eitaa logo
صحیفه سجادیه
517 دنبال‌کننده
599 عکس
149 ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💐💐 میلاد سراسر نور مولی الموحدین، امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، و روز پدر مبارک 💐💐
طاووس یمانی گوید: سالی به حج شدم . خواستم که سعی کنم میان صفا و مروه . چون در کوه صفا شدم جوانی را دیدم با جامه ای کهنه پوشیده ، آثار صالحان در روی او مشاهده کردم . چون بر درجه های صفا شد چشمش بر کعبه افتاد، رو به آسمان کرد و گفت : انا عریان کماتری ، انا جائع کماتری فیماتری یا من یری و لا یری . لرزه بر اعضای من افتاد. نگاه کردم ، دو طبق دیدم که از آسمان فرود آمد: دو برد بر زبر طبقها در پیش وی نهاده شد. میوه ها دیدم بر آن طبقها که مثل آن هرگز ندیده بودم . وی به من نگریست و گفت : یا طاووس ! گفتم : لبیک یا سیدی ! و تعجبم زیادت شد از آنکه وی مرا بشناخت . گفت : ترا بدین حاجت هست ؟ گفتم : به جامه ام حاجت نیست اما بدانچه در طبق است ، آری ، وی مشتی دو از آن به من داد. من آن را به طرف جامه احرام خود بستم . آنگه وی آن بردها یکی را ردای خود ساخت و یکی را ازار خود کرد و آن کهنه که داشت به صدقه بداد و روی به مروه نهاد. و می گفت : رب اغفروا رحم و تجاوز عما تعلم انک انت الاعز الاکرم . من در عقب وی برفتم . زحمت و انبوه خلق میان من و او جدایی افکند. یکی را از صالحان دیدم و وی را از آن جوان پرسیدم . گفت : طاووس ! تو او را نمی شناسی ؟! او آدم دویم است ، او راهب عرب است ، او مولانا زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام است . پس در فراق وی بودم و حسرت می خوردم تا به خدمت وی رسیدم و از وی نفع بسیار بگرفتم. داستان عارفان / کاظم مقدم
از دین نبی شکفته جان و دل من با مهر علی سرشته آب و گل من گر مهر علی به جان نمی ورزیدم در دست چه بود از جهان حاصل من میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت، اسد الله الغالب، حضرت امام علی بن ابیطالب علیه السلام مبارک باد
اثر زیبا و فاخر همای رحمت کاری از گروه همخوانی انوارالهدی قم👇
گروه انوار الهدی قم - همای رحمت.mp3
9.41M
اثر زیبا و فاخر همای رحمت کاری از گروه همخوانی انوارالهدی قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5969907883201005268.mp3
5.93M
دعای عهد از آنجایی که دعا با سرعت سریعتر خوانده شده، مخاطبین می توانند در زمان کمتری این دعا را قرائت نمایند. 👌چه خوب است که هر روز صبح دعای عهد بخونیم، یا حداقل گوش بدهیم.
🌷 ☘️ : وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الرِّضَا إِذَا نَظَرَ إِلَى أَصْحَابِ الدُّنْيَا ✅(1) الْحَمْدُ لِلَّهِ رِضًى بِحُكْمِ اللَّهِ، شَهِدْتُ أَنَّ اللَّهَ قَسَمَ مَعَايِشَ عِبَادِهِ بِالْعَدْلِ، وَ أَخَذَ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ بِالْفَضْلِ. ✅(2) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِمَا أَعْطَيْتَهُمْ، وَ لَا تَفْتِنْهُمْ بِمَا مَنَعْتَنِي فَأَحْسُدَ خَلْقَكَ، وَ أَغْمَطَ حُكْمَكَ. ✅(3) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ طَيِّبْ بِقَضَائِكَ نَفْسِي، وَ وَسِّعْ بِمَوَاقِعِ حُكْمِكَ صَدْرِي، وَ هَبْ لِيَ الثِّقَةَ لِأُقِرَّ مَعَهَا بِأَنَّ قَضَاءَكَ لَمْ يَجْرِ إِلَّا بِالْخِيَرَةِ، وَ اجْعَلْ شُكْرِي لَكَ عَلَى مَا زَوَيْتَ عَنِّي أَوْفَرَ مِنْ شُكْرِي إِيَّاكَ عَلَى مَا خَوَّلْتَنِي ✅(4) وَ اعْصِمْنِي مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِي عَدَمٍ خَسَاسَةً، أَوْ أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا، فَإِنَّ الشَّرِيفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُكَ، وَ الْعَزِيزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُكَ ✅(5) فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ مَتِّعْنَا بِثَرْوَةٍ لَا تَنْفَدُ، وَ أَيِّدْنَا بِعِزٍّ لَا يُفْقَدُ، وَ اسْرَحْنَا فِي مُلْكِ الْأَبَدِ، إِنَّكَ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ، الَّذِي لَمْ تَلِدْ وَ لَمْ تُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَكَ كُفُواً أَحَدٌ. پایان
لله: داناترين مردم به حضرت معبود، خشنودترين آنان به قضاى الهى است. على عليه‏السلام مى‏فرمايد: اصل الرضا حسن الثقه بالله: ريشه‏ى رضا اطمينان نيكو داشتن به حضرت حق است. و نيز مى‏فرمايد: الرضا ثمره اليقين: رضا ميوه‏ى يقين است. رسول الهى صلى الله عليه و آله فرمود: اعطوا الله الرضا من قلوبكم تظفروا بثواب الله تعالى يوم فقركم و الافلاس: قلبا از حضرت حق نسبت به تمام امورى كه براى شما خواسته خشنود باشيد تا به ثواب او در روز فقر و تنگدستى دست يابيد. على عليه‏السلام فرمود: من لم يرض بالقضاء دخل الكفر دينه: هر كس راضى به قضا نباشد، ناسپاسى وارد دينش شده. الهى مقام رضا مقام انبيا و اولياء است، مقام عاشقان و عارفان است، مقام مجذوبان و سالكان است، ما را هم از اين نمد كلاهى عنايت كن، و گرنه كلاه زندگى ما در قيامت پس معركه است. الهى سخت بى‏برگم بساز طاعت اندوزى همين يك الله الله دارم آنهم گر تو آموزى ز تشويش نفس بر خويش مى‏لرزم از اين غافل كه شمع از باد روشن مى‏شود هر گه تو افروزى مسئله‏ى تقسيم معاش بر اساس عدل و عدالت و فضل و احسان در آيات قرآن مجيد و روايات و اخبار به طور مفصل گوشزد شده، و اين فقير در جلد اول «شرح صحيفه» در اين زمينه تفسير مفصل و جامعى آورده، طالبان عزيز مى‏توانند به آن قسمت مراجعه كنند. وقتى رضا به حكم حق در قلب عبد تجلى كرد، و آيات قرآن و روايات را با عقل و انديشه لمس نمود، جائى براى پريشانى دل نسبت به آنچه از عنايت مادى حق در دست ديگران است نمى‏ماند، و مقام رضا و توجه به اين حقيقت كه تقسيم روزى بر اساس عدل است محلى براى رشك و حسد نسبت به مردم نمى‏گذارد، و موقفى براى خوار شمردن قضا و قدر الهى بجاى نمى‏گذارد.
در مقام رضا هنگامي كه به دنياداران مي نگريست رضا به قضا و قدر و حكم الهى در همه‏ى امور زمانى كه عبد از طريق آيات قرآن و روايات و انديشه در نظام هستى و واقعيات آفرينش به وجود مقدس حضرت حق معرفت پيدا كرد، اين معنا براى او همچون خورشيد وسط روز روشن مى‏شود كه به وجود آمدنش در اين صحنه‏ى با عظمت خلقت و شكل و قيافه‏اش، و آنچه به عنوان روزى از طريق حلال و از مسير پاك برايش مقدر شده، و حكم حضرت محبوب در تمام زمينه‏هاى حيات اعم از مادى و معنوى به مصلحت و خير و سعادت او جارى گشته، و اندازه‏گيريهاى امور نسبت به او به اراده‏ى ازليه و ابديه‏ى او در حالى كه بر وفق رحمت و لطف است حاكم گشته، به مقام رضاى از دوست مى‏رسد، و نسبت به وضع خود در آن حدودى كه مربوط به حضرت معبود است كمال خوشحالى و انبساط و شادى و نشاط و رضا را از ذات قلب و سويداى دل لمس مى‏كند. عبد وقتى به اين معنا معرفت پيدا كند كه آنچه در دار وجود است تجلى علم و عدل و حكمت و رحمت و ربوبيت و لطف و كرامت است چرا به اين همه واقعيت رضا ندهد؟ بنده وقتى خود را محصول اراده‏ى او حس كند، و پدر و مادر خويش را جلوه‏ى عنايت او بداند، و دنيا را سفره خانه‏ى لطف دوست مشاهده كند، و كم و زياد امور مادى را از طريق مشروع عين عنايت او ببيند چرا به داده‏ى حق رضا ندهد، و گره در جبين بيندازد؟! عبد وقتى خود را مملوك مولايش بداند، و مولايش را وجودى بى‏نهايت در بى‏نهايت لطف و رحمت مشاهده كند، و به اين معنا واقف باشد كه در كل خانه‏ى هستى احدى همچون حضرت حق علاقه به عبد ندارد، و كسى مانند او مصلحت‏انديش بنده نيست، و وجودى همانند او خير دنيا و آخرت و سعادت امروز و فرداى او را نمى‏خواهد، در هر شان و مقامى كه باشد، چه در ناز و نعمت و چه در بلا و طوفان، چه در خوشى و عافيت و چه در مرض و رنج، و چه در وسعت رزق و چه در تنگى رزق، در عين رضا و خشنودى، به محضر مبارك محبوب عرضه مى‏دارد: غير بوسيدن لعل تو نداريم هوس هوس ما به همه عمر همين باشد و بس ديگران را هوس حور و قصور است و مرا نيست جز ديدن روى و سر كوى تو هوس بى گل روى تو اى سرو قد لاله عذار هست بر دلشدگان ساحت گلشن چو قفس سوختم از غم هجران تو چونان كه بود بر سوز دل من آتش دوزخ چو قبس شوق ما كم نشود با تو ز غوغاى رقيب باد بيزن نكند منع تقاضاى مگس با ز باد سحرى غاليه بو گشته مگر به هواى سر زلف تو برآورده نفس رفت جانانه و صد قافله دل گشت روان از پى محمل وى ناله‏كنان همچو جرس كيست آن شاهسوار خوش شيرين حركات كه فتاده دل خلقيش به دنبال فرس به فصاحت شده‏ام شهره‏ى آفاق ولى در بيان سخن عشق تو باشم اخرس به همه عمر دمى با تو بسر برده محيط حاصل عمر گرانمايه همين باشد و بس حقيقت رضا رضاى عبد از حق به اين است كه اختيار خويش از ميانه بردارد، يعنى راضى باشد به هر چه خداى عزوجل در حق او انجام دهد، چه امرى كه محبوب بنده است مانند بسط رزق و سلامت جسم، و چه امرى كه مكروه عبد است مانند امر به انفاق و شركت در جهاد و تحمل رنج و بلا در راه او. از رسول بزرگوار اسلام صلى الله عليه و آله روايت شده: اول ما كتب الله تعالى فى اللوح: انى انا الله، لا اله الا انا، من لم يرض بقضائى، و لم يشكر لنعمائى، و لم يصبر على بلائى فليطلب ربا سوائى: اول مطلبى كه خداوند در لوح به قلم قدرت نوشت اين بود: همانا من پروردگار عالمم، جز من معبودى نيست، هر كس به قضا و حكم من رضا ندهد، و نعمتهايم را شكر نكند، و بر بلا و آزمايشاتم صبر ننمايد، پس خدائى غير من را طلب كند. آرى برابر اين روايت عرشى و اين جملات ملكوتى، هر كس خدا را بخواهد بايد به داده‏ى او رضا باشد، و بر نعمتش شكر كند. و بر بلايش صبر نمايد. اينكه اول حقيقتى كه بر لوح نقش مى‏بندد رضا به قضاست دليل بر عظمت اين مسئله و رفعت اين حقيقت و بلندى جايگاه اين مقام است. اضطراب نسبت به كرده‏ى حق، و ناخشنودى از قضا و حكم او چه در امور مادى و چه در امور معنوى نشان نزاع عبد با مولاست، و نزاع عبد با مولا دليل بر دورى عبد از مولا و عدم معرفت بنده به حضرت حق است. عبد بايد بداند كه نسبت به مصالح خويش و علل سعادت و سلامت خود جاهل است، و آن كه در حق او قضا و قدر مادى و معنوى دارد علم بى‏نهايت در بى‏نهايت است، و جاهل را نرسد كه با عالم، بدون منطق و دليل، به منازعت برخيزد، كه منازعه‏ى عبد با مولا به عصيان و معصيت كشد، و عصيان و معصيت عبد را از نظر رحمت حق بيندازد. آن كه راضى به كرده‏ى حق درباره‏ى خويش است، تجلى‏گاه معرفت و بصيرت است و با حضرت محبوب داراى معيت مى‏باشد، و چون اهل معرفت و داراى مقام معيت است در راه رضاى او بلاى هر دو عالم تحمل كند، و اندكى باك به خود راه ندهد. آن كه اختيار خويش بر اختيار مولا انتخاب كند، از مقام معرفت و معيت دور است و آنچنان مبتلاى به ضعف نفس و ناتوانى روح، كه در راه حضرت دوست طاقت تحمل ذره‏اى بلا و رضا به داده‏ى او ندارد! رضا به اين است كه آ
نچه از دوست مى‏رسد نيكو بينى چنانكه حضرت حسين عليه‏السلام به وقتى كه در گودال قتلگاه با بدن مجروح و در شدت تشنگى افتاده بود، و در مقابل خود هفتاد و يك بدن قطعه قطعه مى‏ديد كه هر يك از اولياء خاص الهى بودند، و با گوش خويش صداى ضجه و ناله‏ى اهل‏بيت را مى‏شنيد صورت به خاك گذاشت و از صميم قلب با شورى عاشقانه به درگاه دوست چنين زمزمه كرد: الهى رضى بقضائك، صبرا على بلائك، تسليما لامرك لا معبود لى سواك... يعنى آنچه از جانب تو به من رسيده، آنچنان نيكو و زيبا مى‏بينم كه نسبت به آن در كمال خشنودى و رضايم، و بر امتحانت صابر و در برابر امرت تسليم، كه مرا معبودى و محبوب و معشوقى جز تو نيست! و چنانكه خواهر با كرامتش در پاسخ زاده‏ى مرجانه به وقتى كه از آن حضرت پرسيد كار خدا را با خاندانت چگونه ديدى؟ فرمود: ما رايت الا جميلا: جز زيبائى نديده‏ام! آرى عبد اگر با ديد حق به اوضاع و احوال بنگرد، و از دريچه‏ى چشم دوست به آنچه برايش مقدر شده نظر كند، مغلوب عظمت كار شود، و از اختيار خويش درآيد، و اندر ميانه جز اختيار دوست اختيارى نماند. كام جويان اندكى بر مطلب استغنا زنيد يك تغافل بر خيال پوچ پشت پا زنيد غنچه دارد لذت سربسته‏ى عيش بهار لب اگر آيد بهم بوسى بر آن لبها زنيد شمع مى‏گويد كه اى دربند خواب افسردگان شعله هم آبست گر بر روى غفلت وازنيد ذوق حال از نام استقبال باطل مى‏شود نيست امروز آنقدر فرصت كه بر فردا زنيد گر برون تازيد از آرايش نام و نشان تخت آزادى به دوش همت عنقا زنيد رنگ گل را ترجمان گر غنچه باشد خوش اداست خنده‏ها چون باده بايد از لب مينا زنيد زان پرى جز بى نشانى برنمى‏دارد نقاب تا ابد گر شيشه‏ى تحقيق بر خارا زنيد عمرها شد ناز فطرت سرنگون خجلت است دامن گردى كه داريد اندكى بالا زنيد بيدل از ساز نفس اين نغمه مى‏آيد به گوش كاى اسيران خانه زندان است بر صحرا زنيد بعضى از عرفا رضاى از حق را به اين مى‏دانند كه اگر مولا عبد را جاودانه در جهنم جاى دهد، چون خواست اوست به اين خواسته راضى‏تر باشد از رضاى كسى كه به بهشت رفته! رضاى از حق آرامش قلب است در برابر مسئوليت‏هائى كه حق به عبد واگذار كرده، اين آرامش باعث تسليم اعضا و جوارح به احكام مولاست. رضا خشنودى دل است به تلخى قضا، كه در فضاى اين رضا، عبد بلا را نعمت بيند و نعمت را از منعم، پس ديده از نعمت بردارد و به ديدار منعم خوشحال و شاد و راضى گردد. رضا قبول احكام اوست به شادى و سرور، و استقبال بلا از جانب خواص، در حدى كه عوام از بلا گريزانند! رضا اين است كه به اين معنا يقين جزمى پيدا كند كه حضرت محبوب براى من اختيار نكرد مگر آنچه بهتر و نيكوتر است، يعنى تصرف مالك كه حضرت حق است در مملوك كه عبد است تصرفى است حكيمانه و عالمانه و عاشقانه، و بر وى هيچ اعتراضى نيست. رضا اين است كه عبد اين معنى را لمس كند كه حق تعالى ايمان را كه اصل همه‏ى خوبيهاست به من عنايت فرموده، بنابراين آنچه با من كند چيزى جز امتحان و محكم كردن پاى ايمان، و رساندن من به مقام قرب نيست، و اين جز شادى و خشنودى ندارد. عارفى گفت: الهى از من خشنود باش، عارفى ديگر به او گفت: همى شرم ندارى كه رضاى كسى مى‏طلبى كه تو از وى راضى نيستى؟! قرآن مجيد از دارندگان رضا تمجيد و تعريف كرده: رضى الله عنهم و رضوا عنه اولئك حزب الله: خدا از آنان خشنود و اينان از خدا راضيند، ايشانند حزب خدا. رضى الله عنهم و رضوا عنه ذلك لمن خشى ربه: خدا از اينان راضى و اينان از خدا خشنودند، اين براى خدا ترسان است. حضرت زين‏العابدين مى‏فرمايد: من اتكل على حسن الاختيار من الله لم يتمن انه فى غير الحال التى اختارها الله له: كسى كه بر حسن اختيارى كه از جانب حق نسبت به او صورت گرفته تكيه كند (و آنچه خدا براى انسان اختيار مى‏كند نيكوست) تمناى حالى غير از حالى كه حق براى وى خواسته نمى‏كند. اميرالمومنين عليه‏السلام مى‏فرمايد: نعم القرين الرضا: رضاى از حق چه دوست و همنشين خوبى است. حضرت صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد: راس طاعه الله الرضا بما صنع الله فيما احب العبد و فيما كره: سر طاعت خداوند رضا به كرده‏ى حق است در آنچه كه عبد آن را دوست دارد يا از آن ناراحت است. حضرت زين‏العابدين فرمود: الرضا بمكروه القضاء من اعلى درجات اليقين: رضا به قضاى الهى آنجا كه عبد را قضا مكروه است از بالاترين درجات يقين است . حضرت باقر عليه‏السلام در تفسير آيه‏ى: فلا و ربك لا يومنون حتى يحكموك فيما شجر بينهم: قسم به پروردگارت مومن نيستند مگر آنكه حكم تو را در تمام مشاجراتشان گردن نهند. مى‏فرمايد: منظور تسليم و رضا و قناعت به قضاء الهى است. رسول حق صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: از جبرئيل معناى رضا را پرسيدم گفت: راضى بر آقا و مولاى خود خشم نمى‏گيرد چه دنيا از جانب مولا به او برسد چه نرسد، و صاحب مقام رضا به عمل اندك براى خودش خشنود نيست. حضرت صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد: ان اعلم الناس بالله ارضاهم بقضاء ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا