شود آيا عبدي شاكر هستم يا كفور. اين امور زمينه هاي بسيار خطرناكي براي امتحان هستند و بيرون آمدن از عهده آن ها نشان از تكامل روحي و معنوي انسان دارد كه در نظام دستورات و تكاليف الهي پيدا مي شود و در واقع به انسان مي نمايد كه تو كيستي و در كدامين درجه از كمالات انساني قرار داري. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۲۷) از: آيت الله حسن ممدوحي ادامه....... فراز چهاردهم البته آزمايش انساني گاهي به وسيله اطاعت و هنگامي در اجتناب از معاصي است و هر دو براي بشري كه متنعم در نعمت هاي الهي است سازنده است. در روايت آمده كه پيامبر گرامي اسلام در كنار اصحاب خود بود. آن گاه با دست خود خطي كشيد و فرمود: اين راه خداست كه مستقيم است. ‏ سپس خطوط ديگري از چپ و راست كشيد و فرمود: ‏و اين راه ها هر كدام راهي است كه يك شيطان بر آن قرار دارد و به سوي آن دعوت مي كند. ‏ ‏سپس آيه ۱۵۳ سوره انعام را قرائت فرمودند. ‏ انسان به محض خروج از خط تكليف الهي از مسير عبوديت خارج و در مسلك تابعان شيطان قرار مي گيرد و خود مي فهمد كه كيست و در چه موطن و درجه اي قرار دارد. امام سجاد عليه السلام در اين فراز از دعا فرمود: از يك سلسله امور نيز نهي كرد تا شكر ما را بيازمايد؛ چنان كه امام صادق عليه السلام نيز فرمود: شكر النعمه اجتناب المحارم و اين معني روشن است كه نعمت هاي الهي را بايد در بندگي صرف كرد تا اداي حق گردد و اگر - نعوذ بالله - صرف در طغيان و تمرد فرمان او شود، كفران نعمت است و از بي شرمي است كه الطاف او را صرف طغيان نسبت به او نماييم. ما اگر چه هرگز نتوانسته ايم از عهده امتحان برآييم، ولي خداي متعال هرگز ما را به عذاب و مجازات اعمال مبتلا نساخته، بلكه به رافت و رحمت خود همواره از ما درخواست طلب مغفرت و آمرزش فرموده كه نافرماني ها را با همين توبه جبران كنيم. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۲۸) از: آيت الله حسن ممدوحي فراز پانزدهم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَی التَّوْبَةِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلَّا بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُهُ عِنْدَنَا، وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَینَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَینَا حمد خدايي را سزد كه ما را به بازگشت به سوي خود هدايت فرمود و دستيابي به توبه، فقط به وسيله فضل او ميسور است. و اگر ما به جز توبه ساير نعمت هاي او را به شمار نياوريم، احسان او بر ما تمام است و نعمت و فضلش بزرگ! در اين فراز امام سجاد عليه السلام راهنمايي به توبه را يكي از كرامت هاي الهي و نشانه بنده پروري و عطوفت او بر بندگان قرار داده و آن چنان آن را مهم دانسته است كه فرموده: اگر در بين همه نعمت هاي الهي تنها خداي متعال بندگان خود را به آن نعمت مفتخر مي فرمود، براي او كافي و براي احسان او تمام بود. نكته اين مساله هم پيدا است، زيرا گناه شوم ترين و كثيف ترين آلودگي است كه دامن پاك انسانيت را آلوده كرده و او را از مرتبه ملك بودن به حضيض حيوانيت مي كشاند؛ به طوري كه شايستگي نجات را به تدريج از دست مي دهد و به طور جاويد در عذاب مي ماند و در گستره هستي آن چنان ضايع مي شود كه نه تنها در سراسر نظام آخرتي، بلكه در زندگي دنيايي خود نيز هيچ گونه موفقيت و موقعيت مناسبي پيدا نمي نمايد. لذا تنها توبه است كه چون اكسير اعظمي مي تواند زنگارهاي گناه - كه چهره قلب را تار و ظلماني كرده - زدوده و چهره شفاف روح الهي انسان را از پس مجموعه حجب به طور شفاف و نوراني متجلي كند و او را دوباره به حيات معنوي خود - كه حيات جاويدان انساني است - باز گرداند و مجددا به آمادگي اشراق انوار هدايت بر چهره جان كمك نمايد. لذا از امام باقر عليه السلام منقول است كه فرمود: ‏التائب من الذنب كمن لاذنب له ‏ ‏و امير مؤ منان عليه السلام فرمود: ‏ لا شفيع انجح من التوبه: ‏ هرگز شفيعي موفق تر از توبه نيست. پس مي توانيم بگوييم قبول توبه از حضرت حق - جل و علا - اعطاي زندگاني دوباره به افرادي است كه همه نعمت هاي خود را از دست داده و در دركات بوالهوسي غرق گرديده اند و در باتلاق ضررها و صدمه هاي فراوان طغيان فرو رفته اند. توبه باعث بازيافت دوباره ايشان است و استعداد حركت به طرف تكامل را براي اينان به ارمغان مي آورد. و به همين جهت است كه در قرآن كريم فرموده: ان الله يحب التوابين و ان الله بحب المتطهرين و از ذيل آيه معلوم مي شود كه توبه تطهير از آلودگي ها و ناپاكي هاست و پاكيزگي توبه، در حد طهارت قبل از گناه عصيان است ؛ طهارت توبه طهارت از خباثت باطني و قذارت هاي روحي است. در امت هاي گذشته سنت الهي بر قبول توبه نبود اما منت گذارد و از ما مجازات فوق طاعت را برداشت و تكاليف را در حد وسع و طاقت ما قرار داد و بر ما آسان گرفت، ولي هيچ گونه عذر و بهانه اي را براي ما باقي نگذاشت. و آن كه زيانكار است طغيان گري است كه در هلاكت خود قدم برداشته و خوشبخت آن كه در خط فرمان اوست ‏ @nazz_ir